تجاوز جنسی, شکنجه ی حکومتی (دولتی) ست


مسعود نقره کار


• آمران و عوامل اصلی شکنجه ی تجاوز جنسی رهبران حکومت اسلامی هستند. جنایت بازجو و شکنجه گرتجاوزگر نمی باید سبب شود تا بر نقش جنایتکاران اصلی در اعمال این شناعت و رذالت سایه انداخته شود. شکنجه ی تجاوز جنسی را به تمایلات و یا انحرافات جنسی و شناعت بازجوها و شکنجه گرهای حکومت اسلامی نسبت دادن, عوامفریبی و آدرس عوضی دادن است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۱۰ شهريور ۱٣٨٨ -  ۱ سپتامبر ۲۰۰۹


پیشگفتار
شکنجه ی جنسی, و تجاوز جنسی به زندانیان و اسیران سیاسی و عقیدتی, به ویژه اسیران جنگی عمری تاریخی دارد. زنان اسیر و زندانی قربانیان شکنجه ی جنسی, بویژه تجاوز جنسی بوده اند و مردان نیز اگر چه شکنجه ی جنسی شده اند, اما به ندرت در زمره ی قربانیان تجاوز جنسی قرار داشته اند. در دوران پایانی جنگ جهانی دوم حدود 2 میلیون زن و دختر مورد تجاوز جنسی قرار گرفتند و در جنگ "یوگوسلاوی سابق" نیز تجاوز جنسی رواج داشت.
در ایران, به ویژه بعد از حمله ی اعراب به ایران تجاوز جنسی به زنان رواج بیشتری یافت. دختران و زنان غیرمسلمان در ردیف غنایم جنگی قرار گرفتند و بیش از پیش بردگانی قابل تصاحب شدند, و هر کاری با آنها جایز شمرده شد: "در جنگ قادسیه... هنگام که کاخ عظیم تیسفون (مداین) به دست تازیان افتاد, بیشتر ساکنان کاخ که هنوز در آنجا باقی مانده بودند به قتل رسیدند و گروه دیگرشان (به خصوص زنان و دحتران خوش چهره) به بردگی برده شدند". رواج جنایت و تجاوز جنسی نه فقط در سطح جامعه و در زندان ها و پستوهای حکومتی, حتی در سطح خانواده ها و خودی ها هم بیشتر شد: "... خالد بن ولید , سردار معروف عرب که شبی مهمان "مالک بن نویره" از "معاریف مسلمانان" بود, مالک را نیمه شب غافلگیر کرد و کشت و "سرش را در اجاق گذاشت و سوزاند و همان شب با زن مالک همبستر شد". در دوره قاجاریه از "هتک احترام زنان اسیر" سخن گفته شده است و "... در قتل عام کرمان, پس از قتل عام مردان زنان اهالی به سپاهیان بخشیده شدند" (1)
شکنجه های جنسی و تجاوز جنسی زندانیان سیاسی و عقیدتی در زندانهای بسیاری از کشورهای جهان, به ویژه آنجا که حکومت های مستبد حکم می رانند, ادامه دارد.
در دوران آریامهر شکنجه جنسی و آزار جنسی زندانیان زن و مرد وجود داشت, اما تجاوز جنسی به ندرت گزارش شده است: "...حسین زاده (شکنجه گر ساواک) کلمات رکیک بکار می برد و تهدیدم می کرد که این چوب را... (استعمال می کنیم)... آنها در مورد اینجور اذیت کردن ها مخصوصا" در مورد مسایل جنسی انتظار دارند, فرد داد و بیداد راه بیندازد... با چوب پاهایم را بلند می کردن و از هر جهت بسویم هجوم می آوردند و اذیتم می کردند... تنها می توانستم با نگاه پر از کینه و نفرتم اعمال بینهایت وقیح و بیشرمانه شان را تحمل کنم...."(2)

