بحثی در باره مبانی نظری کانون مدافعان حقوق کارگر


کانون مدافعان حقوق کارگر


• برای رسیدن به جا معه ای انسان محور کانون نمی‌تواند هیچ تاکتیکی را رد کرده وهیچ تاکتیکی را مطلق کند. انتخاب تاکتیک‌ها در رسیدن به جامعه‌ای انسان محور با تجربه گذشته مبارزات آزادی خواهانه بیشتر بر عهده‌ی مردم است. مردم در مبارزات خود تاکتیک‌هایی متناسب با حرکت و خواسته‌های خود در پیش می گیرند که این تاکتیک‌ها برخواسته از شرایط اقتصادی و اجتماعی خاصی است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۷ مرداد ۱٣٨٨ -  ۲۹ ژوئيه ۲۰۰۹


کانون مدافعان حقوق کارگر بر مبنای منشور و اساسنامه‌ی خود کلیات مبانی نظری را تدوین کرده است. اما این کلیات متناسب با تغییرات موجود در جامعه و هم چنین حرکت مدام و رو به جلو جامعه ی بشری در هر لحظه و هر زمان و یا در هر مقطع زمانی نیاز به توضیحات و تدوین تاکتیک و استراتژی‌های متناسب با شرایط دارد. تا کنون بحثی در مورد استراتژی نظری کانون برای دست‌یابی به اهداف خود به صورت مدون ارائه نشده است. اکنون پس از یک سال فعالیت به نظر می رسد که شیوه‌های رسیدن به خواسته‌ها و اهداف کانون باید از جنبه‌های مختلف مورد بررسی قرار گیرد. و هم چنین برنامه‌ی درازمدت و کوتاه مدت متناسب با آن مشخص گردد.
برای مشخص شدن برنامه‌ی دراز مدت ابتدا ضروری است که یک تحلیل منسجم از وضعیت کلی حاکم بر جامعه جهانی و به تبع آن جامعه‌ی ایران ارائه گردد و متناسب با آن راه کارهای درازمدت دستیابی به اهداف کانون را مشخص کنیم. به همین دلیل ابتدا تحلیل مختصری از شرایط اقتصادی حاکم ارائه داده و سپس به ارائه راه‌کارهای موجود در رسیدن به اهداف مورد نظر می‌پردازیم.

بحران سرمایه‌داری
اولین مساله، بحران جهانی سرمایه داری است که در سال‌های اخیر سراسر جامعه‌ی جهانی را در برگرفته و می‌رود تابا تداوم خود مناسبات موجود را به چالش بکشد. سقوط دارایی‌های مالی جهان سرمایه‌داری به میزان ۵۱ هزار میلیارد دلار بر طبق آخرین تخمین های منابع مالی، ترکیدن حباب قیمت‌ها درکلیه جوامع سرمایه‌داری که ناشی از بحران اضافه تولید و سیاست‌‌های تزریق پول در بازار بر طبق نظریات جان مینارد کینز و نظام برتن وودز بود سبب شده تا به یک باره کشورهای سرمایه داری و نظام حاکم بر جهان با سقوطی بی‌سابقه در یک صد ساله‌ی گذشته مواجه شود. این سقوط آن چنان بزرگ و عمیق بود که تئوریسین‌های سرمایه‌داری را وادار به قبول شکست نظام بازار آزاد کرد.
تئوریسین های سرمایه داری که بخصوص در دو سه دهه اخیر و به اصطلاح دوران جهانی‌سازی سرمایه همواره از ابدی بودن نظام سرمایه داری و پایان تاریخ و ازلی بودن نظام سیاسی لیبرالیسم و نولیبرالیسم دم می‌زدند در ظرف مدت کوتاهی همه‌ی تئوری‌های خود را پس گرفتند و وظایف بازار را بر عهده‌ی دولت‌ها قرار دادند. که آخرین آن ورشکستگی جنرال‌موتورز این تبلور قدرت سرمایه‌داری در یک صد سال گذشته بود. دخالت دولت‌ها با اتکا به هزینه نیروی کار برای نجات سرمایه‌داری ورشکسته فصل جدیدی را در سقوط نظام سرمایه‌داری می‌گشاید.
