احمدی نژاد اعلام کرد، برنامه چهار سال آینده:
سرکوب در درون و درگیری با بیرون


فیروز نجومی


• احمدی نژاد در آخرین خطبه خود آینده ای بس تاریک و خوفناکی را برای مردم ایران تشریح نمود. وی نشان داد که در چهار سال آینده راهی بسیار پر مخاطره تری را در پیش خواهد گرفت. که بیش از همیشه مصمم است که ایران را بسوی صراط مستقیم، یعنی سرکوب ابتدایی ترین حق و حقوق انسانی، حق اعتراض و مقاومت، در درون و درگیری با بیرون یعنی جهاد و شهادت و یا جنگ و خونریزی و تخریب و ویرانی، رهنمون خواهد ساخت ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۱٨ تير ۱٣٨٨ -  ۹ ژوئيه ۲۰۰۹


اصل تقیه، یکی از اصول باورهای امام پرستان است که برای بقا و رسیدن به هدف از آن در طول تاریخ بعنوان یک ابزار کاری و موثر، بهره برده اند. تقیه اجازه میدهد که امام پرست خود را چیزی نشان بدهد که نیست، چیزی بگوید که میداند وارونه ی واقعیات است. آقای احمدی نژاد نیز در چهارشنبه شب ۱۷ تیر ماه ٨٨ در خطابه ای که برای مردم از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایراد کرد، از ابزار تقیه حداکثر استفاده را نمود. سخنان او چنان دور افتاده از واقعیات و حقایق بود، گویی که در خلسه و نشئه بنگ و افیون بسر میبرد. او انتخاباتی را که سراسر تقلب بوده است و جز سرقت آرای مردم به قصد غصب قدرت چیزی دیگری نبوده است، انتخاباتی خواند که میتواند برای جامعه جهانی الگو باشد. که «زیبا ترین و سالم ترین» انتخاباتی بوده است که در سرتاسر جهان اتفاق افتاده است. ۴۰ میلیون مردم در آن شرکت و خود آرا را شمارش کردند. آنچه در واقع احمدی نژاد زیبا و سالم میخواند، همه جهانیان دیدند که چیزی جز خشم و خشونت و تحقیر و سرکوب از طرف سپاه دین، نبوده است.

آیا ممکن است که احمدی نژاد از یورش و تجاوز و جنایات سپاهیان امنیتی دین بی خبر بوده باشد؟ آیا او از خون هایی که ریخته شده است، از سرهایی که بر سر دار مجازات رفته اند و یا بر زمین افکنده شده اند و یا جوانان و دگر اندیشانی که باسارت گرفته شده و هم اکنون در زیر شکنجه مورد بازجویی قرار میگیرند، بی خبر بوده است؟ چگونه ممکن است کسی درنده خویی ، بیرحمی و قساوتی که سپاهیان دین در سرکوب معترضین به سلامت انتخابات بکار گرفته شده است، زیبا ترین و سالم ترین توصیف کند؟ احمدی نژاد واقعیات را تحریف نمیکند آنها را وارونه میکند. زشت را زیبا میخواند، تحقیر و تخریب را سالم. او ناکامی معترضین به انتخابات را همچون یک حماسه پر شکوه و شگفت انگیز می ستاید. احمدی نژاد چنان واقعیات را وارونه میکند که شنونده را وا میدارد که از خود بپرسد که آیا احمدی نژاد در این سرا میزیید یا از سرای دیگری میآید؟ گویی که او نه آوای مرگ بر دیکتاتور را شنیده است نه فریاد رهایی و آزادی از اسارت و بندگی مردم ایران بگوش ش رسیده است. نه نظاره گر دریای خروشان مردم در خیابانها بوده است و نه به اشکهایی که در سراسر جهان برای کشته شدگان معصوم و بی گناه همچون ندا ها ریخته شده است، نظری افکنده است. در حالیکه مردم ایران از روح و جسم زخمین در دست دژخیمان رژیم دین رنج میبرند و درد التیام ناپذیر افسردگی و پژمردگی را باید تحمل کنند، احمدی نژاد از « توسعه مهر ورزی و برادری» در برنامه های آینده ی خود خبر میدهد. و نیز خاطر نشان میسازد که «در کشور آزادی وجود دارد» و « طبق قانون همه آزادند.» اما مشروط بر اینکه سازگار با «آرمانهای انقلاب» و در مسیر «صراط مستقیم» باشد. چیزی بجز این «دنیا طلبی،» «لا ابا لی گری،» و «سیاسی کاری» است که وی مخالفت اکید خود را با آن البته آشکار ساخت. به عبارت دیگر او از آزادی سخن میراند ولی دیکتاتوری و استبداد را در نظر دارد. مسلم است که آرمانهای انقلاب و صراط مستقیم هر چه هستند، بدون تردید اهدافی می باشند که توجیه گر وارونه ساختن واقعیات، سرقت آرا، غصب قدرت، تحقیر و سرکوب، تخریب و ویرانی، جنایت و خونریزی و در نتیجه تحکیم و تداوم رژیم استبداد دینی میباشد. اگر چه این آرمانهای انقلاب و صراط مستقیم است که زشتی ها و پلیدی ها را به زیبایی ها و نیکی ها تبدیل میسازد، با این وجود در پرده ی ابهام باقی میمانند.

