مهدی کروبی و میرحسین موسوی و کشتار ۶۷ - ایرج مصداقی

نظرات دیگران
  
    از : نیلوفر آزادی

عنوان : کو گوش شنوا
دوست عزیز
ما سالهاست که این مطلب را فریاد می زنیم و ده سال پیش گفتیم خاتمی خاین است. باز هم گفتیم موسوی خاین است. فریاد زدیم اما کو گوش شنوا؟ بتی از موسوی ساخته اند که با بولدوزر هم نمی شود ویرانش کرد. چاره چیست؟ چقدر تکرار مکرارت چون مردم ما حافظه کوتاهی دارند؟
٣۵٣۵۶ - تاریخ انتشار : ۱ اسفند ۱٣٨۹       

    از : احمد صلاحی

عنوان : حکومت بخاطر خلاف های رجوی تبرئه نمی شود
مسئولان محترم اخبار روز ،
خواهشمند ست به کامنت های قبلی از شخصی بنام « پرویز لشگری » و ایرج مصداقی ترتیب اثر دهید بخصوص ایرج مصداقی که اخبار روز را مخاطب قرار داده ست.

در باره ی عملکرد رژیم و نیروهای مخالف آن از جمله مجاهدین خلق چه در ایران و چه در عراق میشود خیلی صحبت کرد که در قالب کامنت نمی گنجد. اما شخصی که بنام «لشگری » بسیار بچه گانه به دفاع از حکومت فاسد و آدمکش بر آمده، باید بداند که اگر دادگاههای صلاحیت دار بخواهند به موضوع و مسائل مربوط به سال ۱۳۶۷/ ۱۹۸۸ ایران بپردازند اصلا مثل «لشگری » سرهم بندی نخواهند کرد .بلکه:

۱. رسیدگی به پرونده ی حمله ی نظامی سازمان مجاهدین خلق به غرب ایران که تبهکارانه ی درست در روز پذیرش آتش بس ( قطعنامه ۵۹۸) جنگ ایران و عراق صورت گرفت . درحالیکه مردم دوکشور پس از ۸ سال مصیبت میرفتند که «زندگی » را دوباره پی گیرند.

۲. رسیدگی به قتل عام وحشتناک زندانیان سیاسی در زندانهای سراسر کشور که برهبری خمینی و مشارکت اغلب سردمداران وقت صورت گرفت.

کسانی که بهر دلیل این دو موضوع را باهم و آگاهانه مخلوط مینمایند باید بدانند که خمینی و همپالکی های او بسیار عوامفریبانه تمام موازین حقوق و مدنی را در ۳۰ سال با روش سالوس مآبانه ی آخوندی توجیه نمودند. دیگر این روضه خوانی های قرون وسطائی نمی تواند نسل متمدن و خردجو را «تحمیق» نماید. حتی بدرد بیدادگاهای آبرورفته ی حکومت هم نمیخورد .

چه کسی گفته بخاطر جنایت های باند رجوی باید زندانیان سیاسی دگر اندیش که بسیاری هم مخالف باند رجوی بودند قتل عام شوند.

حکومت فاسد خمینی تا ۱۳۶۷ هزاران نیروی مخالف خود را با فجیع ترین شیوه های وادار به نوشتن «توبه نامه » و هزاران نفر را با سفاکترین شیوه ها به قتل رساند. خمینی و «سرداران» فاسدش که ۸ سال جنگ بی معنی را بر مردم تحمیل کردند ناچار به قبول قطعنامه ی ۵۹۸ شدند که خود خمینی آنرا با نوشیدن «شوکران» مقایسه کرد. کشتار زندانیان سیاسی قسمتی بزرگ از جنایات بیشمار حکومت ارتجاعی خمینی ست .

هرکس با هر عنوان بخواهد آگاهانه خمیینی و باند اورا از محکمه عدل و داد نجات دهد تردیدی نباید داشت که با خمینی ست مگر « پرویز لشگری » و افرادی ناخودآگاه از فرط نفرت از رجوی یا شاه به دفاع از خمینی بر آیند که اصولا درست نیست .

