نامزد نداآقا سلطان بازداشت شد - اخبار روز

نظرات دیگران
  
    از : مازیار حقوقی

عنوان : حقوق دمکراتیک خلقهای ایران
من ضمن هم آوایی با مقاله ًندا آزادی ٍ میخواهم توجه وی را به این امر جلب کنم که اجرای مطالبات حقوق دمکراتیک خلقهای ایران در چارچوب تمامیت ارضی, با استمرار جمهوری نکبت و تباهی اسلامی ره به جایی نخواهد برد. در وهله اول باید شرّ این رژیم ضدّ ایرانی را از چهره سیاسی ایران زدود, پس از آن می توان راجع به بندهای پیشنهاد شده در مقاله تان صحبت کرد. تا این رژیم فاسد و جنایتکار و ایران بر باد ده برسر کار است, هیچ حرکت مصلحانه و سازنده ملّی چاره ساز نخواهد بود.
۱۶۱٣٣ - تاریخ انتشار : ۱۴ شهريور ۱٣٨٨       

    از : ندا آزادی

عنوان : نابود باد دشمنان ایران - مرگ بر مزدوران صهیونیسم
ناسیونال شونیست همواره در پی آن است که اختلاف خلق کند و نفاق ایجاد نماید. نقش وی خرابکارانه و در دشمنی با انسانها و بشریت است. وی مرتب از “حقوق بشر“ دم می زند ولی حقوق بشر وی جهانشمول نیست. حقوقی است که فقط باید برازنده پیکر زشت ناسیونال شونیست خودش باشد. در حقیقت “حقوق بشر“ با آموزش از آموزگارش امپریالیسم و صهیونیسم برای وی یک ابزار مبارزه سیاسی برای تحقق نیات شومی است که کشتار قومی و جنگ را توجیه نماید. ناسیونال شونیست برای پیشبرد مقاصد شوم ملی خویش بهر وسیله ای متشبث می شود و در این راه از سوء استفاده از “حقوق بشر“ نیز نمی گذرد. از هر کس و ناکسی کمک می گیرد و این بی پرنسیپی و خیانت و وحشیگری را با رنگ “ارزشهای ملی“ می پوشاند. چشمش به خزانه مالی امپریالیست آمریکا دوخته و از آن برق می زند تا از ۸۰ میلیون دلار رشوه امپریالیستها به سگهای زنجیریشان، تکه پاره ای نیز نصیب وی شود. آنها حاضر نیستند اخاذی از اجنبی را خیانت ملی و خیانت طبقاتی ارزیابی کنند و در این مورد ترجیح می دهند که سکوت کنند. همدستی با سفیر باکو و یا آنکارا و یاوه گوئی در مورد ایران و خط و نشان کشیدن در مورد تجزیه ایران سیاست آنهاست، این سیاست یک سیاست ماکیاولیستی به تمام معناست. همان سیاست ماکیاولیستی پان اسلامیستها در ایران که ما از بدو انقلاب با آن روبرو بوده ایم. ناسیونال شونیست آذری از کشتار امپریالیستها در عراق و افغانستان حمایت می کند و از این همه جنایت و خونریزی مسرور است. از کشتار ارتش تجاوزگر ناتو در “کوزوو“ حمایت می کند زیرا استقرار فاحشه خانه آمریکائی و اروپائی و قاچاق مواد مخدر در “کوزوو“ را کسب “حقوق ملی“ تلقی می کند و این کسب این حقوق درخشان را بر رفاقت با کارگران صرب و کروات و مونتنگرو بوسنی ترجیح می دهد. “ابو غریب“ و “گوانتانامو“ و “حدیثه“ و “لیدیتسه“ و “می لای“ و... برای وی کلمات ناآشنائی هستند و بدرد وی در مبارزه ناسیونال شونیستی و تبلیغ „نفرت ملی“ نمی خورند. حتی حاضر نیست نام آنها را نیز بشنود. وی دشمن خلق فلسطین است زیرا برای مقاصد شوم خویش چشم به دستهای صهیونیستهای اسرائیلی دوخته است. این مرتجعین بر جنایتهای ضد بشری امپریالیستها و صهیونیستها در سراسر جهان چشم می بندند زیرا سکوت در قبال جنایات بشری را به حال خویش مفید می دانند. تبلیغ “نفرت ضد فارس و ارمنی“ در سرلوحه افکار و فعالیتهای آنها قرار گرفته است. آنها توده مردم را با تحریک غرایز حیوانی و دون صفتانه به آدمکشی فرا می خوانند و می گویند باید فارسها را که “دشمن ترکها“ هستند بیرحمانه به قتل رسانید. آنها به مرتجعین فراوان آذری در حکومت که هزاران نفر آذری و فارس و کرد را به قتل رسانده اند کاری ندارند. وقتی در موقعیت نا مطبوع قرار می گیرند مدعی می شوند این آذری ها، آذری واقعی نیستند “قربانی شونیسم فارس“ هستند. تئوریهای اجتماعی آنها ذاتا نظریات