شکنجه جنسی و تجاوز جنسی
شکنجه جنسی: نوعی شکنجه جسمانی ست, که آن را شکنجه ی توامان جسمانی و روانی نیز دانسته اند. نمونه اند این ها:
1- آویزان کردن وزنه به بیضه مردان, سوزاندن موضعی بیضه مردان با آتش سیگار یا فندک, ضربه زدن به بیضه با مشت و لگد و یا وسایلی دیگر.
2- سوزاندن آلت تناسلی مردان با آتش سیگار یا فندک.   
3- سوزاندن سینه ی زنان با آتش سیگار و یا فندک, زخم زدن و یا بریدن قسمت هایی از سینه ی زنان.
4- سوزندان و یا ضربه زدن به آلت تناسلی زنان.
5- وارد کردن اشیا ء مختلف (بطری, چوب و...) در مهبل و مقعد زنان (شکنجه ی تجاوز جنسی)
6- وارد کردن اشیاء مختلف (بطری, چوب, تخم مرغ و...) در مقعد مردان (شکنجه ی تجاوز جنسی)
7- شکنجه جنسی و تجاوز جنسی به اقوام نزدیک در برابر چشم زندانی با هدف تحقیر و شکستن زندانی.   

آزار جنسی:
1- استفاده از کلمات و یا حرف های رکیکی که بار جنسی (سکسی) دارند.
2- لمس کردن (ور رفتن و دستمالی کردن) آلت های تناسلی و دیگر ارگان های جنسی با هدف تحقیر زندانی.

تجاوز جنسی:
وارد کردن و "دخول" آلت تناسلی (یا آلت ها و اشیاء دیگر) به مهبل و یا مقعد زن و یا مقعد مرد, خلاف میل و رضایت فرد, تجاوز جنسی تعریف شده است. این عمل غالبا" با زور و اجبار فیزیکی, یا کلامی و روانی صورت می گیرد. در تعریفی دیگر ورود آلت تناسلی مرد به بدن زن و یا مرد شرط قطعی وقوع تجاوز قلمداد نشده است و گفته شده است که تجاوز جنسی می تواند بدون ورود آلت تناسلی در بدن زن یا مرد انجام شود.
تجاوز جنسی به زندانیان نوعی شکنجه است که علاوه بر جرم بودن نقض آشکار حقوق بشر نیز هست. این شکنجه ی دردناک با هدف تحقیر قربانی و کنترل و سلطه ی کامل بر روان و رفتار او و خاموش کردن اش اعمال می شود. حکومت اسلامی با کاربرد هدفمند چنین شیوه ی هولناکی, ایجاد رعب و وحشت در جامعه و خانواده ها را نیز مدنظر داشته و دارد.

پیامدهای شکنجه ی تجاوز جنسی
الف: پیامد های جسمی (فیزیکی)
1- آسیب دیدگی دستگاه های تناسلی (کبودی, ورم, زخم و پارگی)
2- ایجاد عفونت و بیماری های مقاربتی (3)
3- مرگ بر اثر پارگی و خونریزی شدید (مرگ ترانه موسوی می تواند نمونه ی چنین موردی باشد, معمولا در این مواقع تجاوزگران تلاش می کنند پیکر قربانی را از بین ببرند, و یا به شکلی در آورند که آثار تجاوز قابل دیدن نباشد, مثل سوزاندن جسد قربانی)

ب: پیامدهای روانی و عصبی:
1- احساس شرم, تحقیر و توهین: این ویژگی در جوامعی که باورها و احساسات مذهبی (به ویژه اسلامی) و مفاهیمی مثل غیرت و ناموس به پاره ای از فرهنگ جامعه و فرهنگ جنسی جامعه بدل شده باشند, شدت بیشتری دارند.
2- کابوس, که صحنه های شکنجه و محیط شکنجه, و بازجو و شکنجه گر بخش های اصلی آن هستند.
3- افسردگی (اختلال در خواب, خواب زیاد یا بی خوابی شدید, گوشه گیری و بی تفاوتی, سرخوردگی و ناامیدی, غمگینی, احساس آشفتگی و اضطراب و ترس, دردهای فیزیکی مثل سردردهای شدید و...)
4- ابتلا به انواعی از اختلال های شخصیتی
5- پرخاشگری (بیشتر در مردان)
6- خود کشی
بسیاری از قربانیان شکنجه جنسی, به ویژه تجاوز جنسی با درمان و غلبه بر پیامدهای فوق, زندگی عادی و حتی مبارزاتی خود را شروع کرده و ادامه داده اند.

