از : بهرام برومند
عنوان : مانیفست پیروزی
بسیاری ازمردم ایران این پرسش را دارند که چگونه میتوان این رژیم را سرنگون کرد و پس از آن چه خواهد میشود
این نقشه راه به این ۲ پرسش پاسخ میگوید
مانیفست پیروزی
راه رسیدن مردم ایران به دموکراسی راستین
مردم ایران بویژه طبقات زحمتکش وروشنفکران وآزاداندیشان از دوران انقلاب مشروطه ودر کوران مبارزه برای ملی کردن صنعت نفت و بدنبال آن درانقلاب پنجاه وهفت,همواره خواهان مطالبات اساسی خود
آزادی, دموکراسی و عدالت اقتصادی-اجتماعی بوده اند/ اما هنوز به این خواستهای بنیادین دست نیافته اند
واقعیت های امروز
۱-مردم ایران در آستانه یک انقلاب نوین برای بدست آوردن آرزوی دیرین خود/ آزادی /دموکراسی و عدالت اقتصادی-اجتماعی هستند
۲- شکاف درون رژیم و از دست دادن اعتبارش نزد افکارعمومی چه در ایران وچه در سطح جهانی توانایی اش را درحکومت مانند گذشته گرفته است
۳- جنبش مردم از یک قطب رهبری یگانه/توانا و سراسری بی بهره است
۴- چه پیشروان وچه بدنه آن در یک سازمان سراسری / با خواست های روشن و اساسی سازماندهی نشده اند
۵- در نبود یک قطب رهبری سراسری مردمی
الف - یا جنبش مردم برای این دوره به هرز رفته و فروکش خواهد کرد
ب - یا رژیم زیر فشار جنبش مردمی با بخشی از "اصلاح طلبان" سازش نموده و جنبش را به خاموشی میکشانند
ج - ویا در صورت اوج گرفتن خود بخودی جنبش و سرنگونی رژیم / نارهبران جدیدی / میوه چین تلاش جانفشانانه مردم شده و قدرت سیاسی را بدست خواهند گرفت
بوقوع پیوستن هر یک از سه احتمال بالا برای مردم چیزی جز تکرار حکومت های فلاکت بار گذشته به ارمغان نخواهد آورد
وظیفه سنگین و تاریخی ما
همه افراد و گروه ها و سازمان های مبارزی که برای برقراری یک دموکراسی راستین تلاش میکنند باید تنها وتنها به دور یک هدف یگانه محوری متحد شده و فعالیت های خود را متمرکز و هماهنگ و زیر یک فرماندهی مشترک سازماندهی کنند
بدون هیچگونه وقت کشی باید این ستاد رهبری تشکیل شود بویژه توسط سازمان ها وهسته هایی که هم اکنون متشکل هستند
ما در برابر نسل کنونی ونسل های آینده ونسل های گذشته که به آرزوی خود نرسیدند مسئولیم
هدف یگانه
سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی و جایگزینی آن با یک جمهوری دموکراتیک راستین و مردمی
چگونگی رسیدن به این هدف یگانه
۱- تشکیل بسیار بسیار فوری ستاد مشترک فرماندهی- عملیاتی یگانه به دور این تنها هدف یگانه و با یک نام یگانه نظیر -ستاد فرماندهی مردم و یا جبهه متحد دموکراسی
۲- فراخوان به همه شخصیت ها /گروه ها و سازمانها برای پیوستن به این جبهه
۳- تشکیل فوری هسته های مبارزه مردمی در میان کارگران / جوانان/ زنان/ بیکاران و همه طبقات مردم و پیوند آنان زیر یک ستاد هماهنگی در سراسر کشور
جوانان پیشرو / روشنفکران / زنان / آموزگاران / دانشگاهیان / کارمندان / کارگران صنایع سنگین و حیاتی مانند نفت / حمل ونقل و برق و ارتباطات نقش اساسی در این مبارزه دارند
۴ - رهبری و برپایی مبارزات بدون وقفه و مشترک وهماهنگ سراسری/ منطقه ای و یا شغلی
۵- تشکیل دولت موقت شش ماهه پس از سرنگونی رژیم
وظایف دولت موقت
۱- فراهم کردن زمینه انتخابات شهری و روستایی در سراسر کشور به منظور گزینش نمایندگان کنگره ملی
