بخوان سرود شکفتن


ویدا فرهودی


• تمام دفتر شعرم برای تو کم بود
و واژه واژه ی سرخم قرین ماتم بود

تورا نوشت به اشک و سرشت حرفی را
که از زبان تو بر باورم مجسم بود ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ٣۱ تير ۱٣٨٨ -  ۲۲ ژوئيه ۲۰۰۹


 
 
تمام دفتر شعرم برای تو کم بود
و واژه   واژه ی سرخم قرین ماتم بود
 
تورا نوشت به اشک و سرشت حرفی را
که از زبان تو بر باورم مجسم بود
 
تو بیقرار -شهاب ِ   شب وطن بودی
و راه نور گشودی اگر چه مبهم بود
 
ندای میهن تشنه شنیدی و دیدی
که چاره ساز ِ عطش نِی سرشک نم نم بود
 
و بی شکیب شکستی هزارتوی دروغ
که سیل خلق ،خروشان ز بطن زمزم بود
 
ای آن که رستم آزادگی فرا چون خواند
شدی صدا و صدایت به بام عالم بود
 
به قلب مام وطن وقت درد بنشستی
چرا که خون زلالت به زخم، مرهم بود
 
به فصل سبز رسیدی به رغم زردی ِ وَهـم
و راز عشق شنیدی، اگر چه درهَم   بود
 
پیام صادق و سبزت لب سکوت گشود
نرفته ای تو که مرگت عروج آدم بود
 
بخوان سرود شکفتن ز هر کجا هستی
که آن چه سرخ سرودی،برایمان کم بود
 
ویدا فرهودی
تیرماه ١٣٨٨