بازجوها و شکنجه گرهای تجاوزگر
حکومت گران از میان عوامل خود و بازجوها و شکنجه گرها کسانی را که به لحاظ روانی و شخصیتی توانایی اعمال شکنجه های جنسی, به ویژه تجاوز های جنسی را دارند, برمی گزینند.
1- قربانیان خشونت ها و ناهنجاری های خانوادگی یا اجتماعی
2- قربانیان تجاوز جنسی در کودکی (توسط افراد خانواده یا دیگران)
3- اوباش و لتوت ولشوش و اجامر جامعه که در صف سپاهی ها و بسیجی ها و بازجوها و شکنجه گرها حکومت اسلامی به وفور وجود دارند, به وِیژه کسانی که محرومیت ها و انحراف های جنسی نیز داشته اند.
4- افرادی که شستشوی مغزی و توجیه ایدیولوژیک و مذهبی شده اند. در نظر این موجودات زندانی کافر و مرتد و منافق است و حکم "غنیمت جنگی" دارد و تصاحب و تصرف آن "خلاف شرع" نیست.
5- افراد مبتلا به اختلال های روانی و عصبی (اختلال های شخصیتی, سادیسم و دگرآزاری و...).
این دست از بازجوها و شکنجه گرها بتدریج دچار روان پریشی های شدید و مقاوم به درمان می شوند.

تجاوز جنسی در حکومت اسلامی
اثبات تجاوز جنسی در زندان ها به این دلیل که اعمال این شکنجه در خفا و بدون حضور دیگری صورت می گیرد کار ساده ای نیست. در حکومت اسلامی قربانیان جان بدر برده از زندان ها و شکنجه گاه ها نیز به سختی و در شرایط خاص به وجود تجاوز جنسی در زندان های حکومت اسلامی شهادت داده اند. در مورد شکنجه و آزارهای های جنسی, و نیز تجاوز جنسی به زنان زندانی سیاسی در سال های 60 تا 62 گزارش, شواهد و اسناد متعددی وجود دارد. و وقتی به زندانیانی که "جرایم" سبک تری داشتند, تجاوز شده است, با زندانیان محکوم به مرگ چه کرده اند و چه خواهند کرد؟ این که بر دختران و زنان محکوم به اعدام در زندان های تهران و به ویژه زندان های شهرهای ایران چه رفته است هنوز ناروشن است, گزارش هایی مبنی بر "عقد" زندانیان قبل از اعدام (تجاوز به آن ها و پاره کردن پرده بکارت آن ها) موجود است. "به دختران باکره پیش از اعدام شان تجاوز می کردند تا باکره به آن دنیا نروند, باکره ها به گمان جلادان به بهشت خواهند رفت و بدین ترتیب مانع ورود مخالفان باکره به بهشت می شدند... و یا دختران اعدامی را در شب قبل از مرگ به عقد پاسداران درمی آورند تا آن ها به عنوان باکره به زیر خاک نروند و باعث نحوست زندگی نشوند. چون گویا برحسب سنت اگر دختر باکره به زیر خاک رود مردی را در دنبال خود طلب خواهد کرد." (4)
آیت الله منتظری نیز در نامه ای به خمینی بر وقوع چنین رفتاری با زندانیان صحه گذاشته است. او خطاب به خمینی می نویسد: "... آیا می‎دانید در بعضی زندانهای جمهوری اسلامی دختران جوان را به زور تصرف کردند؟" (نامه به خمینی. کتاب خاطرات آیت الله منتظری)
در میان قربانیان حکومت اسلامی شواهدی نیز دال بر تجاوز جنسی به زهرا کاظمی وجود داشت.

