در صورت خروج از عدالت، امانتداری، تدبیر و رأی اکثریت مردم
آیت الله منتظری: مردم می توانند حاکمان را عزل کنند
•
حاکمی که از مسیر عدالت خارج شود، ولایتش مشروعیت ندارد و مردم می توانند چنین حاکمی را عزل کنند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۲۰ تير ۱٣٨٨ -
۱۱ ژوئيه ۲۰۰۹
آیت الله حسینعلی منتظری در پاسخ به سوالات فقهی حجت الاسلام محسن کدیور که روز جمعه ۱۹ تیر منتشر شد، تصریح کرده است، حاکمی که از مسیر عدالت و امانتداری خارج شود، ولایتش مشروعیت ندارد و مردم می توانند چنین حاکمانی را عزل کنند. آیت الله منتظری هم چنین تصریح کرده است اعترافاتی که به زور گرفته می شود، هیچ ارزشی ندارد. مشروح این پرسش و پاسخ را به نقل از دفتر آیت الله منتظری در زیر می خوانید:
پاسخ های فقهی - سیاسی آیت الله العظمی منتظری به پرسش های حجه الاسلام والمسلمین دکتر محسن کدیور
بسم الله الرحمن الرحیم
محضر مبارک فقیه متأله ، علامه مجاهد، شیخنا الاستاد، آیت الله العظمی منتظری دام ظله
سلام علیکم
میلاد مسعود مولای متقیان ، امام مظلومان ، اسوه عدالت جویان و سرور آزادی خواهان علی بن ابی طالب (علیه الاف التحیه والسلام ) را به آن عالم ربانی تبریک و تهنیت عرض میکنم .
این عید سعید را در شرایطی برگزار میکنیم که دهها پیرو آن امام همام در اعتراض مسالمت آمیز به حق کشی های حکومت ایران ، شهید و صدها نفر مجروح و هزاران نفر بازداشت و زندانی شده اند. تأسف بار آن که این همه تجاوز به حقوق مشروع مردم به نام اسلام و تشیع صورت گرفته است . سوگوارانه از نام سبز علی (ع ) خرج میکنند و به راه سیاه معاویه میروند.
از محضر شما آموخته ام که اشاعه معارف قرآنی ، تعالیم نبوی و احکام اهل بیت بهترین راهکار مبارزه با ظلم و جور در هر شرایطی است . اینک به مقتضای حال و برای روشن نگاه داشتن کورسوی "امید" در دلهای پاک نسل جوانی که از متولیان رسمی به نام اسلام قساوت دیده ، به نام تشیع خرافات شنیده ، و روح و روانشان از این همه دروغ و ریا و خیانت در امانت زخمی و خسته است ، به در خانه ای آمده است که خانه امید ملت مظلوم ایران است و یاد مجاهدت ها و دفاع جانانه شما از حقوق به تاراج رفته ملت - به ویژه در ۱٣ رجب سال ۱٣۷۶ و بیش از پنج سال حبس خانگی متعاقب آن - هرگز از حافظه تاریخی اش محو نمی شود. بر این شاگرد کوچک خود منت بگذارید و با پاسخ به این پرسشهای شرعی در این ظلمتکده روزنی به نور بگشایید. این پرسش ها، پرسش های مردم رشید و مظلوم ایران از پیشوایان دینی شان است .
از این که با صرف وقت گرانبهای خود - علاوه بر این که به شکوفایی فقه "عدالت محور" اهل بیت (ع ) یاری کرده ، از سقوط آن در ورطه فقه اشعری "امنیت محور" توجیه گر ظلم ممانعت میکنید - برای مومنان تشنه حق در این شرایط خطیر ارائه طریق میفرمایید، صمیمانه سپاسگزارم . امیدوارم این شاگرد کوچکتان را در این کنج غربت از دعای خیر فراموش نفرمایید.