باید پرونده ی افراد را بطور دقیق و مشخص مورد نظر قرار داد و به قول ایرانیها « برادر به بخاطر جرم برادر نمی کشند»
حکومت بخاطر خلاف های رجوی تبرئه نمی شود.
احمد صلاحی
۱۵٨۷۶ - تاریخ انتشار : ۲ شهريور ۱٣٨٨       

    از : پرویز لشگری

عنوان : همه به صف در برابر دادگاه تاریخ
در اینکه عاملان گشتار سال ۶۷ باید روزی محاکمه شوند اکر زنده بودند و اکر زنده نبودند باید محکوم شوند همانند ان سید بی وطن که کاری جز تخریب ایران گشور ما نداشت حرفی نیست.
اما نظام اسلامی تنها نیست واز سازمان مجاهدین ورهبر ان اقای رجوی باید پرسید که بر اسا س کدام در خواست مردمی ویا نیاز فوری وحیاتی بدون مشورت به عراق رفتید ودر حقیقت فریب دولت روسیه را خوردید تا حزب توده بتواند بدون مزاحمت رژیم را از درون مملو از جاسو س های خود کند.

آقای رجوی که میدانست جنگ را صدام نبرده است با چه محاسباتی به ایران حمله کرد و چند هزار نفر را به گشتن داد.مسئول قتل این افراد فقط آقای رجوی است و ربطی به نظام منحوض ندارد.برای نظام فر قی نداشت که صدام حمله کند ویا رجوی وقشونش.
ایا غیر از این است که اقای رجوی میخواست از شر چندهزار مجاهد اسیر در عراق
نجات یابد و اگر میبرد فبها واگر میباخت که باخت میخواست قهرمان باقی بماند که باقی نماند.
نویسنده این سطور بگوش خود از یکی ار رهبران مجاهد شنید که گفت ما مجاهدین از جان زندانیان در بند خود در زمان حمله دست شسته بودیم.
در حقیقت رجوی میدانست که با حمله به ایران رژیم برای انتقام از مجاهدین زندانیان سیاسی را خواهد گشت وبا توجه به این واقعیت اقای رجوی باید به ایران حمله نمیکرد ولی دقیقئان رجوی اگاهانه با حمله به ایران هم باعث گشتار زندانیان سیاسی در سال ۶۷ شد وهم نزدیک به ۴۰۰۰ هزار انسان والا را به گشتن داد.
در حقیت آقای رجوی یک مجرم سیاسی ویک جنایتکار جنگی است که علارغم اتش بس بین صدام و اخوندها اقدام به حمله کرده است.ما در حال حاضر نمیدانیم که چرا صدام چراغ سبز نشان داد برای حمله ایا او میخواست همانند رجوی از شر مجاهدان در همان سال های پیش خلاص شود ?
در گشتار سال ۶۷ عامل اصلی حمله رجوی به ایران بود .بدون شک اگر ان حمله صورت نمی گرفت گشتاری در بین نبود با هزار بار تاکید.
۱۵٨۶۹ - تاریخ انتشار : ۲ شهريور ۱٣٨٨       

    از : ایرج مصداقی

عنوان : با چه انگیزه و هدفی ؟
سخنی در باب فرصت طلبی گردانندگان سایت «اخبار روز»
با چه انگیزه و هدفی؟
ایرج مصداقی

