از : آرش
عنوان : تشکیل تیم مسئول پرونده جنایت علیه بشریت
پرفسور پیام اخوان، دادستان پیشین دادگاه کیفری بینالمللی برای یوگسلاوی سابق، میگوید به نظر میرسد که بازداشت، کشتار و شکنجه کردنهای اخیر در ایران، در سطح گسترده و به صورت سیستماتیک یا برنامه ریزی شده، انجام گرفته و در این صورت این موارد نقض حقوق بشر را میتوان بر پایه قوانین بینالمللی «جنایت علیه بشریت» دانست. پروفسور اخوان از بنیاد گذاران مرکز اسناد حقوق بشر در آمریکا است.
هموطنان گرامی و رهبران گروه ها و احزاب سیاسی خارج کشور
بیایید حرافی و بیانیه نویسی و امضا جمع کردن و تو سروکله هم زدن های "بی حاصل" این دو سه دهه اخیر را کنار بگذاریم.
پروژه جنایت علیه بشریت این جانیان را هر چه زودتر کلید بزینم. حقوق دان های ما هم فعالتر برخورد کنند. تقسیم کار کنیم و این جوری نباشه که همه کاره و هیچ کاره باشیم. فوکوس کنیم روی این هدف و به انجام رسانیدن آن. الان به کمک تکنولوژی و کسانی که در بازداشتگاه ها مورد اهانت و شکنجه قرار گرفته اند و اعدام هایی که شده زودتر می توان شهود و مدارک را به دادگاه کیفری بین المللی برد.
پیشنهاد این است یک تیم از چهره های مردمی تشکیل شود. حسابی را برای کمک مالی مردم اعلام کنند و فقط هم خواهشا همین مسئولیت را قبول کنند که کار با جدیت و سرعت پیش برود.
این کار بسیار بزرگی است و نام کسانی که این مسئولیت را قبول کنند و به انجام برسانند در آسمان این سرزمین پاک جاودانه خواهد درخشید!
http://www.mizanpress.net/index....�۳& Itemid=۶۶
۱۵۱۵۵ - تاریخ انتشار : ۹ مرداد ۱٣٨٨
|
از : بابک اوازها
عنوان : سیاست خارجی
سیاست خارجی
فعلا که سیاست خارجی و بین المللی ایران را حسابی به هم ریخته اید هیچ کشوری جرعت نمی کند اسم احمدی نژاد و خامنه ای را بیاورد اعتراضات داخلی و خارجی هم وطنان ایرانی حسابی کار خودش را کرده ارزش حکومت ایران در معادلات خارجی به صفر رسیده .
فقط در تظاهرات بعدی اجازه بدهید پرچم شیرو خورشید را هر کسی دوست دارد همراه بیاره تا باعث دلخوری نشود چرا دنبال تفرقه باشیم ؟؟
۱۵۱۰٨ - تاریخ انتشار : ٨ مرداد ۱٣٨٨
|
از : آرش
عنوان : درباره مانیفست پیروزی (کامنت ۱۱)
این نقشه راه در یک فضای ایده ال طرح جامع و منسجمی را ارائه می دهد.
اما نمیدانم چرا دوست دارم فکر کنم که سناریوی زیر جامه ای است که می تواند به مبارکی بر قواره جریان اصلی (Mainstream) جنبش فعلی (در خیایان های ایران/ تهران) دوخته شود:
-فشارهای مردم خامنه ای را به عقب نشینی وادار کند.
- انتخاباتی نیمچه آزاد با شرکت همه احزاب و سازمان های داخل کشور بر گزار شود و دولتی به رهبری یک اصلاح طلب (موسوی) سر کار آید.
- این دولت با اصلاح برخی قوانین بتواند نقش یک دولت گذار را به عهده بگیرد.
- چهار سال بعد انتخابات آزاد با شرکت همه احزاب و گرو ه ها برگزار شود و بتوان اصلاحات بنیادی را در قانون اساسی انجام داد.
-خامنه ای هم امیدواریم تا آن زمان مرده باشد که هزینه کمتری بر ملت تحمیل شود.
پ.ن. به زبان منحنی نرمال اگر بخواهیم درباره گرایش مردم ایران در شرایط کنونی سخن بگوییم، به گمان نقشه راه ارائه شده در این مانیفیست پسند ذائقه ۵ در صد چپ و ۵ در راست این منحنی است. ۹۰ در صد وسط فکر کنم راه جنبش سبز یعنی اصلاحات مرحله ای ساختاری را می پسندد.
من خود داخل ایران نیستم ولی اساس مجموعه شواهد و قرائن این گمانه را می زنم. اشتباه است اگر ما تصور یا خواست خود را واقعیت فرض کنیم و بر مبنای آن برنامه بدهیم. تازه با جو بی اعتمادی بین گروه ها و نخبگان ما جمع کردن آن ها زیر یک سقف هم بسیار بسیار مشکل است.