عزت عالی مستدام باد
۱۴ تیر ۱٣٨٨ - محسن کدیور
سوال ۱ - تصدی مناصبی که بر اساس قانون لازم الرعایه - شرط ضمن عقد خدمت کلیه متصدیان خدمات عمومی - مشروط به شرایطی الزامی از قبیل عدالت ، امانتداری ، تدبیر و برخورداری از رأی اکثریت مردم است ، پس از سقوط شرایط و احراز مکرر صفات متضاد به نحو شیاع و در حد اطمینان قریب به یقین ، چه حکمی دارد؟
بسم الله الرحمن الرحیم
(و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون )
جناب مستطاب حجه الاسلام والمسلمین آقای دکتر محسن کدیور دامت برکاته
پس از سلام و تحیت و تبریک متقابل . پاسخ تفصیلی سوالات جنابعالی فرصت بیشتری میطلبد، ولی اجمالا به پاسخ هایی اشاره میشود:
ج ۱ - از بین رفتن هریک از شرایط مذکور در سوال که شرعا و عقلا در صحت و مشروعیت اصل تولیت و تصدی امور عامه جامعه دخیل است خود به خود و بدون حاجت به عزل ، موجب سقوط قهری ولایت و تصدی امر اجتماعی و عدم نفوذ احکام صادره از سوی آن متولی و متصدی میگردد، و اما شرایطی غیر از آن شرایط که شرعا و عقلا در صحت و مشروعیت اصل تولیت و تصدی آن امور معتبر نیست ولی طرفین یعنی متولی و متصدی و مردمی که او متولی و متصدی کار آنها گردیده بر آن میثاق بسته و تعهد نموده اند، تخلف از این گونه شرایط موجب خیار تخلف شرط شده و مردم میتوانند متصدی و متولی را به واسطه تخلف از شرط از منصبش عزل نمایند. ولی سقوط عدالت ، امانتداری یا برخورداری از رأی اکثریت و تأیید مستمر از ناحیه آنان که از شروط مشروعیت تولیت و زمامداری است موجب میشود که پس از سقوط آنها، اصولی مانند حمل بر صحت و اصالت برائت درباره کارهای متصدی در امور جامعه که فاقد شرط گردیده جاری نشود، بلکه وی باید برای اثبات عدم تخلف از شرع و قانون و احقاق حقوق مردم و بقاء بیعت اکثریت مردم با او، بینه ای معتبر و دلیلی معقول برای مردم بیاورد و آنان را راضی کند. و در موارد اختلاف در پیشگاه داوری آزاد، عادل و بی طرف و کاملا مستقل از حاکمیت ادعای خود را به اثبات رساند. و داوری هر نهادی که زیر نفوذ یا وابسته به او باشد شرعا و عقلا حجت نمی باشد.
سوال ۲ - وظیفه شرعی مردم در قبال چنین متصدیانی - که علی رغم امربه معروف و نهی ازمنکر مکرر ناصحان و مشفقان بر اعمال خلاف شرع خود اصرار دارند - چیست ؟
ج ۲ - همانگونه که گفته شد متصدیانی که شرعا و عقلا تولیت و تصدی امر اجتماعی را از دست داده اند، خود به خود از مقام خود معزولند و تصدی آنان هیچ گونه مشروعیتی ندارد; و چنانچه به زور یا فریب و تقلب بر آن منصب بمانند، مردم باید عدم مشروعیت و مقبولیت آنها را در نزد خود و برکناری آنان از آن منصب را با رعایت مراتب امربه معروف و نهی ازمنکر و حفظ ترتیب "الاسهل فالاسهل و الانفع فالانفع " و انتخاب مفیدترین و کم هزینه ترین راه ممکن ابراز داشته و بخواهند. بدیهی است که این وظیفه ای همگانی میباشد که هر کس را اعم از خواص و عوام جامعه به اندازه آگاهی و توانایی که دارد فرامی خواند و کسی نمی تواند به بهانه ای از عمل به آن شانه خالی کند، و خواص جامعه که از همه به شرع و قانون آگاهتر و تواناترند و از نفوذ کلمه و اعتبار بیشتری برخوردارند مسئولیتی خطیرتر دارند و باید با اتحاد و همفکری و ایجاد احزاب و تشکیلات و تجمعات خصوصی و عمومی به دیگران اطلاع رسانی کرده و راه چاره را به آنها بنمایانند.
