از : shabnam
عنوان : باید به جریان های لیبرال تر مثل کروبی و نوری میدان داد
فقط دین نیست که مو جب بدبختی است۰ مارکسیسم روسی که متحد دین بوده و هست هم همینطور۰ نگاهی به کره شمالی و کوبا و ویتنام و ۰۰۰ بیندازید مقایسه کنید با کره جنوبی و حتی ترکیه مذهبی لیبرال و مالزی۰ آمریکائیها هم مذهبی هستند ولی مذهب نباید در سیاست دخالت کند ۰ در حال حاضر برای گذار از رژیم مذهبی حمایت شده توسط روس ها و لابی توده ای و طرفدار موسوی اسلام ناب باید به جریان های لیبرال تر مثل کروبی و نوری میدان داد بعد به ملی مذهبی ها و بعد سکولارها۰ پله پله۰
۱۴۰۱۴ - تاریخ انتشار : ٣ تير ۱٣٨٨
|
از : بیژن مختاری
عنوان : حلال زاده ای در لباس شیطان
خواننده گرامی باور بفرمائید که همین اوضاع در صدر اسلام هم وجود داشت.
اگر اسلام دین است باید از قدرت خارج شود واگر نیست دکان خدعه و نیرنگ است.
تا زمانی که اخوند ها روی چاه های نفت نشته اند وضع همن است.با احکام قران واحادیث نمیتوان خانه ای را اداره کرد چه رسد به گشوری همانند ایران.
۳۰ سال گذشته باید به به همه ثابت کرده باشد که دین ابزار دست اخوند است و در این دین جائی برای ازاد اندیشی وجود ندارد.به گشورهای عربی نگاه کنید همه بدبخت ومفلوک.تا زمانی که این دین خوئی اسلامی واین ایران ستیزی اسلامی وجود دارد وضع همین است.یکی شدن دین با قدرت در هرکجای دنیا همین است.
برای رستگاری و خوشبختی و برده نبودن از دین اسلام بیرون روید تا بدانید در چه جهنمی زندگی میکردید.
۱۴۰۰۰ - تاریخ انتشار : ٣ تير ۱٣٨٨
|
از : ملکی
عنوان : نوری شایسته رهبری است
وقتی می گویند توده ای خائن است همین دلیل
اینها هر فالانژ خط امامی مثل موسوی را چون روسی است تعریف می کنند ولی این مرد شجاع را که جلوی خامنه ای ایستاد وقتی موسوی نقاشی می کرد و به زندان رفت را می کوبند چون به روسیه که از کشتار ج ا رسما حمایت کرد باج نمی دهد
۱٣۹۹۰ - تاریخ انتشار : ٣ تير ۱٣٨٨
|
از : محمد رضا رقابی
عنوان : رطب خورده منع رطب کی کند
عبداله نوری وزیر اسبق کشور و…
هر چند من ، کارمند سابق وزارت کشور نامه شما را غنیمت دانسته و آنرا از مصادیق واقعه در این برهه از حرکت بزرگ ملتی بجان آمده از شرارتهای عده ای میدانم که با ترفندهائی، انقلاب بزرگ ملت را دزدیدند و به جائی رساندند که شما را ناچار به نوشتن این نامه مستدل نموده است ولی ای آقائی که خود را ایرانی میدانی واز ایرانی دفاع میکنی چرا و چرا گوشه چشمی بخود نمی افکنی و یاران زندانی که کارچو شد سخت سرگران داری!؟ …
آیا نامه سر گشاده ای را که کارمندان وزارت کشور چند روزی قبل از برگذاری اولین دوره انتخابات مجلس شورای ملی (آنوقتها هنوز اسلام من در آوردیتان به کشف مجلس شورای اسلامی نائل نشده بود) ، که گوشه هائی از آن در صفحات اول روزنامه ها منتشر شد ، مطالعه کرده ای !؟که اگر نخوانده ای توصیه میکنم آنرا مطالعه کن که چگونه این روز ها را برایتان پیش بینی میکرد. آنوقتها درسریر قدرت بوده ای ودر خدمت آیت اله خمینی و …سر از پا نشناخته نمیدانم باچه تجربه وعلمی مناصب ذکر شده را تصاحب کرده ای که وطن را بشرحی که نوشته ای رسانده ای منتها افتراق من با شما اینست که زمانی که آیت اله مهدوی کنی باینجانب مقامی را پیشنهاد کرد که کارمند آن وزارت خانه بودم ونماینده آن مردم ِبا هوشی که در نامه ات اشاره رفته، از احراز آن خود داری کردم . باو گفتم وشاورهم فی الامر ویا امرهم شورا بینهم ویا در مکالمه ای با ایشان باو اعتراض کردم که ما انقلاب نکرده بودیم که کارمندان انقلاب کرده به اینگونه نا جوانمردانه دور از هر گونه معیاری و فقط با حب و بغض پاکسازی شوند عده ای سبزی فروش و بازاری و جالیز دار مصدر امور شوند ویا مردم در کوچه و بازار توسط لاتها و چاقو کشها ضرب و جرح شوند و…
بلاخره اینکه از جای گرم ونرم (البته منهای چند صباحی که بشما نیز آب خنک نوشاندند..)بر این ملت منت گذاشته و این واقعیت ها ی گذشته بر وطن و هم میهنان را به روی کاغذ آورده ای که : رطب خورده منع رطب کی کند !؟…
با همه فاجعه ها و شرارتهائی که بر این ملت در طول این سی سال رفته که خوب اشارت داشته ای. با این وجود اینجانب همچنانکه در آغاز اشاره کرده ام امیدوارم اینها آغاز پایان باشد که جلوی ضرر وزیان را که تو بخوانش فاجعه! از هر کجا گرفتی سود است.
امیدوارم این سی سال تجربه وحشتناک که این ملت را اینطور تار ومار کردند ومغول وار در انهدام ایشان اهتمام! کردند، آن درس و تجربه لازم را به شما ودیگر گردانندگان این سیستم من در آوردی آموخته باشد که بشود در جهت خوشبختی و رفاه این ملت پر بها وشریف ، به آزادی های تصریح شده در قوانین حقوق بشری سازمان ملل ، نائل آمده و خود سر نوشت خویش را در دست بگیرند ونه قیم هائی شبیه آقای خامنه ای و مریدانی و مجریانی مانند دکتر احمدی نژاد و دکتر کاردان و!!!…ویا روزنامه نگارانی شبیه آقای شریعتمداری…آمین! آقای
۱٣۹۷۶ - تاریخ انتشار : ۲ تير ۱٣٨٨
|