بازی «باخت – باخت» است
مخالفت دوباره کیهان با مذاکره با آمریکا



اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۱۹ فروردين ۱٣٨۵ -  ٨ آوريل ۲۰۰۶


روزنامه کيهان در سرمقاله ی روز شنبه ی خود به قلم حسين شريعتمداری مذاکره با آمريکا را بازی «باخت – باخت»، خواند و از آن انتقاد کرد. چندی پيش علی خامنه ای رهبر حکومت اسلامی چنين مذاکره ای را با شرط هايی مجاز دانسته بود. متن سرمقاله ی کيهان در زير آمده است:
ديروز «زلمای خليل زاد» سفير افغانی الاصل آمريكا در عراق از به تعويق افتادن زمان مذاكره ايران و آمريكا خبر داد. سفير آمريكا كه در يك كنفرانس مطبوعاتی در بغداد شركت كرده بود، با اشاره به اين نكته كه مسئوليت رايزنی و مذاكره با ايران، مستقيماً از سوی جرج بوش به وی واگذار شده است، گفت؛ «اين مذاكرات تا بعد از تشكيل دولت عراق به تأخير می افتد تا تصور نشود كه تهران و واشنگتن عليه عراق توطئه كرده و خواستار تشكيل دولت از طريق انتصاب افراد معين، فشار گروه های ذيربط و يا حمايت از برخی افراد هستند»!
روز دوشنبه ۱۴ فروردين ماه طی يادداشتی با عنوان «اين گام و آن دام» به عواقب سوء و پی آمدهای خسارت آفرين مذاكره با آمريكا اشاره كرده و آورده بوديم؛
«مقاومت ۲۷ساله جمهوری اسلامی ايران در برابر باج خواهی و زورگويی آمريكا و متحدانش، ايران اسلامی را به پرچمدار مبارزه با سلطه جهانی و يك الگوی موفق برای حركت های آزادی خواهانه و استقلال طلبانه تبديل كرده است به گونه ای كه امروزه، نهضت های اسلامی در جهان اسلام با الهام گرفتن از ۲۷ سال ايستادگی و مقاومت ايران اسلامی به حركت خود ادامه می دهند وجمهوری اسلامی ايران را عقبه استراتژيك و نمونه موفق و پيشتاز برای جنبش های مقاومت می دانند، انتفاضه فلسطين از مقاومت ايران در مقابل آمريكا و متحدانش ريشه گرفته، حزب الله لبنان، حركت اسلامی در بحرين، پيروزی اسلامگرايان در تركيه و الجزاير، مقاومت اسلامی در افغانستان، رويكرد به مبانی اسلام انقلابی در عراق و... كه امروزه عرصه را بر آمريكا و متحدانش تنگ كرده اند، همگی با نگاه به الگوی ايران اسلامی شكل گرفته و به حركت خود ادامه می دهند...» و نتيجه گرفته بوديم كه «هدف آمريكا از مذاكره با ايران، ابلاغ اين پيام -بخوانيد توهم- به حركت های اسلامی در تمامی جهان است كه ايران نيز بعد از ۲۷ سال مقاومت چاره ای جز تسليم در برابر آمريكا نداشته است»!
در يادداشت روز دوشنبه، اگرچه به موارد مستندی از ابعاد خسارت آفرين مذاكره با آمريكا پرداخته بوديم ولی به علت اصرار برخی از مسئولان محترم كشورمان بر انجام اين مذاكره كه تعجب آور به نظر می رسد و نيز اظهارات ديروز سفير آمريكا در عراق كه فريبكارانه و توطئه آميز است، اشاره به نكات ديگری درباره اين دام خطرناك كه پيش پای ايران اسلامی پهن كرده اند، ضروری به نظر می رسد.
۱- درحالی كه هنوز مذاكره ای صورت نپذيرفته، آمريكايی ها بهره گيری فريبكارانه و سوءاستفاده سياسی از اين مذاكره احتمالی را آغاز كرده اند. به اظهارات ديروز سفير آمريكا در عراق توجه كنيد؛ به گونه ای سخن می گويد كه انگار ايران اسلامی نيز در فاجعه ای كه آمريكا و متحدانش در عراق آفريده اند، سهيم است! خليل زاد می گويد «مذاكره ايران و آمريكا تا بعد از تشكيل دولت عراق به تأخير افتاده است تا اين گونه برداشت نشود كه تهران و واشنگتن خواهان دخالت در تشكيل دولت از طريق انتصاب افراد معين، فشار گروه های ذيربط و يا حمايت از برخی افراد هستند»!