نظام سرمایه داری که به سادگی حاضر به پذیرش حاکمیت کار بر سرمایه نیست، اکنون تمام تلاش خود را به کار می برد تا با تزریق پول اضافی این عصای موسی سرمایه داری، بار دیگر آب رفته را به جوی بازگرداند و با دولتی کردن موسسات ورشکسته اقتصادی، بدون آنکه به ساختار سرمایه داری لطمه ای وارد شود،در حقیقت نظام سرمایه داری را بازسازی کند.
این شیوه سرمایه‌داری برای بازسازی نظام خود ورشکستی خود را بارها نشان داده است. سرمایه‌داری دولتی برای اولین بار هنگامی به میدان آمد که نظام رقابت آزاد سرمایه‌داری پاسخگوی نیازهای روز افزون جامعه انسانی نبود واولین نمونه‌های خود را در آلمان در دهه ۱٨٨۰ نشان داد. در این مورد بود که شاهد دولتی شدن حمل ونقل، انرژی، صنایع نظامی وبخشی از بانکداری و غیره بودیم. همین دولتی شدن‌ها بعد از جنگ جهانی اول خود را به صورت حکومت های فاشیستی موسیلنی و هیتلر نشان داد که بخش‌های دیگری از صنایع دولتی شدند. این دولتی شدن‌ها پس از جنگ جهانی دوم گسترش بیشتری یافت و در بسیاری از کشورها بخصوص کشورهای اروپایی ِمهد سرمایه داری صنایع بسیاری وابسته به دولت‌ها شدند. این دولتی‌سازی‌ها نظام بیمه، آموزش و پرورش حمل و نقل انرژی صنایع نظامی و فضایی و چند رشته ی دیگر را در برگرفت. اما مجددا با بحران دهه ۱۹۷۰ شعار خصوصی‌سازی و بازگشت به لیبرالیسم قرن نوزده آغاز شد. دولتی کردن که در حقیقت سرمایه‌داری را در بخش‌هایی از تولید با مشکل افزایش سود مواجه می‌کرد. به کناری گذاشته شد و تا آنجا پیش رفت که حتا ارتش و سازمان نظامی نیز خصوصی شد. سرمایه‌داری تنها راه افزایش سود خود را در خصوصی کردن هر چه بیشتر بخش‌های نظامی اقتصادی و فرهنگی یافت. و تا بدان حد پیش رفت که فرهنگ آموزش و پرورش و حتا آب‌ها و جنگل‌ها و رودخانه‌ها و دریاها را نیز خصوصی کرد تا سود سرمایه‌داری محفوظ بماند و در این زمینه آن چنان لجام گسیخته عمل کرد که مسامات حیاتی انسان در روی زمین رو به نابودی گذارد. اکولوژی زندگی انسان به هم ریخت. کره زمین رو به گرمی نهاد، جنگلها و رودخانه ها و دریاچه ها نابود شد. یخ‌های قطبی در حال آب شدن و لایه اوزن در حال ناپدید شدن قرار گرفت. هیچ چیزمانع حرص و آز سرمایه‌داری برای دست یابی به سود بیشتر نبود و زندگی بشر می‌رفت که در نابودی قرار گیرد. از طرفی سود فزاینده سرمایه‌داری آن چنان بی‌مهابا در نابودی نظام بشری هزینه می‌شد که میزان بمب‌های اتمی موجود برای نابودی چندین باره زمین کافی است و هزینه‌های مواد مخدر و عیاشی‌ها و قماربازی‌های و تنوع‌طلبی‌های پوچ این نظام ده‌ها برابر زندگی انسان‌های روی کره زمین شد. تنها هزینه‌ی قمارخانه‌ها، دکوراسیون مراکز فساد سرمایه‌داری بیش از ده برابر سیر کردن گرسنگان می‌شود و هزینه ساخت سلاح‌های مخرب صدها برابر هزینه‌ی آب آشامیدنی سالم و بهداشت چند میلیارد انسانی می‌شود. که در فقر مطلق زندگی می‌کنند.(۱)