احمدی نژاد از طرح مسئله «تغییر» نیز غافل نماند و خود را یکی از هواداران تغییر و «نماد» آن خواند. ولی هر تغییر در داخل را مشروط به تغییر در عرصه مدیریت جهانی دانست. او اعلام نمود که اشتباه خواهد بود که اگر کسی فکر کند که میتواند ایرانی آباد و آزاد و مرفه ساخت بدون اینکه وارد در عرصه مدیریت جهانی شد. چرا که هم اکنون کسانی جهان را مدیریت میکنند که «خودشان قانون می نویسند و معیار تعریف میکنند و خودشان قاضی و ناظرند.» وی همچنین تاکید نمود که اگر در عرصه مدیریت جهانی وارد نشویم آنها « اجازه نمیدهند که ایران را بسازیم.» لاجرم یادآوری نمود که همین ها بودند که در مورد مسئله ی هسته ای میخواستند تا «عمق ملت ما نفوذ کنند و همه اختیارات را از ما سلب کنند.»

احمدی نژاد تقیه را در این جا به اوج خود میرساند. او هم منویات خود را پنهان میکند و از چگونگی ورود در عرصه مدیریت جهانی چیزی بزبان نمیآورد و هم واقعیات را بار دیگر وارونه جلوه میدهد و بجای اینکه استعمار داخلی مبنی بر استبداد دینی و ترویج کهنه پرستی و خرافه گرایی در فرهنگ ایران بوسیله حوزه های «علمیه» دینی، را مسئول عدم پیشرفت علم و صنعت و آزادی معرفی کند، استعمار خارجی را مسئول فقر و محنت و عقب ماندگی میداند. او فراموش کرده است که حداقل در سی سالی که گذشته دست استعمار در بنیان گذاری جامعه اسلامی کوتاه بوده است و رژیم دین بجای اینکه جامعه را بسازد به جنگ کفر و باطل و ساختار یک جامعه دینی بر اساس جدایی زنان از مردان و سرکوب ابتدایی ترین حق و حقوق انسانی، شتافته است، چیزی که احمدی نژاد بسوی آن شتابان است و در زیر ورود در عرصه مدیریت جهانی پنهان میسازد.

در گفتمان احمدی نژاد آنچه ناگفته و پنهان میماند است که واقعیت دارد نه آنچه او بزبان میراند. او موجودی ست که تبحر و تخصص ش فریب است و ریاکاری. او نه از آرمانهای انقلاب چیزی بزبان میراند و نه تعریفی از صراط مستقیم بدست میدهد و نه کوچکترین اشاره ای دارد به اینکه چگونه مدیریت جهانی را تغییر خواهد داد و سپس ایران را خواهد ساخت. او بر این تصور است که گویا کسی نمیداند که او مسئولیت الهی خود، مسئولیت به الله و پیامبر و امام عصر را ارجح بر هرگونه مسئولیتی میداند. کیست که شک و تردیدی در شیفتگی و عشق احمدی نژاد به امام زمان و ایدئولوژی مهدویت داشته باشد. کیست که نداند صراط مستقیم، صراط پیامبران است، صراطی که گام نهادن در آن مستلزم ستیز و خصومت با جهان و در نتیجه جهاد است و شهادت. او بخوبی میداند که مردم ایران از صراط مستقیم بیزارند و این بیزاری خود را در انتخابات به منصه ظهور رسانده اند. این است که تقیه میکند و واقعیات را وارونه میسازد. او هرگز حاضر نیست این واقعیت را در نظر آورد که کشور ی مانند چین تاز زمانیکه در ستیز و خصومت با جامعه جهانی بسر میبرد، فقر و عقب ماندگی خود را تشدید میساخت. تنها زمانی باقتدار در سطح جهان رسید و در همه ی زمینه های علم و تکنولوژی بسرعت پیشرفت نمود که از در مصالحه و مسالمت با جهان در آمد. احمدی نژاد با ابزار تقیه طرح گسترش اسلام، جنگ با کفر و باطل و آماده سازی شرایط جهانی برای خروج امام عج، را پنهان نگاه میدارد تا بتواند مردم را فریب داده و در برابر امری انجام شده واقع سازد.

احمدی نژاد در آخرین خطبه خود آینده ای بس تاریک و خوفناکی را برای مردم ایران تشریح نمود. وی نشان داد که در چهار سال آینده راهی بسیار پر مخاطره تری را در پیش خواهد گرفت. که بیش از همیشه مصمم است که ایران را بسوی صراط مستقیم، یعنی سرکوب ابتدایی ترین حق و حقوق انسانی، حق اعتراض و مقاومت، در درون و درگیری با بیرون یعنی جهاد و شهادت و یا جنگ و خونریزی و تخریب و ویرانی، رهنمون خواهد ساخت. گسترش دین اسلام و جنگ با کفر و باطل در سطح جهان است برنامه ی آینده دولت ولایت برهبری احمدی نژاد است، هدفی که آنرا پوشیده و پنهان نگاه میدارد.


fmonjem@gmail.com