حقوق متهم و شیوههای بازجویی
جمعی از فعالین اجتماعی و سیاسی
•
در نوشته ی «جمعی از فعالین اجتماعی و سیاسی»، برخی از حقوق قانونی زندانیان و همچنین چگونگی بازجویی و نکاتی که مبارزین جوان باید در بازجویی ها رعایت کنند توضیح داده شده است
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۱۴ مرداد ۱٣٨٨ -
۵ اوت ۲۰۰۹
بر طبق اصول قانون اساسی متهم دستگیر شده به هر دلیل دارای حقوقی است که رعایت آنها الزامی است. این حقوق عبارتند از:
۱- بر طبق اصل ٣۷ اصل بر برائت است و هیچ کس از نظر قانون مجرم شناخته نمیشود مگر اینکه جرم او دردادگاه اثبات گردد.
۲- هم چنین بر طبق اصل ٣٨ هر گونه شکنجه برای گرفتن اقرار و یا کسب اطلاع ممنوع است. اجبار شخص به شهادت و اقرار و یا سوگند مجاز نیست و چنین شهادت و اقرار و سوگندی فاقد ارزش و اعتبار است. متخلف از این امر طبق قانون مجازات میشود.
٣- بر طبق اصل ٣۹ هتک حرکت و حیثیت کسی که به حکم قانون دستگیر و یا بازداشت و زندانی میشود، به هر صورت که باشد ممنوع و موجب مجازات است.
۴- یکی از حقوق متهم تفهیم اتهام به او و ارائه دلایل آن به طور کتبی است و کسی نیز حق ندارد سوالاتی خارج از اتهام وارده از متهم سوال نماید و سوالات تنها درمحدودهی موضوع اتهام مجاز است. مثلا اگر کسی در رابطه با تظاهرات دستگیر شود، نمیتوان از او در مورد شرکت در یک جلسه و یا تظاهرات یک ماه قبل سوال کرد.
قوانین فوق و بسیاری از قوانین دیگر محصول مبارزات سال های قبل از روی کار آمدن جمهوری ا سلامی است و در ابتدای آن که شاه تازه سرنگون شده بود و حکومت جدید بر سرکار آمده بود و هیجان های ناشی از انقلاب و خواست های آزادی خواهانه قانونگذاران را مجبور کرد که این اصول را بنویسند تا مردم به جمهوری اسلامی و قانون اساسی آن رای بدهند.
اما در کنار این قوانین و برای فرار از این قوانین حقوق متهم، دادگاه های شرعی تشکیل شد به نام دادگاه انقلاب و غیره و اساسا این قوانین به فراموشی سپرده شد. در طی سی سال گذشته اغلب با متهمان جرایم امنیتی نه بر طبق قوانین فوق بلکه بر طبق قوانین شرعی برخورد شده است که در آن متهم فاقد حقوق انسانی است و متاسفانه این رویهها هنوز به صورت سنتی در مراکز امنیتی رایج است. یعنی در مراکز پلیسی و امنیتی و اطلاعاتی برای متهم کمترین حقی قائل نیستند. هر چند بخشی از حاکمیت در سال های گذشته تلاش کرد تا به نوعی این قوانین را رعایت کند تا مورد قبول سازمان های جهانی قرار گیرد، اما بخش نیروهای امنیتی و اطلاعاتی هم چنان به شیوه های گذشته متکی بوده و از اجرای این قوانین سرباز میزنند. به همین جهت متهمین در یک دوگانگی قرار می گیرند. این دوگانگی هوشیاری و مقاومت متهم را نشانه می گیرد و در صورتی که متهم هوشیار بوده و در برابر رفتار ناشایست و غیرقانونی آنان مقاومت کند به پیروزی دست مییابد و می تواند تا حدودی بر حقوق خود پافشاری کند و تسلیم روشهای غیرانسانی و نادرست و غیرقانونی (قانون خودشان) بازجوها و نیروهای امنیتی نشود.
ما در اینجا با بازگویی روش های آنان سعی می کنیم که هوشیاری بیشتری به کسانی بدهیم که تجربه ی بازجویی را ندارند و یا برای اولین بار دستگیر می شوند و روش های غیر قانونی به کار گرفته شده از جانب نیروهای امنیتی را توضیح دهیم.