بله این نظام اکنون در حال فروپاشی است و دیگر نمی تواند به شیوه‌ی سابق بیکاران را به جرم ولگردی در خیابان‌ها با باتوم و یا شلاق مورد تعرض قرار دهد. زیرا دیگر بیکاری جزء ذاتی آن شده است. دیگر نمی‌تواند همانند قبل به هر کجا که خواست لشگر بکشد زیرا که دیگر افکار عمومی جهان همانند گذشته اجازه‌ی چنین کاری را نمی‌دهد. از طرف دیگر دولتی کردن موسسات اقتصادی و تولیدی نیز راه‌حلی است که شکست خود را قبلا نشان داده است. و به هیچ عنوان نمی‌تواند برای شرایط دشوار سرمایه‌داری راه‌گشا باشد. و در زمانی کوتاه عدم موفقیت خود را نشان خواهد داد.نگاهی به تاریخ دو قرن اخیر نظام سرمایه‌داری نشان می‌دهد که گویا این نظام برای حل بحران‌های خود هیچ راه‌حل جدیدی را نمی‌شناسد و در یک دور باطلی خصوصی‌سازی و دولتی‌سازی برای فرار از بحران‌های خود گرفتار آمده است. هم چنین راه‌حل‌های تزریق پول و یا ایجاد بازار کاذب به وسیله‌ی جنگ های جهانی و منطقه‌ای که قبلا بارها آزمایش شده است، نمی‌تواند بن‌بست‌های موجود این نظام را از میان بردارد . زیرا محور اساسی سرمایه‌داری که همانا سود است، در هیچ کدام از این راه‌حل ها به چالش کشیده نمی‌شود.
از آنجا که نطفه‌های نظام آینده را می‌توان در بن‌بست‌های نظام گذشته یافت، تنها راه نجات حذف سودمحوری از زندگی اجتماعی در جامعه‌ی جهانی است . چالش‌های نظام سرمایه‌داری جز با تغییر محور این نظام قابل حل نیست و این امر به گواه تاریخ سیصد ساله سرمایه‌داری قابل اثبات است. آنچه که همواره این نظام از آن گریزان بوده است و در تقابل با آن قرار داشته همانا محوریت انسان دراقتصاد و تولید و ساختار اجتماعی بوده است.

نظامی انسان‌محور بدیل نظام سود‌محور
در برابر سودپرستی وسودطلبی نظام سرمایه‌داری آنچه قرار دارد نیروی کار انسان‌هاست که تولید ثروت نعم مادی و سرمایه می کند. اگر نیروی کار انسان وجود نداشته باشد هیچ کالایی وجود نخواهد داشت. این نیروی کار انسان است که هر گونه مواد و یا محصول طبیعت را به کالا تبدیل می‌کند واین نظام سرمایه‌داری است که با تملک کالاها هر روز به سود سرمایه می‌‌افزاید. از آنجا که انسان مبدا اساسی تولید است پس انسان نیز باید هدف تولید باشد. تولید بدون انسان مفهوم ندارد. پس مصرف‌کننده تولید باید انسان باشد. هیچ تولیدی بدون صرف کار انسانی بوجود نمی‌آید. پس نبایدهیچ تولیدی بدون نیازهای جامعه‌ی انسانی برای زندگی وجود داشته باشد. تولید باید به نیازهای انسان و جامعه ی انسانی پاسخ گوید و تولیداتی که به جوامع انسانی زیان می‌رساند .و تنها برای حرص و طمع سرمایه داران است باید به کناری گذارده شود. در یک نظام انسان محور بورس‌بازی، قمار بازی، سفته بازی، تن فروشی، تجارت مواد مخدر، تجارت انسان، تجارت اسلحه و بسیاری از اشتغال های سودافزای دیگر جایی نخواهد داشت.