-
۱۵۰۷۱ - تاریخ انتشار : ۷ مرداد ۱٣٨٨
|
از : m m
عنوان : مانیفست پیروزی
بسیاری ازمردم ایران این پرسش را دارند که چگونه میتوان این رژیم را سرنگون کرد و پس از آن چه خواهد شد
این نقشه راه به این ۲ پرسش پاسخ میگوید
مانیفست پیروزی
راه رسیدن مردم ایران به دموکراسی راستین
مردم ایران بویژه طبقات زحمتکش وروشنفکران وآزاداندیشان از دوران انقلاب مشروطه ودر کوران مبارزه برای ملی کردن صنعت نفت و بدنبال آن درانقلاب پنجاه وهفت,همواره خواهان مطالبات اساسی خود
آزادی, دموکراسی و عدالت اقتصادی-اجتماعی بوده اند/ اما هنوز به این خواستهای بنیادین دست نیافته اند
واقعیت های امروز
۱-مردم ایران در آستانه یک انقلاب نوین برای بدست آوردن آرزوی دیرین خود/ آزادی /دموکراسی و عدالت اقتصادی-اجتماعی هستند
۲- شکاف درون رژیم و از دست دادن اعتبارش نزد افکارعمومی چه در ایران وچه در سطح جهانی توانایی اش را درحکومت مانند گذشته گرفته است
۳- جنبش مردم از یک قطب رهبری یگانه/توانا و سراسری بی بهره است
۴- چه پیشروان وچه بدنه آن در یک سازمان سراسری / با خواست های روشن و اساسی سازماندهی نشده اند
۵- در نبود یک قطب رهبری سراسری مردمی
الف - یا جنبش مردم برای این دوره به هرز رفته و فروکش خواهد کرد
ب - یا رژیم زیر فشار جنبش مردمی با بخشی از "اصلاح طلبان" سازش نموده و جنبش را به خاموشی میکشانند
ج - ویا در صورت اوج گرفتن خود بخودی جنبش و سرنگونی رژیم / نارهبران جدیدی / میوه چین تلاش جانفشانانه مردم شده و قدرت سیاسی را بدست خواهند گرفت
بوقوع پیوستن هر یک از سه احتمال بالا برای مردم چیزی جز تکرار حکومت های فلاکت بار گذشته به ارمغان نخواهد آورد
وظیفه سنگین و تاریخی ما
همه افراد و گروه ها و سازمان های مبارزی که برای برقراری یک دموکراسی راستین تلاش میکنند باید تنها وتنها به دور یک هدف یگانه محوری متحد شده و فعالیت های خود را متمرکز و هماهنگ و زیر یک فرماندهی مشترک سازماندهی کنند
بدون هیچگونه وقت کشی باید این ستاد رهبری تشکیل شود بویژه توسط سازمان ها وهسته هایی که هم اکنون متشکل هستند
ما در برابر نسل کنونی ونسل های آینده ونسل های گذشته که به آرزوی خود نرسیدند مسئولیم
هدف یگانه
سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی و جایگزینی آن با یک جمهوری دموکراتیک راستین و مردمی
چگونگی رسیدن به این هدف یگانه
۱- تشکیل بسیار بسیار فوری ستاد مشترک فرماندهی- عملیاتی یگانه به دور این تنها هدف یگانه و با یک نام یگانه نظیر -ستاد فرماندهی مردم و یا جبهه متحد دموکراسی
۲- فراخوان به همه شخصیت ها /گروه ها و سازمانها برای پیوستن به این جبهه
۳- تشکیل فوری هسته های مبارزه مردمی در میان کارگران / جوانان/ زنان/ بیکاران و همه طبقات مردم و پیوند آنان زیر یک ستاد هماهنگی در سراسر کشور
جوانان پیشرو / روشنفکران / زنان / آموزگاران / دانشگاهیان / کارمندان / کارگران صنایع سنگین و حیاتی مانند نفت / حمل ونقل و برق و ارتباطات نقش اساسی در این مبارزه دارند
۴ - رهبری و برپایی مبارزات بدون وقفه و مشترک وهماهنگ سراسری/ منطقه ای و یا شغلی
۵- تشکیل دولت موقت شش ماهه پس از سرنگونی رژیم
وظایف دولت موقت
۱- فراهم کردن زمینه انتخابات شهری و روستایی در سراسر کشور به منظور گزینش نمایندگان کنگره ملی
۲- تشکیل کنگره ملی نمایندگان مردم- دست کم برای هر ۳۵۰۰۰ نفر یک نماینده باید برگزیده شود
۳- تدوین قانون اساسی نوین توسط کنگره ملی مردم
۴- فراهم کردن زمینه انتخابات سراسری بر اساس قانون اساسی نوین به منظور بر قراری این جمهوری دموکراتیک نوین
مردم مبارز و کوشندگان راه آزادی
همه احزاب / گروه ها / انجمن ها و افرادی که در راه آزادی و دموکراسی مردم ستمدیده ایران مبارزه میکنند با حفظ عقاید ومشی خود کماکان میتوانند و باید به دور این خواست اساسی ومحوری
به یک اتحاد عمل مشترک برسند
این مانیفست از همه میخواهد که به زیر یک چتر ملی فراگیر به این مبارزه بپیوندند
پیروزی نزدیک و حتمی است اگر این راه روشن را با استواری و مسئولیت دنبال کنیم است
۱۵۰۶۶ - تاریخ انتشار : ۷ مرداد ۱٣٨٨
|
از : آرش
عنوان : لزوم دیپلماسی فعال جنبش سبز در خارج
منافع ملی ما و پیروزی جنبش سبز در گرو یک سیاست خارجی فعال است.
جنبش آزادیخواهانه مردم ایران بدون یک دیپلماسی فعال در خارج، آسیب پذیر خواهد یود.
من نمیدانم چرا رهبران گروه ها و احزاب خارج کشور بین شرایطی که خود در آن زندگی می کنند و شرایطی کسانی که در داخل مبارزه می کنند فرقی نمی گذارند.
الان زمان رویارویی تمام عیار و تعیین کننده با این رژیم سفاک نیست. هرگونه رویارویی زودرس به خونریزی های وسیع منجر می شود و احتمال پیروزی هم بسیار کم است.
اگر به سخنان اخیر آقای موسوی دقت کنیم، از لابلای حرف های او در خواهیم یافت که، پس از شکنجه ها و کشتار بیرحمانه بازداشت شدگان ، او هم این رژیم را به نوعی اصلاح ناشدنی میداند. اما فراموش نکنیم که او در داخل کشور مجبور است در چارچوب قانون اساسی حرف بزند و فعالیت کند.
این وظیفه ملی گروه ها و احزاب و شخصیت های مقیم خارج است که مکمل فعالیت های داخل کشور باشند.
بیایید یک تقسیم کاری بکنیم و با تمامی توان خود با یک دیپلماسی فعال به دولت های خارجی، بویژه دولت های کشورهای پیشرفته، بقبولانیم که این رژیم آدمکش وحشی مشروعیت ندارد و روزهای پایانی خود را می گذراند. روی اسب مرده شرط بندی نکنند و بدانند که هر گونه قراردادی با دولت کودتا غیر قانونی است و توسط دولت جدید به رسمیت شناخته نخواهد شد.