تجاوز جنسی در زندان حکومت اسلامی از زبان "مخالفان" حکومت اسلامی!
شکنجه ی تجاوز جنسی در زندان های حکومت اسلامی نه فقط از سوی حکومت گران اسلامی که از سوی برخی از روزنامه نگاران اصلاح طلب نیز انکار شده است:
نمونه است آقای نیما راشدان, روزنامه نگار و مقاله نویس محترم. ایشان در رابطه با گزارش پزشک زهرا کاظمی که تجاوز جنسی به زهرا کاظمی را مطرح کرده بود, نوشت: "... لااقل برای من تردیدی وجود ندارد که بخش اصلی اظهارات فردی به نام «شهرام اعظم» که خود را پزشک ویژه «زهرا کاظمی» معرفی نموده است، کذب محض است... بطور مثال «مسعود بهنود» همکار بی بی سی - از مسلط ترین کارشناسان سیاسی ایران می باشد. بهنود - اوین، بند ۲۰۹ - فضای بازجویی کارشناسان وزارت اطلاعات و... را تجربه کرده است. برای من غیرقابل باور است افرادی مثل بهنود، نبوی، شمس و دیگرانی که «اوین نیمه پایانی دهه ۷۰» را خوب می شناسند، جلوی انتشار گزارشی که از «تجاوز جنسی به متهم دارای پروفایل بین المللی در بند ۲۰۹ می گوید» را نگیرند. برای من غیرقابل باور است که با حضور بهنود چنین گزارشی حتی به نقل از منابع انگلیسی زبان و یا وزارت خارجه کانادا روی آنتن بی بی سی برود، در سایت بی بی سی تیتر شود.
آقایان و خانمها - تجاوز جنسی به خانم زهرا کاظمی دروغ است. هر کس که در سال های اخیر ۵ دقیقه در فضای اوین تنفس کرده باشد می تواند این را برای شما بگوید، خواه داور نبوی، احمد زیدآبادی، مهرانگیز کار، مسعود بهنود، اکبر گنجی، محمود شمس الواعظین و... باشد و خواه نیما راشدان با یکماه انفرادی در سلول ۴۱ بند ۲۰۹ و دوهفته در بند ۱۰ نیمه عمومی ۲۰۹.
هر که به قدر سر سوزنی با رفتارهای بازجویان امنیتی ایران آشنایی داشته باشد، هر فعال سیاسی صاحبنام و حتی کمتر شناخته شده که در سالهای اخیر یکساعت بازجویی شده باشد، می تواند تصدیق کند که تجاوز جنسی در مجموعه بازجویی وزارت اطلاعات و آنهم در اوین محال است. بازجویان دستگاه های امنیتی جمهوری اسلامی ایران - شورشیان جنجویت سودان نیستند، آنها امروز افرادی آموزش دیده - پیچیده - تحصیلکرده و نسبتا آشنا به متدهای بازجویی دهه ۸۰، کشورهای کمونیستی اند.
چنین بازجویی امکان ندارد به متهم و آنهم متهم شناخته شده بین المللی تجاوز جنسی کرده، چنین گرداب مهلک بی آبرویی بین المللی را سبب شود.
بازجویان امنیتی در ایران، مثل رفقای کمونیست سابق خود، کتک می زنند (بطوری که جایش نماند)، فحش ناموس می دهند ، به شما می گویند که به نامزد، مادر، همسر و خواهر شما تجاوز می کنند، به شما می گویند که خواهر یا نامزدتان را در اتاق بغلی شکنجه کرده، مورد تجاوز قرار خواهیم داد، اما اگر شما یک فرد شناخته شده باشید، همه اینها در حد حرف باقی خواهد ماند. در سال ۱۳۸۴ به کسی در اتاقهای بازجویی اوین تجاوز نمی شود، اگر نمی توانید این گزاره را بپذیرید، دانسته هایتان از ایران امروز در حد صفر است. مطالعه کنید!..."
نگارنده این یادداشت، وضعیت رسانه های فارسی زبان خارج از کشور ایران را به لحاظ رعایت معیارهای حرفه ای بسیار ناامید کننده ارزیابی می کند. مورد شهرام اعظم گواهی است. کارمندان رسانه هایی نظیر رادیو فردا، رادیو بین المللی فرانسه و... از بهترین دوستان من به شمار می روند. اما باور کنید بخاطر زندگی حرفه ای خود و به احترام شرافت شغلی مان، می بایستی ماجرای «شهرام اعظم» را ده بار و صدبار مرور کنیم، چرا اینقدر ساده گول خوردیم؟
مورد شهرام اعظم می تواند یک ماجرای تصادفی و یا یک کلاهبرداری ناشیانه باشد، اما در نظر آوریم مواردی را که دستگاههای پیچیده امنیتی خواه از سوی نظام ایران و یا دشمنان آن، بازی خطرناک موج سازی رسانه ای را به ما تحمیل کنند و ما ندانسته به ساز آنان برقصیم.
افتخار همه ما، حرفه ای بودن، پاک بودن و مستقل ماندن است. بیایید بیشتر دقت کنیم.
اگر اخبار تجاوز جنسی به بازداشت شدگان راست باشد، معنای آن این است که علی خامنه ای به مخالفان خود می گوید: می خواهید با من مبارزه کنید، من تا آخر ایستاده ام. شما بیائید، من هم می آیم. تجاوز جنسی نشان می دهد که من تا کجاها حاضرم پیش روم..." (5)
پاسخ نیما راشدان را همان بهتر که محسن مخلباف, که شواهد و مستنداتی در مورد تجاوز جنسی در زندان های حکومت اسلامی دارد, بدهد:
"...باید اضافه کنم که این مسئله تازه نیست، فقط الان رو شده است. سی سال است که در جمهوری اسلامی چنین اتفاق‌هایی می‌افتد. در دهه‌ی اول به دلیل فضای انقلابی بیشتری که حاکم بود این موضوع کمتر دیده شد. اما رفته رفته با بالاتر رفتن فساد در نظام شدت پیدا کرد. در بعضی موارد جنبه‌ی شرعی و قانونی به آن دادند، مثل تجاوز به دختر باکره‌ای که قرار است روز بعد اعدام شود، فقط برای اینکه دختر اگر باکره باشد به بهشت می‌رود، با این توجیه او را به اصطلاح به عقد و صیغه‌ی اجباری همین بازجوها و شکنجه‌گرها یا مأموران اعدام در می‌آوردند، حتی مبنای شرعی هم برایش درست کردند.
خارج از این، حتی یکی از تاکتیک‌های رژیم جمهوری اسلامی است که فرض کنید در مورد زن سعید امامی، اینها نه تنها بازجویی کردند، نه تنها تجاوز کردند که حتی اسنادش را خودشان منتشر کردند، به قصد اینکه بگویند که اگر منافع ما به خطر بیافتد، افراد نزدیک به نظام را هم این‌جوری قربانی می‌کنیم تا بقیه حساب دستشان باشد.
منتهی مردم و آدم‌هایی که خود یا نزدیکان شان مورد تجاوز جنسی واقع شدند همیشه می‌توانستند تصور کنند که شاید این مورد، موردی استثنائی بوده است. شاید هر عیب که هست از مسلمانی ماست و شاید یک فرد خاصی این کار را کرده است. ولی رو شدن این موضوع به این شکل گسترده مردم را شوکه کرد، همان‌طوری که در شب انتخابات تقلب گسترده مردم را شوکه کرد. این موضوع قطعی است، اسناد آن هم موجود است..."(6)