نیروی کار
نیروی کار اصلی‌ترین سرمایه و پایه‌ای‌ترین مقوله‌ی موجود در جامعه‌ی بشری است. بدون نیروی کار هیچ گونه نعم مادی تولید نمی‌شود. حتا محصولات طبیعی بدون نیروی کار برای مصرف آماده نمی‌شود. میوه درختان جنگلی وماهی رودخانه‌ها و اقیانوس‌ها به وسیله ی نیروی کار چیده می‌شود و آماده برای مصرف می‌گردد. هیچ گونه مواد معدنی بدون نیروی کار تبدیل به کالای آماده نمی شود. اساس وجود جامعه انسانی نیروی کار است و اساس تمدن بشر نیز بر نیروی کار استوار است. بدون نیروی کار هیچ ساختمانی وجود نخواهد داشت و بدون نیروی کار هیچ ماشین صنعتی بوجود نخواهد آمد. بدون نیروی کار هیچ کالایی موجود نخواهد بود. در حقیقت ، تنها ارزش و معیار ارزش هاست. در حالی که نیروی کار اساس ارزش است اما دارندگان نیروی کار در جوامع امروزی ارزش واقعی خود را ندارند و به شدیدترین وجه مورد استثمار قرار می‌گیرند. در یک جامعه ی انسانی همگان درگیر کار هستند و از نیروی کار همگان به صورت صحیح استفاده می‌شود. آن کس که تولید می‌کند و کالا و یا ماده ی خامی رااز شکلی به شکل دیگر در می آورد و آن کس که آن کالا را برای مصرف آماده می‌کند، آن کس که آن را بسته‌بندی می‌کند و یا نیروی کاری که آن را آماده برای خوردن پوشیدن، و یا استفاده ی بلافصل می کند، همه و همه نیروی کار هستند. کسانی که خدماتی به نیروهای کار ارائه می دهند، از قبیل آموزش نیروی کار ، خدمات بهداشت و مراقبتی خدمات نرم افزاری و سخت افزاری انجام کارهای فرهنگی و هنری و حتا انجام خدمات اداری و پشتیبانی و خدمات تخصصی و مدیریتی همه و همه نیروی کار هستند که درمجموع جامعه ی انسانی و وجودش بر روی کار آنان استوار است. نویسندگان روزنامه نگاران هنرمندان ریاضی‌دانان متخصصین پزشکان و... همه وهمه نیروی کار هستد که در استواری تولید و بازتولید و تداوم جامعه‌ی انسانی نقش دارند. در حقیقت هر آن چه که باعث تداوم جامعه‌ی انسانی می شود، نیروی کار است. و آن چه که به صورت سرمایه و یا ابزار تولید و یا وسایل کار در دستان تلاش گران امور جامعه انسانی قرار دارند محصول نیروی کار گذشتگان است. اما نظام سرمایه داری با انحصاری کردن ابزار و وسایل تولید و زندگی در دستان عده‌ی خاص و معدود تلاش می کند تا نیروی کار را به ارزان‌ترین قیمت در اختیار خود بگیرد و از آن برای افزودن بر دارایی‌ها و مالکیت خود استفاده کند. نظام سرمایه‌داری تمام تلاش خود را به کار می برد تا نیروی کار ارزان را به خدمت بگیرد و از این طریق هر چه بیشتر بر ثروت خود بیافزاید. نظام سرمایه داری قدرت نظامی و انتظامی و دادگاه و زندان و پلیس را در خدمت افزایش سهم خود از کار دیگران به کار می‌گیرد و در حقیقت تمام ابزار قدرت دولتی در خدمت افزایش سرمایه و دارایی عده ای خاص قرار گرفته که از نیروی کار دیگران استفاده می‌کنند.