من نمی فهم چرا وقتی کسی در این راستا اقدامی را شروع می کند، دیگران بجای حمایت شروع می کنند به کار شکنی و بدو بیراه گفتن. مثال اقدام تحسین برانگیز محسن مخملباف در تماس با و سخنرانی در پارلمان اروپا. خب دیگران هم کارهای مشابه انجام دهند.
مثلا این اقدام در سراسر دنیا انجام شود و پیام این جوانانی که جنازه های خرد شده آن ها به والدین شان تحویل داده می شود، به تمام پارلمان های دنیا برسد.
شاید گفتن این درد در شرایط فعلی درست نباشد. احساس من این است که سال ها غربت و ناکامی ها تعادل روانی برخی از ما ها را که در خارج زندگی می کنیم به نوعی درهم ریخته است. به یک نوع تراپی نیاز داریم. متخصصین ما سعی کنند کارگاهایی را در این جهت تشکیل دهند و کمکی کرده باشند.
من در برخی از این گردهمایی ها با افراد بسیار رادیکال و پرخاشگر صحبت کرده ام. کسانی که با پرچم شیروخورشید افراد جنبش سبز را به حمایت ار رژیم و کمک به تداوم رژیم متهم می کنند. در برخی موارد متاسفانه از روی خشم برای زدن حتی خانم ها دست بلند می کردند. تجربه من این است که بعد از یک ربع صحبت با آن ها آرام می شدند و حتی معذرت خواهی میکردند بخاطر رفتار پرخاشگرانه خود.
آن ها در فکر انتقام هستند. مثلا انتقام از کسانی که برادر یا خواهر آن ها را کشته اند و حتی عوامل رژیم مثلا بر آرامگاه عزیزانشان ادرار کرده اند.
الان دوباره با این موج وحشیگری های جدید خامنه ای کینه های جدید نطفه می بندد و حداقل در ذهن بستگان جان باختگان سلاح برای انتقام صیقل می خورد.
راه نجات و سرفرازی ما مبارزه مسالمت آمیز و دائمی است. یک دپپلماسی خلاق جنبش سبز در خارج می تواند در عرض شش ماه خامنه ای جنایتکار را به زانو درآورد.
پ.ن. گوشه ای از سخنان امروز آقای موسوی در جمع فرهنگیان و تشکل های معلمان:
"ما گفتیم شعار مردم در ابتدای انقلاب این بود "در بهار آزادی جای شهدا خالی؟"، حرف ما این است که این آزادی کجاست؟ مگر مردم به خاطر این آزادی به صحنه نیامدند و ۲۲ بهمن ۵۷ راهپیماییهای میلیونی در سراسر کشور انجام نشد و شعار آزادی سر ندادند؟ مردم دنبال آزادی بودند، الان این آزادی کجاست؟"
"مگر این وضعیت قابل تحمل است؟ چطور سران کشور ما فریاد نمیکشند و از این فجایع گریه نمیکنند؟ نمیبینند اینها را لمس نمیکنند. "
"آیا ما نظامی را میخواستیم که افرادی شبانه بریزند و خانههای دانشجویان و مردم را ویران و ماشینهای آنها را تخریب کنند؟ و بعد همه ارگانهای موجود از وزارت اطلاعات تا بسیج بگویند اینها به ما ربطی ندارند؛ اینها از کجا آمدهاند آیا از کره مریخ آمدهاند؟"
"ما چنین چیزی را حتی قبل از انقلاب هم شاهد نبودند. به کسانی که چنین جنایاتی را مرتکب میشوند یادآور میشوم که مردم، آنهایی را که قبل از انقلاب مرتکب جنایت شدند به یاد داشتند و آنها را به سزای عملشان رساندند؛ مردم از چنین جنایتهایی نخواهند گذشت. چطور میشود یک فردی علاقهمند به انقلاب، اسلام و کشور حتی یک آدم گناهکار به زندان وارد شود و بعد جنازه او بیرون آید؟"
۱۵۰۴۵ - تاریخ انتشار : ۶ مرداد ۱٣٨٨
|
از : هموطن ایرانی
عنوان : دست از تحمیق مردم ما بردارید
آقای گنجی شفاف با مردم حرف بزنید. نیرنگ بس است! شما رژیم جمهوری اسلامی را "رژیم سلطانی" می نامید و خواهان دادگاهی شدن دولت احمدی نژاد و دست اندرکاران کشتار ۶۷ و سرکوب های دهه ۶۰ هستید. چرا از نامیدن این رژیم منفور با اسم اصلی و هویت اسلامی اش سر باز می زنید؟ چرا شفاف عنوان نمی کنید که میر حسین موسوی نخست وزیر حکومت اسلامی از سال ۱۳۶۰ تا سال ۱۳۶۸ هم مانند دیگر جانیان آن دهه در رژیم ، باید در دادگاه جواب پس بدهد و بگوید دلیل عدم اعتراضش به شکنجه و تجاوز و اعدام ده ها هزار مخالف و دگراندیش جوان و نوجوان و سرانجام قتل عام زندانیان چه بوده است . آقای گنجی نقش خود شما در سرکوب و دستگیری دگراندیشان چه بوده است؟ چرا نمی گوئید؟ به مردمی که در میدان مبارزه برای ازادی و دمکراسی جان می دهند بگوئید که چرا رژیم را با نام اصلی اش نمی خوانید. به مردم بگوئید که رژیم فعلی و دولتش بر بستر کدام سیاست ها و توسط چه کسانی قوام یافت تا به امروز رسید.