چندش آور نژادی است. بروی خودشان نمی آورند که آذریهای مرتجع از ستونهای محکم و مهم بقاء رژیم جمهوری اسلامی هستند. تجاوز امپریالیسم و صهیونیسم به ایران را مفید می دانند زیرا به خیال خوششان درهم ریزی اوضاع ایران و تضعیف حکومت مرکزی به آنها این امکان را می دهد تا از ایران جدا شوند. تجزیه ایران زیر عنوان “برسمیت شناختن حق جدائی“ و مخالفت “با تمامیت ارضی ایران“ آن کلید سحر آمیزی است که باید از زاویه “چپ“ همدستی با امپریالیسم و صهیونیسم را توجیه کند و دهان افشاءگران آنها را ببندد. شما از یک ناسیونال شونیست کلمه ای در مورد کشتار ارامنه در ترکیه و اشغال سرزمینهای آنها نمی شنوید. آدمکشی تا زمانیکه پای ترک و یا کرد به عنوان قربانیش در میان نباشد آدمکشی نیست. آن ها حاضر نیستند سرکوب کردها را در ترکیه توسط پان ترکیستها محکوم کنند. سازمانهای جاسوسی عرب در خوزستان ایران که خود را مدافع خلق عرب جا زده و مدعی دلسوزانی برای مردم عرب ایران است، حتی حاضر نیستند کشتار اعراب عراقی را بدست امپریالیستها و صهیونیستها محکوم کنند و خواهان خروج فوری و بی قید و شرط امپریالیستها از عراق باشند. این خواست که مورد حمایت همه مردم جهان و بویژه خلقهای عرب زبان است برای این عده ناخوش آیند است. “عرب خواهی“ آنها چتر صهیونیسم پرستی آنها است. آنها از حقوق مردم فلسطن حمایت نمی کنند. اتفاقا این نکات مشخص است که بیانگر ماهیت این گروهها و تشکلهاست. کارپایه و مخرج مشترک این سازمانهای متعلق به بیگانه و ضد ایرانی هم نظری در کشتار فارسها و چشم امید داشتن به امپریالیسم و صهیونیسم است.
ناسیونال شونیستهای ترک، دشمن شاعر بزرگ ایران فردوسی توسی هستند. به آثار برجسته وی نه از روی خرد و از نقطه نظر ملاکهای ماتریالیسم تاریخی و بر متن تحولات زمانی بطور علمی و پژوهشگرانه بلکه مبتنی بر ارزشهای دوران احتضار امپریالیسم برخورد کرده و همه دستآوردهای مشترک بشری را چون “ضد ترک“ است به زیر پرسش می برند. آنها ستایشگر محمو غزنوی هستند، چون ترک بوده است و فردوسی را از خود رانده است. آنها همچون کاوشگران مغرض و سفسطه جو مرتب در آثار فردوسی و سایر فارسی گویان می گردند تا مفاهیمی را که در چندین قرن پیش در دوران ملوک الطوایفی و فئودالیسم و اشغال ایران به میان آمده جدا از زمان و مکان با ساطور ایدئولوژی ناسیونال شونیستی امروزی هم قد نیات شوم نوین خویش نموده و با چماق آن „نفرت ملی“ را در خدمت پان ترکیسم تقویت کنند، تحریک کنند و آشوب بپا نمایند. اگر بابک خرمدین علیه تجاوز اعراب و اشغال ایران سخن راند “فاشیست و نژاد پرست“ نیست زیرا بزعم آنها بابک خرمدین ترک بوده و برای “حقوق ملی ترکها“ مبارزه می کرده است و از این نقطه نظر “اتهامات و ناسزاهایش به عربها” قابل توجیه است. لیکن چنانچه فردوسی علیه تازیان و تورانیان سخن راند مبلغ تئوریهای هیتلر قبل از تولد هیتلر بوده است. ابلهانه تر از این نوع “پژوهشهای ملی باستانشناسانه ناسیونال شونیستی“، پژوهشی در تاریخ وجود ندارد. کمتر مردمی را می توان در جهان یافت که مانند ایرانیان نام اسکندر، علی، محمد، مسعود، افراسیاب، توراندخت، تیمور، چنگیز، را در کنار نام شیرین، فریدون، فرهاد، بابک، سیامک، کاوه، بیژن، آرمان و... برخود نهاده باشند بدون اینکه ذره ای احساس نفرتی از یونانی، ترک و توران و فارس و تازی و عرب و ارمنی به آنها دست داده باشد. حتی نام شیرین و فریدون از نامهای رایج میان ترکان ترکیه است. اقوامی که به اشغال سرزمین ایران موفق شدند سرانجام در این سرزمین رحل اقامت افکنده و با مردم این سرزمین فرهنگ مشترک و تاریخ مشترک بنا کرده و اقتصاد واحد بوجود آورده و روان فرهنگی پویائی ایجاد کرده اند. زلزله