حرف آخر
جنایت شنیع و رذیلانه ی تجاوز جنسی در نمود و نماد شناعت و رذالت - که حکومت اسلامی باشد- تازگی ندارد. شکنجه ی جنسی, به ویژه شکنجه ی تجاوز جنسی, بخشی از شکنجه هایی ست که حکومت اسلامی طی سی سال گذشته در زندان های آشکار و پنهان اش به کار برده است (7). پس از "انتخابات" 22 خرداد, قربانی گرفتن حکومت اسلامی از میان "خودی" ها سبب شد تا روبنده ی سیاه خدعه و فریب از پاره ی دیگر سیمای انسانیت کش این حکومت کنار زده شود, حکومت دینی ای که "افتخار" تجاوز جنسی به مردان را هم- که در تاریخ میهن ما کم سابقه است - به پرونده اش سنجاق کرده است.(8)
نکته ی مهم این است: شکنجه ی تجاوز جنسی را به تمایلات و یا انحرافات جنسی و شناعت بازجوها و شکنجه گرهای حکومت اسلامی نسبت دادن, عوامفریبی و آدرس عوضی دادن است. بازجوها و شکنجه گرها کارگزاران و عمله اکره های روش ها و سیاست های مورد قبول ولی فقیه و دیگر رهبران این حکومت اند, روش ها و سیاست هایی که به بازجو و شکنجه گر دیکته می شود.
سخنرانی های اخیر علی خامنه ای و محمود احمدی نژاد و فرمانده کل سپاه پاسداران شان نیز شهادت می دهند. در این سخنرانی های برنامه ریزی شده و هماهنگ خامنه ای "جرم و جنایت" ها را "حدس و گمان و شایعه" جا زد و تا آنجا پیش رفت که گفت: "حتی اگر برای شایعات, شواهد و قرینه هایی وجود داشته باشد این شواهد نمی تواند مبنای قضاوت قرار بگیرند". خامنه ای و تدارکات چی و پاسدارش در سخنرانی های اخیر با فرافکنی ای وقیحانه کوشش کردند مردم را قاتل و تجاوزگر بنمایانند. (9).   
علیرغم تلاش ها و فرافکنی های ولی فقیه و یاران اش, تردیدی بر جای نمانده است که بازجوها و شکنجه گرهای تجاوزگر مسببان و مقصران اصلی وقوع تجاوز جنسی نیستند, آمران شکنجه ی حکومتی ی تجاوز جنسی, یعنی رهبران حکومت اسلامی, سبب سازان و مقصران اصلی این فجایع شرم آور هستند.

