بن بست را می توان شکست!
آیا میرحسین موسوی آن چه را که می تواند برای دفاع از حق مردم انجام داده است؟



اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۹ تير ۱٣٨٨ -  ٣۰ ژوئن ۲۰۰۹


روز گذشته با اعلام صحت قانونی انتخابات از سوی شورای نگهبان یک مرحله ی دیگر از مبارزه ی ملت ایران با جناح حامی کودتای سیاسی - انتخاباتی پشت سر گذاشته شد. راه قانونی ابطال انتخابات به نتیجه نرسید. انتظار هم نمی رفت به نتیجه برسد، زیرا هم قانون، هم تفسیر آن و هم اجرای آن تماما در اختیار ستاد کودتا و عوامل آن بوده و هست.
این به معنای پایان کار نیست. پرونده ای را که آقای جنتی در هفتم تیرماه مختومه اعلام کرد، بدون تردید در کوچه و خیابان، در کارخانه و اداره و دانشگاه، گشوده خواهد ماند. در آن جا که مردم هستند و مقاومت می کنند و نظر و حکم شورای نگهبان را نخواهند پذیرفت و محمود احمدی نژاد را رئیس جمهور خود نخواهند دانست. مردم تا به حال نیز در انجام آن چه می توانسته اند، کم نگذاشته اند و در زیر سرکوب یکی از وحشی ترین رژیم های مستبد، آتش اعتراض و مبارزه ی خود را – هر چند به بهایی سنگین - روشن نگاه داشته اند.

مبرحسین موسوی در برانگیختن این آتش نقشی داشته است که هیچ کس دیگر نداشته است. مردم به اتکای سخنان او که گفته بود، از حق – و رای آن ها – دفاع خواهد کرد، به خیابان ها ریختند، خونشان بر سنگ فرش ها جاری شد، صدمات بسیار دیدند، هزینه های بزرگ پرداختند و همه گونه آمادگی و فداکاری برای هر اقدامی که بتواند رای و حق و سرزمین آن ها را به آنان پس بدهد، از خود نشان دادند.
اما میرحسین موسوی آن چه را که لازم بود، برای دفاع از آرای مردم و برای مردمی که به اعتبار گفته ی او به خیابان ها آمدند و استبداد خونشان را بر زمین ریخت، انجام نداده است. سکوت و بی عملی او ضربات بزرگی را بر امید، اعتماد و مبارزه ی مردم زده است.
او فرصت های بزرگی را یکی بعد از دیگری از دست داده است. از ۲۹ خرداد ۱٣٨٨، روزی که آیت الله خامنه ای به نماز جمعه آمد و گفت تسلیم اراده ی مردم نخواهد شد، تا به امروز، میرحسین موسوی چندین بار بر باطل شدن انتخابات تاکید کرده، اما قدمی در این جهت برنداشته است و راهی نشان نداده است. او حتی در روزی که قرار بود شورای نگهبان رسما مهر تایید بر انتخابات ۲۲ خرداد بزند، تنها نظاره گر تایید قانونی کودتای انتخاباتی باقی ماند و تا حالا که این یادداشت نوشته می شود، در برابر تایید صحت انتخابات هیچ واکنشی نشان نداده است.

راهی که میرحسین موسوی به ویژه بعد از سخنرانی ۲۹ خرداد آیت الله خامنه ای برگزید، مبارزات مردم ایران را به پیروزی نمی رساند. او بسیار نگران آن است که اعتراضاتش – و اعتراضات مردم – به «اصل نظام» صدمه ای وارد نکند. در نتیجه کوره راه های قانونی را برگزیده است تا هم «نظام» لطمه نبیند، و هم رای مردم مورد پذیرش قرار گیرد و هم «ضدانقلاب» سوءاستفاده کند! این راه اکنون به پایان خود رسیده است. پاسخ به این پرسش که آیا میرحسین موسوی می توانسته است و می تواند راه دیگری را به جز این بپیماید، چندان دشوار نیست.

برای آن که بن بست فعلی در مبارزات مردمی که آماده ی ادامه ی جنبش خود هستند، اما تشکیلات و برنامه و رهبری مناسب ندارند شکسته شود، امکانات زیادی وجود دارد:
- فراخوان به نیروهای سیاسی کشور و تشکیل جبهه ای از آزادیخواهان، دست کم آن ها که اعتقاد به ابطال انتخابات دارند،
- مراجعه به نهادهای موجه بین المللی و از جمله سازمان ملل متحد، طرح شکایت نزد آن ها و درخواست کمک های بین المللی به مبارزه ی مردم ایران،
- انتشار بیانیه های سیاسی که به مردم امید به ادامه مبارزه ببخشد، خواست های آن ها را مطرح کند و بگوید که نه تنها انتخابات قلابی ۲۲ خرداد باید باطل شود، بلکه انتخابات لازم است به صورت آزاد برگزار گردد،
- نسپردن خیابان ها به نیروهای سرکوبگر از طریق فراخوان های مشترک و موثر برای ادامه ی اعتراضات مسالمت آمیز و گسترده ی مردم،
- دعوت به انواع مبارزه ی مدنی و از جمله مقاومت منفی در سطوح گسترده و ملی،
- طرح شعارهای مناسب، به منظور جلب اقشار وسیعتر مردم و به ویژه بخش های موثرتری از کارگران به میدان مبارزه،
- و بالاخره تدارکات اعتصابات عمومی،
از جمله اقداماتی است که می تواند پتانسیل های لازم را برای ادامه ی مبارزه ی مردم به منظور عقب نشاندن استبداد و هموار کردن راه آزادی کشور را فراهم آورد. همه ی این پیشنهادات و بیشتر از این نیز در دو هفته ی اخیر بارها و از زبان ها و قلم های بسیاری مطرح شده است.

چنانچه سیاست خانه نشینی میرحسین موسوی بخواهد ادامه پیداکند و او کوشش نکند ابتکار عمل را در مواجهه با دیکتاتوری به دست بگیرد، طبیعی است که لطمات زیادی به جنبش مردمی در ایران وارد می آید، اما این جنبش تمام نخواهد شد. مردم خواست های روشن خود را مبنی نپذیرفتن این انتخابات، برگزاری انتخابات آزاد و نفی دیکتاتوری در کشور اعلام کرده اند و خود در کوچه و خیابان و محل کار، این خواست ها را دنبال کرده و خواهند کرد. آن ها در این دو هفته از مبارزه و همبستگی خود، بسیار آموخته اند. شاید یکی از بزرگترین دستاوردهای مردم معترض این بوده است که بار دیگر به نیروی خود آگاهی یافته و آن را باور کرده اند. با این آگاهی و اراده می توان بن بست ها را شکست و راه های موثرتر و کم هزینه تر ادامه ی مبارزه را یافت و به کار بست.