گلوله بد است...
به «مسعود بهنود» که زمانی در شب‌های شعر خوشه «م.بهنود» بود
... ...
•
آقای روزنامه‌نگار!
آن‌جا لابد لندن است
صدای تو را هم از بی‌بی‌سی می‌شنویم
این‌جا کجاست که کسی صدایم را نمی‌شنود؟
برایشان بگو که ما را سندیکای آدم‌خواران کشت
برایشان بگو نعره‌هایمان را گلوله‌باران کشت
بگو که عیشِ قلم‌هامان را «کیهان» کشت
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۵ تير ۱٣٨٨ -
۲۶ ژوئن ۲۰۰۹
آقای روزنامه‌نگار!
حالا این خبر را تحلیل کن!
تیری که صدریِ سینه را شکافت و صدا را سوراخ کرد
دختری که بر زمین افتاد و قلبِ دنیا را سوراخ کرد
و نگاه آخرش که چشم‌های ما را سوراخ کرد
می‌بینی؟ تمام دنیا سوراخ است
درست مثل النگوی احتمالی او
و تحلیل‌های شاعرانه‌ی تو از مرگ:
جنون و بیشتر از جنون،
تلویزیون فارسی بی‌بی‌سی
خشم و بیشتر از خشم
تلویزیون فارسی بی‌بی‌سی
سرفه‌ی معطل‌مانده‌ی تپانچه در فقرات
نوبتی که بین ما و شما مردد است...
یعنی: گلوله بد است...
شنوندگان عزیز!
این‌جا توفان است...
صدای ما را از اتحاد جماهیرِ ابر می‌شنوید
و می‌بخشید البته که طول‌موج‌های ما خونین است
و می‌بخشید البته جسد‌های سوراخِ سرگردان را
و می‌بخشید البته وقاحت سر‌مقاله‌های «کیهان» را
ومی‌بخشید که به این اطوار خنده‌دار پخشِ مستقیمِ بغض را می‌بینید
کجای این خیابان گریه کنم بدونِ گاز ِاشک‌آور؟
خسته‌ام از خنده‌ی مصنوعی...گریه‌ی مصنوعی
سکوت و بیشتر از سکوت
تلویزیون فارسی بی‌بی‌سی...
و می‌بخشید که نعره‌ام در هیاهوی موتور‌سواران سِل گرفت و مرد
و می‌بخشید که تنها فریادم همین بوقِ ممتد است؛
اما گلوله بد است...
آقای روزنامه‌نگار!
Ain’t any regret
که به هر کوچه‌ای که سر می‌کشم: access is denied
و تا می‌خواهم نفس تازه کنم: access is denied
و دختری که در بازی خیابان game over” “ شد،
درست در بازتاب عینک تو فیلتر شد.
«هزار و سیصد و هشتاد و هشت»
رمزِ رابطه تنها همین سکوتِ ابجد است،
یعنی: گلوله بد است...
آقای روزنامه‌نگار!
آن‌جا لابد لندن است
صدای تو را هم از بی‌بی‌سی می‌شنویم
این‌جا کجاست که کسی صدایم را نمی‌شنود؟
برایشان بگو که ما را سندیکای آدم‌خواران کشت
برایشان بگو نعره‌هایمان را گلوله‌باران کشت
بگو که عیشِ قلم‌هامان را «کیهان» کشت
برایشان بگو آقای روزنامه‌نگار!
بگو که «ندا» را «آقا/سلطان» کشت...
بگو که این فیلم اکیدا" مستند است
و گلوله بد است...بد است... بد است....
|