زنان در جامعه سرمایه‌داری
زنان نیمی از نیروی کار جامعه انسانی هستند. و بخشی از سرمایه اجتماعی را تولید و بازتولید می‌کنند. بدون زنان جوامع انسانی امکان وجود ندارند. و استواری و تدوام هر جامعه بستگی به میزان مشارکت زنان در امور اجتماعی دارد. جامعه ای پیشرفته‌تر و انسانی‌تر است که در آن زنان جایگاه واقعی خود را در تولید و مصرف نعم مادی داشته باشند. بلوغ و گسترش پیشرفت جوامع انسانی بستگی به موقعیت اجتماعی و رشد و بلوغ و پیشرفت زنان در آن جامعه دارد. سرمایه داری همواره سعی کرده است تا از نیروی کار ارزان زنان در جهت ارزان نگه داشتن نیروی کار استفاده کند. و در یک جامعه مردسالار از وجود زنان برای انواع سوء‌استفاده ها ی مردان بستری مناسب بسازد. یکی از بنیان‌های اساسی سود‌طلبی سرمایه‌داری کار زنان است که همواره از کار آنان سوء‌استفاده شده و ارزش واقعی آن انکار شده است. بخصوص در جوامع سنتی و عقب‌مانده تر زنان از ابتدایی‌ترین آزادی‌های اجتماعی همانند آزادی انتخاب پوشش، همسر و آزادی برابر در حقوق مالکیت و غیره نیز محروم هستند. در نتیجه به خصوص درجوامع سنتی‌تر و عقب‌مانده‌تر اجتماعی زنان به یکی از محورهای حرکت اجتماعی تبدیل شده اند و ابتدایی‌ترین خواست آنان برای پذیریش آنان به عنوان نیروی کار نادیده گرفته می شود. و حتا آنان را به عنوان نیروی کار اجتماعی در بسیاری از مواقع به حساب نمی آورند. درحالی که بدون نیروی کار زنان اساس هر جامعه ای در هر سطح از تکامل اجتماعی امکان تداوم ندارد. مساله نادیده انگاشتن زنان به عنوان نیمی از نیروی کار یکی از مهم ترین چالش هایی نظام سرمایه داری است. زیرا اساسا سرمایه داری یا کار زنان را به حساب نمی آورد و یا تلاش می‌کند از آن به عنوان ارزان نگه داشتن نیروی کار استفاده کند.

کودکان ، محصلین دانشجویان
کودکان در گردش بازتولید کار اجتماعی قرار دارند و نظام سرمایه‌داری آنان را برای رده‌های مختلف تولید سرمایه و سودافزایی مورد استفاده قرار می دهد. بخشی از کودکان از همان ابتدا به وسیله سرمایه داری به صورت کالای آماده مصرف به حساب می آیند و آنان را به صورت کالا در اختیار مشتریان خود قرار می‌دهد. چه به صورت کودکان کار و خیابان وچه به صورت کودکان مورد سوء استفاده جسمی و جنسی و استفاده از اعضای بدن آنان و غیره. این بخش از کودکان که به بدترین شکل در نظام سرمایه داری لگد مال می شوند، یکی از منابع اصلی بالا بردن سود سرمایه داری هستند و یکی از کثیف‌ترین و غیر انسانی‌ترین بخش‌های سودطلبی سرمایه داری را به نمایش می گذارند. آنان کودکانی که از این مقطع رهایی یافته و توانایی رفتن به مدرسه را دارند در مقاطع مختلف تحصیلی رده های مختلف نیروی کار را تشکیل می دهند. کودکانی که در مقطع دبستان مجبور به ترک تحصیل می شوند اغلب نیروی کار ساده نظیر خدمتکار و غیره را تشکیل می دهند وکودکانی که در مقطع دبیرستان مجبور به ترک تحصیل می شوند اغلب رده‌ای دیگری مانند سیگار فروشی ماشین پایی و یا نیروی کاری را تشکیل می دهند که تخصص کمتری لازم دارد و رده‌های مختلف تخصصی از تکنسین و مهندس و متخصص و سرپرست و غیره رده های دیگری هستند که درمقاطع مختلف تخصیلی برای جایگزینی نیروی کار بازتولید می شوند.