۲- تشکیل کنگره ملی نمایندگان مردم- دست کم برای هر ۳۵۰۰۰ نفر یک نماینده باید برگزیده شود
۳- تدوین قانون اساسی نوین توسط کنگره ملی مردم
۴- فراهم کردن زمینه انتخابات سراسری بر اساس قانون اساسی نوین به منظور بر قراری این جمهوری دموکراتیک نوین
مردم مبارز و کوشندگان راه آزادی
همه احزاب / گروه ها / انجمن ها و افرادی که در راه آزادی و دموکراسی مردم ستمدیده ایران مبارزه میکنند با حفظ عقاید ومشی خود کماکان میتوانند و باید به دور این خواست اساسی ومحوری
به یک اتحاد عمل مشترک برسند
این مانیفست از همه میخواهد که به زیر یک چتر ملی فراگیر به این مبارزه بپیوندند
پیروزی نزدیک و حتمی است اگر این راه روشن را با استواری و مسئولیت دنبال کنیم است
بهرام برومند
۱۵۰۱۱ - تاریخ انتشار : ۵ مرداد ۱٣٨٨
|
از : روزنامه هنر و مبارزه حمید محوی
عنوان : مقدمه ای علیه جریان های دموکراتیک و لائیک خارج از کشور
از دیدگاه من، چنین فراخوانی حداقل به دو دلیل عمده در مفصل چیزی به نام «جریان های مترقی و پیشگام و دموکراتیک در خارج از کشور» با شکست مواجه می شود چرا که اساسا چنین پدیده هایی هنوز به عالم واقع راه نیافته اند.
عرض کردم به دو دلیل عمده ما در خارج از کشور فاقد جریان مترقی هستیم، یکی به این دلیل درونی یعنی قرن های دیکتاتوری ایرانی-شرقی و قرن های حاکمیت مذهب و خصوصا حاکمیت بورژوازی معامله گر در قرن گذشته که قویا مانع اصلی رشد فرهنگی (در گسترده ترین مفاهیم فرهنگ) بوده و هست.
دلیل دوم مربوط است به حاکمیت سرمایه داری جهانی، امپریالیسم (یا امپریالیسم جمعی آمریکا+ اروپا+ ژاپن) که در یکی دو قرن گذشته نه تنها قویا رشد بخش عظیمی از مناطق جهان را از ریشه سوزانده است و ضربات مرگ آسایی را به آنها تحمیل کرده است، بلکه امروز بیش از پیش در می یابیم که این نظام جهانی به شکل بنیادی - یعنی آمریکا و اروپا به شکل بنیادی دشمن نوع بشر بوده و تا جایی پیش رفته اند که امروز تمام حیات جانوران و نباتات را و تمام زندگی روی کره زمین را در اشکال دموکراتیک و لائیک و بعضا به نام حقوق بشر به خطر انداخته اند.
متأسفانه سیاست های امپریالیستی از یک سو و اقتدارگرایی طبقه بورژوا و بورژوازی معامله گر که طبقه حاکم جهانی را در کشور های عقب افتاده مثل ایران نمایندگی می کنند، مانع از این شد که در خارج از کشور و در فضاهای به اصطلاح آزاد و دموکراتیک، جریان آلترناتیوی به وجود بیاید.
جامعه ایران چه در داخل و چه در خارج، جامعه ای ست که هم چون کشتی به گل نشسته در انتظار بالا آمدن آب است. در حالی که هشتاد درصد برف ها و یخ های کلیمانجارو ذوب شده است، و همین بلا دارد بر سر هیمالیا می آید و تا کنون قربانیانی بسیار زیادی در بنگالادش داشته است، ذوب شدن قطب های شمال و جنوب تا خشک شدن چند دریاچه در ایران و نتایج اسفناک آن برای اهالی ایران و...و...و...
بر این اساس بالا آمدن آب فرا خواهد رسید. یعنی واقعیات نامطلوب و حوادث عظیم طبیعی و خیل آواره های مصیبت های طبیعی در تمام جهان و خیل گرسنه ها و بطور خلاصه جهانی شدن واقعی جهان احتمالا موجب رهایی این کشتی خواهد شد.
به عبارت دیگر رهایی ایران، پیشرفت ایران و گذشت از مشکلات فعلی، در پیوند تنگاتنگ با عملیات نجات کره زمین و ساکنین است.
