این یک فیلم سینمائی خونین و زنده نیست!
میرزاآقا عسگری (مانی)
•
نظام اسلامی حتا به مردمی که در انتخابات خودِ رژیم شرکت کردهاند رحم نمیکند. پس تکلیف این ملت هفتاد میلیونی چیست؟ به کدام سرزمین بروند تا از شر این اهریمنان رها شوند؟ در کدامین انتخابات شرکت کنند و مطمئن باشند که دستمزدشان گلوله و باتوم نخواهد بود؟ اعتراض خود را در کدام کرهی آسمانی به نمایش بگذارند تا «تروریست» و «آشوبگر» خوانده نشوند؟
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
٣۱ خرداد ۱٣٨٨ -
۲۱ ژوئن ۲۰۰۹
نظام اسلامی در ایران با چهره ای اهریمنی در برابر مردم ایران ایستاده است. فرمان خامنه ای برای کشتار و سرکوب ایرانیانی که در سرزمین مادری خود خواستار آزادی و دموکراسی هستند، نه تنها یک رودروئی خونین با ملت ایران، بل که چنگ انداختن به سیمای تمام مردمی است که در جهان با خواستههای به حق و مسالمتآمیز ایرانیان همدلاند. پاسخ به زنان و مردانی که از سر ناچاری به قواعد بازی رژیم ولایت فقیه تن دادند و در مضحکهی «انتخابات» این رژیم در فضائی بسته و محدود شرکت کردند، نباید گلوله و باتوم باشد. تقلب آشکار و رسوای رژیم اسلامی در آراء مردم، نفی قواعدِ بازی خودِ رژیم به حساب میآید. اکنون که احمدینژاد،- کاندید عزیزدردانهی خامنهای- از همپالگیها و همانندان خودش شکستی دردناک خورده است، چرا مردم ایران باید قلع و قمع شوند؟!
پیکرهای خونین ده ها زن و مرد ایرانی در شهرهای ایران، سند رسوائی و ناتوانی حکومت دینی است. کشتار و سرکوب مردم ایران، نشانهی شکست نظام اسلامی در ایران است. دستهای از سران و مسئولین این نظام که پیشوند «سید» را در نامهای خوددارند، دارای تبار و فرهنگی ناایرانیاند. بنابراین روشن است که از ایرانی و فرهنگ انسانگرای ایرانی بیزارند. روشن است که همهی «سید»ها چنین نیستند. اما سیدعلی خامنهای برآمده از یک نظام توتالیتر، ایدئولوژیک، و از یک «فرهنگِ» واپسگرا است. براساس باورهای دینی او، نظام و نظامیانش، کشتن دگراندیشان با صفت «کافر» یک واجب شرعی است. از نگاه این رژیم، حتا کسانی که به دزدیده شدن رأیشان اعتراض میکنند «کافر» به حساب میآیند. خامنهای اکنون سرکرده ی نظامی است که تنهی اصلی اش را دشمنان آزادی، دموکراسی و عدالت تشکیل دادهاند. آنان نه تنها به غارت سرمایههای ملت ایران دست یازیدهاند، بلکه دهها هزار ایرانی را در طی ٣۰ سال گذشته کشتهاند.