دیروز از طریق دوستان مطلع شدم که سایت «اخبار روز» مقاله‌‌ای از من با عنوان «مهدی کروبی و میرحسین موسوی و کشتار ۶۷ » را در صفحه‌ی نخست و در ستون «تاریخ - یادبود (گوناگون)» و گویا به بهانه‌ی یادبود سالگرد کشتار ۶۷، درج کرده‌اند. از این کار ایشان تعجب کردم . تعجب من، با توجه به خط سیاسی این رسانه، و بر پایه‌ی تجربه‌ای بود که از رفتار غیررسانه‌ای ایشان داشتم که متأسفانه در بعضی موارد، نمونه‌ای بارز از بی‌اخلاقی است.
ایشان هیچ‌یک از مقاله‌های تحقیقی‌ام در باره‌ی «هیئت کشتار زندانیان سیاسی در سال ۶۷» که در بعضی از آن‌ها، با سند و مدرک، بخشی از روایت‌های نادرست و اطلاعات غلط را به چالش گرفته بودم، در سایت خود منتشر نکرده و حتا مطلب «روزشمار کشتار ۶۷» مرا که روایتی دست اول از این قتل‌عام بود و در بسیاری از رسانه‌ها منتشر شده بود، انتشار نداده بودند. حتی از درج مقاله ای که در آن به تصحیح نام کوچک نیری رئیس هیئت کشتار ۶۷ (که در تمامی اسناد انتشار یافته به غلط آمده بود) مبادرت کرده بودم خودداری کردند. از همین روی، برایم جای پرسش بود که چرا گردانندگان «اخبار روز» که سال گذشته، حتا بر خلاف قانون مطبوعات و رسانه‌ها (آن هم در جامعه‌ی اروپا)، حاضر نشده بودند پاسخ من را به مطلبی که در رابطه با یکی از مقاله‌هایم در سایت‌شان منتشر شده بود، درج کنند و با این رفتار غیرمتمدنانه‌شان، اعتراض مرا نادیده گرفته و حق ام را زیر پا گذاشتند، به یک باره به یاد انتشار این مطلب افتادند و آن هم برای درج در ستون «تاریخ و یادبود»؟
برایم جای پرسش بود از این روی، که ایشان اگر واقعاً بهانه‌شان یاد کردن از سالگرد قتل‌عام ۶۷ بوده است، پس چرا به جای آن مطلب، یکی از مقاله‌های مفصل‌ام پیرامون کشتار تابستان ۶۷ را انتخاب نکرده‌اند که هم جامع‌تر و هم برای این منظور مناسب‌تر بوده است؟
نکته تأمل برانگیز دیگر این که متوجه شدم حداقل دو نظری را که خوانندگان مقاله در اعتراض به رویه این سایت برایشان ارسال داشته بودند درج نکرده اند! و تنها به انتشار نظرات هدفدار و شبهه ناک مبادرت کرده اند که بیش از هرچیز اهداف ناسالم این سایت از انتشار نابهنگام مقاله را می رساند.
می‌توانستم این چراها و پرسش‌ها را به حاشیه برانم و موضوع را ندیده بگیرم و از آن بگذرم. درست همانگونه که سال پیش، به بازچاپ مقاله‌ دستکاری شده ام در سایت «پیک‌نت» که گردانندگان‌اش را در پراکندن خبرها و گزارش‌های غیرواقعی و نادرست، بخشی از مقصرترین مسئولان رسانه‌های خارج از کشور می‌شناسم، اعتراضی نکردم و از کنارش گذشتم.
آن‌چه که مرا وادار به اعتراض و نوشتن این پاسخ کرد، این بود که متوجه شدم مسئولان سایت «اخبار روز» تاریخ نگارش و انتشار مقاله‌ام را حذف کرده‌اند! و این در حالی است که من در پایان نوشته‌‌هایم، به ویژه آن هایی که نگارششان به لحاظ زمانی مهم است و به دلیل احساس مسئولیت داشتن نسبت به آن چه که می‌نویسم و منتشر می‌کنم، تاریخ نگارش و انتشار را می‌آورم.
