ما پیروزیم...


حسن رحمانی


• اگر درک کنیم که بسیاری از این دستاوردها با گذشت زمان تعمیق می شود و علیرغم حنجره درانی های دستگاه های تبلیغاتی صدا و سیما، قابلیت بازگشت پذیری چندانی ندارد، با همه وجود خواهیم دانست ما در طی این چند هفته ای که ایران را لرزاند، به چه موفقیت بزرگی نائل گشته ایم و چرا مردم تا اینجای کار یگانه پیروز این کارزارند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۱۰ تير ۱٣٨٨ -  ۱ ژوئيه ۲۰۰۹


سرکوب وحشیانه مردم توسط ایادی کودتاگران یعنی نیروهای ضد شورش، سپاه، بسیج و لباس شخصی ها در خیابان و شکنجه وسیع، گسترده و انزجارآور دستگیرشدگان در تعزیرگاه های وزارت اطلاعات وسپاه از تعداد شرکت کنندگان در تجمع ها و تظاهرات خیابانی کاسته و می کاهد . جز این هم انتظاری متصور نبوده و نیست. ماشین سرکوب قصد آن را داشته که با هزینه سنگین بی آبرویی داخلی و جهانی برای نظام، خیابان ها را بنا بر دستور ولی فقیه پاکسازی کند، اما ادامه این اعتراضات به صورت خشمی فروخورده و پیگیری خبرها و نظرهای رسانه ای و پشتیبانی از هزاران مبارز زخم خورده ادامه یافته است. امروز اجتماعات مردم چه در محیط کار و چه در خانه و خیابان و... به محلی برای تبادل اطلاعات و تجربیات و پیگیری مبارزات علیه کودتاگران تبدیل شده که اثرش را به صورت بحرانی بزرگ در بدنه حاکمیت نشان می دهد.
اینکه این مبارزات عظیم و کارساز با افت و خیزهای ذاتی و طبیعی اش چه سیری را در تحولات آینده طی کند و کی و چگونه به اهدافش نایل شود، اگر چه دغدغه ای مهم در گفتمان حاکم بر ماست، اما به نظر می رسد لازم است قبل از چنین پیش بینی هایی، لحظه ای تامل کنیم و ببینیم که مردم تاکنون چه کرده اند و چه دست آوردهایی نصیب جنبش شان شده است.
دست آوردهای تاکنونی جنبش اعتراضی عبارت است از:

۱- دودستگی و تفرقه عمیق بین مردم ما یعنی بین نسل انقلاب و جوانان و نوجوانان نسل های کنونی پرشمار کشور برای اولین بار برچیده شد و وحدتی عمیق مابین مادران، پدران، دختران و پسرانمان ایجاد شد که همه حسرت آن را می کشیدیم و راهی برای غلبه بر آن نمی یافتیم. این رخداد نشان می دهد که تجربه ی ارزشمند انقلاب شکست خورده بهمن علیرغم سانسور، خونریزی های ددمنشانه ودیکتاتوری به تاراج برندگان انقلاب در کسوت "ذوب شدگان در ولی فقیه" از یک سو و نارسایی ها، کاستی ها، و مطلق اندیشی های دردناک از سوی دیگر، قابلیت انتقال تاریخی می یابد.
۲- پراکندگی نیروهای سیاسی مخالف رژیم و بویژه دوگانگی اصلاح طلبان حکومتی و مخالفان برون حکومتی که خود را در شکل تحریم و شرکت در انتخابات نشان می داد، جایش را به یک وحدت عملی کارا و موثری داده است که برای جنبش دمکراسی خواهی یک الزام واقعی بوده وهست. امروز دهه ها پس از انقلاب بهمن همه و همه در صحنه ی مقابله با اقتدارگرایی چنان یکدل و یک داستان اند که بحث ها حول نیروهای تشکیل دهنده جبهه مردم اساسا از صحبت ها رخت بر بسته است.
٣- شکل گیری یک جنبش دمکراسی خواهی بزرگ توده ای از دل ده ها و صد ها مبارزه تاریخی محدود و بویژه ۱٨ تیر، که این بار تا اعماق اجتماع رسوخ کرده و فرهنگ و رفتارهای اجتماعی را دگرگون می کند و مهر خود را بر آن می کوبد. جنبشی که آموزه های بزرگ تاریخی در باره ی تنوع و جابجایی لازم در شکل مبارزه در مراحل مختلف را در طی مدت کوتاهی از ته دل فراگرفته است و به توانایی عملی خود در صحنه مبارزه باوری واقع بینانه دارد.
۴- بیرون کشیدن و رونمایی از چهره سیاسی ولی فقیهی که برخی امامان جمعه اش کلام او را برای چپاول اموال مردم و حفظ موقعیت های به یغما برده خود تا آیه های قرآن بالا می برند و شکستن قداست دروغین روحانیتی که دین فروشی را اساس تفکر ماکیاولیستی خود برای تحکیم حاکمیتش قرارداده است. ۵. پایه ریزی فضای رسانه ای مستقل از حکومت با تلفن، اس ام اس (اگرچه امروز در بسیاری شهر ها از کار افتاده)، اینترنت و نیز بهره گیری آگاهانه از رسانه های جهانی که هرچه می گذرد، دقت و سرعت آن در انتقال اطلاعات افزایش می یابد و هیچ صحنه و رویداد مهمی را بی بازتاب نمی گذارد.
۵- به بار نشستن تلاش ها برای ایجاد رهبری فردی (میر حسین موسوی) و جمعی (دیگر رهبران ملی و اپوزیسون حامی جنبش) که برنامه عملی مورد قبول بخش بزرگی از مردم را به کارپایه انتخاباتی بدل ساختند و قاطعیتشان در پیگیری وحفظ حقوق مردم به آن ها جایگاه ویژه ای بخشیده است.
۶- افشای مردم گرایی دروغین ایدئولوژیک احمدی نژادی بویژه در منطقه و آشکار ساختن چهره سرکوبگر و مردم کش متکی به سرنیزه ای که داعیه برافراشتن پرچم آزادی و عدالت جهانی و محو نظام های ضد مردمی را در بوق و کرنا می کند، اما تصاویر هفته ها سرکوب ها و کشتارهای خیابانیش سخت در جهان کم نظیر است.
۷- برگرداندن آبرو و حیثیت بربادرفته ایرانیان در سراسر جهان به علت رفتارهای افراطی و تخریب کننده حاکمیت، به شکلی که امروز وسیع ترین جنبش همبستگی جهانی با مبارزات آزادیخواهانه مردم یک کشور به نام مردم ایران رقم می خورد و برای اولین بار در تاریخ، بخش بسیار بزرگی از مردم جهان را با مردم ما به همدردی جلب می کند.

به این لیست بسیار می توان افزود ، اما اگر درک کنیم که بسیاری از این دستاوردها با گذشت زمان تعمیق می شود و علیرغم حنجره درانی های دستگاه های تبلیغاتی صدا و سیما، قابلیت بازگشت پذیری چندانی ندارد، با همه وجود خواهیم دانست ما در طی این چند هفته ای که ایران را لرزاند، به چه موفقیت بزرگی نائل گشته ایم و چرا مردم تا اینجای کار یگانه پیروز این کارزارند...