الف: اين اظهارات درحالی است كه تلاش آمريكايی ها برای انتصاب افراد معين، فشار از طريق برخی گروه های سياسی و حمايت از اشخاص مورد نظر اشغالگران، نه فقط در نهان بلكه به صورت علنی و آشكار انجام پذيرفته و می پذيرد و در همان حال ايران اسلامی بر احترام به رأی مردم و تن دادن تمامی گروه ها و جريانات حاضر در عرصه سياسی عراق به خواست اكثريت مردم اين كشور تأكيد ورزيده و می ورزد. بنابراين سفير آمريكا در اظهارات خود پيرامون علت تعويق مذاكرات، سعی می كند ايران اسلامی را در توطئه چينی عليه ملت عراق، شانه به شانه آمريكا و متحدانش بنشاند.
ب: اظهارات ديروز سفير آمريكا كه قرار است طرف مذاكره با ايران باشد، اين توهم را دامن زده و منتشر می كند كه گويی ايران و آمريكا درباره آينده عراق نظرات مشترك و نزديك به يكديگر دارند و قبل از مذاكره علني، در رايزنی های قبلی و پيش از مذاكره برای رسيدن به يك هدف مشترك با يكديگر به توافق رسيده و مذاكرات را تا بعد از تشكيل دولت عراق به تعويق انداخته اند!
ج: تمامی شواهد و قرائن و نظرسنجی های آشكار و نهان از اعتماد و اطمينان مردم عراق به جمهوری اسلامی ايران خبر می دهد و تلاش پی گير آنان برای تشكيل دولتی اسلامگرا و برخاسته از متن مردم بهترين گواه بر اعتماد آنها به ايران اسلامی و الگوی حكومتی آن است. اين اعتماد و اطمينان، يكی از اصلی ترين نگرانی های آمريكا و متحدانش بوده و هست. مروری هرچند گذرا بر اظهارات مقامات آمريكايي، اروپايی و صهيونيستی به وضوح نشان می دهد كه آنان رويكرد مردم عراق به ايران را بزرگترين مانع پيش روی خود برای بلعيدن اين كشور می دانند و... دقيقاً به همين علت است كه سفير آمريكا با اظهارات موذيانه خويش اعتماد و اطمينان مردم عراق به ايران اسلامی را نشانه رفته و می كوشد آن را نه فقط مخدوش، بلكه به پديده ای متضاد، يعنی دشمنی ايران با مردم عراق تبديل كند.
اكنون بايد از مسئولان محترمی كه بر انجام مذاكره با آمريكا اصرار می ورزند، پرسيد؛ آيا، اين همه پلشتی كه قبل از شروع مذاكره نمايان شده، برای تجديدنظر در اقدام خطرناكی كه در پيش داريد، كافی نيست؟!
۲- و اما، گفته می شود مذاكره با آمريكا فقط درباره «امنيت عراق» است كه بايد گفت؛ آنچه برای آمريكا اهميت دارد، شكستن اقتدار ايران و الگوی مقاومت و ايستادگی آن در برابر نظام سلطه بين المللی است و از اين روی تنها به نفس مذاكره می انديشد و با كمال تأسف بايد اذعان كرد كه آمريكا با انجام مذاكره به اين هدف شوم دست پيدا می كند و برای آنها موضوع مذاكره كمترين اهميتی ندارد چرا كه آمريكا مذاكره را فقط برای مذاكره می خواهد و نه برای حل و فصل مشكلات عراق يا هر موضوع ديگر.
٣- در عرف ديپلماتيك و روال شناخته شده مذاكرات، اولين و ضروری ترين مقدمه برای مذاكره دو كشور با يكديگر، توافق و اشتراك نظر طرفين مذاكره در مبانی اوليه موضوعی است كه قصد مذاكره درباره آن را دارند. اين مبانی اوليه را، اصطلاحاً، «كف مذاكرات» می نامند و چنانچه طرفين در «كف مذاكرات» با يكديگر توافق نداشته باشند، انجام مذاكره ناممكن و فاقد ارزش خواهد بود.
