از : روزنانه هنر و مبارزه حمید محوی
عنوان : این تظاهرات در اساس محکوم است. به دلیل نتایج مرگبار آن
در پاسخ به آن گفت پس بقیه نویسنده ها و هنرمندها ی تبعدی کجا هستند؟ باید بگویم که این نویسنده ها و هنرمندان تبعدی سرشناس، در واقع نام دیگرشان می تواند آریستوکراسی هنر باشد و در بهترین حالت از دیدگاه علومی که به موضوع هنر می پردازد، و پیش از همه فلسفهی هنر (استتیکٍ Esthétique) کاندیداهای جهان هنر و یا مدعیان به شمار می آیند. بین اثری که به عنوان اثر هنری عرضه می شود(با آگاهی به این امر که تمام آثار تولید شده در یک دوره نیز عرضه نمی شود، همانطور که تمام قابلیت های خلاق جامعه و افراد فرصت فعال شدن نمی یابند) و اثری که در تاریخ به عنوان اثری هنری بازشناسی می شود فاصله ای هست...
در خصوص هنر در تبعید، که در اساس با هنر در وطن در اساس هیچ تفاوتی ندارد که دو روی یک سکه هستند، فرصت تازه ای پیدا کرده اند که به نحوی پیشگامی خودشان را نشان دهند، ولی گویا که گرد و خاک حوادث خیلی سرورویشان را پوشانده.
من پیش از این دیدگاه خودم را در کامنت های دیگر مطرح کرده و در این جا دیگر تکرار نمی کنم. امروز همه محکوم می کنند. ببینید این آقای کروبی را ببینید که از «شهید» حرف می زند.
نه خیر آقای کروبی این ها شهید نیستند، این ها چک های سفید اعتباری مذهب نیستند، این ها از فرهنگ ملّتی بر می آید به دلیل حاکمیت افرادی مثل شما و افرادی نظیر فدایی خلق، هنوز برای جان آدمیزاد ارزشی قائل نیست و برای حل هر مسئله ای از گرانی نان گرفته تا آموزش رایگان برای همه و تا ...تخلف در انتخابات، عصای جادویی شان را بیرون می شکند : عصای جادویی یعنی همان شهید.
نمی توانیم باور کنیم که کشته شدگان حوادث اخیر غیر قابل پیشبینی بوده است. و آنهایی هم که مثل نوار خط افتاده از تظاهرات صلح آمیز یاد می کنند، بهتر است کمی فیلم های ارسالی به یوتوب را مشاهده کنند. دو سه روز پیش رئیس پلیس تهران از مجروح شدن چهار صد مآمور انتظامی حرف می زد.
من از پایگاه عملیاتی خودم، روزنامه هنر و مبارزه، در مبارزه آشتی ناپذیر علیه تروریسم فکری و فرهنگی و اقتصادی اپوزیسیون ایران در خارج از کشور و تروریسم فکری و فرهنگی و اقتصادی طبقه حاکم ایران و سرمایه داری جهان، چنین تظاهراتی را از آغاز محکوم می کنم. هر حرکتی که موجب به خطر انداختن جان افراد شود از دیدگاه من محکوم است. یک نفر کشته هم زیادی ست.
چنین راه و روشی برای احقاق حقوق حقه و آزادی - در مبارزه طبقاتی - که جان آدمیزاد را به خطر می اندازد مضافا بر این که بعدا از او شهید بسازد، مبارزه صحیحی نیست. تفاوتی هست بین مبارزه ی اجتماعی و هرج و مرج.
در جایی می خواندم که در اصل مخترع کوکتل مولوتوف بورژواها بوده اند. برای حمایت تظاهر کنندگان اندکی تأمل کنیم. چگونه از حقوق خودمان دفاع کنیم که کشته نشویم و دوست کنار دستیمان را نیز غرق در خون نبینیم؟
۱٣۹۴٣ - تاریخ انتشار : ۲ تير ۱٣٨٨
|
از : شهلا بهاردوست
عنوان : اتحاد
دوستان گرامی سپاس از توجه همگی. در این شرایط حساسی که در وطنمان است به جای پرتاب سنگ به دیگران به هر دلیلی که برای خودتان محفوظ است بیایید به محتوای حرکت توجه کنید. وظیفه تک تک ما ایرانیان است تا اعتراضات خود را در حمایت از جوانان به خاک و خون کشیده وطن ابراز کنیم چگونه می توانید راخت دهان باز کنید و به هر کس که خوشایند شما نیست انگی زده و خود را راضی نمایید؟ هر یک از ما مسئول است و تاریخ چشمهایش را بروی ما نخواهد بست فرزندان و نوادگان ما خواهند پرسید " شما آن روزها کجا بودید و چه کردید" آیا می خواهید بگویید به جای اتحاد با دگر اندیشان سنگ برویشان پرتاب می کردیم؟
بیایید دست در دست هم در مفابل دیکتاتورها سینه سپر کنیم، ظلم ماندنی نیست و فریاد آزادی خاموش نمی شود. مردم ایران زمین پیروزند.
با مهر، شهلا بهاردوست
۱٣۹۴۱ - تاریخ انتشار : ۲ تير ۱٣٨٨
|
از : رضا آذری
عنوان : متن اصلاح طلبانه و نام های حیرت انگیز
متن اصلاح طلبانه است و به نظر بسیاری از نویسندگان برایشان قابل قبول نیست , نام ها هم نشان می دهند که روابط کار خودش را کرده , بعید میدانم یک نویسنده تبعیدی حاضر شود نامش کنار عباس معروفی یا خانم رسا پور بیاید, احتمالا" گرفتاری آقای یلفانی به دیگران هم دارد منتقل می شود
۱٣۹٣۵ - تاریخ انتشار : ۲ تير ۱٣٨٨
|
از : آرش ارشی
عنوان : پس بقیه کجا هستند؟
حداقل ۲۰۰ تا ۲۵۰ نویسنده و شاعر تبعیدی داریم , پس بقیه کجا هستند , آیا یک متن آن هم برای خارجی ها با این تعداد اندک کار ساز خواهد بود؟؟؟ شاید به متن و نام ها ایرادی بوده است ؟ تلاش کنید از دسته بندی فاصله بگیرید مردم ایران به رفتار شما چشم دوخته اند .
۱٣۹٣٣ - تاریخ انتشار : ۲ تير ۱٣٨٨
|