وجدان فردی جنبش سبز مردم ایران


کیا یزدانیان



اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۲٨ تير ۱٣٨٨ -  ۱۹ ژوئيه ۲۰۰۹


تا یک ماه پیش چه کسی پیش بینی میکرد:
که مردم ایران در حول گفتمانی مطالبه محورعملا جبهه متحد سیاسی بوجود آورده و ملیونها نفر به پشتیبانی از آن و در مخالفت آشکار با رهبر جمهوری اسلامی به خیابانها آمده و در این راه حاضر به هرگونه فداکاری باشند.
که برسر بامهای تهران بار دیگر شعارهای الله اکبر سرگیرد و جنبش جدید مردم ایران بر علیه ولایت فقیه بسیاری از همان سمبلها و فرم های انقلاب سی سال پیش را بخود گیرد.
که جوانهای نسل سوم انقلاب که متهم به بیخیالی خوشگذرانی پارتی رفتن و حال کردن بودند جان برکف برای احقاق خواسته هایشان به خیابانها بیایند و صحنه هایی اینچنین غرور آفرین ایجاد کنند.
که مردم ایران که - مطابق خرد متعارف و کلیشه ای بسیاری - مشغول کلاه گذاشتن سر یکدیگر و رشوه خواری و دویدن بدنبال پول بودند کار و زندگیشان را کنار گذاشته و بدنبال تظاهرات و راهپیمایی راه بیفتند درب تمام منازل برای برای پذیرفتن جوانان معترض باز شود تاکسی ها از مسافرانی که بسمت راهپیمایی میروند وجهی قبول نکنند و روح همبستگی یگانگی کمک و ایثار دوباره به وجه غالب زندگی مردم کشورمان تبدیل شود.که دختران و پسران و دست در دست یکدیگر دربزرگترین آیین "دشمن شکن" جمعه در سی سال گذشته به نماز بایستند ولی اینبار در صفوف مختلط در کنار یکدیگر و برای شکستن دشمنی دیگر.
که دختران و پسران و دست در دست یکدیگر دربزرگترین آیین "دشمن شکن" جمعه در سی سال گذشته به نماز بایستند ولی اینبار در صفوف مختلط در کنار یکدیگر و برای شکستن دشمنی دیگر.
که چشم توده های ملیونی عرب که به احمدی نژاد و خامنه ای سمپاتی داشتند یکشبه باز شود و امید های خود را باز هم در ایران ولی اینبار در حرکت آزادیخواهانه مردم ایران ببینند
که دولتهای امریکا و کشورهای اروپای غربی یک روز صبح از خواب بیدار شده و در مقابل چشمشان آنچه که سی سال حداقل در حرف بدنبالش بودند - یعنی دمکراسی در ایران – را درنمای بسیار نزدیک به وضوح ببینند ولی بیکباره در حمایت همه جانبه از آن تردید کنند. یک ضرب المثل امریکایی میگوید محتاط باش وقتی آرزویی میکنی چون ممکن است آن را به دست آوری. آیا برنامه ریزان واشنگتن از احتمال براه افتادن موج آزادیخواهی در کشورهای عرب یا مسلمان مانند اردن مصر مراکش تونس عربستان سعودی که تمامی از دیکتاتورهای وابسته به امریکا هستند نگرانند؟
که تصور کایشه ای بسیاری از مردم دنیا از ایران و ایرانیان که در سی سال گذشته به لطف وسایل ارتباط جمعی امریکا برای ایجاد ترس عمومی و قبولاندن بودجه های نجومی امنیتی و نظامی از یک سو و به لطف سیاستهای ابلهانه جنایتکارانه یا عوامفریبانه جمهوری اسلامی از سوی دیگر شکل گرفته بود بیکباره ۱٨۰ درجه تغییر کند و بسیاری از مردم عادی در جهان با شکستن این قالبها محبت و همسویی خود را با مردم ایران ابراز کنند.
که تئوریسن های سیاسی ایران چه در ایران و چه آنها که به اجبار ترک وطن کرده اند از همه گرایشها و عقاید اینچنین در مقابل سیر وقایع و رفتار جوانان ایرانی در خیابانها غافلگیر شوند و بسیاری ازمواضع خود در مقابل انتخابات و بعضی بصورت راهبردی در نگرش خود تجدید نظر کنند. و در مقابل معجزه های سبز واقعیت و سرعت شکل گیری آنها تئوریها بیش از همیشه خاکستری باشند.