با این وجود در حال حاضر من به تمام نیروهای پیشگام ایران (اگر وجود دارند) و تمام مردم ایران و مادران و پدران داغدار هشدار می دهم، اجازه ندهید حتی یک نفر از این خارج از کشورها برای شما تعیین تکلیف کند، اگر او را دیدید کتک مفصلی به او بزنید
در خارج از ایران تنها ابتذالی عظیم و تحجری قرون وسطایی تر از طالبان و شپشو ترین آخوندهای آخرین مساجد فراموش شده شهر مقدس قم انتظارتان را می کشد.
من به سهم خودم از هیچ اقدامی علیه این خارج از کشورهای دموکراتیک و لائیک و حقوق بشری ها کوتاهی نخواهم کرد.
مرگ بر نظام سرمایه داری جهانی
مرگ بر صنایع مخرب و سودآور
مرگ بر تروریسم طبقاتی و انجمن های دموکراتیک و لائیک ایرانیان خارج از کشور
امروز کارگران جهان متحدی غول آسا را صفوف خود می بینند، نام این متحد غول آسا سیاره زمین است.
البته این احتمال نیز هست که خوک های کثیف پیروز شوند و نظام سرمایه داری جهان را به ورطه نابودی مطلق بکشاند.
موضوع سلاح های کشتار دسته جمعی از این جهت برای کشورهای سرمایه داری اهمیت دارد که در مواقع بحرانی قادر به کشتار نه صدها و میلیون ها بلکه میلیاردها انسان بی دفاع باشند. زیرا که یکی از نخستین نتایج بحران های خطرناک طبیعی جنگ است.
دوستان
قرار ملاقات ما روی کره زمین
۱۴۹۹٨ - تاریخ انتشار : ۴ مرداد ۱٣٨٨
|
از : خشایار رُخسانی
عنوان : برپایی هَمایه-یِ رنگین کمان از همه-ی سازمان های هوادار دمکراسی
با درود به آقای ماشااله سلیمی و منوچهر مقصودنیا،
با سپاس از نوشتار شما و پیشنهادی که برای برپایی همایه (ائتلاف) در میان سازمان های دمکراتیک ایران داده اید. همانگونه به رسایی و درست گفتید، سرنوشت ایران بدستِ ایرانیان درونمرزی دگرگون خواهد شد، و از ایرانیان برونمرزی بجز بازی نغش نیروهای پشت جبهه، چیز بیشتری را نمی شود، امید داشت. برآیند ناچیز سه دهه کارهای گروهی اُپوزیسیون حکومت اسلامی در برونمرز در نغش آفرینی و هنایش (تأثیر) در سوی دادن به پیشآمدها و رویدادهای درونی در ایران ، بخوبی نشان میدهد که ما ایرانیان در هر رشته ای که هُنرمند باشیم، بُزرگترین کاستی و سُستی ما در انجام کار های گروهی است که پیش پیغان (پیش فرض) مَهَندی (مهمی) در انجام کارتاری های همبودگاهی (فعالیت های اجتمایی) میباشند.
همانگونه که در جریان هستید، آقای میرحسین موسوی چند روز پیش به آگاهی همگانی رساند که در پی فراهم آوردن منشور جُنبش سبزها میباشد. در این پیوند من نیز پیامی برای او فرستادم و به او پیشنهاد دادم که به هدف اینکه جُنبش سبزهای ایران از بیشترین پُشتیبانان در میان مردم برخوردار باشد، باید که او از نوشتن منشوری که بخواهد هوداران جُنبش سبز را با قید و بندهای اسلامی به خودی و ناخودی بخش کُند، به پَرهیزد.
از دیدگاه من برای برپایی این همایه (ائتلاف) بجای اینکه هموندان سامان ها چشم امید خود را به سازمان های خودشان بدوزند تا آنها در برپایی اینچنین همایه ای پیشگام شوند، هرکس به اندازه توانش میتواند خودش گام پیش گذارد و با نوشتن پیام به آقای میرحسین موسوی، در فراهم آوردن منشور جُنبش سبزهای ایران به او یاری برساند و همزمان به این منشور سوی و پیکر بخشد.
خشایار رُخسانی
۱۴۹۹۶ - تاریخ انتشار : ۴ مرداد ۱٣٨٨
|
از : اسدی سوادکوهی
عنوان : اگر هماهنگی ....
