پاریس: فراخوان تجمع برای اعتراض به مراسم تحلیف محمود احمدی نژاد



اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۱٣ مرداد ۱٣٨٨ -  ۴ اوت ۲۰۰۹


چهارشنبه چهاردهم مردادماه ۱٣٨٨ خورشیدی، طی مراسم تحلیف در مجلس شورای اسلامی، محمود احمدی نژاد برای دومین بار رسما بر مسند ریاست جمهوری ایران تکیه خواهد زد.
پس از گذشت دوماه از اعتراضات مردمی به نتیجه ی این انتخابات ِ باطل و در پی آن سرکوب و کشتار و شکنجه، پروژه ی کودتاچیان وارد دوران جدیدی گشته است. دوران جدیدی که وقیحانه با اعتراف گیری در دادگاه های غیرقانونی شروع شد و سپس رهبر، حکم تنفیذ را با بی شرمی بر گردن رئیس دولت کودتا انداخت و حالا گویی زمان آن رسیده است که مجلس، رکن قانونگذار کشور نیز در این میدان ِ سرکوب و شکنجه و بیداد نقش ایفا کند. بر ما چه می رود که صد و سه سال بعد از تلاش آزادیخواهان برای تبدیل حکومت استبدادی به حکومت مشروطه که منجر به تاسیس مجلس شورای ملی و تصویب اولین قانون اساسی ایران شد، مجلس کنونی که نام بزرگ نمایندگی مردم را یدک می کشد، وقیحانه رودرروی مردم می ایستد، به چشمان مادران عزادار خیره می شود، زندانیان سیاسی را انکار می کند و در این بازی کثیف، درست روز سالگرد تاسیس خود، نام "قانون" را نیز لکه دار می کند.
بی تردید، با آغاز به کار دولت کودتا، سرکوب سبعانه ی نیروهای مردمی و فعالان سیاسی شدت بیشتری خواهد گرفت.
وقت، وقت ِ ایستادگی در مقابل بیداگری است. به پاخیزیم.

کمیته ی مستقل ضدسرکوب شهروندان ایرانی، از تمامی ایرانیان و غیرایرانیان دوستدار آزادی و حقوق بشر، دعوت بعمل می آورد تا با شرکت در تجمع روز چهارشنبه مقابل سفارت ایران، نگذارند که صدای ِ آزادیخواهی مردم ایران کشته شود.

عارف قزوینی، شاعر انقلابی مشروطه صدسال پیش شعری سروده که امروز نیز مصادیق آن را در ایران شاهدیم.
از خون جوانان وطن لاله دمیده
از ماتم سرو قدشان سرو خمیده
در سایه ی گل بلبل از این غصه خزیده
گل نیز چو من در غمشان جامه دریده
چه کجرفتاری ای چرخ، چه بدکرداری ای چرخ
سرکین داری ای چرخ، نه دین داری، نه آئین داری ای چرخ

خوابند وکیلان و خرابند وزیران
بردند به سرقت همه سیم و زر ایران
ما را نگذارند به یک خانه ی ویران
یارب بستان داد فقیران ز امیران

از اشک همه روی زمین زیر و زبر کن
مشتی گرت از خاک وطن هست به سر کن
غیرت کن و اندیشه ی ایام بتر کن
اندر جلوی تیرعدو سینه سپر کن

از دست عدو ناله ی من از سردرد است
اندیشه هر آن کس کند از مرگ، نه مرد است
جانبازی عشاق نه چون بازی نرد است
مردی اگرت هست کنون وقت نبرد است

Rendez-vous : ۱۷-۱۹h mercredi ۵ août ۲۰۰۹
Place d’Iéna, devant l’ambassade de la République Islamique d’Iran

کمیته ی مستقل ضد سرکوب شهروندان ایرانی – پاریس
Comité indépendant contre la répression des citoyens iraniens
www.whereismyvote.fr