بم قلب آذری را بهمان حد بدرد می آورد که زلزله قزوین و بوئین زهرا قلب همه مردم ایران را. قهرمانان ورزشی ایران که بر سکوهای افتخار درخشیدند و می درخشند از ملتهای مختلف ایران بوده اند و هرگز به مخیله کسی در ایران خطور نیز نکرده است که قهرمانی را بعلت تعلقات ملی و قومی و مذهبی و... تحقیر کند. آنها که بر این واقعیات در ایران چشم بسته اند با مردم ایران بیگانه اند. مغرضانی هستند که قدرتشان در دروغگوئی و جهالت جمعی نهفته شده است. در هیچ کجای ایران شما با این پدیده روبرو نمی شوید که خانواده ای به مخالفت به ازدواج فرزندانش برخیزد به این عنوان که داماد و یا عروس ترک و یا کرد و یا فارس است. دشمن تراشی و دامن زدن به “نفرت ملی“ افسانه سرائی دشمنان مردم ایران و ساختن یک ایدوئولوژی سازمانیافته برای شکار پیراهن قهوه ای ها در ایران است. آنها بدنبال دلایل و توجیه آدمکشی می گردند.
ناسیونال شونیست آذری اکنون مُبلغ فارس کشی و ارمنی کُشی است. به خیال خودش تاکتیک گام به گام را برگزیده است. نخست با یاری کُرد و عرب سر فارسها را می بُرد و آنوقت خدمت کُردها با یاری دولت ترکیه می رسد. ناسیونال شونیستهای کرد و آذری از هم اکنون بر سر مناطق شمال غربی ایران نظر واحد ندارند و خنجرهایشان را در پشت سر بر ضد یکدیگر تیز می کنند. کُردها از رودخانه ارس تا کرمانشاهان را جز مناطق کرد نشین می دانند و باین جهت آذریها در نقده و ماکو و ارومیه و همدان بخت چندانی ندارند. حال آنکه دولت ترکیه همین مناطق را بخشی از قلمرو دولت عثمانی سابق می داند که توسط “فارسها“ اشغال شده است. این ادعاها در حالتی می شود که هنوز نام شهرهائی نظیر “ارض روم“ و “وان“ و سلسله کوههای “آرارات“ نام ارمنی و نه نام کردی و ترکی است. وقتی در انبان ناسیونال شونیسم چنگ بیاندازیم جز جنگ و تباهی و دشمنی و آدمکشی و نفرت و تعفن چیزی از آن بیرون نمی آید.
ناسیونال شونیست آذری به جای اینکه جشن بزرگ نوروز را وسیله وحدت و همبستگی مردم منطقه سازد، بجای اینکه بر چهره درخشان ملانصرالدین به منزله شخصیت مشترک مورد علاقه ملت های خاورمیانه تکیه کند، بجای اینکه شاعر و فیلسوف توانا مولوی را مانع گسست فرهنگی ملت های منطقه بداند، چاقوی جدائی را به کف می گیرد و مدعی می شود جشن نوروز متعلق به ترکهاست و فارسها آنرا دزدیده اند. ملانصرالدین و مولوی ایرانی نیستند بلکه از اصل و نصب ترکند و... وی بدنبال تفرقه و دشمنی و نه وحدت و دوستی خلقها می گردد. همبستگی دموکراتیک مردم منطقه در این دوران پرآشوب به صلاح و صرفش نیست. شرط بقاء شونیسم متعفن، تفرقه و جنگ خانگی و دشمنی و تشت است. و ناچار است برای بقاء خود در قرن بیست و یکم به این منجلاب نژادی روی آورد.
پاسخ روشنفکران به این تابلوی سیاهی که شونیستهای آذری و عرب و کرد در همدستی با جهان خواران و حکومت اسرائیل و پان ترکیستهای مسخره گرگهای سیاه و خاکستری و قهوه ای ترسیم می کنند همبستگی و برادری جهانی میان تلاشگران همه ملتهای ایران است. ما هوادار احترام متقابل و همکاری دموکراتیک و داوطلبانه میان ملت های ایران هستیم. ما سرسختانه از وحدت دموکراتیک ملت های ایران حمایت کرده و آنرا ارجح می داریم. ما در شرایط جهان کنونی که امپریالیستها در پی تفرقه ملل و سلطه بی پایان بر آنها هستند، مسخ اندیشه های انتزاعی و جاودانی و لایتغیر و غیر مشخص نمی شویم، ما حفظ “تمامیت ارضی ایران“ را گام نخست در درهم شکستن دسیسه های امپریالیستی و صهیونیستی در شرایط مشخص کنونی می دانیم. آزادی مردم ایران در دشمنی و قتل عام متقابل نیست بلکه در دوستی، صمیمیت و وحدت مشترک آنها در قبال دشمنان قدرتمند مشترک آنهاست.
۱۶۱۲٨ - تاریخ انتشار : ۱۴ شهريور ۱٣٨٨       