مولا امیرالمومنین (ع ) در وصیت آخرشان فرمودند: "لا تترکوا الامر بالمعروف و النهی عن المنکر فیولی علیکم شرارکم ثم تدعون فلا یستجاب لکم " (نهج البلاغه ، نامه ۴۷). حاکمیت و تسلط اشرار نتیجه طبیعی ترک امربه معروف و نهی از منکر است ، زیرا آنان از فرصت ها سوء استفاده میکنند.
سوال ٣ - آیا ارتکاب معاصی کبیره ذیل و اصرار بر آنها به سلب "ملکه عدالت " و تحقق "ملکه جور" منجر میشود یا خیر؟
الف - آمریت و تسبیب در قتل نفوس محترمه .
ب - آمریت و تسبیب اقوی از مباشرت در ارعاب و اخافه مسلحانه و ضرب و جرح مردم بیگناه در شوارع .
ج - ممانعت قهرآمیز از اقامه فریضه امربه معروف و نهی ازمنکر و نصیحت به ائمه مسلمین از طریق انسداد کلیه مجاری عقلانی و مشروع اعتراض مسالمت آمیز.
د - سلب آزادی و حبس آمران بالمعروف و ناهیان عن المنکر و ناصحان ، و اعمال فشار برای گرفتن اقرار بر امور خلاف واقع از آنها.
ه- - ممانعت از اطلاع رسانی و سانسور اخبار که مقدمه واجب انجام فریضه امربه معروف و نهی ازمنکر و نصیحت به ائمه مسلمین است .
و - افترا به معترضان خواهان اجرای عدالت مبنی بر این که "هر که با متصدیان امور مخالف است مزدور اجنبی و جاسوس خارجی است ".
ز - کذب و شهادت دروغ و گزارشهای خلاف واقع در امور مرتبط با حق الناس .
ح - خیانت در امانت ملی .
ط - استبداد به رأی و بی اعتنای به نصیحت ناصحان و تذکر عالمان .
ی - ممانعت از تصرف مالکان شرعی در ملک مشاع سرنوشت ملی .
ک - وهن اسلام و شین مذهب از طریق ارائه چهره ای بسیار خشن ، غیرمعقول ، متجاوز، خرافی و استبدادی از اسلام و تشیع در جهان .
ج ٣ - ارتکاب همه معاصی نامبرده یا اصرار بر برخی از آنها از بارزترین و گویاترین شواهد فقدان ملکه عدالت و از مصادیق آشکار ظلم و بی عدالتی است . به راستی اگر این گونه معاصی موجب فسق و خروج آشکار از عدالت در نگاه عموم نباشد، پس چه معصیتی است که انجام آن گواه ستم و بی عدالتی در انظار همگان است ؟!
و روشن است که هرگونه معصیتی به ویژه چنان معاصی نامبرده در صورتی که در قالب دین ، عدالت و قانون انجام گیرد مفسده ای افزون دارد و بیشتر موجب خروج از عدالت شده و دارای مجازات دنیوی و اخروی شدیدتری خواهد بود; زیرا این گونه ارتکاب معصیت علاوه بر مفسده خود معصیت مفسده فریبکاری و مفسده تخریب چهره دین ، عدالت و قانون را نیز در بر دارد.
و در مواردی که کارهایی به نظر متصدیان حاکمیت ، عادلانه و مشروع و به نظر عده زیادی از مردم ، نامشروع و مصداق فسق و ظلم و تضییع حقوق میباشد، باید نظر و قضاوت داوران عادل و بی طرف و مرضی الطرفین ملاک قرار گیرد.