۱۵۰۴۲ - تاریخ انتشار : ۶ مرداد ۱٣٨٨
|
از : آرش
عنوان : چرا خودتان پیشقدم نمی شوید؟
تجربه نشان داده هر کار جدی بخواد شروع بشه، یه عده بطور اتوماتیک با نوشته های تکراری و بی سر و ته شروع می کنند به ساز مخالف زدن با فرد پیشنهاد دهنده. خب به جای این که نبوغ تان را در مخالفت با طرح ها و اقدامات دیگران خرج کنید؛ یه کار مفیدی را شروع کنید و به انجام برسانید.
۱۵۰٣۷ - تاریخ انتشار : ۶ مرداد ۱٣٨٨
|
از : آرش
عنوان : مروری بر پروژه های ضروری جنبش
تردیدی نیست که این روزها در یکی از حساس ترین و تعیین کننده ترین مقاطع تاریخ کشورمان بسر می بریم. باید یک بار و برای همیشه به فریب و قلدری و زور در اداره کشور پایین دهیم.
این که یک نفر و یا یک عده باورشان شود که از کون خدا افتاده اند، یا از یک جای طلایی بیرون آمده اند؛ و حق شان است که با فریب و زور و زندان و شکنجه و اعدام بر دیگران حکومت کنند، باید برای همیشه از این سرزمین ریشه کن شود.
هیچ رویکردی غیر ار “رقابت دمکراتیک”، نمی تواند هم اختلافات و تفاوت های ما راحل کند و هم باعث آزادی و آبادی و پیشرفت و سربلندی کشور ما شود.
“ابزار” آن هم چیزی جز “صندوق رای” نیست.
یک عمر مرثیه خوانی و شعار و شعر و مقاله نوشتن کافی است. مسائل را بیخودی گنده و پیچیده نکنیم که بخواهیم قدرت خود را در روده درازی به رخ دیگران بکشیم. بیایید همه “عمل” کنیم. بیایید بسازیم. بیایید خلق کنیم.
سیر انحطاط و قهقرا… فقر و عقب ماندگی و فساد… و جنایاتی که در کشور ما رخ داده و می دهد… روشن و واضح است. به اندازه کافی وقت و انرژی برای افشاگری صرف شده. اکنون وقت “عمل” است برای “نتیجه گیری”.
مجموعه ای از پروژه های ضروری ولی بی صاحب دور و بر ما در فضا میچرخد و ظاهرا کسانی نیستند که مسئولیت آنرا بپذیرند و سیستماتیک آن را دنبال کنند و به “نتیجه” برسانند:
۱. رهبری، سازماندهی و تشکیلات جنبش. حال چگونگی آن باز است؛ ما که نمی گوییم حتما یک تشکیلات سنتی. خلاقیت بخرج بدهیم و تشکیلات مناسب این جنبش را طراحی کنیم و استحکام ببخشیم. (ظاهرا آقای موسوی دارند رو ی این کار می کنند)
۲. پروژه جلوگیری از به رسمیت شناختن دولت کودتا. این جوری نباشد که غرب به طور رندانه و سمبولیک با جنبش سبز ابراز همدردی کند. اما در پنهان با دولت کودتا و ذلیل بر خلاف منافع ملی ما نرد عشق ببازد. تجربه نشان داده که سوداگران از یک حدی بالاتر از شعور و میهن دوستی ما خوششان نمی آید. دمکراسی و حقوق بشر یادشان می رود و ترجیح خواهند داد با لات و لومپن ها، رشوه گیرها، و فناتیک ها سر میز مذاکره بنشینند.
۳. پروژه تشکیل پرونده و بازداشت و محاکمه عوامل جنایتکار رژیم در یک دادگاه بین اللملی. ( آقای گنجی دیروز یادداشتی در این مورد نوشت).
۴. پروژه تاسیس رسانه ملی.
۵. پروژه شناسایی فرماندهان نظامی و مذاکره برای جلب آن ها به جنبش و یا خنثی سازی آن ها.
۶. تشکیل کمیته حقیقت یاب و تسکین آلام ملی. بسیاری از هموطنان ما در این سی سال بستگان شان به فجیع ترین وضع زندانی شکنجه و به قتل رسیده اند. بدون یک اقدام جدی در این مورد آشتی ملی میسر نخواهد بود.
حتما پروژه های دیگری هم هست که باید به این لیست اضافه شود. بیایید با شرکت فعال در این پروژه ها نبوغ و شایستگی خود را برای داشتن کشوری آزاد، دمکراتیک و پیشرو به نمایش بگذاریم.
فراموش نشود منظور مقاله نوشتن و انشا نوشتن نیست. اقدام و نتیجه گیری است.
۱۵۰٣۴ - تاریخ انتشار : ۶ مرداد ۱٣٨٨
|
از : فرهاد
عنوان : شما شفاف نیستید آقای گنجی
آقای گنجی، شما که از دخالت هرندی های رژیم در کشتارها و سرکوب ها سخن می گوئید و پرونده باز می کنید، آیا هرگز حاضر هستید در یک دادگاه صالحه در مورد پرونده ی خود نیز افشاگری کنید؟ آیا واقعا دستان شما به خون هیچ آزادی خواهی، بطور مستقیم و یا غیر مستقیم آلوده نیست؟
آقای گنجی، شما حجاریان را امروز نماد اسرای ایرانی می دانید. آیا اگر روزی رئیس و بنیادگذار ساواک در همان ساواک دستگیر و شکنجه می شد می شد او را نماد اسرای ایرانی دانست؟ آیا این ایده ی عجیب شما یک ایده ی آبزورد نیست؟ مخالفت جنبش متمدنانه ی ما با شکنجه ی آقای حجاریان و یا هر کس دیگر، به شما این اجازه را نمی دهد که از یک بنیادگذار زندان یک فرد آرمانی بتراشید.
.
در مورد گروه های "بدنام" نیز لطفا این امر را به مردم واگذار کنید و خود را عقل کل مپندارید. مردم خود خوب می دانند از چه کس چگونه یاد کنند. این برخورد شما بسیار زشت و ناپسند است.
.
