از : محمد رضا رقابی
عنوان : استمالت از خانواده شهدای بعد انتخابات و استخلاص سر شناسان و... همین ! پس مردم بازنده اصلی!!!
خوشبختانه همه را برای همیشه نمیتوان فریفت ! و از اهم نکته هائی که در حرکت عظیم روز بیست و دو خرداد از سوی مردم متجلی شد وباعث انتخاب آقای موسوی گردید تحقق مضمون لا یتغیر فوق بود . همچنانکه در انتخابات دوره گویا هفتم(انتخاب بین آقای خاتمی و ناطق نوری) اتفاق افتاد . منتها این بار آقایان با تجربه شدند و اجازه ندادند که تاریخ تکرار شود وبا "آویزه گوش" کردن آن تجربه ، احمدی نژاد را از صندوقها در آوردند و جنگ اول را مرجح بر صلح آخر دانستند .
فقط مسئله ای که اتفاق افتاد "هوش و فراست مردم ،جوانان و دانشجویان بود و نیز تجربه ایشان!..." البته باور نداشتند که این اعتراض به یک حرکت واعتراض واقعی و شاید جنگ ملیونی منجر شود . ایراد و اعتراضی خواهد بود آبکی و نیم بند که وزارت کشور و "آقای محصولی یک فرد معمولی که با پشت هم اندازی و جفتک و وارو و دغل که به همان طریق پشت هم اندازی و کلک و تقلب و شیطنت صاحب ملیارد ها پول مردم و بیت المال شده در واقع نوع دیگری از شهرام جزایری گوئیا از خنس سپاهی..." یا حداکثر ،شورای نگهبان از عهده بر آمده وقال قضیه را باتمام میرسانند و روز از نو خواهد بود و روزی از نو !!! بکام ایشان ویاران وطن بر باد ده ...ولی این بار خوشبختانه کور خوانده بودند! و حتی با امامت جمعه ای آقای خامنه ای و نصیحت و تهدید های ایشان نیز مورد، افاقه نکرد وتظاهرات ملیونی مردم نشان داد که این ملت در این دوره سی ساله گذشته باندازه کافی تجربه آموخته و دست آقایایان را بخوبی خوانده اند...
به نیکی دریافته و متوجه شده اند که دین مبینشان و رسم و رسومات ِسنتی و فرهنگی ایشان مضحکه و ملعبه ای شده در دست آقایان ویاران پشت هم اندازشان به تصاحب شغل های حساس کشوری و نظامی ودر نتیجه آن دست اندازی و غارت بیت المال و منابع مادی و فرهنگی ایشان وناچارآ دیکتاتوری و ضرب و جرح ، قتل وغارت ملت ...
با تجربه ای که ملت از گذشته دارند که اگر مرحوم بازرگان سادگی کردند و با "قهر و استعفا" گوئیا ایشان به "مهمانی" آمده بودند و متعاقبش پیر و وامانده های جبهه ملی و نهضت آزادی با تساهل و فرصت طلبی بنی صدر وعدم اطلاع کافی و و افی او از مملکت داری و از امور... به سادگی کنار گذاشته شدند و یا فراری...که از برای مثال و نمونه مورد وزارت کشور، آقای صباغیان بود و معاونت چندمش آقای رفسنجابی و ...و وزارت دفاع بود و تیمسار مدنی به معاونت آقای خامنه ای که البته تا زمانی که آقای مدنی بر این وزارت بود اجازه نداد که آقای خامنه ای پا به این وزارت خانه جنگ بگذارد و فرمود که یا جای آقای خامنه ایست اینجا یا من!؟ که صد البته جای ایشان بود ونه آقای آخوند خامنه ای که چیزی از جنگ نمیدانست و ...
ولی البته که آقای صباغیان از این هوش و شخصیت آقای مدنی بر خور دار نبود و آقای رفسنجانی که با دست بدامان شدن به آقای خمینی و بازرگان به معاونت آقای صباغیان در وزارت کشور آمده بودند که با فرصت طلبی و هوش و حواسی که داشتند با گذشتن چند ماهی دست و بطن و متن نه تنها جناب آقای وزیر !!!؟، مهندس صباغیان ِکیف به دست آقای بازرگان را خواندند که ایشان را مثل آب خوردن! فراری دادند و حتی وزیر کشور شدند و امور را شخصآ به دست گرفتند و با "راست وریست کردن امور" سایر آخوند ها نیز با اشارات ایشان و آقای بهشتی زمام را کم کم به دست گرفتند و الخ...و اکنون نیز در یک نقطه تاریخی! ایستاده اند ...