کارمندان نیروهای خدماتی تولید اپراتورها و سایر اقشار حقوق بگیر
حقوق‌بگیران بخش‌های مختلف خدماتی و تولیدی و آنان که کار بوروکراسی و یا تکنوکراتیک انجام می‌دهند، نیروی کاری هستند که در خدمت نظام سرمایه‌داری قرار دارند. آنان در برابر فروش نیروی کار خود برای حفظ نظام سرمایه داری حقوق دریافت می‌کنند که گاه متناسب با خدمات بهتر و وفادارانه‌تربرای نظام دستمزدهای گزاف‌تری دریافت می‌کنند. آنان نیروی کاری هستند که در بسیاری موارد برای حفظ نظام سودمحور خدمت می‌کنند اما در این مساله که همه ی آنان نیروی کار هستند و تنها نیروی کار خود را عرضه می کنند تا زندگی ابتدایی و اولیه ای داشته باشند مشترک هستند. این مساله که نیروی کار آنان در بسیاری موارد صرف امور زاید این نظام سود محور می شود فرقی در اصل قضیه نمی‌کند. به عنوان مثال حسابداران و محاسبه کنندگان نرخ سود و بهره و کارمندان بانک های تجاری و غیره به صورت عمده میزان سود و ربح پول را محاسبه می‌کنند و با دقیق‌ترین فرمول‌ها برای محاسبه سود پول سروکار دارند و بسیاری از آنان در این امر متخصصند. اما در یک جامعه‌ی انسان محور اساسا به چنین تخصصی نیازی نیست. اما این مساله به معنی آن نیست که آنان جزء نیروی کار نیستند. یا متخصص جرایم پلیسی و حتا مزدوران نظامی نیروی کار خود فروخته‌ای هستند که در خدمت حفظ نظام سرمایه داری جان خود را هم از دست می‌دهند و جان دیگران را هم می‌گیرند تا نظامی را حفظ کنند اما آنان نیز نیروی کار هستند که در یک جامعه انسان محور در خدمت ارتقا و امنیت اجتماعی ودر مقابله با بلایا و حوادث طبیعی می‌توانند نقش مهمی ایفا کنند.

سایر اقشار، دولتمردان
نظام سرمایه داری برای حفظ بینان سودمحور خود و حفظ طبقات بالایی و تسلطه آنان بر جامعه انسانی از تعداد قابل توجهی مدیران متخصصان، وزرا وکلا حقوق‌دانان و قضات و مجموعه‌ای از متخصصین علوم احتماعی برای حفظ نظام موجود بهره می‌برد. این مدیران و متخصصان و سیاستمدران و آموزش دیدگان برای حفظ نظام موجود اغلب از آموزش‌های پیچیده فشرده جامعه‌شناسی ضد مردمی و متخصصان نگهداری و حفظ وضع موجود برخوردارند. آنان اغلب حقوق های گزاف و امتیازات فراوانی در این نظام سود محور دارند آنان که گاه درآمدهای بسیار کلان برای حفظ نظام موجود به دست می آورند . جالب است بدانیم که در یک بررسی از وضعیت شرکت‌های ورشکسته‌ی آمریکایی مقرر شد که مدیران شرکت‌های هواپیماهای شخصی و گردشگاه‌های خصوصی خود را باید باز پس دهند و این امتیازات یکی از عوامل ورشکستی این شرکت‌‌ها بوده است. این مدیران و متخصصان حافظ نظام همراه با صاحبان سهام و مالکان اسمی شرکت‌های بزرگ ،تجار بزرگ و صاحبان سرمایه‌های کلان در اصل غارت کنندگان نیروی کار هستند که برای تفریحات زندگی انگل‌وار خود میلیون‌ها نیروی کار را برای هوسرانی خود از کار مفید باز می‌دارند. میلیون‌ها نیروی کاری که در قمارخانه‌ها مراکز عیاشی مرد بورژوا و سالن های مد و... بدون اینکه کارتولیدی و خدماتی مفیدی انجام دهند، در حقیقت به هدر دادن نیروی کار که عامل اصلی ثروت اجتماعی است مشغولند که در یک نظام انسان محور می‌توانند به تولیدات و خدمات مفید برای ارتقای جامعه‌ی انسانی بپردازند.
