فاز دوم کشتار و ضرورت اقدامی فوری
امین حصوری
•
مسئوولیت در خارج از کشور، بی گمان بسیار فراتر از بسنده کردن به کارزارهای اینترنتی برای آزادی چهره های سرشناس بازداشت شده از جناح اصلاح طلب و نظایر آن می باشد. باید بدون هیچ تبعیضی و با تمامی امکانات و راهها، صدای همه ی بی صدایان باشیم تا این فاجعه ی انسانی و ملی را همان گونه که هست با تمامی زشتی ها و عمق و گستردگی آن بازتاب دهیم
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۱٨ تير ۱٣٨٨ -
۹ ژوئيه ۲۰۰۹
خبرهایی که در مورد وضعیت بازداشت شدگان اعتراضات اخیر به گوش می رسد بسیار اسفبار و نگران کننده است. اخباری که به طور جسته و گریخته از منابع مختلف و گزا ش های پراکنده فردی منتشر شده است، حاکی از شکنجه های بیرحمانه تا سر حد مرگ است و البته دژخیمانی که در پیش روی هزاران تظاهرکننده و در برابر چشم صدها دوربین عکاسی و فیلمبرداری از به گلوله بستن مردم پروایی ندارند، در خلوت شوم سیاهچال های خود هم باکی از کشتن برادران و خواهران ما نخواهند داشت؛ چرا که برای آنها انکار این قتل ها بسیار ساده تر از انکار قتل ندا و صدها جوان آزاده چون اوست. حکومتی که حتی تحویل جنازه های جان باختگان به خانواده های داغدار آنان را مشروط به پذیرش شرط هایی وقیحانه می سازد (در مواردی که اساسا پیکرهای قربانیان را تحویل دهند)، همان نظامی که دستگاه تبلیغاتی آن به سادگی خردکننده ای حقایق را وارونه جلوه می دهد، بدون شک برای بقای عمر ننگین خود به هر کاری دست می یازد، به ویژه آنکه در تمامی این سالیان سیاه، حاکمان نامشروع سرزمین ما نشان داده اند که تنها اصلی که بدان پای بندند، اصل بقاست (و طبعا به هر قیمتی)؛ بروز چنین توحشی اینک که ماهیت پلید و ستمگر حاکمان بر همگان عریان شده و رهبر و حواریون مسلح اش علنا «کشتار درمانی» را به عنوان راه حل نهایی خاموش کردن نداهای حق طلبانه ی مردم برگزیده اند، بی گمان ابعاد فاجعه بارتری خواهد داشت. (اعدام 20 نفر زندانی در یک روز - با هر ترکیبی که برای قربانیان متصور شویم- معنایی جز اعلام و تایید رسمی پروژه ی کشتار درمانی ندارد).
شکنجه های بازداشت شدگان علاوه بر وادار کردن آنان به اعترافات ساختگی، و نیز تشدید جو ارعاب و وحشت در میان مردم و ناامید ساختن آنها از ادامه ی راه، در عین حال با هدف حذف فیزیکی جوانان و نیروهایی انجام می شود که در تظاهرات های اعتراضی مختلف حضور فعالی داشته اند تا بدین طریق ناآرامی های اجتناب ناپذیر آینده با «سهولت» بیشتری از سوی حکومت مهار گردد (به قول کیهان کور کردن چشم فتنه). برای این کار آنها علاوه بر بازداشت های انجام شده، به شکار جوانان از طریق جستجو در عکس ها و فیلم های متعددی که توسط مزدورانشان در حین تجمعات اعتراضی تهیه شده روی آورده اند و حتی در کمال وقاحت با انتشار عمومی عکس ها، مردم را برای شناسایی «اغتشاش گران» به «همکاری» با نیروهای امنیتی دعوت کرده اند.