به پیش بینی احتمال به یقین بنده ، ایشان حد اکثر اقداماتش : استمالت از خانواده شهدای از بعد از انتخابات است و بس.البته عتاب و خطابی به احمدی نژاد و شاید هم نصایح بسیار زیرکانه و آب جلگی به شورای !!!؟نگهبان "چکشی به نعل زنند و چکشی به میخ..."و آقای خامنه ای ... ودیگر هیچ ، سر هم کردن امور طبق روال گذشته وکشیدن ترمز طرفین و آزادی زندانیان سرشناس ... که در نتیجه البته آشتی دو جناح اصلی .
در واقع پیروز واقعی آقای خامنه ای خواهند بود و احمدی نژاد بی اصل و نسب و هوچی و ...بفرموده آقای دکتر زندانی شده خزعلی...و ملت بی کلاه!؟...
و اما مردم این ملت ، جوانان و دانشجویان بجان آمده...ایشانند که به ظن و گمان من سرنوشت از بعد از انتخابات و این همه مسئله و مرتبه و تو بخوان فاجعه که بر ایشان آمده را تعیین خواهند کرد ونه آقای رفسنجانی و موسوی و کروبی...
باری ایشان آشتی ملی ِآنچنانی که بقول خودش و همگی دست اندر کاران این فاجعه سی ساله کاری خواهند کرد که نه سیخ بسوزد ونه کباب...!!! را رو به راه خواهند کرد و لا غیر!.
ولی آیا ملت عزیز ایران ما لک واقعی این آب و خاک که در واقع اوست که تا کنون سوخته ، گر و آتش گرفته کوتاه خواهد آمد!؟ یا مگر یک انتخابات واقعی ، با انسانهای با شاءن و شئون وشرافت ملی و میهنی و معتقد باصول!، او را متقاعد خواهد کرد !؟ و باقی قضایا که خواست و آرزوی دور و دراز مردم است...که خواست توقع واقعی او بوده از ایجاد انقلاب سال ۵۷
۱۴۷۷۷ - تاریخ انتشار : ۲۵ تير ۱٣٨٨
|
از : علی سرمدی
عنوان : تا اقدام قاطعانه رفسنجانی وقت است.
شما ها چقدر خوش باور و ساده لوح تشریف دارید که بعد از اینهمه تجربه زنده باز هم چشم انتظار به هاشمی رفسنجانی دوخته اید. اگر اختلاف رفسنجانی با رهبری به اندازه قطر رشته مو یی باشد اختلاف ایشان با خواست های مردم به عمق خندقی است. رفسنجانی چنان منفعت طلب و سودجو است که حاضر است برای حفظ نظام لباس زنانه و کرست پوشیده و بین مردم حاضر شوند. ایشان فقط دورنما دارند و میدانند که سیاست های افراطی کله پوچی مانند احمقی ن÷اد روزی باعث ویرانی کل نظام خواهد شد. ایشان بخوبی می دانند که اگر سیاست احمقی م÷اد ادامه پیدا کنه ایران به این زودی ها با غرب و اسرائیل و آمریکا که از پشتیبانی همه کشور های عربی برخوردار است وارد جنگ خواهد شد و ایشان از الان تلاش می کنند که جلوی این برخوردهای نظامی را بگیرند. علت کودتای احمدی ن÷اد هم همین بود که از این فرصت کوتاه مدت استفاده کرده و پر.÷ه اتمی ایران را پیش برد. رفسنجانی بخوبی میداند که تحت هیچ شرایطی آمریکا و اسرائیل این اجاره را به ایران نخواهند داد.
رفسنجانی در حال حاضر بجز انتقاد های کوچک و ویشگون گرفتن از رهبری هیج اقدام موثری نمی توانند و نمی خواهند بکنند . ایشان زمانی دست به اقدام قاطعانه خواهند زد که بوی باروت و بمب ها به مشام شان برسد.
۱۴۷۷۵ - تاریخ انتشار : ۲۵ تير ۱٣٨٨
|
از : دکتر هوشیار از رشت
عنوان : این نویسندگان محترم این نوشته هستن که از نفس افتاده اند ما از نفس نیفتاده ایم، و آقایان و گاهی هم خانمها را از نفس انداخته ایم!
در این نوشته آمده است: «جنبش اعتراضی که زیر سرکوب خونین و بی امان از نفس افتاده است...»
