صمد؛ عاشیق میلت


خسرو صادقی بروجنی


• آزادمردی همچون صمد. ‹‹از میان مردم بیرون آمد، با مردم زیست، در میان مردم فرو رفت و شاید هنوز در میان مردم باشد. این مرد نه وکیل شد، نه پولی به هم زد، نه خانه ساخت، نه ملک خرید، نه مال کسی را با خود برد›› ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۱۲ شهريور ۱٣٨٨ -  ٣ سپتامبر ۲۰۰۹


خاموشی اش فریاد شد
سکوت دریا را به هم زد
و
طوفانها بر انگیخت

‹‹صمد معلم بچه های آذربایجان بود ، صمد کتابهای قشنگ می نوشت . مثل ماهی سیاه کوچولو . صمد یک باغ بزرگ داشت وپر ازگلهای زیبا بود وآن باغ ،فکرش ومغزش بود . صمد تنها معلم بچه های آذربایجان نبود بلکه معلم تمام مردم بود . او زندگیش را به پای مردم خود گذاشت . صمد هیچ وقت نمرده است وهمیشه در یاد بچه ها وبزرگان است . آیا صمد که شنا بلد بود می شود در رودخانه ارس غرق شود ؟ پس صمد هم همان ماهی سیاه کوچولو بود، یادت بخیر صمد. تو همیشه زنده خواهی بود ....... ››
                                                                        ××××××××××××××
‹‹ مرگ خیلی آسان می تواند الان به سراغ من بیاید اما من تا می توانم زندگی می کنم ،نباید به پیشواز مرگ بروم . البته اگر یک وقتی با مرگ روبرو شدم ،که می شوم، مهم نیست مهم این است که مرگ من یا زندگی من چه اثری در زندگی دیگران داشته باشد ›› . نقل از ماهی سیاه کوچولو .
                                                                        ××××××××××××××
مرحوم استاد سعید نفیسی در مقاله بزرگداشت سید اشرف الدین گیلانی ‹‹ نسیم شمال›› سطوری درباره آن بزرگ نوشته است که مصداق آن توصیفات نه تنها نسیم شمال که هر آزادمردی همچون او می تواند باشد ؛ آزادمردی همچون صمد. ‹‹از میان مردم بیرون آمد، با مردم زیست، در میان مردم فرو رفت و شاید هنوز در میان مردم باشد. این مرد نه وکیل شد، نه پولی به هم زد، نه خانه ساخت، نه ملک خرید، نه مال کسی را با خود برد››.
‹‹صمد بهرنگی›› در تیر ماه ۱٣۱٨ به دنیا آمد. در کوچه اسکولیلر محله چرنداب مرکز استان آذربایجان یعنی تبریز . ودر کوچه جمال آباد همان محله بزرگ شد وبه دبستان رفت . پدرش عزت کارگر آواره ای بود که مثل همه مردم آن دوران به ضرب سیلی صورتش را سرخ نگه می داشت وروزگار می گذراند . ودر ده سالگی صمد (حدود سال ۱٣۲٨) بچه ها ومادرشان را گذاشت ورفت به قفقاز ودیگر هیچ وقت نه بازگشت ونه خبری ازاورسید . برای بچه ها فقط کرسی ماند وتکه نانی ویک وصیت از پدر که درس بخوانید .