این فرآیند شوم را تنها می توان با قلع و قمع آزادیخواهان شیلی پس از کودتای 1973 پینوشه یا کودتای حزب بعث عراق قیاس کرد. البته ابعاد واقعی و دهشتبار این جنایت ها تنها در آینده ای نامعلوم روشن خواهد شد، به همان سان که هنوز از تعداد واقعی جان باختگان و تعداد و سرنوشت ناپدید شدگان هفته های اخیر اطلاعات قابل اتکایی در دست نیست. چیزی که به رسانه های بزرگ دنیا این امکان ساده انگارانه و غیرمسئولانه را می دهد که برای ذکر تعداد قربانیان به آمار ارائه شده از سوی دولت ایران استناد کنند! (تا با آسودگی خاطر بیشتری برنامه های خود را به پوشش دادن زیر و بم زندگی و مرگ مایکل جکسون و نظایر ان اختصاص دهند). رسانه های بزرگ دامنه ی فاجعه را محدود نگه می دارند تا عرصه بر معاملات آتی دولت ها تنگ نشود. به طبع آنها اخبار را نقل می کنند، اما به نحوی که «مقتضی» باشد! در عین حال رویکرد معین مورد نظر خود را آنقدر تکرار می کنند تا تمام مخاطبان، موضوع را تنها از زاویه نگاه آنان و در ابعادی که آنان ترسیم می کنند ببینند. برای نمونه رفتار بی بی سی در محدود نگه داشتن آمار جان باختگان در حد همان رقم 20 نفری که حکومت ایران رسما اعلام کرده است و نیز اصرارش بر تقلیل دادن جنبش اعتراضی آزادی خواهانه ی مردم، به تظاهرات «معترضین به تنایج انتخابات»، مقدمه ای بود تا نخست وزیر این کشور در آخرین اظهار نظر رسمی خود با آرامش تمام مسائل اخیر ایران را موضوعی درونی قلمداد کند که نمی بایست در مسیر مذاکرات غرب با ایران تاثیرگذار باشد.
در این میان بر همه ی ما ایرانیان است که با تمام توان خود، از طریق اطلاع رسانی وسیع و تداوم و گسترش حرکت های اعتراضی و حمایتی (در اشکال متنوع و امکان پذیر) نگذاریم عزیزان مان در سیاهچال های مخوف این حکومت قرون وسطایی بیش از این شکنجه و تحقیر و مرگ را تجربه کنند؛ شرایطی که به مراتب از مرگ آنی دشوارتر است. در این راستا به ویژه ایرانیان بیرون از مرزها اینک مسئوولیت سنگین تری بر دوش دارند، چرا که از امکانات بیشتر و ایمن تری برای اطلاع رسانی و تجمعات حمایتی و کارزارهای هشدار دهنده برخوردارند؛ امکاناتی که در بستر همبستگی و انسجام عمومی بایستی در جهت تاثیر گذاری بر افکار عمومی جهان و جلب حمایت های بین المللی برای متوقف کردن فجایع جاری در ایران به خدمت گرفته شود.
این مسئوولیت بی گمان بسیار فراتر از بسنده کردن به کارزارهای اینترنتی برای آزادی چهره های سرشناس بازداشت شده از جناح اصلاح طلب و نظایر آن می باشد. باید بدون هیچ تبعیضی و با تمامی امکانات و راهها، صدای همه ی بی صدایان باشیم تا این فاجعه ی انسانی و ملی را همان گونه که هست با تمامی زشتی ها و عمق و گستردگی آن بازتاب دهیم.
پانوشت:
1- در همین خصوص نامه ی جمعی از زندانیان سیاسی سابق به دبیر کل سازمان ملل را با عنوان «هشدار در مورد وضعیت خطرناک بازداشتشدگان هفتههای اخیر» را در «دویچه وله» بخوانید:
www.dw-world.de
2- در پیوند زیر نمونه ای از گزارش های خبری پراکنده پیرامون دامنه و ابعاد شکنجه ها را مشاهده خواهید کرد (به نقل از نشریه ی دانشجویی بذر). این گزارش به زبان های انگلیسی، آلمانی و فرانسه هم ترجمه شده است که امکان خوبی برای انتشار بین المللی آن فراهم می کند. در انتشار گسترده ی این گزارش و دیگر گزارش های مرتبط با «فاز دوم سرکوب و کشتار» کوشا باشیم.
متن فارسی: bazr1384.blogfa.com
متن انگلیسی: bazr1384.blogfa.com
متن آلمانی: bazr1384.blogfa.com
متن فرانسوی: bazr1384.blogfa.com
3- این نوشتار در شماره 18 نشریه «خیابان» هم درج گردیده است.
|