ندای رفته و دو سروده دیگر
علی عبدالرضایی
•
برای سگ کشی باید به بیت فتنه پاتک زد
که ضحّاکی به نام رهبر و اهریمن است آنجا
شراب سرخ رگ هایی که بر اسفالت می ریزد
عجب سکرآوری دارد چه نامردافکن است آنجا! (از ندای رفته)
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۵ تير ۱٣٨٨ -
۲۶ ژوئن ۲۰۰۹
●ندای رفته
ندای رفته اینجا و خدا آبستن است آنجا
من اینجا کنج زندان و سپاه دشمن است آنجا
چه برمی آید از دستم به جز خودکار چرخیدن
نبرد گوشت با سرب و سلاح آهن است آنجا
محیط زخم را تنها مقیم خانه می داند
ندارم دست در کاغذ زبانم الکن است آنجا
برای سگ کشی باید به بیت فتنه پاتک زد
که ضحّاکی به نام رهبر و اهریمن است آنجا
شراب سرخ رگ هایی که بر اسفالت می ریزد
عجب سکرآوری دارد چه نامردافکن است آنجا!
عجب سرخی تدارک دیده شد جای فضای سبز
مگر لختی مبارک شد که خون پیراهن است آنجا!؟
شکستن حرمتی دارد که سنگ و شیشه می دانند
عروسی دارد ایرانم چه بشکن بشکن است آنجا!
● لباس شخصی ها
وقتی برادران سر رسیدند و بر پشت در زدند
از راه ِ پنجره دوستانم به کوه و کمر زدند
گشتند توی پستو تن ِ خانه را در اتاق ها
با چشم شور حتی به طاق توالت نظر زدند
خانه به خانه گشتند ما را کسی ندید
در کوچه تک تکِ مردها را نفر به نفر زدند
آنها پدر نبودند دستی در آدم نداشتند
کم داشتند جای پدر بیخ ِ گوش پسر زدند
پیر و جوان که فرقی نمی کرد با هم به صف شدند
اهل محله را جمع کردند در کوچه سر زدند
وقتی که کار در کوچه از کار دیگر گذشته بود
از حمله رادیوها شنیدند و زنگ ِخطر زدند
در قتل ِعام گفتند کشتند اما چه فایده!
از قاتلان نگفتند چیزی از اصل ِخبر زدند
ماندن همیشه اینجا خطر داشت ما در نمی رویم
آنها که خانه در خاک دارند قیدِ سفر زدند!
● میدان انقلاب
از آن روزی که مادرم مرا به دبستان داد
پسر در آسمان خدا را دنبال می کند
و شب ها با ستاره حال و احوال می کند
کجا رفت ؟ انقلاب!؟
خیلی گشتم ولی نبود
خیابان مقصدِ خودش را دنبال می کند
به آزادی برو که میدان دارد! نمی شود!؟
در آن جا هم فقط خودی عشق و حال می کند
توی محدوده می توانی بازی کنی فقط!
اگل بیلون بِلم به دولم دیفال می کند؟
نه مامان من که پیش ِ تو هستم در نمی روم
خدا حفظت کند کی اینها را چال می کند؟
به آقا اعتراض کردی؟
جنجال می کند!
دهان را مهر و موم و مردم را لال می کند
سر ِ هر صندلی فقط تمثا ل ِ علی نشست
سخنرانی نمی شود دادوقال می کند
خیابان ها ترک به تن گم سرخورده رفته اند
هوا ابری ست
یا دِ باران امسال می کند؟
کجا رفت انقلاب؟
دارد سیگار می کشد
و فرزندان ِ مانده را استعمال می کند
|