اکنون رویاروئی و سرکوب این نظام، اوجی بیسابقه یافته است. نظام اسلامی حتا به مردمی که در انتخابات خودِ رژیم شرکت کردهاند رحم نمیکند. پس تکلیف این ملت هفتاد میلیونی چیست؟ به کدام سرزمین بروند تا از شر این اهریمنان رها شوند؟ در کدامین انتخابات شرکت کنند و مطمئن باشند که دستمزدشان گلوله و باتوم نخواهد بود؟ اعتراض خود را در کدام کرهی آسمانی به نمایش بگذارند تا «تروریست» و «آشوبگر» خوانده نشوند؟
این نظام، ایران را برای ایرانیان ناامن کرده است. این نظام حتا بخشی از جهان را هم ناامن کرده و میخواهد تمامی جهان را زیر عبای قدرتش بکشد. حکومت اسلامی خامنهای درپی آن است که بر سر مردم جهان همین بلائی را بیاورد که برسر مردم ایران میآورد. براستی این ماشین دولتی سرکوب، این نظام فاشیستی توسط کدام کشورهای جهان پشتیبانی میشود؟ تکلیف مردم آزادهی ایران و جهان در برابر این نظام خودکامهی دینی چیست؟ آیا مردم ایران باید به کرهی دیگری بگریزند تا از بلا و فتنهی حکومت آخوندی و بسیجی در امان بمانند؟ آیا مردم آزادهی دیگر بخشهای جهان که زیر ضرب و شتم سازمانها و گروههای تروریستی حکومت اسلامی قرار دارند یا بزودی قرار خواهند گرفت، باید در آسمانی دیگر برای خود پناهگاهی بجویند؟ نظام اسلامی ایران از جان آزادگان و آزادهاندیشان ایران و جهان چه میخواهد؟
این رژیم برای سازمانهای بینالمللی که تره خُرد نمیکند، برای قطعنامههای شورای امنیت هم که پشیزی ارزش قائل نیست، منشور حقوق بشر سازمان ملل را هم که ورقپارههای بی ارزشی میداند، و میخواهد این و آن کشور را هم نوبت به نوبت از پهنهی زمین نابود کند. فریاد مرگ بر این و آن کشورش هم که گوش فلک را کر کرده است. برای کشتار ایرانیان مسلسل و باتوم و طناب دار به دست گرفته، و برای کشتار جهانیان موشک دوربرد و گروههای تروریستی و استشهادی براه انداخته، و دارد جلوی چشم جهانیان به بمب اتمی هم دست می یابد. براستی تکلیف ما ایرانیان، و مردم جهان با این نظام تروریستی چیست؟
اکنون که این حکومت در برابر چشم جهانیان، جنگ رسمی علیه ایرانیان را آغاز نموده، و نخستین رگبارهای مسلسل را به سوی مردم بیدفاع ایران رها کرده است، اکنون که این رژیم فریادهای گوشخراش مرگ بر برخی کشورهای جهان را برداشته است، آیا چارهای جز همکاری و همدلی جهانیان با مردم ایران - برای گذرشان از استبداد به دموکراسی- باقی مانده است؟ کافی نیست که ما تنها برای مردمی که پایهگزار منشور حقوق بشر در جهان بودهاند، دل بسوزانیم. نه، این کافی نیست! مردم جهان نباید بیندیشند به تماشای یک فیلم سینمائی خونین و زنده نشستهاند. این صحنههائی که می بینیم، آغازی برای گسترش خون و سرکوب در جاهای دیگر جهان هم خواهند بود. کارگردانان صحنههای خونین در ایران بزودی به خانهها و خیابانهای شما هم خواهند آمد. در صدر اسلام هم همه چیز از یک محله دریک شهر آغاز شد! برای این که فردا از قربانیان تروریسم دولتی حکومت اسلامی نباشید، باید امروز سر این مار را در لانهاش بکوبید.
مردم ایران راهی مگر پایداری، و دفاع از خود ندارند. آنان نیرومند و یکپارچه در برابر گلوله های ملایان ایستادهاند. شکست مردم ایران در این کارزارِ ناخواسته و نابرابر، شکست بخشی از دموکراسی و آزادی در جهان هم هست، و پیروزی مردم ایران در این نبرد، تقویت دموکراسی و آزادی و حقوق بشر در نقطهای از جهان است که هستی جهانیان هم به آنجا گره خورده است. مردم ایران هم اکنون در برابر تروریسم بینالمللی که قامت اصلیاش در عبای حکومت اسلامی در ایران جای گرفته، ایستادهاند. آنها را یاری کنید!
کشورها مرز دارند اما انسانها را مرزی نیست. آزادی، مردمسالاری، بشردوستی و سکولاریسم را مرزی نیست. همزیستی ضرور و شکوهمند آحاد انسانها را مرزی نیست. یاری به مردم آزادهی ایران، یاری به ارزشهای انسانی است.
|