********

برخی از منابع:
1- عبدالله رازی, تاریخ کامل ایران, نشر اقبال, 1373
1- اشرف دهقانی, حماسه مقاومت, نشر مردم (تهران, 1356)
2- گزارش تکان دهنده یک پزشک از یک مورد تجاوز جنسی در زندان، جرس/ گویا
www.pezeshkeabi.blogspot.com
3- گالیندوپل نماینده‌ی ویژه‌ی سازمانِ ملل در گزارشی به کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل اعلام کرد:
"زنانِ باکره محکوم به مرگ، اجباراً به نکاح یک مرد در می‌آیند و قبل از اجرای حکم اعدام از آنها ازاله بکارت می‌شود. در این رابطه نماینده ویژه مایل است تأکید کند که گزارشگر ویژه کمیسیون درباره مسأله شکنجه، تجاوز را نوعی شکنجه محسوب می‌کند (گزارش درباره وضع حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران، توسط آقای رینالدو گالیندوپل، نماینده ویژه کمیسیون حقوق بشر برای اجرای قطعنامه ٧٩/١٩٩٠)- برگرفته از کلاغ و گل سرخ, خاطرات زندان مهدی اصلانی, از انتشارات مجله آرش, صفحه 84
4- نیما راشدان, شهرام اعظم دروغ می گوید!, گویا, سه شنبه 16 فروردین 1384
5- محسن مخملباف: تجاوز جنسی در زندان‌های ایران موضوعی قطعی است، سی سال است که در جمهوری اسلامی چنین اتفاق‌هایی می‌افتد..." دویچه وله مصاحبه‌گر: فریبا والیات
6- چند سند و گزارش:
الف: "آیا تجاوز یک اتفاق ساده بود" دنیا روشن (زندانی سیاسی سال 60), کتاب گفتگو های زندان (شماره 4), تابستان سال 1380, نشر سنبله, آلمان.
ب: شهر نوش پارسی پور, خاطرات زندان, نشر باران, 1996
ج: نتیجه تحقیقات وکیلان بدون مرز کانادا در ایران در باره مرگ زهرا کاظمی
د: گفت و گوهای رضا علامه زاده با دو تن از قربانیان شکنجه ی تجاوز جنسی, خانم ها آذرآل کنعان و کتایون آذرلی. (ن. ک به وبلاگ رضا علامه زاده)
8- رجوع کنید به نوشته های افشاگرانه ی مهدی کروبی و گزارش ها و نوشته ها ی متعدد و مستند در باره ی تجاوز های جنسی, به ویژه از سوی قربانیان این جنایت. این یک نمونه است:
www.akhbar-rooz.com
9- سخنرانی علی خامنه ای برای دانشجویان و دانشگاهیان (پنجشنبه, 5 شهریور 1388), سخنرانی احمدی نژاد در نماز جمعه (آدینه ۶ شهریور ۱٣٨٨ - ۲٨ اوت ۲۰۰۹) و سخنرانی جعفری فرمانده سپاه (شنبه 7 شهریور 1388) را می توانید در تارنما های گویا و اخبار روز بخوانید.