از : روزنامه هنر و مبارزه حمید محوی
عنوان : رستم ای پیر خرفت، یک بار هم که شده تو بمیر، برای همیشه بمیر!
رستم ای پیر خرفت، یک بار هم که شده تو بمیر، برای همیشه بمیر!
مسئولیت چنین جنایات آشکاری تنها آن انگشتی نبود که به فرمان انقلاب آسمانی برای اجرای فرامین آسمانی روی ماشه تفنگ آسمانی فشار آورد تا آخرین درس انقلاب آسمانی را در دانشگاه انقلاب آسمانی به فرزندان انقلاب آسمانی بیاموزد.
مسئولیت چنین جنایات آشکاری به آنانی نیز باز می گردد که گفتند به خیابان ها بروید و آزادی تان را فریاد بکشید و برای دفاع از انتخاباتی پوشالی از پدر بزرگوار ایران بپرسید رأی من کجاست؟
و پدر بزرگوار چنین پاسخ گفت : رأی تو سرب گداخته ای ست که از آسمان فرود آمده و در قلب تو کاشته می شود تا از این بهار تا بهاران دیگر سبز باقی بماند.
سپس پدر بزرگوار در مقابل بزرگان شهر ایستاد و در حالی که به جسم بی جان فرزندش اشاره می کرد، چنین گفت : من به خاطر مسئولیتی که در برابر آسمان داشتم مجبور به قتل فرزندم شدم. و صدای تحسین آمیز بزرگان شهر در مکان مقدس پیچید.
۱۴۶۵۲ - تاریخ انتشار : ۲٣ تير ۱٣٨٨
|