    از : مازیار حقوقی

عنوان : توطئه ساواک آخوندی
ساواک ابله آخوندی باز هم به خودش گل میزند. خوب است که ضارب ندا در محل جرمش دستگیر و کارت شناسایی وی هم بدست مردم افتاده و انرا انتشار هم داده اند. رژیم ابلهان را بنگرید که از فرط پیسی و نداری به چه ترفند های ابلهانه و لو رفته ای رو می اورد. حال که بازی سیاسی را در دادگاههای بین المللی, در عراق و کمپ اشرف به مجاهدین باخته و ۳۶ گروگانهای مجاهدین هم به کوری چشم اخوند ها از بند رهایی جسته, رژیم دارد سر و کلّه اش را به در و دیوار میکوبد که در اینجا باید به او گفت:............ کین هنوز از نتایج سحر است!
۱۶۱۲۲ - تاریخ انتشار : ۱٣ شهريور ۱٣٨٨       

    از : شراره و.ن

عنوان : خامنه ای دنبال شیطان سازی علیه مجاهدین خلق ایران می باشد
خامنه ای برای نابودی ساکنان اشرف دنبال جنگ روانی جدید می گردد. ایرانیان باید بسیار هوشیار باشند.
۱۶۱۱۹ - تاریخ انتشار : ۱٣ شهريور ۱٣٨٨