مطلب «مهدی کروبی و میرحسین موسوی و کشتار ۶۷ » که سایت «اخبار روز» آن را بازچاپ کرده است، در اردیبهشت ماه ۸۸ و پیش از انتخابات اخیر نوشته و در سایتم انتشار داده بودم و موضوعات مطرح شده در آن، به لحاظ تاریخی و شرح وقایع یک دوران، همچنان مورد تأیید من است. نکته درخور توجه و مورد اعتراض این است که تاریخ انتشار مقاله، ۱۹ اردیبهشت است و ایشان آن را حذف کرده و بالای آن نوشته‌اند: ۳۰ مرداد ۱۳۸۸ (یعنی تاریخ ثبت در سایت خودشان)!
چرا؟ آیا انتخاب این مقاله (آن هم به بهانه‌ی یادمان سالگرد کشتار ۶۷) و نیز حذف تاریخ نگارش و انتشار آن، از روی سهو بوده و بی هیچ قصد سیاسی خاصی؟
متأسفانه، و با توجه به کاربرد شیوه‌های نادرست و غیراخلاقی رایج در فعالیت‌های اجتماعی و نیز فرهنگی (!) بعضی افراد و گروه‌های سیاسی که گاه انسان را به یاد کارکرد سیستم های اطلاعاتی و امنیتی می اندازد و بدبختانه به سنت مبدل شده است و انگار که باید نسل در نسل بگردد و از گزند روزگار در امان بماند تا ما «هم‌چنان دوره کنیم روز را و شب را»، نمی‌توانم خوش‌بین بوده و پاسخم به آن مثبت باشد.
این انتخاب و این حذف، بر پایه‌ی دیدگاه سیاسی و اخلاقی خاص گردانندگان «اخبار روز» انجام گرفته و آن‌هم درست چند روز پس از انتشار نامه‌‌ی سرگشاده‌ی من به مهدی کروبی؛ نامه‌ای که بازتابی گسترده در داخل و خارج از کشور داشته و مورد استقبال قرار گرفته است. «نامه به مهدی کروبی» را دو ماه پس از انتخابات، در تاریخ ۲۳ مرداد منتشر کردم. این نامه پس از آن نوشته شد که کروبی، بعد از کودتای خامنه‌ای، در کنار مردم ایستاد و در برابر ولایت مطلقه فقیه و قدرتی خشن و بی‌رحم، پا پس مکشید و گوشه‌ای از جنایت‌هایی را که رژیم انجام داده است، بازگو کرد. در آن نامه، از جمله، آرزو کردم که کروبی بتواند هم‌چنان پایداری کند و برای همیشه در کنار مردم بماند و در این چند سال عمری که باقی است، با نقد گذشته و دفاع از حقوق مردم و افشای جنایت‌ها، دیگر به سوی ظالمان و بیدادگران بازنگردد. چنین باد!
نامه به کروبی را در حالی نوشتم که رویکرد امروز او را به نفع مردم و جنبش ارزیابی می کنم.
«نامه به کروبی»، همان‌گونه که محتوا و لحن به کار رفته در آن و تاریخ انتشارش بیان می‌دارد، نه بر پایه‌ی «سیاست بازی» و اخلاقی دوگانه‌، که بنا بر وظیفه و احساس مسئولیت نوشته شده است؛ درست با همان انگیزه و باور به اصول و اخلاقی که مقاله‌ی «مهدی کروبی و میرحسین موسوی و کشتار ۶۷ ». چیزی که گردانندگان «اخبار روز»، با آن دیدگاه خاص سیاسی و اخلاقی‌شان، از درک آن ناتوانند و از همین روی پیوند طبیعی و منطقی آن مقاله و این نامه و فاصله‌ی زمانی انتشارشان را نادیده گرفته‌اند.