قرار دادن عدم تحریم در کنار عدم حمله یک نیرنگ بیش نیست آقای گنجی، و خوانندگان آنچنان که شما می پندارید بی هوش نیستند. همه ی ما با حمله به ایران مخالفیم و برای اعلام این مخالفت نیز نیازی به تاکید شما نیست. اما با مردرندی این فصل مشترک را به عدم تحریم نیز گسترش دادن چیزی نیست که بتوانید به آن افتخار کنید آقای گنجی. تحریم نفتی و بنزین پایه های این رژیم را خیلی زود نابود خواهد کرد و بر عکس نظر شما کسی از نبود بنزین و نفت نمی میرد. کلا سنجش شما میان ایران و عراق از پایه نادرست است. نتیجه گیری تان نیز در این مورد که خواستاران تحریم منطقا باید به تایید حمله ی نظامی برسند کاملا غلط است. هر دو گروه می توانند خواستار تغییر نظام باشند، اما از دو راه گوناگون. در ضمن، مگر شما که خواهان نه تحریم و نه حمله هستید، مخالف تغییر رژیمید؟ پس همانطور که می بینید می توان خواستار تغییر رژیم بود و راه های گوناگونی را برگزید.
فرای این، در حالی که خود آمریکا مسئله ی حمله را کنار گذاشته است شما چرا این وسط بحث انحرافی مطرح می کنید؟ دلیل خاصی دارد آقای گنجی؟
بگذریم، پیشنهاد می کنم به جای ادای رهبری دراوردن، به خرد جمعی مردم احترام بگذارید و به عنوان یک خبرنگار عمل کنید.
در پایان یاداوری می کنم که لحنتان را کمی درست کنید، "مجاز" دانستن امضای بیانیه ی شما از سوی مردم رفتاری بسیار بسیار بسیار "سلطانی" ست. نکند روح خدا بیامرز بزرگ ارتشتاران شاهنشاه آریامهر در پیکر جلیل شما حلول کرده است؟
مرزها و اندازه ها را پاس بدارید آقا!
۱۵۰۲٨ - تاریخ انتشار : ۵ مرداد ۱٣٨٨
|
از : f f
عنوان : اقای گنجی می پرسید با این رژیم چه باید کرد ؟
اقای گنجی می پرسید با این رژیم چه باید کرد ؟
منبع / نویسنده: ف - استاد اخراجی علوم سیاسی
خود می پرسید و خود جواب می دهید گویا فراموش کرده اید یک از هفتاد میلیون نفر ایرانی هستید و فقط می توانید از جانب خود تصمیم بگیرید و اظهار نظر کنید .
مقاله ی شما در سایت روز نت با عنوان با این رژیم چه باید کرد داغی بود بر دل داغدار ما .
چگونه به همین راحتی سکوت و سازش را بر تارو پود تمام مبارزین داخل و خارج از ایران می پاشید .
می گوئید و می نویسید تحریم اقتصادی نه حمله نظامی نه تنها از راه اگاه کردن سران کشورهای خارجی و مسئول می توانیم به ازادی برسیم با چه اطمینانی چنین سخنانی را به زبان می اوریدو بر روی کاغذ پیاده می کنید ؟
به من بگوئید کدام مسئول و کدام رعایت حقوق بشرو کدام دلسوز ملت ایران را در عرض این ۳۰ ساله پیدا کرده اید که ما از آن بی خبریم ؟
چه زود فراموش کرده اید که ۳۰ سال است مسئولین کشورهای خارجه چشم بر جنایات این رژیم تا بن دندان مسلح پوشیده اند و به روابط اقتصادیشان با رژیم پرداخته اند. ده ها هزار اعدامی در ایران را چه کشوری محکوم کرد و کدام رابطه اقتصادی در این زمینه قطع شد ؟
چه کشوری نقص حقوق بشر در ایران را دید و روابط اقتصادی اش را با ایران قطع کردند ؟
کدام کشور حامی و دلسوز ملت ایران است ؟ کدام کشور ؟ ایا دل به این چند روزه اعتصاب غدایتان خوش کرده اید که در سطح جهانی انعکاس پیدا کرد و پنداشتید که تمام سران دنیا بلافاصله تغییر جهت می دهند؟ نه عزیز جان از فردا صبح فراموشی شان شروع می شود .
اقای گنجی در این لحظات حساس تاریخی که ملت ایران به خروش درامده اند و به دنبال سرنگونی جمهوری اسلامی هستند چرا شما خودتان را به اب و اتش می زنید و می خواهید اتش خشم مردم را بخوابانید و با پیش کشیدن نه تحریم نه حمله نظامی مردم ایران را به سکوت و تسلیم وادار کنید و آنان را دعوت به تحریم کالاهای چینی و روسی می کنید و به جای مبارزه خیابانی و تشدید مجازات سخت رژیم که پیروزی ملت ایران را شدت می بشخد را به تاخیر بیندازید ایا نخریدن کالاهای چینی و روسی به همان اندازه اوضاع اقتصادی مردم ایران را به هم نمی ریزد که تحریم اقنصادی سبب می شود ؟
ایا قدرت خرید مردم ایران در حدی است که بتوانند اجناس لوکس و گران قیمت دیگری را در سبد خرید خود داشته باشند ؟
آیا اجازه ی حمله ی نظامی از جانب شما صادر می شود و یا اجازه اش را نمی دهید ؟ وقتی رژیم جمهوری اسلامی به ملت خود رحم نمی کند و در فکر نابودی همسایگان کشور ما است ایا آنها انسان نیستند که توسط بمب اتمی این رژیم نابود بشوند ؟
اقای گنجی با خواندن مقاله شما : با این رژیم چه باید کرد شک و تردیدم به شما به اوج خود رسید که به جای به فکر مردم داغدار ۳۰ ساله ایرانی بودن تنها به فکر ابقای این رژیم هستید متاسفم از اینکه به این نتیجه رسیدم که نباید به شما اطمینان کرد .