همراه با آنان دلالان صاحبان مشاغل آزاد، اقشار میانه‌ای هستند که به تبلیغ کالاها و فروش غیرضروری آن برای زندگی انسانی می پردازند و قشر گسترده‌ای را تشکیل می‌دهند و در یک نظام انسان محور باید از نیروی کار آنان در تولید وسایل ضروری زندگی انسانی استفاده شود. با به کارگیری نیروهای کار زائد در خدمات اجتماعی و تولیدی، زندگی واقعی انسانی ارتقا یافته و زمینه‌ی ایجاد خلاقیت ها و نوآوری برای یک زندگی بهتر با آموزش و پرورش بهتر یا بهداشت و فرهنگ گسترش یافته‌تر و استفاده از امکانات طبیعی و جلوگیری از نابودی محیط زیست فراهم می‌شود. امروزه دریک جامعه بسته بسیاری از کارهای زائد انجام می‌شود که سبب اتلاف نیروی کار است. توزیع نابرابر در نظام سرمایه داری باعث هرز رفتن نیروی کار و آنارشی در تولید است.
به عنوان مثال در مورد جامعه‌ی خودمان چند مورد وجود دارد که می توان متذکر شد: نفت خام به کشورهای پیشرفته‌تر صادر می شود و در برابر فرآورده‌‌های نفتی و مواد پولیمری با ده برابر قیمت به طور متوسط وارد می شود. نیروی کار زیادی صرف حمل و نقل و توزیع امور گمرکی و محاسبات در این تغییر و جابه‌جایی صورت می‌گیرد. در حالی که در یک نظام انسان محور می‌توان کلیه ابزارآلات و موسسات تولیدی برای تصفیه مواد فسیلی را در نزدیکی منابع نفتی ایجاد کرد تا هم از دلالی ها و واسطه‌گری‌های شرکت‌های نفتی بزرگ جلوگیری کرده و هم اشتغال در نزدیکی منابع نفتی ایجاد کنند. مورد دیگر سنگ آهن سالانه به میزان میلون ها تن از ایران به کشورهای چین و هند و... صادر می‌شود و در برابر آهن و سایر محصولات فولادی وارد می شود. در این حمل ونقل و تبدیل، میلیون‌ها نیروی کار به صورت زائد به هدر می‌رود(به مقالات جهانی‌سازی در ایران و سرمایه‌گذاری در صنایع نفت و پتروشیمی ارجاع داده می‌شود) این نیروی کار اضافی را می‌توان در خدمات بیشتر انسانی به کار گرفت تا انسان‌ها ازرفاه بیشتری برخوردارباشند. خدماتی همانند پزشکی ،آموزش وپرورش ویامراقبت از کودکان وسالمندان ومعلولین به کار گرفت

قسمت آخر وظایف ما
از آنجا که کانون مدافعان حقوق کارگراعتقاد دارد که بنیان جامعه نیروی کار است و دارندگان نیروی کار اعم از کارگر یدی و فکری و دارندگان نیروی کار تخصصی ارزش واقعی کار خود را دریافت نمی‌کنند ودر کنارآن نیمی از نیروی کار خدمات لازم را از جامعه دریافت نمی کنند و ظیفه خود می داند که از تمامی دارندگان نیروی کار در چرخه ی زندگی اجتماعی و حقوق از دست رفته آنان دفاع کند. از این جهت به هر وسیله ممکن ازهر جنبش عمومی و دموکراتیک که نظام سود محور را مورد نقد قرار دهد پشتیبانی کرده و از آن حمایت می کند. حقوق دموکراتیک ،آزادی های سیاسی و اجتماعی حق آزادی بیان و اندیشه از ابتدایی‌ترین حقوقی است که نیروی کار هر جامعه ای باید داشته باشد. حق تجمع اعتراض اعتصاب تظاهرات نیز از همین حقوق ابتدایی است که بدون شک برای همگان بی حصر و استثنا باید وجود داشته باشد (بند ۴ منشور کانون). هر گونه عمل غیر انسانی در برابر خواسته‌های به حق مردم از قبیل ضرب و شتم برخورد فیزیکی زندان شکنجه و کشتار و... محکوم بوده و باید با تمام توان در برابر آن ایستادگی شود. این استراتژی درازمدت برای محافظت از نیروی کار ضروری است.

