از : احسان کنعانی
عنوان : انسان باش
با یکی از دوستان بحث میکردم او میگفت که فارسها همه شوونیستند و چپ وراست نمی فهمند ولی من نه تنها مخالف حرفهایش بودم بلکه او را سرزنش کردم وبعدها دوستی ورفاقت ما بهم خورد ولی با کمال تآسف دارم کم کم به ان اعتقاد دوستم میرسم چرا که سالهاست دنبال یک مجموعه چپ حقیقی در بین فارسها هستم ولی متآسفانه هنوز که هنوزه نجستم یاد شعری از حامد شاعری از مردم عرب اهواز افتادم ودوست دارم انرا اینجا بگذارم تا شاید درد ورنج ما قربانیان این نژاد پرستی وعرب ستیزی را در یابید.اینها را گفتم نه اینکه منتشر کنید فقط میخواستم بگم باحلوا حلوا گفتن دهن شیرین نمیشه.وفکر کنم با ان روزی که فارسها حقوق شهروندی را محترم بشمارند هنوز سالها فاصله داریم.
«انسان باش»
شعر ی از حامد
ای که گمراهی دروهم و ســراب
بشنو ازحامد یک حـرف حساب
أنچـــــــه بشنیدی زتاریــخ کهن
یک فسانه بــود کــل آن ســخن
گرزمانی کوروشی لشکر کشید
بــا خشونت ملتی رو گــردن بــــرید
بابل وآشور چون گشتند خراب
آن جنایت را تــوپنداری صـواب
لیک چـــــون آمد سرباز عرب
تازی وخونخـوارهست وبی ادب!
این همان یک بام هست ودوهـواست
منطق یک سبک مغـز فـقیر بی نـواست
کشور ایـــــران درگیتی نــــبود
سرزد ایـن ایران ازفـکر یـهود
پرسیایی بود در عهد قــــــــدیم
بود ذکـرش در کتاب ابـن الندیـم
لیک درقرن اخیری که گـذشت
انگلیس آمـد یک نقشی ببست
روبهی مکار در جـــلد شـریف
نقشه ای آورد بـا قصد ی مخیف
یک قزاقی جست بــروفق مراد
مـردکی مزدور بــود وبیسواد
تا بسازد کشوری مــرکز نشین
نام آن کشور شـود ایـــران زمین
گشت مسیو در خفا یـــار قزاق
پــــای آن کفتار را آورد بـه بـــاغ
لیک مردان عــــــرب با بختیار
دفع کـــردند مشترک شـراز دیــــار
لشکر قزاق چــــــون آمد زیان
چاره جستند آن قشون از حامیان
عاقبت بـا حیله رفتند نزد شیخ
با ریا کـــردند برایش صــد مـــدیح
پهلوی با شیخ مـا عـهدی ببست
عاقبت آن عـهد را بـــزدل شکست
اینچنین گشتیم در تــــــور شـما
پس ازخــــزعل پهلوی شد شـاه ما
پهلوی گفتند از کـــوروش بــگو
واز بــرای نقشه مـان هیچی مگو
کشوری سازید تک فرهنگی کنون
ملتی واحـد بـــی رأی وزبـــــون
زآن زمان تا حال هستیم در ستم
هــرچه مـا داریـم بشد سهم عجم
یک عرب مهمان شد در بیت خود
وآن مهاجــرصاحب آن بیت شد
حــاکم ومالک شدید بـرهـر دری
مــنع گشتـیم ززبــان مــادری
پــــول نفت وگـــازدر جـیب شما
آب شور وگـرد خاک است سهم ما
نخل ما بی آب هست وچهره زرد
آب کارون برفت آن سوی یـزد
سرزمین هــرعــــرب شد نیشکر
آن عـــرب هم بـاعیالش در بـــدر
صد دهات از عرب ویران گشت
تا شیرین شهری بکارند در آن دشت
شهرکی نـوساز هست وبس نوین
مــردمش آیند زکــــــــرمان وخمین
یک عــــرب حقی ندارد در امور
گرسخن گـــوید شود زنـــده به گـور
هرکسی خواهد عــدالت درجواب
تــوی کیسه جـــای گـــیرد قـعر آب
وآن دگر جایش بود بر چوب دار
ملحد و کـــــافرشــــــود یــا بمبگذار
سهم اعـــــرابی بشد هی اتــهام
تجزیه یا بــی وطـن یا فکرخــــام
بجز کین ونفرت وبغض وفــساد
یا خـروش شیر ننگ اعـتیاد
کس ندید از شما کـــــردار پــاک
پس بگو فـــرق شما با آن ضحــاک
اون اگر خـون جـوانان می مکید
یا شکمها را بـا حماقت می درید
کس نگفتش یک درختی بــــا ثمر
آنچنان بُــرّد کـه نــگذارد اثــــــر
یا بهم ریزد صفــای خـــــانه ای
آتـش کینش بـسوزد لانــــه ای
یــا بخشکاند یک هـــــور عظیم
تا بدزدد از صـباحی یک نسیم
کین تو انسان کُشت وکُشت خاک
صد هزار رحمت بخاک ان ضحاک
کار تهرونت کنون هست اینچنین
گــر بگی نـــی بــــرو وضع ببین
دور کن گفت کهن انـــسان بــاش
بــذرنیکی درجهــان ازنـوبپاش
۱۴۹۴۵ - تاریخ انتشار : ۲ مرداد ۱٣٨٨
|
از : ن نن
عنوان : نن
سلام. از شما خواهش می کنم در بالاترین از ملت دعوت کنید تا در روز تحلیف یا تنفیذ با داشتن مچبند های سبز یا چسبودن عکس میر حسین بر روی ماشین های خود در خیابان ها ظاهر بشن
۱۴۹۱۱ - تاریخ انتشار : ٣۱ تير ۱٣٨٨
|
از : آریا
عنوان : این خبر روزنامه کیهان را هم بخوانید
عبدالزهرا بروایه پدر یعقوب بروایه از قربانیان اغتشاشات اخیرگفت: حتماً از بانیان و برپاکنندگان آشوب های تهران شکایت می کنم.