اكنون بايد از مسئولان طرفدار مذاكره با آمريكا پرسيد، آيا ايران اسلامی در مبانی اوليه و «كف مذاكرات» پيرامون موضوع «امنيت عراق» با آمريكايی ها كمترين توافق و اشتراك نظری دارد؟ مگر نه اين كه بارها اعلام كرده و هنوز هم به حق و با استناد به دلايل فراوان و غيرقابل انكار تأكيد می كنيم، ناامنی عراق ناشی از اشغال اين كشور از سوی آمريكا و متحدانش است. و معتقديم، مادام كه ارتش اشغالگر از عراق خارج نشده و اداره امور اين كشور به دولت برخاسته از رأی مردم عراق سپرده نشود، ناامنی در عراق ادامه خواهد داشت. بنابراين، مگر از اين اعتقاد خود كه منطقی و مستند نيز هست، دست كشيده ايم، كه قصد مذاكره با آمريكا درباره امنيت عراق را داريم؟! چگونه می توانيم با كشوری كه خود عامل ناامنی عراق است، درباره امنيت عراق به مذاكره بنشينيم؟
۴- ممكن است گفته شود برای انجام اين مذاكره «پيش شرط»هايی تعيين كرده ايم كه در اين صورت -صرفنظر از خطر نفس مذاكره كه به آن اشاره شد- بايد پرسيد اولاً؛ چرا اين پيش شرط ها را مطرح نمی كنيد؟ ثانياً؛ آيا طرف مقابل نيز اين پيش شرط ها را پذيرفته است؟! اگر چنين است -كه می دانيم نيست- اين چه پيش شرطی است كه هيچيك از طرفين به آن كمترين اشاره ای ندارند! ثالثاً؛ تنها پيش شرط قابل قبول و منطقی آن است كه آمريكا و متحدانش، خروج از عراق را به عنوان اولين گام برای تأمين امنيت عراق بپذيرند. آيا پذيرفته اند؟... اگر پاسخ مثبت است، چرا اعلام نشده و اگر پاسخ منفی است -كه منفی است- مذاكره با آمريكا برای چيست؟!
۵- آمريكايی ها هنوز هم از ايران به عنوان يكی از عوامل موثر در ناامنی های عراق ياد می كنند! و سخن از مهار ايران اسلامی بر زبان رسمی و ديپلماتيك خود دارند. بنابراين، اولين خطر مذاكره و نخستين ضربه ای كه انجام مذاكره با آمريكا در پی دارد، پذيرش تلويحی اين اتهام از سوی ايران اسلامی خواهد بود.
چند ساعت بعد از اعلام پذيرش مذاكره با آمريكا، آدام ارلی سخنگوی وزارت خارجه آمريكا، ضمن متهم كردن ايران به عمليات تروريستی در عراق، اعلام موافقت سفير آمريكا برای انجام مذاكره با ايران را، اقدامی نظير احضار سفير يك كشور از سوی آمريكا و توضيح خواستن درباره اتهامات وارده دانست!! آيا اين ننگ نيست؟ و آيا رهبر معظم انقلاب با نگاه تيزبين و عزتمندانه خود تأكيد نفرمودند كه آمريكا غلط می كند سفير ما را احضار كند... و آيا درحالی كه هنوز آمريكا به ايراد همان اتهامات عليه ايران ادامه می دهد، مذاكره ما با آمريكا ناديده گرفتن عزت و مصلحتی نيست كه رهبر فرزانه انقلاب از آن ياد كردند؟
۶- امروزه نه فقط ملت های مسلمان، بلكه افكار عمومی تمامی جهانيان، از آمريكا و متحدانش به عنوان اشغالگران زورگو و باج خواه عراق ياد می كنند تا آنجا كه بسياری از مقامات آمريكايی و اروپايی نيز جرج بوش را به خاطر اين اقدام وحشيانه و غيرانسانی ملامت كرده و خواستار پايان دادن به اشغال عراق هستند و... اكنون بايد پرسيد، آيا مذاكره ايران با آمريكا، اين توهم را پديد نمی آورد كه جمهوری اسلامی ايران، اشغال عراق از سوی اشغالگران آمريكايی و اروپايی را تأييد كرده است؟!...
۷- و بالاخره، با توجه به آنچه گذشت -و فقط اندكی از بسيارهاست- مذاكره با آمريكا چه توجيهی دارد؟ و چرا هرچه زودتر به طور رسمی اعلام نمی كنيم كه هيچگونه مذاكره ای با آمريكا نداريم و چرا همين امروز با حفظ عزت، حكمت و مصلحت از اين ورطه هولناك كه بازی «باخت باخت» است پای بيرون نمی گذاريم؟!
حسين شريعتمداري