سوال ۴ - آیا تمسک به جملاتی از قبیل "حفظ نظام از اوجب واجبات است " مجوز تجاوز به حقوق مشروع مردم و زیر پانهادن بسیاری از ضوابط اخلاقی و محکمات شرعی از قبیل صداقت و امانتداری است ؟ آیا به بهانه حفظ "مصلحت نظام " میتوان از اجرای اصل اصیل "عدالت " - که صفت ممیز فقه سیاسی تشیع در طول تاریخ بوده است - صرف نظر کرد؟ اگر برخی متصدیان ، مصلحت نظام را با مصلحت شخصی خود اشتباه گرفته باشند و بر تشخیص خطای خود اصرار کنند، وظیفه شرعی مومنان چیست ؟
ج ۴ - حفظ نظام به خودی خود نه موضوعیت دارد و نه وجوب آن وجوب نفسی میباشد; به ویژه اگر مقصود از "نظام " شخص باشد. نظامی که گفته میشود: "حفظ آن از اوجب واجبات است " نظامی است که طریق و مقدمه و بر پا کننده عدل و اجراء فرائض شرعی و مقبولات عقلی باشد و وجوب حفظ آن هم تنها وجوب مقدمی خواهد بود. بنابراین با توجه به این نکته ، تمسک به جمله "حفظ نظام از اوجب واجبات است " به هدف توجیه و صحه گذاری بر امور متصدیان و کارگزاران و عدالت نمایی کار آنان برای دیگران در حقیقت تمسک به عام در شبهه مصداقیه و میان دعوا نرخ تعیین کردن و تنها به قاضی رفتن است ; که اگر چنین تمسکی از روی ناآگاهی باشد باید طبق مراتب امربه معروف و نهی ازمنکر با آن معامله نمود.
از طرف دیگر بدیهی است که با کارهای ظالمانه و خلاف اسلام نمی توان نظام اسلامی را حفظ یا تقویت نمود، زیرا اصل نیاز به نظام برای اجرای عدالت و حفظ حقوق ، و در یک کلمه اجرای احکام اسلامی است ; پس چگونه متصور است با ظلم و جور و کارهای خلاف اسلام ، نظام عادلانه و اسلامی را حفظ و تقویت نمود؟ حاکمیتی که بر اساس چماق و ظلم و تجاوز به حقوق دیگران و تصرف غاصبانه و تغییر در آراء آنان و کشتن و بستن و بازداشت و شکنجه های قرون وسطی و استالینی و ایجاد خفقان و سانسور روزنامه ها و اخلال در وسائل ارتباطی و زندانی کردن عقلاء و نخبگان جامعه به بهانه های واهی و تحمیل اعتراف به امور خلاف واقع به ویژه در زندان نزد شرع و عقل و عقلاء جهان محکوم و بی ارزش است ، و بر حسب اخبار معتبره وارده از اهل بیت عصمت و طهارت (ع ) اقرار و اعتراف در زندان یک ذره اعتبار شرعی و قانونی ندارد و نمی تواند ملاک حکم باشد. (وسائل ، کتاب الاقرار، باب ۴; و ابواب حد السرقه ، باب ۷).
مردم رشید ایران نیز از حقیقت این اعترافات که نمونه های آنها در تاریخ حکومت های فاشیستی و کمونیستی ثبت است کاملا آگاه میباشند و میدانند این اعترافات و مصاحبه های ساختگی تلویزیونی با زور و شکنجه و تهدید در جهت پنهان نمودن ظلم ها و بی عدالتی ها و تحریف چهره اعتراضات مسالمت آمیز و قانونی مردم ، از فرزندان به بند کشیده آنان گرفته میشود.
و مسئولین مربوطه بدانند که آمر و متصدی و مباشر گرفتن این گونه اعترافات و مصاحبه های دروغ گناهکار و مجرمند و شرعا و قانونا مستحق تعزیر خواهند بود. کشور متعلق به مردم است نه مال من و شما، و تصمیم از ناحیه آنان میباشد، و متصدیان امور خدمتگزار مردم میباشند. مردم باید بتوانند با تجمعات آزادانه و تبلیغات کتبی و شفاهی از حقوق خویش دفاع کنند. شاه هنگامی صدای انقلاب مردم را شنید که دیگر دیر شده بود. امید است متصدیان امور نگذارند به آنجا برسد، بلکه هرچه زودتر در برابر خواسته های ملت خویش انعطاف پیدا کنند، جلو ضرر را از هرجا بگیریم به نفع خواهد بود.