دوستان باور کنید که حریف از نفس و نظر و هیز و شرف و توان افتاده است. و روز بروز هم نفسش گرفته تر می شود. مردم چنان هوشمند شده اند که زور حریف و وزنش برای له کردن خودش استفاده می کنند. آنها دارند بسیار خوب بازی می کنند. و تازه اول نفسشان است و گرم هم هست و محکم هم هست و پر توان هم هست و... بنا بر این اگر خودتان از نفس افتاده اید نگویید جنبش از نفس افتاده است. جنبش ریتم و آهنگ خودش را دارد!
با احترام دکتر هوشیار هستم همین الان از رشت عازم تهران هستم
۱۴۷۷۲ - تاریخ انتشار : ۲۵ تير ۱٣٨٨
|
از : خواندنی است
عنوان : نماز جمعه و هاشمی رفسنجانی
هاشمی رفسنجانی با این استدلال به نماز جمعه می آید که رهبری خامنه ای را زیر سئوال ببرد .
هاشمی رقسنجانی سیاست مدار کهنه کاری است که بالاتر از مقام رهبری قرار دارد و اگر رهبریت را به زیر سئوال نبرد با توجه به تجربه ای که در زمینه سیاست کنونی جمهوری اسلامی دارد جایگاهش را پیش مردم از دست می دهد هاشمی بر این امر واقف است که جایگاهش را در بین رهبری و نظام وابسته به باند خامنه ای از دست داده است اینکه هاشمی رفسنجانی به انبوه جمعیتی فکر می کند که می تواند در اریکه سیاست از حمایت انها برخوردار باشد و اگر این حمایت مردمی را از دست بدهد نقطه اخر سیاستش خواهد بود.
هاشمی رفسنجانی اگر بخواهد به بیت رهبری تکیه کند انچه را که در فضای سیاسی و مذهبی به دست اورده یک روزه از دست خواهد داد و به انزوای دائم و خانه نشینی چون ایت الله منتظری کشانده خواهد شد . اما رفسنجانی ایت الله منتظری نیست که اخر عمری به یکباره خودش را طرد شده و یا مرده ی متحرکی احساس کند.
هاشمی رفسنجانی سیاست مدار کهنه کاری است که تشنه ی قدرت و سیاست است و از مال دنیا کاملا بی نیاز است اما طمع در عرصه سیاست بودن تغذیه روحی و روانی هاشمی رفسنجانی است .
نماز جمعه این هفته جدال دو سیاست مدار کهنه کار خواهد بود که هر دواز تریبون نماز جمعه قدرتشان را به رخ ملتی می کشانند که دست از هردو شسته اند که البته رفسنجانی یک مختصر پایگاهی در بین مردم دارد اما خامنه ای قمار باخته ای است که هیچ برگ برنده ای به جز زور ندارد که البته این پهلوان پنبه هم بادش خوابیده است و اخرین زورهایش را در آن نماز جمعه مرگ بار زد و زورش به ملت نچربید و بعد از آن به سکوت کشیده شد و چاره ای جز سکوت نداشت .
اما رفسنجانی با نفس گرمی می اید و صدایش از جای گرم بیرون خواهد امد یعنی هنوز پایگاه مردمی اش را از دست نداده است پس روز جمعه این پایگاه به تار مویی وصل است که اگر با رهبر سازش کند اخرین نماز جمعه اش خواهد بود که بعد از آن هم پایگاه مردمی اش را از دست داده و هم شاخ و شانه کشیدن رهبر خامنه ای برایش شروع خواهد شد و چاره ای به جز مرگ تدریجی در اریکه سیاست و دیانت نخواهد داشت .
۱۴۷۷۱ - تاریخ انتشار : ۲۵ تير ۱٣٨٨
|
از : همشهری .
عنوان : "نمازجمعه" بهترین تریبون
مسلما آقای رفسنجانی هیچ سخنی که باعث برگشتن ورق شود ، نخواهد گفت. ولی خود این تریبون ، به منزله محور گردهم آیی معترضین از هر حرفی مهمتر است.
کم کم دریچه های جدیدی به روی مردم گشوده میشود. "نماز جمعه" چشم اسفندیار حاکمیت است . بدون هزینه های زیاد ، بدون مجوز راه پیمایی و بدون دادن بهانه به سرکوبگران ، میشود از این به بعد، با تجمع در نماز جمعه های سراسر کشور، این مراسم را به ضد آنچه تا کنون بوده است تبدیل کرد.
۱۴۷۶٨ - تاریخ انتشار : ۲۵ تير ۱٣٨٨
|