ایجاد تشکل‌های صنفی ونهاد‌های نمایندگی نیروی کار
نمایندگان نیروی کار باید در همه عرصه‌های سیاسی اجتماعی وفر هنگی حضور داشته باشند و جلو سود‌محوری که مبنای رانت‌خواری وفساد اجتماعی واخلاقی است،را ،بگیرند.مامعتقدیم که ایجاد نهادهای نمایندگی نیروی کار در همه عر صه های اجتماعی می‌تواند از هدر رفتن و هرز نیروی کار جلو گیری کند ومانع هر گونه فساد اجتماعی و اداری، رانت‌خواری و رشوه‌خواری گردد. و جلو اشتغال‌های کاذب و دلالی را بگیرد . این نمایندگان نیروی کار هستند که می‌توانند چرخه تولید واقتصاد اجتماعی را به مسیرصحیح هدایت کند. وبرای آنکه این نمایندگان به صورت واقعی ودر یک فضای سالم انتخاب شوند ،وجود آزادی‌های سیاسی و اجتماعی از ضروریات است ودرنتیجه کانون باید از هر حرکتی برای بدست آوردن این آزادیها حمایت کرده وبا شرکت در آن در ارتقائ آن حرکت تمام توان خودرا به کار گیرد.

راه رسیدن به جامعه برتر
برای رسیدن به جا معه ای انسان محور کانون نمی‌تواند هیچ تاکتیکی را رد کرده وهیچ تاکتیکی را مطلق کند
انتخاب تاکتیک‌ها در رسیدن به جامعه‌ای انسان محور با تجربه گذشته مبارزات آزادی خواهانه بیشتر بر عهده‌ی مردم است. مردم در مبارزات خود تاکتیک‌هایی متناسب با حرکت و خواسته‌های خود در پیش می گیرند که این تاکتیک‌ها برخواسته از شرایط اقتصادی و اجتماعی خاصی است. هر چند گروه‌ها و تشکل ها نیز می‌توانند متناسب با حرکت‌های اجتماعی تاکتیک‌هایی را ارائه دهند اما تداوم آن تاکتیک‌ها بستگی به خواست وتوانایی حرکت های مردمی دارد.
اعتصاب تحصن، یا حرکت اعتراضی خیابانی وی حق برگزاری یک مراسم شادمانی و یا عزاداری هر نوع حرکت دیگری بستگی به درجه‌ی رشد و آگاهی اجتماعی دارد که در شرایط مختلف می‌تواند اتخاذ شود. ارائه شعارهای مناسب در هر شرایط می‌تواند در ارتقا و گسترش آن تاکتیک راه‌گشا باشد.
                                                                                                               
(۱) بر طبق آمار ارائه شده توسط خبر گزاری‌ها تعطیلی قمار خانه ها در روسیه چهار صد هزار نفر را بی‌کار میکند / اخبار صدای آمریکا ۹/۴/٨٨