۱۵۰۲۲ - تاریخ انتشار : ۵ مرداد ۱٣٨٨
|
از : خطوط کلی
عنوان : خطوط کلی این مقاله، درست است
«تحریم اقتصادی هوشمند»، هیچ نیست به جز نیرنگی برای پنهان کردن نیت شوم ویران کردن ایران. و به طور خاص از طرف عوامل یکی از همان دو گروه که اکبر گنجی به درستی از آن ها با عنوان «دو گروه بدنام» یاد کرده است تبلیغ می شود.
این گروه بدنام، البته به طور رسمی و با «افتخار»، و با بی شرمی مطلق، علناً خواهان تحریم اقتصادی همه جانبه است و حمایت از «راه حل سوم» مهر تابان خودش. (حمله هوایی به ایران، و ویران کردن تمام تأسیسات زیر بنایی کشور، و بعد هم حمله زمینی با استفاده از این گروه). اما همزمان، به طور غیر رسمی، توسط «محمد.پ» (از دوستان و همدستان «حسن. د») به ترویج ایده «تحریم هوشمند» در آمریکا مشغول است و می کوشد تا برای ایز گم کردن، از دو شیوه مسقیم و غیر مستقیم، و علنی و پنهان، استفاده کند.
حرف این ها مشخص است: باید مردم را آنقدر به جان آورد تا راه برای تجاوز نظامی در موقعیتی که مردم به حالت انفعالی فرو رفته باشند و آماده «نجات» از دست دشمن داخلی به دست دشمن خارجی باشند هموار شود. این ها فکر می کنند که در آن صورت، همانی پیش می آید که خودشان می خواهند: همان «راه حل سوم». اما اشتباه محاسبه شان در این است که فکر می کنند در آن صورت فرضی، از آن ها استفاده ای فراتر از «مزدوری موقت و مهلت دار» خواهد شد و به هدفی که دارند خواهند رسید.
من گرچه با اکبر گنجی، در یک افق فکری نیستم، اما خطوط کلی این نوشته او را تأیید می کنم، ضمن حفظ اختلاف در بعضی اجزاء نوشته. اگر هم لازم شود، موضوع را به گونه ای روشن تر خواهم نوشت.
۱۵۰۲۱ - تاریخ انتشار : ۵ مرداد ۱٣٨٨
|
از : طرفدار تحریم اقتصادی هوشمند
عنوان : یک تذکر دیگر!
آقای گنجی گفته اند که بسیاری از نیروهای سیاسی از تحریم دفاع نکرده اند. اما دفاع نکردن از تحریم به معنی مخالفت با تحریم نیست! من هم مخالف دفاع علنی از تحریم اقتصادی ایران توسط فعالین سیاسی شناخته شده هستم. چون این یک حرکت سیاسی اشتباه خواهد بود و بهانه به دست رژیم برای سرکوب اعتراضات مردم به دلیل همراهی با دشمن خواهد داد. واکنش درست فعالین سیاسی در مقابل تحریم اقتصادی، سکوت است. یعنی نه غرب را تشویق به تحریم باید کرد و نه برای جلوگیری از تحریم باید لابی گری کرد! غرب راه خود را خواهد رفت و در زمان لازم تحریم هم خواهد کرد ولی ما باید بدون آنکه از تحریم غرب استقبال کنیم و یا آنکه برای جلوگیری از تحریم ایران، راهپیمایی راه بیاندازیم، راه مبارزه خودمان را مستقل از تحریم های اقتصادی پیش ببریم. تحریم در زمان مناسب به کمک مبارزه ما خواهد آمد بدون آن که ما بخواهیم. این بهترین واکنش است. یعنی باید تحریم اقتصادی غرب را مشکل سیاستهای دولت احمدی نژاد و مشکل خود رژیم بدانیم و نباید آن را به عنوان دشمنی غرب با مردم ایران تعبیر کنیم و سعی کنیم در برابر تحریم اقتصادی غرب، مردم ایران را پشت سر رژیم متحد کنیم و مثلا بگوییم اگر غرب ایران را تحریم کند، ما دیگر با رژیم مبارزه نمی کنیم و برعکس با غرب مبارزه خواهیم کرد! همان کاری که پیش از این حوادث عده ای می کردند. حداقل پس از این حوادث باید بفهمیم که غرب چاره ای جز تحریم دولت کودتایی احمدی نژاد ندارد و این اصلا به معنی مخالفت غرب با مردم ایران نیست.
دوباره بحث نادرست، تحریم مساوی جنگ را مطرح نکنید! اصلا جنگ به طور کلی از سیاست خارجی آمریکا حذف شده است! خانم کلینتون علنا گفت که در صورت دستیابی ایران به بمب اتمی، آمریکا چتر دفاع هسته ای برای دوستان خود در منطقه ایجادخواهد کرد! این یعنی آن که آمریکا خودش را آماده پذیرش ایران مجهز به بمب اتمی می کند و حتی درصورت خروج ایران از ان پی تی و آزمایش هسته ای هم به ایران حمله نخواهد کرد و فقط با چتر دفاع هسته ای، برتری هسته ایران را بی اثر خواهد کرد. یعنی اجازه خواهد داد ایران هم مانند کره شمالی آزمایش هسته ای اش را انجام دهد. این حرف خانم کلینتون باعث عصبانیت شدید اسرائیلی ها شد! آنها می گویند حتی اگر قرار نیست حمله کنیم، نباید دست خودمان را رو کنیم! باید رژیم همچنان بترسد که امکان حمله نظامی وجود دارد! پس دوباره با ترساندن مردم از خطر دروغین جنگ و حمله نظامی، مردم را پشت سر رژیم متحد نکنید!!!!
۱۵۰۲۰ - تاریخ انتشار : ۵ مرداد ۱٣٨٨
|
از : طرفدار تحریم اقتصادی هوشمند
عنوان : مقایسه آقای گنجی بین ایران و عراق اصلا درست نیست!