که مسعود رجوی به فقهای مجلس خبرگان نامه بنویسد و با سلام و تهیت آنها را خطاب کند یا درواقعه ای بی سابقه در سی سال گذشته در شهر لس آنجلس سی و پنج هزار ایرانی دور هم جمع شوند و در حرکتی هماهنگ و همسو با یکدیگر (حتی برای یک روز هم که شده) شرکت کنند یا ابراهیم نبوی به رفسنجانی نامه بنویسد و کلی از اهل و عیال و آقا پسرها یکی یکی با ذکر نام تعریف کند و دهها واقعه سیاسی دیگر که وقوع آنها تا یکماه پیش غیر ممکن بود اکنون جز اتفاقاتی طبیعی قلمداد شده و روزانه چندین نمونه از اینها را در خبرها داشته باشیم.   
بدون شک مبارزات آزادیخواهانه مردم ایران در سی سال اخیر در همه بخشها خصوصا جنبش دانشجویی جنبش مدنی زنان و جنبش یک ملیون امضا راهگشای تحولات فعلی بوده است است ولی در این میان تئوریها و تئوریسینهای سیاسی ما همگی غافلگیر شدند. اگر برخی فرضیه های سیاسی را – که نام بردن از آنها شاید موجب تفرقه در صفوف روشنفکران باشد – در نظر بگیریم در تشبیه آنها به قوانین فیزیک تحولات یکماه گذشته چیزی بود در حد اژدها گشتن عصای موسی یا شکافته شدن دریا. در هر حال هیچیک از ما علی رغم شور و شعفی که از این تحولات در قلبمان داریم از نظر تئوریهامان سربلند نبودیم.
در میان متفکرین غربی در میان انبوه چهره های بزرگ که هر یک برای تحولات جامعه و تاریخ قوانین جبری متفاوت ارائه دادند هنا آرنت از معدود کسانی است که با فروتنی در رساله انقلاب مینویسد "وقوع اکثر انقلابات گروه های انقلابی و احزاب را به همان اندازه مردم عادی به تعجب میاندازد. بندرت انقلابی وجود داشته که وقوع آن بخاطر فعالیت انقلابیون باشد آنچه اتفاق میافتد غالبا بر عکس است ابتدا انقلاب به حرکت در میاید و انقلابیون را در هر کجا که هستند در زندان یا در کتابخانه ها یا در کافی شاپ ها به آزادی میرساند".
درلایه های زیرین حرکت یکباره سیاسی مردم آنچه قابل تشخیص است نه جبرهای تاریخی بلکه روحیه همکاری روحیه بخشش و ایئار و پیوندهای دیرینه فرهنگی و باورهای مشترک وجدانی و اخلاقی ایرانیان است. درست برخلاف نظریه هگل در فلسفه تاریخ روح مشترک ملت ما در این جنبش برای رسین به اهداف بزرگ نیازی به زیر پا گذاردن نوعدوستی شکیبایی و وجدان و اخلاقیات فردی و دیگر ارزشهای "کم اهمیت تر" ندارد. راهپیمایان در ایران حتی گلهای هیچ بلواری را هم لگد نمیکنند.
به شهادت شاهدان عینی در خیابانها رهبری حرکت بصورتی خود جوش و در عین حال عجیب با دختران جوان است و اینها جز برای دفاع از خود دست به خشونت نمیزنند. صحنه آن بسیجی که بدست مردم افتاده بود و خانمی با دستها و بدن خود صورت او را میپوشاند تا از ضربه سنگها در امان باشد یک نمونه بود.
توده های مردم هر لحظه با ابداعات نوآوریها و نبوغ در روشهای اعتراضی و یافتن روزنه های جدید سدهای مقابل را از میان بر میدارند. ولی در این میان شگفت انگیزتر سرعت همه گیر شدن آنست. اکنون در پشت بام منازل نمایندگان مجلس نیز صدای الله اکبر فرزندان خانواده بلند است و چندین بار باعث حمله شبانه بسیج به خانه های سازمانی آنها در سعادت آباد شده است.
در این میان سرعت تغییر ذهنیت افراد و گسترده شدن حمایتها از جنبش با توجه به هزینه های غیر قابل انکار آن تامل بر انگیز است. این تغییرات در عین مادیت یافتن در این زمان خاص ریشه های قدیم در روحیه اجتماعی و باورهای مشترک فرهنگی ما و از جمله آنها وجدان فردی - حق - مقابله با ظلم و نوعدوستی دارد. این وجدان آزاد و اکنون بحرکت درآمده ایرانی بر سر راه خود ذهنها را تغییر و قلبها را مال خود کرده و به تعبیر مولانا مس هامان را زر میکند به آن تن بسپاریم.
مس مرا چون زر کنی ویران ما کشور کنی    دریا پر از گوهر کنی ای بحر بی پایان ما