۱- نیروهای امنیتی و اطلاعاتی از ابتدای دستگیری تلاش می کنند تا با رفتاری خشن و غیرانسانی از همان ابتدا در دل متهم ترس ایجاد کرده و مقاومت او را بشکنند. خشونت در هنگام دستگیری از اصول اولیه این نیروهاست. انها سعی می کنند هر گونه مقاومتی را از همان ابتدا در متهم بشکنند. تحقیر، توهین و حتا دست زدن به اندام های حساس زنان ومردان جوان برای تحقیر آنان صورت میگیرد که بارها حتا درخیابان مشاهده شده است. متهم میتواند در برخورد با این اعمال خونسردی خود را حفظ کرده و اعتراض خود را با پرخاش به گوش سایر همکاران آن مامور برساند. فراموش نکنیم که بخشی از ماموران نیز به این اعمال اعتراض داشته و آن را قبول ندارند. زنان از همان ابتدا می توانند خواهان ماموران پلیس زن شوند. هر چند ممکن است به اعتراض آنان توجهی نشود. اما حتما در برخورد با آنان موثر است. فراموش نکنیم که این شیوه ها برای تحقیر است تا متهم از همان ابتدا از جو پلیسی بترسد. حتا گاه در جلو چشم متهمان یکی از آنان را نشان کرده و مورد ضرب و شتم قرار می دهند تا دیگران حساب کار خودشان را بکنند. باید با این اعمال هوشیارانه برخورد کرد و تا آنجا که ممکن است از درگیری شخصی با ماموران اجتناب کرد و درمورد تخلفات آنان به صورت دسته جمعی اعتراض کرد. متهمین باید از همان ابتدا تا میتوانند در حفظ روحیه خود و دیگر متهمین بکوشند و در نظر بگیرند که این دستگیریها هم بخشی از مبازه ی آنان است. نیروهای امنیتی و اطلاعاتی از ابتدای ورود متهم سعی می کنند با او به صورت تنها برخورد کنند تا او را پس از ارعاب اولیه به تنها بودن و بی کس بودن خود قانع کنند. آنها پس از بازداشت اولیه تلاش می کنند او را در زندان انفرادی و دور از دیگران نگه دارند و هر گونه تماس زندانی را با دیگران قطع کنند. علاوه بر آن تمام تلاش آنان بر این است که زندانی را از داشتن اخبار بیرون محروم کنند. تا او بیشتر خود را تنها احساس کند. تلاش می کنند که هر گونه وسایل شخصی را از او جدا کنند تا او خود را تنها تر و بی کس تر احساس کند. و به اصطلاح خودشان شخصیتی جدید از او بسازند تا تسلیم شرایط جدید شود. و فکر کند که در این دنیا هیچ کس را به جز ماموران امنیتی و بازجویان ندارد. و تنها راه نجات او کسب رضایت بازجو یا به اصطلاح جدید کارشناس پرونده است. بازجوها به رغم همه ی قوانین هم چنان از شیوه های ارعاب و ایجاد وحشت و خشونت استفاده میکنند. بستن چشم هنگام بازجویی برای آن است که از بازجو یک هیولا و از جو اطراف بازجویی یک مکان وحشت بیافرینند. اما باید توجه داشت که مکان های بازجویی اغلب همان مکان های عادی هستند که قبلا با چشم باز متهم آنها را دیده است و بازجو نیز بیشتر همان افرادی هستند که در پایگاههای نیروی انتظامی حضور دارند و با چشم باز متهم آنها را دیده است. آنان با ایجاد ضرب و جرح و مشت و لگد و با چشم بسته می خواهند هم خودشان شناخته نشوند و هم آنکه در متهم رعب و وحشت ایجاد کنند که این فضا فضای دیگری است.
بازجوها از همان ابتدا سعی در بلوف زدن و به اصطلاح یک دستی زدن به متهم می کنند. به او میگویند تو در همه جا بودهای و ما از تو عکس داریم و فیلم داریم و در همه جا تو را تعقیب کردهایم. در حالی که در اکثر موارد نادرست است. آنها ممکن است یک مورد جزئی و یا یک اقرار جزیی از یکی از دوستان متهم داشته باشند ولی آن را حتا به متهم نمی گویند تا حرف های دیگری از او دربیاورند. در اینجا متهم باید کاملا هوشیار باشد و تا نفهمیده از او چه چیزهایی می دانند به هیچ وجه اقرار به چیزی نکند و تنها وقتی اطلاعاتشان را رو کردند در سطح ساده و پیش پاافتاده آن را تایید کند و حتا می تواند آن را وارونه جلوه دهد. مثلا در یک مورد از یک متهم خواسته بودند که همدستانش را بگوید و اسامی کسانی را که با آنها همکاری کرده است و یا کسانی را که در تظاهرات شرکت کردهاند و یا مخالف نظام هستند. او پس از انکار این مساله هنگامی که اسم یکی از دوستان او را آورده اند که با او در تظاهرات بوده گفته بود:" آهان آن دیوانه را می گویید او اصلا چیزی حالیش نیست. و همه اش به دنبال مسایل شخصی خودش است. در حقیقت با گفتن چنین مسایلی می توان بازجو را کاملا قانع کرد که اساسا مسایل سیاسی چندان اهمیتی ندارد و در حقیقت "بی خیال دموکراسی" هستیم.
