بازتاب های جنبش دموکراتیک مردم ایران
تحلیل چند صاحب نظر در باره ی مسائل اخیر ایران - مجله ی اشپیگل



اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۲ تير ۱٣٨٨ -  ۲٣ ژوئن ۲۰۰۹


افرائیم حالِوی، رئیس سازمان اطلاعات اسرائیل (موساد) از سال ۲۰۰۲- ۱۹۹٨:
وضعیت در ایران انقلابی است ولی هنوز به در گیریهای انقلابی منجر نشده است.
مشغول شدن ایران در آینده ی نزدیک با مسائل داخلی خود، بی شک تاثیر خود را بر سازمانهائی مثل حزب الله و حماس که وابسته به کمکهای دریافتی از ایران هستند، خواهد گذاشت. تهران به آنها توجه لازم را نشان نخواهد داد. اما بحران ایران حتما به معنای تضعیف نیروهای رادیکال منطقه نیست. حتی اگر یکی دو کشور معتدل عربی از مسائل پیش آمده برای ایران خوشحال باشند، ولی بحران دمکراسی در ایران می تواند خیلی سریع مشکلاتی برای مشروعیت خود این رژیم ها بوجود آورد. همین طور مشغول شدن ایران با مسائل داخلی خود نمی تواند خود بخود به نفع اسرائیل باشد. چرا که رژیم تهران برای انحراف افکار عمومی می تواند از مسئله ی اسرائیل استفاده بکند. بخاطر همین نباید ما از بحران ایران نتایج عجولانه ای برای برنامه ی اتمی این کشور بگیریم.

بروک ریدل، متخصص تروریزم در واشنگتن:
حوادث ایران تاثیرات دراز مدتی در تمامی دنیای اسلام بجای خواهند گذاشت.در پنج سال گذشته، به ایران به چشم یک قدرت مرکزی که در خاور میانه حرف اول را می زد، نگاه می شد. ایران قدرت خود را نه تنها مدیون گسترش نفوذ حزب الله و حماس، بلکه تضعیف عراق، طالبان و القاعده توسط ایالات متحده می باشد. عربستان سعودی برنامه ی اتمی ایران را با نگرانی تمام تعقیب می کند. آنها برای جلوگیری از قدرت گرفتن حزب الله، میلیونها دلار در لبنان خرج کردند. مصر آرزو دارد که ایران برای مدتی طولانی مشغول مسائل داخلی خود باشد. چیزی که حماس و حزب الله از آن ترس دارند. برای القاعده همیشه ایران یک رقیب به حساب می آمد. چرا که جهادگران سنی جهادگران شیعی را در مقابل خود می دیدند. حال القاعده ی سنی خواهد گفت که هدف های شیعه ها درست نیستند. آیا یک حکومت جدید در ایران نسبت به غرب سیاست بازتری خواهد داشت؟
طرفداران موسوی به او به چشم یک رفورمیست می نگرند. ولی او در اصل یک معما می باشد. او در سالهای هشتاد یک شخصیت انعطاف ناپذیر بود که از بنیان گذاری حزب الله (لبنان) و اعدام مخالفین رژیم حمایت می کرد. آیا او در طی این سالها معتدل تر شده است؟ و یا ما شاهد یک جنگ قدرت در داخل نیروهای مذهبی رژیم می باشیم؟

احمد رشید، نویسنده ی کتاب مطرحی در باره ی طالبان:
تقلب در انتخابات منجر به شکاف مابین حکومت ها و مردم می شود. مردمی که رژیم را به مسخره می گیرند، دیگر در روند سیاسی جامعه ی خود دخالت نمی کنند.
منتها روزی فرا می رسد که این مردم با خشم و احساس انتقام، عکس العمل نشان می دهند. همه ی اینها را ما در پاکستان و افغانستان شاهد بوده ایم.
حسین موسوی انتخاب دیگری ندارد. او باید یک رفورمیست واقعی بشود. ایرانی ها نمی خواهند بیشتر از این در مقابل بقیه ی دنیا بایستند. هر رژیم تازه ای باید برای این مسئله راه حلی داشته باشد. قیام طبقه ی متوسط شهری در ایران پیام روشنی برای تمامی کشورهای دیکتاتور زده ی اسلامی دارد: اگر ایرانیها می توانند قیام بکنند، پس دیگران نیز قادر به این کار هستند. اکنون سیستم های اتوکراتیک کشورهای اسلامی بشدت نگران هستند. تعویض حکومت در ایران به معنای پایان سیاست تروریستی این رژیم می باشد. رژیم تازه ی ایران کمک های خود به حزب الله، حماس و بعضی گروههای طالبان در افغانستان را یا کاملاً قطع خواهد کرد و یا به حداقل خواهد رساند. این گروه های پیکارگر نگران روابط خود با ایران هستند. چرا که این کار می تواند حتی به معنای پایان عمر آنها باشد.

گیلس کِپل، پروفسور علم سیاست در پاریس:
تحولات در ایران قابل ملاحظه هستند. چرا که حاکمین مجبور به شناسائی اپوزیسیونی هستند که در خیابان ها در حال شکل گرفتن است. این اپوزیسیون از طبقه ی لیبرالی که در بخش های مرفه شمال تهران زندگی می کند، تشکیل می شود. در میان حاکمین جمهوری اسلامی شکاف های عمیقی وجود دارد: در یک طرف نسل انقلاب قرار دارد که توسط معممینی همچون رفسنجانی و خامنه ای که - علیرغم تفاوتهای جدی اشتراکات زیادی با هم دارند- نمایندگی می شود. در طرف دیگر نسل پاسداران انقلاب قرار دارد که به هیج وجه مذهبی نبوده و فقط به دنبال تسخیر قدرت هستند. اینها دیگر حاضر نیستند فقط به عنوان نقاله ی انتقال قدرت مورد استفاده قرار گیرند. جنبش توده ای در تهران دارای هویت مخصوص به خود می باشد. این هویت در نقطه ی مقابل پان اسلامیسم ملاها قرار دارد. فقط این گونه است که شعارهائی را که بر اساس آنها درآمد نفت عوض حمایت از حزب الله لبنان باید خرج داخل کشور بشود، را می توان فهمید. موفقیت یک جنبش ناسیونالیستی می تواند به معنای تضعیف شیعه ی انقلابی باشد.   

منبع: مجله ی اشپیگل (شماره ی ۲۶- ۲۰۰۹)
برگردان: س. حاتملوی