ایرج مصداقی
۳۱ مرداد ۱۳۸۸

Irajmesdaghi@yahoo.com
www.irajmesdaghi.com
۱۵٨۴٨ - تاریخ انتشار : ۲ شهريور ۱٣٨٨       

    از : پرسشگر

عنوان : یک سوال؟
هدف سایت اخبار روز از درج این مقاله چیست؟
۱۵٨۲۱ - تاریخ انتشار : ۱ شهريور ۱٣٨٨       

    از : خشایار رخسانی

عنوان : بانگ خروس بی محل
با آنکه رویدادهای دَهشتناک دهه شست و کشتار زندانیان سیاسی بسیار دردناک میباشند، و باید که روزی در یک ایران دمکراتیک به این ژنوری (جنایت ) در یک دادگاه مردمی رسیدگی بشود، ولی همکنون جنبش آزادیخواهی مردم ایران از این چنین نیرویی و شایشی (امکانی ) برخوردار نیست. پیش کشیدن این رویداد با هدف آسیب رساندن به رهبران جنبش سبز ایران و آنها را خویشکار (مسئول) این ژنوری (جنایت) کردن، نتنها ما را یک گام کوچک برایِ دادخواهی از بازماندگان کُرپانی های (قربانی) های این کشتارها نزدیک نمیکند، ونکه (بلکه) با درآمیختن و ناروشن کردن مرز میان دوست و دشمن، از راه درخواست برای ایراختن (محکوم کردن) رهبران جنبش سبز ایران، اینچنین کارهایی ما را از هدف بُنیادین که برپایی دمکراسی و رسیدگی به ستم های وارد آمده به مردم در دادگاه های شایسته است، بازخواهند داشت. با همه-ی همدردی و ارجی که من برای بازماندگان کشتار دهه شست، میشناسم، بازگوکردن این رویدادها با هدف ایراختن (محکوم کردن) رهبران جنبش سبز ایران و موسوی که در آن زمان نخست وزیر بوده است، و آنهم بدون رویکرد به این راستینگی (واقعیت) که همه-ی اهرم مجد (قدرت سیاسی) در دست خمینی بوده است، تنها میتواند در جنبش سبز آزادیخواهی ایران شکاف انداخته و آن را خواسته یا ناخواسته به شکست بکشاند، زیرا همه میدانند که این خمینی بوده است که فرمان به کشتار داده است، و آقای موسوی در برابر خودکامگی مطلقه خمینی، از هیچ توانی برای پیشگیری از آن کشتارها برخوردار نبوده است، . هتا اگر آقای موسوی ستمی به مردم ایران رواداشته باشد، زمانی میشود به اینچنین داوش هایی (ادعاهایی) در دادگاه به گونه-ی شایسته رسیدگی شود، که کارشناسان دادگستری بتوانند با دست باز در یک ساختار دمکراتیک این نهاده (مورد) را پی جویی کنند. بازماندگان کشتارهای دهه شست، سه دهه است که درخواست دادخواهی از همه-ی دیوانسالاران رژیم اسلامی میکنند، ولی مگر آنها در این دوران توانستند که گوش شنوا و یا فریادرسی را در این رژیم پیدا کنند. چرا باید که این کوچکترین روزنه هایی را که همکنون به پاس جَنبش سبز ایران در این ساختار خودکامگی پیداشده اند که میتوانند به فریاد بازماندگان کشتارها گوش فرادهند و با آنها همدردی نشان دهند، خودمان با دست خود.
ادامه این چنین کارتاری هایی (عمل کردهایی) در این هنگامه سُهَنده (حساس) از هستی جنبش سبز ایران که هنوز بسیار آسیب پذیر میباشد و برای پیشگیری از نابودی آن به بالاترین یگانگی و همبستگی در میان مردم ایران نیاز است، پیشکشیدن این چنین داوش هایی (ادعاهایی) همانند «بانگ خروس بی محل» میمانند.
۱۵٨۱۴ - تاریخ انتشار : ٣۱ مرداد ۱٣٨٨       

    از : سام س

عنوان : جا و مکان
عاملین کشتار ۶۷ باید محاکمه شوند اما آیا هر نکته مکانی و هر سخن جایی ندارد؟
۱۵٨۱٣ - تاریخ انتشار : ٣۱ مرداد ۱٣٨٨       

    از : دال پ

عنوان : زمانی برای جنگ و زمانی برای عشق ورزیدن
در حسن نیت اقای مصداقی نمی توانم شک کنم زیرا کمابیش می بینم در همه کارهایشان به ایران دلبسته هستند.

و متاسفانه مقاله فعلی ایشان را هم نخوانده ام چون طولانی است و امروزه دیگر کسی وقت و حوصله خوانده صدها مقثاله در روز را ندارد و انهم اگر تاریخ باشد و زنده کردن بکبت ها و کثافات ۳۰ سال این نظام و بعد هم طولانی.