آقای گنجی می نویسد: « تجربه تحریم اقتصادی ده ساله ی عراق نشان می دهد که تحریم اقتصادی صدمه ی چندانی به دولت صدام حسین وارد نیاورد» و از آنجا نتیجه می گیرد « اگر هدف اصلی مدافعان تحریم اقتصادی ایران سرنگونی رژیم سلطانی باشد، مدافعان چاره ای جز آن ندارند که به نوعی از حمله ی نظامی هم دفاع کنند.». گنجی با این مقایسه نادرست بین ایران و عراق، تحریم اقتصادی را برای فشار بر دولت ایران ناکارآمد معرفی کرده و تنها راه ممکن را حمله نظامی به عنوان نتیجه تحریم، عنوان می کند. اما این مقایسه به هیچ وجه درست نیست. ایران با عراق صدام حسین بسیار فرق می کند. صدام توانسته بود یک خفقان بسیار شدید ایجاد کند و هیچ صدای مخالفی از درون رژیم بیرون نمی آمد تا آنجا که داماد خودش و ۴۰ نفر از خاندان دامادش را به دلیل اعتراض به صدام اعدام کرد! اما جمهوری اسلامی تاکنون نتوانسته و نمی تواند حتی یکی از مخالفان درون رژیمش (مثلا موسوی یا کروبی) را هم علنا اعدام کند! این همه اعتراض و نامه های تند از درون همین نظام از طرف سردار علایی، از طرف مراجع تقلید، شهید خواندن کشته شدگان حوادث اخیر توسط موسوی و کروبی در روزنامه ها و رسانه های داخل حکومت ... همه تفاوت بنیادی سیستم سیاسی ایران با عراق را نشان می دهد. این فرض آقای گنجی وقتی درست بود که خامنه ای جرات و توان آن را داشت که همه سران دستگیر شده جبهه مشارکت را همراه با موسوی، کروبی و خاتمی اعدام کند تا دیگر کسی جرات اعتراض نداشته باشد! درست است که عده ای از افراطی ها دنبال این قضیه هستند ولی سیر حوادث نشان می دهد که آنها توان انجام این پروژه را ندارند. تا زمانی که رژیم نتواند موسوی و کروبی را حداقل زندانی و سران جبهه مشارکت را اعدام کند، امنیت گورستانی صدام در ایران ایجاد نخواهد شد. آن امنیت گورستانی صدام بود که توانست در برابر فشارهای اقتصادی ناشی از تحریم بایستد.
برخلاف نظر آقای گنجی، تحریم اقتصادی هوشمند از جمله تحریم بنزین و تحریم نفت در برابر غذا، باعث فلج شدن اقتصاد ایران، افزایش موج بیکاری و شروع موج اعتصابات به دلیل به تعویق افتادن حقوق ها خواهد شد. اگر رژیم می توانست مانند صدام امنیت قبرستانی ایجاد کند، مطمئنا هیچ کس جرات اعتراض نداشت ولی روزنامه های اصلاح طلبان و حتی اصولگرایان از وضعیت اقتصادی نابسامان دولت احمدی نژاد به شدت انتقاد خواهند کرد، همانطور که تاکنون کرده اند. مردم طبقه پایین اجتماع که در ۴ سال گذشته، به دلیل ولخرجی دولت احمدی نژاد با اتکا به نفت ۱۵۰ دلاری، احمدی نژاد را بیشتر از دولتهای پیشین دوست داشتند و این دوره هم تعداد زیادی از همین قشر به احمدی نژاد رای دادند، با ته کشیدن ثروت بادآورده نفتی دولت و عدم توانایی احمدی نژاد در ادامه ولخرجی های سابق و با سخت تر شدن اضاع اقتصادی به طبقه متوسط جامعه خواهند پیوست و اعتراضات عمومیت بیشتری خواهد یافت. درست است که احمدی نژاد تقلب کرده است ولی بی تردید بیش از ده میلیون نفر هم واقعا به او رای داده اند و نباید این حقیقت را کتمان کرد. همین ۱۰ میلیون طرفدار مانع گسترش اعتراض به شهرستانها شده است چون کسانی که خودشان به احمدی نژاد رای داده اند، نمی توانند در اعتراض به نتیجه انتخابات به خیابانها بیایند! اما تحریم اقتصادی باعث خواهد شد تا ورق برگردد و صف مخالفان احمدی نژاد که حالا سرنوشتش با خامنه ای و ولایت فقیه هم به یکدیگر گره خورده است، گسترده تر شود و اعتراضات حالت عمومی و سرتاسری به خود بگیرد.
راه حلهایی مثل تحریم اجناس چینی و روسی ... تاثیر چندانی نخواهد داشت چون اقتصاد چین بسیار بزرگ است و بازار ایران، یک صدم بازار کالاهای چینی هم نیست که با تحریم ایرانیان اتفاق مهمی رخ بدهد! آنچه که تحریم هوشمند سیاسی نامیده می شود هم عملی نیست. چون غرب مشکل بزرگی با جمهوری اسلامی در مساله هسته ای دارد. تحریم سیاسی یعنی عدم دیدار و گفتگو با سران رژیم که هیچ کمکی به حل مساله هسته ای نمی کند! مساله هسته ای برای غرب بسیار مهمتر از حقوق بشر و دموکراسی برای مردم ایران است. حقوق بشر فقط در ایران نقض نمی شود. عمرالبشیر مرتکب نسل کشی شد و حتی متهم هم شد ولی هیچ اتفاقی برای او نیافتاده است و به برخی کشورها هم سفر می کند! اگر غرب بر سر مساله هسته ای با ایران مذاکره نکند تا مثلا نخواهد دولت کودتا را تایید کند، ایران را تحریم هم نکند چون آقای گنجی مخالف است و حمله نظامی هم که هیچ کس موافق نیست، نتیجه این است که دستیابی رژیم به بمب اتمی قطعی است! این راه حللی نیست که غرب آن را بپذیرد. این یعنی دست روی دست بگذارید یا مثلا فقط برای نقض حقوق بشر در ایران بیانیه صادر کنید و به سران رژیم ویزا ندهید و هیچ کار عملی دیگری نکنید تا رژیم بمب اتمی اش را بسازد! شاید آقای گنجی بگوید که در این فاصله مردم ایران رژیم را سرنگون خواهند کرد ولی این احتمالی است که هیچ کس روی آن حاضر به ریسک کردن نیست. اگر این اعتراضات به سقوط رژیم منجر نشد چی؟! چه کسی می تواند تضمین کند که قبل از دست یابی رژیم به بمب اتمی، مردم رژیم را سرنگون خواهند کرد؟! تحریم اقتصادی علاوه بر تسریع سقوط رژیم با افزایش نارضایتی عمومی، امکان سرمایه گذاری بر روی ساخت سلاحهای هسته ای و موشک های دوربرد را هم برای رژیم دشوارتر می کند و این مطمئنا راه حل مناسبی هم برای غرب و هم برای مبارزات مردم در راه رسیدن به دموکراسی و آزادی است.