۲- بازجوها با ایجاد جو روعب و وحشت و خالی کردن دل افراد سعی می کنند به آنها بقبولانند که قادر مطلق هستند وهر کاری بخواهند می توانند با متهم انجام دهند. در حالی که به خاطر همان تضادهایی که در ابتدا گفتیم حوزه ی عمل آنها محدود است. علاوه بر آن فشارهای مردمی برای آزادی زندانیان تاثیر به سزایی در وضعیت زندانیان دارد. هر چند آنها می خواهند بگویند که تاثیر ندارد. باید توجه داشت که هم اکنون بخش زیادی از ماموران، قضات و مسولان با این کارها مخالف هستند و وحدت در درون نیروهای حاکم وجود ندارد. وعده ای از آنها تلاش می کنند تا هر چه بیشتر تعداد زندانیان را کاهش دهند.
٣- متهم باید تمام امیدش به بیرون و مردمی باشد که در بیرون به مبارزه ادامه میدهند و باید بداند که انبوه مردمی که در بیرون به مبارزه ادامه می دهند همانند خود او هر کاری از دستشان برآید انجام می دهند تا زندانیان را آزاد کنند. و بداند که هر لحظه ممکن است بر اثر فشار مردم بازجوها دست از سرش بردارند. و به همین جهت نباید از جو بوجود آمده بترسد. هر چند این امکان وجود دارد که این جو رعب و وحشت طولانی شود. به هر حال وظیفه ی او مقاومت در برابر این جو رعب و وحشت است و متهم باید بداند که قبل از او هزاران هزار متهم دیگر در همان زندان مقاومت کرده و اطلاعات خود را در اختیار بازجوها قرار ندادهاند.
۴- بازجو سعی می کند بگوید تا به حال هیچ کس نتوانسته مقاومت کند و همه زیر بازجویی شکسته اند. درحالی که کاملا دروغ می گوید و خودش هم می داند که ۹۰ درصد افراد مبارز در زیر بازجویی مقاومت کرده اند و گرنه ایجاد آن جو ارعاب و وحشت واعمال خلاف قانون معنایی ندارد. علاوه بر آن نگفتن مطالب و مقاومت در برابر اعتراف به انجام کارهای مغایر قانون متهم را از محکومیت نجات میدهد.
۵- بازجو سعی می کند با گفتن و دادن اطلاعاتی ناقص بقیه اطلاعات خود را تکمیل کند. .مثلا ابتدا ممکن است اسم کوچک یک نفر را بگوید و از متهم بخواهد که فامیل او را بگوید وارتباطات خودش با او را بیان کند. در حالی که متهم باید تا گفتن اسم ومشخصات کامل افراد از هر گونه اعتراف در باره ی افراد خودداری کند و تازه پس از آنکه بازجو همه ی اطلاعات خودش را گفت متهم تنها به تایید بخش کوچکی از آن بپردازد و رابطه را امری سطحی و اتفاقی جلوه دهد.
۶- در نظر بگیریم که بازجو آنقدر قدرت ندارد که به جزییات بپردازد و باید تا آنجا که ممکن است از گفتن جزییات خودداری کرد. وبیشتر به داستان سرایی برای او پرداخت.
۷- بازجو سعی می کند هر کسی را که بازجویی می کند اتهامات سنگین وارد کرده و به او بگوید که تو سازماندهنده هستی و دیگران را تو به تظاهرات میآوری و ... متهم باید بداند که تمام اینها بلوف است و اگر اطلاعاتی از او داشته باشند پس از اندکی مقاومت به اوخواهند گفت.
به بازجو نباید اطلاعات اضافه داد زیرا این اطلاعات اضافی میتواند دربازجویی از دیگران مورد استفاده قرار گیرد. اگر چند نفر در ارتباط باهم دستگیر میشوند حتما باید قبل از دستگیری ویا در فرصت مناسب حرفهایشان را یکی کرده باشند تا در میان آنها تناقضی مشاهده نشود اینکه کجا آشنا شده و با یکدیگر کجا رفتهاند ویا چه میزان یکدیگر را میشناسند، از اولین سوالاتی است که از آنان پرسیده میشود و در صورتی که جواب ها تفاوت داشته باشد بازجوها شَکِشان بیشتر شده وفشار را افزایش میدهند. فراموش نکنیم مهمترین مساله قانع کردن پلیس به درستی اظهارات متهم است و برای آن باید برروی اظهارات خود ایستاده وحرفمان را عوض نکنیم
جمعی از فعالین اجتماعی و سیاسی مرداد ٨٨
|