اتحاد در عمل در سطوح بدنه نیروها در حال شکل گرفتن است. گروههای خارج کشور با توجه به وزن نیروهای خود و وفاداری به سطح مطالبات ملی در ایران توانستند بیشتر تاثیر گذار باشند. مردم از روشهای سکتاریستی، ماجراجویی بشدت بیزارند و این خود همه را به نقطه سازش در عمل سوق میدهد یعنی همان جاهایی که باید ,همکاری و اتحاد ملی را بنا گذشت. من تجربه بیش از یک ماه در استکهلم را نگاه میکنم. درگیریهای لفظی و تهدیدها در تظاهرات مشترک بین گروههای مختلف ,به یک نوع همدلی و تحمل یکدیگر کشیده میشود. تحمل پرچم یکدیگر ، احترام به برنامه ریزی مشترک در حال افزایش است. ظاهرأ دوستان رادیکال چب و راست در یافتند که ما با یک جنبشی مواجه هستیم که زمان میبرد .. بنابران شتابزدگی در ایجاد فضای تاثیر بسود کسی نیست و در نهایت "سبز پوشان" و مردم تازه به میدان آمده دلسردانه راهی خانههای خود خواهند شد یا از آنها فاصله میگیرند ..
اگر هماهنگی در ستوه بالاتر یا به عبارتی درستتر سراسری باشد تاثیرش بیشتر است.من با نویسنده موافقم که باید عملا شروع کرد وگرنه دست در دست گذاشتن فرصت را از همه میگیرد ..
۱۴۹۹۲ - تاریخ انتشار : ۴ مرداد ۱٣٨٨
|
از : وای بر ما
عنوان : احزاب به اصطلاح اپوزیسیون
در سی سال اخیر حه حکومت ارتجاعی بر مملکت ما حاکم بوده، صدها نفر در داخل و خارج در اینهمه سال و در مقالات متعدد، و از زوایای گوناگونی ، ضرئرت اتحاد اپوزیسیون و تشکیل یک جببه متحد حول حداقل خواسته ها را گوشزد کرده و از اپوزسیون ادعا و التماس کرده اند که برای منافع ملی تفرقه خود را کنار نهند اما کو گوش شنوا و به اصطلاح مدعیان اپوزیسیون می گفتند که ما در زمان شاه هم همه با هم متحد شدیم و حول اینکه چه چیزی را نمی خواستیم متحد شدیم ولی حول اینکه چه می خواستیم توافقی نداشتیم. و در نتیجه حالا اگر اتحادی صورت بگیرد جتمآ این اتحاد باید حول خواسته های مشترک باشد. خوب با چنین رویکردی هم مسلمآ اتحادی صورت نگرفت و هیچوقت هم نخواهد گرفت.
حالا این روزها را نگاه کنید که همه حول رفع فتنه حوکت و تنها حول آنچه که نمی خواهند یعنی دفع احمدی نژاد و خامنه ای حتی با نیروهای پشت سر خمینی هم مایل به اتحاد هستند از میر حسین موسوی که اینهمه از امام نقل قول می کند تا خاتمی که با هشت سال ریاست جمهوری تنها می خواست جمهوری اسلامی مستحم تر شود تا با رفسنجانی عالی جناب سرخپوش.
من نمی گویم اینگار اشتباه است نه تاکتیک خوبی است. گله من این است که چرا اپوزیسیون اینهمه سال خودش که در کل خواستار برکناری حکومت بوده نتونست حول حداقل خواسته ها متحد بشه. مگه امروز کل کسانی که در زیر پرچم سبز با هم کار می کنند خواسته مشترک دارند؟ نه تنها حول آنچه که نمی خواهند متحتد شده اند و این اصلآ بد نیست.
می خواهم بگویم که نه بابا به اپوزیسیون خارج امیدی نیست و اینهمه فعالیت در خارج را به حساب نیروهای به اصطلاح اپوزیسیون نیدندازیئد. اکبر گنجی درست گفت وقتی که گفت اپوزیسیون سیاسی به آن معنا تو خارج اصلآ وجود نداره. مسئولیت
ادامه عمر حکومت نحس اسلامی یک بخشش به گردن همان کسانی است که خود را اپوزیسیون می نامند و در اینهمه سال به ندای هزاران هموطن جهت اتحاد پاسخی ندادند.
حسین باقر زاده یکی از این افراد است که برای اتحاد کلی زور زد و در آخر دست امیدش را از اپوزیسیون شست.
۱۴۹٨۷ - تاریخ انتشار : ٣ مرداد ۱٣٨٨
|