فقط از پاراگرف اخر و از تیتر می شود همه چیز را فهمید.

ایشان می گوید کروبی و موسوی هم در مسئولیت کشتار ۶۷ شریک هستند ( چون لابد سکوت کردند و یا حتی تایید کردند، نمی دانم. ). قبول ( کاری ندارم به ساعت ها بحث و له و علیه این موضع و موقعیت ان زمان و غیره که می شود کرد.) اصلا این ها خوشان طناب دار را به گردن ان بچه ها انداختند. .

اصلا گیرم این ها جانیان بالفطره هستند. شما می فرمایید دورشان بیاندازیم و گولشان را نخوریم . ان هم چشم. خوب حالا پیشنهاد شما برای سرنگونی این نظام فعلی چیست. از شما انتظار امدن به ایران و شهامت ایستادن و حرف زدن در برابر این نظام سفاک را ندارم. فقط یک پیشنهاد برای یک جایگزین عملی و معقول برای کروبی و موسوی ازشما خواستم. انتظار زیادی نیست . یا می گویید با همین حکومت بسازیم تا مهدی بیاید ؟

نه اقای مصداقی، تخم بدبینی و حتی حقیقت ناب نپاشید، بگذارید این دو نفر که اکنون مردانه جانشان را در دست گرفته اند و ایستاده اند علیرغم جنایاتی که شما از ان ها می دانید، این مردم را امیدوار نگاه دارند و جلو ببرند .(نگویید دروغ است وسیاه بازی ، واقعا ایستاده اند، کروبی بعه عمر حقانیت ۱۴۰۰ ساله مذهب در ایرا ن خاتمه داد.)،
۱۵٨۰۵ - تاریخ انتشار : ٣۱ مرداد ۱٣٨٨       

    از : آرش

عنوان : نیروهای ترقی خواه باید در عمل و در پروسه تعمیق جنبش رهبری خود را نشان دهند
دوستان گرامی، هیچ چیز ثابت نمی ماند انسان که صد البته. در این که باندهای جهل و جنون و جنایت سی سال است این وطن را به گروگان گرفته اند تردیدی نیست. اگر کروبی سال ۶۷ مثل سال ۸۸ فکر نمیکرده، نمی توان کار امروزش را نادیده گرفت و تقلبی فرض کرد. موسوی هم همینطور. این که بخواهیم همه را در یک قالب بگذاریم و کم و زیاد آدم ها را با قالب خودمان محک بزنیم اشتباه ست. هوش و استعداد و قابلیت های انسان ها متفاوت است. همانطور که مثلا قد و قامت انسان ها متفاوت است.
موسوی و کروبی و خاتمی خواهی نخواهی به نوعی (نمادین) رهبران جنبش فراگیر کنونی اند. خراب کردن ها دردی را دوا نمی کند جز خوشحال کردن باند خامنه ای-مصباح-احمدی نژاد. نیروهای ترقی خواه باید در عمل و در پروسه تعمیق جنبش رهبری خود را نشان دهند و اعتماد جریان اصلی مردم ( نه فقط نخبگان) را بدست آوردند!
۱۵۷۹۶ - تاریخ انتشار : ٣۱ مرداد ۱٣٨٨       