سوال ۵ - امارات شرعی "ولایت جائر" چیست و علمای اعلام (اعلی الله کلمتهم ) و نیز مکلفان در قبال بروز آن چه وظیفه ای دارند؟
ج ۵ - جور، مخالفت عمدی با احکام شرع و موازین عقل و میثاقهای ملی است که در قالب قانون در آمده باشد; و کسی که متولی امور جامعه است و بدین گونه مخالفت میورزد جائر و ولایتش جائرانه است ; و تشخیص چنین ولایتی در درجه اول بر عهده خواص جامعه یعنی عالمان دین آشنا و مستقل از حاکمیت و اندیشمندان جامعه و حقوقدانان و آگاهان از قوانین میباشد که هم به احکام و موازین عقل و قوانین حاکم آشنایند و هم با قرائن و شواهد اطمینان آور به مخالفت عمدی با آنها پی برده و میتوانند آن را مستدل کنند. مشروط بر این که از هرگونه نفوذ حاکمیت و ملاحظات خطی و سیاسی آزاد و مستقل باشند.
و در درجه دوم بر عهده عموم مردم است که به اندازه آگاهی خود از آن احکام و قوانین و با مرتکزات دینی و عقلی خود و رو در رویی مستقیم با موضوعات و مشکلات دینی ، فرهنگی ، اقتصادی ، سیاسی ، مخالفت عمدی حاکمان را با شرع و قانون لمس کرده و احساس نمایند.
بالاخره به طور اجمال عدالت یا بی عدالتی حاکمان امری ملموس در جامعه و آثار آن نمایان است ، و چهره در نقاب ندارد. و هر کس به هر مقدار آگاهی و توان در مقابل بی عدالتی ها و تضییع حقوق مردم مسئولیت دارد و باید دیگران را هم آگاه کرده و هم با در نظر گرفتن شرایط موجود و حفظ مراتب امربه معروف و نهی از منکر راهکار ارائه دهد.
چون نمی شود و نمی توان باور کرد که انسانی عدالتخواه باشد ولی در راه آن گامی برندارد یا هراس داشته یا خود و دیگران را با تسویل و آراستن کوتاهی خود یا تسویف و امروز و فردا کردن و یا به بهانه نداشتن قدرت سرگرم کند. ترس از مخلوق شرک بالله العظیم است و تسویل و تسویف هم ضلال و اضلال .
سیره اولیای معصومین (ع ) نیز تلاش در راه عدالت اجتماعی بود; و اگر آنها تنها به امور فردی اسلام همت و اکتفاء داشتند این همه ظلم و ستم بر آنان و به بند و حصار کشیدن و تحت مراقبت قراردادن و در نهایت به شهادت رساندن آنان برای چه بود؟! خداوند از عالمان بخصوص عالمان دین میثاقی غلیظ گرفته که در مقابل ظلم سکوت نکنند "اخذ الله علی العلماء ان لا یقاروا علی کظه ظالم و لا سغب مظلوم " (نهج البلاغه / خطبه ٣). البته عمل به این میثاق همانگونه که ثوابی عظیم دارد هزینه ای سخت هم خواهد داشت . (أحسب الناس ان یترکوا أن یقولوا آمنا و هم لا یفتنون . و لقد فتنا الذین من قبلهم فلیعلمن الله الذین صدقوا و لیعلمن الکاذبین ) (عنکبوت / ۲ و ٣).
به هوس راست نیاید به تمنی نشود
اندر این راه بسی خون جگر باید خورد
ان شاء الله موفق باشید.
۱۷ رجب ۱۴٣۰ - ۱٣٨٨/۴/۱۹
قم المقدسه - حسینعلی منتظری
|