تنفیذ حکم ریاست جمهوری، نمایشی خفت بار
روز دوشنبه ۱۲ مرداد ۱٣٨٨، به دعوت کمیته مستقل ضد سرکوب شهروندان ایرانی صدها ایرانی آزاده در برابر سفارت جمهوری اسلامی در پاریس گرد آمدند تا همراه با ملیون ها هم میهن شان در ایران و دیگر کشورهای جهان، اعلام کنند احمدی نژاد رییس جمهور ایران نیست و تنفیذ خامنه ای چیزی را عوض نمی کند. تنفیذی که تنها نمایش وقاحت رهبر کودتا و ملیجکش بود در پافشاری شان برای نشنیدن صدای مردم.
صدای مردم که ابتدا آرام و در حضوری میلیونی گفتند نه به تقلب، به دروغ! نه به کودتا! و شنیده نشد. صدایی که آرام آرام به فریادی رسا تبدیل شد و جهانیان آن را شنیدند، ولی حاکمان کوردل ایران با نمایش رقت بار تنفیذشان نشان دادند که این فریاد را نشنیدند. فریادی که از حلقوم صبری سی ساله برخاسته است و دیر نخواهد بود که به غرش طوفان قیام مردم ایران تبدیل خواهد شد. زمانی که شاید دیگر برای شنیدن صدای مردم دیر باشد.
حضور برخی از اهل قلم همچون شهلا شفیق، باقر مومنی، ناصر پاکدامن، کریم لاهیجی، محمد جلالی(م. سحر) و ... و فعالان سیاسی در کنار صدها ایرانی که تنها با خواست آزادی و دموکراسی برای ایران در این گردهمایی شرکت کرده بودند، بار دیگر نشان داد که در اعتراض به سرکوب و برای دفاع از آزادی و حقوق بشر در ایران، می توانیم در کنار هم باشیم بی آنکه لازم باشد نگاه ها و تحلیل های متفاوتمان را از آنچه که در ایران می گذرد کنار بگذاریم و به ویژه پروژه های سیاسی مان را برای فردایی که می آید دنبال نکنیم. تنها کافی است عرصه مبارزه اعتراضی-دفاعی را با عرصه مبارزه معطوف به قدرت سیاسی اشتباه نگیریم. پروژه سیاسی ما برای ایران آینده هرچه باشد، میتوانیم برای اعتراض به سرکوب مبارزات مسالمت آمیز مردم، برای محاکمه آمران و عاملان سرکوب، برای آزادی تمام زندانیان سیاسی، برای آزادی مطبوعات و برای آزادی انتخابات در کنار یکدیگر مبارزه کنیم.
بهمن امینی


بیانیه گردهمایی اعتراضی در برابر سفارت جمهوری اسلامی در پاریس

پنجاه روز گذشت.
پنجاه روز دروغ و ریا و خیانت و سرکوب.
رای ما را ربودید، اعتراض مان را تاب نیاوردید و سکوت مان را کشتید.
گستاخی تان را تا صحن دادگاه های نمایشی کشاندید و بر حقارت تان دگربار مهر تاییدی زدید.
چنان سرگرم پرونده سازی و غرق در توطئه هایتان شدید که مردم را فراموش کردید. چشمان کوردلی تان خیابان ها را ندید و گوش های ناشنواییتان بام ها را نشنید.
آنچه امروز، ما را گرد هم آورده است، تنها اعلام همبستگی با جنبش مردمی ایران و ادای احترام به شهدای آن و یا اعتراض به وحشیگری نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی نیست. ما امروز، از اینجا به دولت کودتای احمدی نژاد و افرادی که در ساختمان روبروی این میدان، به نمایندگی از این دولت کودتا نشسته اند، اعلام نه ! اخطار می کنیم که دیگر زمان دروغ هایتان سر آمده.
تنفیذ حکم ریاست جمهوری فردی که مردم او را انتخاب نکرده اند به دست رهبر حامی دولت کودتا، چیزی نیست جز اجرای نمایشی خفت بار که تنها آتش فریادِ مردم ایران را تیزتر می کند. نمایشی که هاشمی رفسنجانی و حسن خمینی هم از حضور در آن اکراه داشتند.
استفاده از روش های غیرانسانی برای پروژه ی نخ نمای اعتراف سازی و در پی آن برگزاری دادگاه های غیرقانونی بدون حضور وکلای مدافع و ایراد اتهامات دروغین، سنگ گوری است که برای خود می تراشید. اگر قدمی از کنج جهل خود فراتر می گذاشتید، می دانستید ما مردم از این بازی ناشیانه تنها تصویر پوزخند ابطحی و انگشتان پیروزی عطریانفر را دیدیم و چه خوب میان خطوط این سناریوی بی کشش را خواندیم.
مردم ایران، کلیشه ی مشهور ِ نوشتن تاریخ به دست حاکمان را برنتافتند و با حضور میلیونی در خیابان ها در جهت احقاق ابتدایی ترین حقوق بشری و شهروندی خود، اعلام کردند که "ایرانی می میرد، دروغ نمی پذیرد!"
ما مردم ایران از چهارگوشه ی این کره ی خاکی با یکدیگر متحد شده ایم تا صدای تنفر و انزجارمان را در گوش کودتاچیان و حامیان آنها هر چه بلندتر فریاد کنیم.
ما مردم ایران، حمایت خود را از زندانیان سیاسی و فعالینی که تحت شکنجه های وحشیانه در دادگاه وادار به اعتراف شده اند اعلام می داریم و با خانواده های آنها ابراز همدردی می کنیم.
صدایم را خوب بشنو دولت کودتا که شاملوی شاعر گفت :
تو نمی دانی غریو یک عظمت
وقتی که در شکنجه ی یک شکست نمی نالد
چه کوهی ست !
تو نمی دانی نگاه بی مژه ی محکوم یک اطمینان
وقتی که در چشم حاکم یک هراس خیره می شود
چه دریایی ست !
تو نمی دانی مردن
وقتی که انسان مرگ را شکست داده است
چه زندگی ست!

کمیته مستقل ضد سرکوب شهروندان ایرانی – پازیس
دوشنبه، دوازدهم مرداد ۱٣٨٨، سوم اوت ۲۰۰۹