بروایه در گفت وگو با خبرنگار کیهان اظهار داشت: فرزند ۲۷ ساله من «یعقوب بروایه» که همواره در خط امام و انقلاب و رهبری گام برمی داشت سالها به عنوان عضو فعال بسیج در خدمت نظام اسلامی بود.
وی با تأکید بر اینکه تمامی اهالی خانواده اش خصوصاً یعقوب هوادار نظام بوده و خواهند بود به تشریح چگونگی قربانی شدن فرزندش در جریان اغتشاشات تهران پرداخت و گفت: پسرم برای گذراندن دوره کارشناسی ارشد از اهواز به تهران آمده و در خیابان اسکندری جنوبی ساکن شده بود. وی در روزی که حامیان موسوی در اطراف خیابان آزادی تجمع غیر قانونی برپا کرده بودند در حال عبور از خیابان دامپزشکی به سمت خیابان اسکندری جنوبی بود که ناگهان براثر یورش آشو ب گران و زد و خورد میان آنها و مأموران انتظامی به شدت آسیب دید و بعد به بیمارستان منتقل شد که متأسفانه در بیمارستان درگذشت.
بروایه تأکید کرد فرزند من اصلاً جزو حامیان موسوی نبود و هیچ وابستگی هم به احزاب مدعی اصلاح طلبی نداشت.
او با بیان اینکه اگر برپا کنندگان آشوب ها به راهکارهای قانونی روی می آوردند هرگز اجتماع غیر قانونی و آشوبی شکل نمی گرفت گفت: برهمین اساس بنده حتماً از بانیان و برپاکنندگان آشوب ها و اغتشاشات تهران به مراجع قانونی شکایت می کنم و خواستار برخورد قاطع با این افراد هستم.
بروایه همچنین سوء استفاده رسانه های غربی به ویژه بی بی سی فارسی را از موضوع کشته شدن فرزندش در آشوب های تهران محکوم کرد و گفت: ملت ایران همگی در حکم یک خانواده هستند و مسائل داخلی آنها هیچ ربطی به بیگانگان خصوصاً بی بی سی فارسی ندارد.
۱۴۹۰٨ - تاریخ انتشار : ٣۱ تير ۱٣٨٨
|
از : آذر حمیدی اهوازی
عنوان : مصادره نام و جسد شهدا به سود افکار نویسنده
آیا درست است که به بهانه یاد و بزرگداشت آزادی خواهانی که با تیر استبداد به خاک می افتند، نظریات و مواضع سیاسی و ایدئولوژک خود را، حتا اگر درست باشند، بدان ها نسبت بدهیم و از آن ها برای تبلیغ افکار خاص خود بهره بگیرم؟. واقعا کسی که جان خود را در تظاهرات اعتراضی از دست داد با نظریانی نویسنده این مطلب در باره فرهنگ، ملت و قوم عرب خوزستان موافق بود؟ اگر او خود نوشته بود و گفته بود انتشار آن ها خوب بود،اگر نویسنده این مطلب سند و مدرکی برای ادعای خود ارائه می داد حرفی نبود اما کسی کشته شدن و دیگری آمده و بدون ارائه سند و مدرک افکار خاص خود را به آن کس، که درگذشته و امکان پاسخگوئی ندارد، نسبت داده . این شیوه یعنی مصادره یک آدم شما را به یاد چه گرایشی می اندازد؟
نویسنده این مطلب فرض را بر این گذاشته که هر که خوزستانی است با افکار ایشان موافق است. من خوزستانی هستم،چپ هم هستم اما با افکار نویسنده این مطلب مخالفم اگر هم کشته شدم دلم نمی خواهد کسی نام و جسد مرا مصادره کند.
۱۴۹۰۷ - تاریخ انتشار : ٣۱ تير ۱٣٨٨
|