    از : منصف

عنوان : درود
آقای ایرج مصداقی این مقاله را در آستانه انتخابات به منظور انجام وظیفه در قبال مردم ایران و جانباختگان راه آزادی و مجاهد کبیر مسعود رجوی (رجوی قهرمان - رهبر خلق ایران ) و مجاهد کبیر دیگر مریم رجوی ( رئیس جمهور برگزیده مقاومت - مهر تابان رهایی ) نوشته بودند و در سایت خودشان و چندین سایت دیگر (هوادار مجاهدین و شورای مقاومت یا خیر ) منتشر کرده بودند. اما امروز بعد از مشاهده بی جواب ماندن نامه ها و پیغام های آن دو قائد عظیم الشأن ملت ایران به موسوی و کروبی جنایتکار که مردم را فریب داده اند و تظاهر می کنند که هر لحظه در داخل ایران با جان خودشان بازی می کنند در حالی که ابدا این طور نیست و در امن و امان و عافیت به سر می برند انتشار آن در سایت اخبار روز دارای فوائد مضاعف است.
نمونه های فراوانی از صداقت گفتار و کردار آقای ایرج مصداقی در دست است که تمامی آن ها انسان را در برابر بزرگی ایشان و احساس مسئولیتشان وادار به تعظیم می کند.
۱۵۷۹٣ - تاریخ انتشار : ٣۱ مرداد ۱٣٨٨       

    از : کریم ن

عنوان : آیا تغییر بنیادی در بینش و سیاست این ها روی داده است؟.
اقای مصداقی به مسائل خیلی مهمی اشاره کرده است که نباید از آن ها به سادگی گذشت. در کنار این ها البته این را بایستی گفت که همراهی هر یک از وابستگان رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی با مبارزات مردم نیز نباید مردود دیده شود.
به نظر من مشکل برخی این است که با جار و جنجال و هوچی گری – به عمد و یا طبق سنت معمول سیاسیون ایرانی با خوش خیالی – مسائل را مخلوط میکنند. اگر مبارزه مردم به جان آمده در ایران بر علیه رژیم، از همراهی یک جناح ناراضی از سیاست جناح دیگر میتواند و میخواهد استفاده کند، نبایستی این استفاده موردی را به اقای مصداقی به مسائل خیلی مهمی اشاره کرده است که نباید از آن ها به سادگی گذشت. در کنار این ها البته این را بایستی گفت که همراهی هر یک از وابستگان رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی با مبارزات مردم نیز نباید مردود دیده شود.
به نظر من مشکل برخی این است که با جار و جنجال و هوچی گری – به عمد و یا طبق سنت معمول سیاسیون ایرانی با خوش خیالی – مسائل را مخلوط میکنند. اگر مبارزه مردم به جان آمده در ایران بر علیه رژیم، از همراهی یک جناح ناراضی از سیاست جناح دیگر میتواند و میخواهد استفاده کند، نبایستی این استفاده موردی را به قرار گرفتن تحت رهبری این جناح و یا فراموش کردن عملکرد گذشته سران این جناح تعمیم داد. به علاوه کمی دقت در رفتار و شعار های کنونی این ها نیز خود نشان میدهد که هیچ تغییر بنیادی در بینش و سیاست این ها روی نداده است.
اگر حتی خیلی خوش بینانه فرض کنیم که امثال کروبی و موسوی و خاتمی واقعا به حقوق انسانی معتقد شده اند، در این حال آیا نبایستی انتظار داشته باشیم که اینان حد اقل یک نشانه ای بروز دهند که از عملکرد گذشته خودشان انتقاد میکنند؟. وقتی با صراحت اعلام میکنند که غایت نظرشان، برگرداندن ایران به دوره خمینی است، چه منظقی در میان هست که بایستی چشم ها را به گذشته این ها و همچنین به نظرات و ایده ال های کنونی این ها به بندیم وبگوئیم که انشا الله گربه بود؟
۱۵۷٨۲ - تاریخ انتشار : ٣۰ مرداد ۱٣٨٨       

    از : secular

عنوان : ن
حرافی آسان است و ولی مبارزه مشکل است !!!
شما این مبارزات مدنی را نه میشناسید و نه توان تحلیل آنرا دارید !!! مبارزات ۶۷ مبارزاتی بود که حتی از آزادی و عدالت هم تصویر نداشت جز آرمان ایدئولوژیکی !!!

نسل جوان و خردمند ایرانزمین استراتژی خویش را بخوبی میشناسد و آگاهانه پلانهای خویش را برای نهادینه کردن جامعه مدنی به اجرا میگذارد
۱۵۷٨۱ - تاریخ انتشار : ٣۰ مرداد ۱٣٨٨