۱۵۰۱۹ - تاریخ انتشار : ۵ مرداد ۱٣٨٨
|
از : حسن بازنگر
عنوان : چند نکته در انتقاد از پیشنهاد
آقای گنجی نوشته اند«ما می توانیم و باید جامعه ی جهانی را قانع سازیم تا به محض خروج احمدی نژاد از کشور، وی را به اتهام جنایت علیه بشریت بازداشت کنند. از همین امروز باید این فعالیت در دستور کار جمعی قرار گیرد»
این پیشنهاد هم توهمی است، هم غیر عملی و هم با عرف بین المللی مغایر .
چه درصدی از ایرانیان خارج کشور پیشنهاد آقای گنجی را خواهند پذیرفت و در مبارزه پی گیر برای این هدف در عمل شرکت خواهند کرد و این درصد آیا توان تحقق یا حتا نزدیک شدن به هدف اعلام شده را دارد؟
در عرف بین المللی کنونی بازداشت رئیس جمهور در قدرت که به عنوان میهان مجمع عمومی به سازمان ملل می آید ممکن و طرح چنین خواستی منطقی است؟
ایرانیان هنوز نتوانسه اند پرونده جنایات جمهوری اسلامی را در دادگاه های بین المللی مطرح کنند چرا که، و متاسفانه، قوانین بین المللی و قوانین دادگاه های بین المللی،رسیدگی به استبداد را در صلاحیت دادگاه های بین المللی نمی دانند و صلاحیت این دادگاه ها را به مسائلی چون قوم کشی،جنایات جنگی و .. محدود کرده اند
بازداشت رئیس جمهور رسمی ایران در عرف بین المللی حتا اگر به معنای اعلام جنگ به ایران نباشد به واکنش هائی منجر نمی شود که به همان نتیجه برسد؟
تظاهرات در زمان حضور احمدی نژاد در سازمان ملل عالی است و پیش از این هم بوده است اما طرح خواست ها و شعارهای منطقی، دنیا پسند و منطبق با مبارزات داخل کشور، موثرتر از طرح خواستی که نه ممکن است و نه دنیا پسند و نه منطقی، نیست؟.
تحریم کالای چینی و روسی. اگر این پیشنهاد را آقای موسوی مطرح کند درصد بزرگی از مردم می پذیرند اما با توجه به اقتصاد دولتی ایران تاثیری بر موضع گیری چین و روسیه ندارد. آقای گنجی به ناچار روزی این واقعیت را خواهد پذیرفت که هیچ درصدی از مردم ایران از ایشان تبعیت نمی کند و اکثریت مردم ایشان را نمی شناسند و حتا نام ایشان را نشنیده اند. آقای گنجی فقط در میان روشنفکران ایران مشهور است اما حتا بسیاری از روشنفکران ایران نیز با ایشان مخالف اند. اسامی حمایت کنندگان اطلاعیه ها و اکسیون های آقای گنجی اگر نه در اقلیت بودن ایشان را حتا در میان روشنفکران ایران که دستکم تعداد اندک موافقان با او را نشان می دهد . شهرت داشتن به شجاعت و.. با پذیرفته شدن به رهبری تفاوت بسیار دارد
اگر هدف آقای گنجی از طرح این مسائل زنده نگه داشتن اعتراض در خارج است، هدفی درست است اما به جای هدر دادن نیروها با اعلام خواست های غیر عملی و توهمی بهتر نیست پیشنهادهائی ارائه داد که منطقی، دنیا پسند بوده و با مبارزات داخل کشور هماهنگ باشند.
مشکل اصلی همه رهبران خودخوانده در خارج از کشور این است که به توهم رهبری، به توهم برخورداری از هواداران انبوه دچاراند، خود را محور عالم می دانند و به دلیل مطرح شدن در رسانه ها تماس خود را با وقعیت زمینی از دست داده و حضور در رسانه های فارسی زبان خارج از ایران را با حضور واقعی در جامعه یکی می پندارند
کاش آقای گنجی به تعداد کسانی که به دعوت برخی از روشنفکران مشهور داخل کشور در اطراف بیمارستانی در تهران جمع شدند که او در آن بستری بود، ۲۰۰ نفر، به تعداد کسانی که در اعتصاب غذای اخیر در برابر سازمان ملل جمع شدند، حداکثر هزار نفر، می اندیشیدند و پیشنهاهای خود را با واقعیت هماهنگ می کردند و نه برای بازتاب در رسانه ها .
موسوی و همراهان او ،به حق یا ناحق، رهبری اعتراض های اخیر را تا این مرحله در دست دارند و شبکه های اینترنتی مستقل از موسوی نیز بخش کوچکی از اعتراض ها را رهبری می کنند. فردا را کسی نمی داند اما این دو خواست های جنبش کنونی را به صراحت بیان کرده اند. بهتر نیست اقای گنجی و دیگران مبارزات خود را با مبارزات داخل هماهنگ کنند
۱۵۰۱۷ - تاریخ انتشار : ۵ مرداد ۱٣٨٨
|