صمد بهرنگی دوره سیکل اول را در دبیرستان خواند ودر پی آن ، تحصیلات را در دانشسرا دنبال کرد . دانشسرای مقدماتی را در ۱٣٣۶ به اتمام رساند ودر ۱٨ سالگی شد آقا معلم . بر اساس تعهدی که به آموزش وپرورش داده بود برای تدریس روانه روستا های آذر شهر شد ویازده سال تمام در روستاهای ممقان، خوراقان، قد جهان، گوگان ، آخیر جان و .... با عشق وعلاقه به بچه های ساده وبی آلایش روستایی درس دادودرس گرفت . صمد گذشته از قصه های کود کان که با بهترین نمونه های ادبیات کودکان دنیا هم ترازند ، مقاله های زیادی هم نوشته است که در دوران اختناق وسانسور ستم شاهی با نامهای مستعار قارانقوش، ص-آرام، چنگیز مراتی ، رشید خلقی و... در برخی از نشریات آن دوران منتشر می شد . کندو کاو در مسائل تربیتی ، مقاله های تر بیتی ومجموعه مقاله ها وباقی مقاله های او به صورت کتاب منتشر شده است . حاصل تلاشهای خستگی ناپذیر او برای جمع آوری ادبیات شفاهی مردم آذربایجان دفترهای فولکور است که تاکنون سه جلد از آنان منتشر شده است . شعر هایی که از شاعران معاصر فارسی زبان به آذری ترجمه کرده نمودار قدرت وتسلطش به زبان ترکی است . تلخون، ماهی سیاه کوچولو، افسانه محبت و افسانه های آذربایجان از جمله مهمترین آثار اوست . با این همه به قول غلامحسین سا عدی:‹‹ شاهکار او زندگیش بود›› . ماهی سیاه کوچولو پس از دیده برهم نهادن نویسنده اش در نمایشگاه ۱۹۶۹بولون در ایتالیا ونمایشگاه بی نیال در برانیسلاو چکسلواکی برنده جایزه طلایی شد .
دوری جستن از ساختن دنیایی فانتزی وخیالی وعاری از واقعیت ، مشخصه داستانهایی است که صمد برای کودکان نگاشته است ‹‹ اگر می خواهی داستان بنویسی برای بچه ها باید مواظب باشی دنیای قشنگ الکی برایشان نسازی ›› . ‹‹ بچه را باید از عوامل الکی وسست بنیاد نا امید کرد وبعد امید دگر گونه ای بر پایه شناخت واقعیت های اجتماعی ومبارزه با آنها را جای آن امید اولی گذاشت ›› نسبیت ارزشهای اخلاقی ومطلق نپنداشتن آنها از دیگر مولفه های آثار صمد است . در آثار او دروغ ممکن است خوب باشد اگر منجر به باز ستادن حقی از ظالم شود وکینه ودشمنی اگر نسبت به بی عدالتی باشد پاس داشته می شود . ‹‹ آه ای کینه توهم مثل محبت مقدس هستی ! ما نمی توانیم محبت خود را به مردم ثابت کنیم مگر اینکه به دشمنان مردم کینه بورزیم ، تو با ریختن خون ظالم به ستمدیدگان محبت می نمایی ›› واما آخرین مشخصه داستانها ی صمد وجود عنصر‹‹مبارزه›› در داستانهای او وتوصیه به عملگرایی در جریان این مبارزات است . ماهی سیاه کوچولو مهمترین نمونه این مشخصه است .
نه صمدازیادرفتنی است ،نه یک هلو وهزار هلویش،نه ۲۴ ساعت در خواب وبیداری اش ونه توصیه به ‹‹ آموزش ضمن حرکت›› او . نقطه چین سبزش در مسیر روستاها ی آذربایجان نیز پاک ناشدنی است هم زیر سبزه های بهار ،هم زیر برگهای خزان و هم زیر برفهای زمستان . معلم روستا که خود مهمان ‹‹ ماهی سیاه کوچولو ›› بود در ۹ شهریور ۱٣۴۷ در آب آراز (ارس) جان سپرد . صمد با فقر زاده شد ، با سانسور بزرگ شد وبا خون ودل سر زیر آب شدورفت .
شاملوی بزرگ که صمدرا ‹‹ هیولای تعهد›› نامید چه زیبا گفت :آه از چه سخن می گویم ؟/ ما ، بی چرا زندگانیم / آنان به چرا مرگ خود آگاهانند .

www.koukh.blogfa.com