مردم نباخته اند!
گفتگو با اخبار روز پیرامون انتخابات و بعد از آن


ف. تابان


• جنبش مقاومت تازه شروع شده است. بحران های سیاسی و بحران های اقتصادی و فشارهای بین المللی که این حکومت با آن مواجه است و یا مواجه خواهد شد، نیروی عظیم و مصممی را به میدان خواهد آورد. نظامی کردن بیشتر فضای کشور و ده تا سپاه پاسداران هم برای مقابله با چنین نیرویی کافی نخواهد بود ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۱۹ شهريور ۱٣٨٨ -  ۱۰ سپتامبر ۲۰۰۹


اخبار روز: آقای تابان، مواضع اخبار روز، پیش و بعد از انتخابات را چگونه ارزیابی می کنید؟

تابان: ارزیابی از مواضع ما را باید خوانندگان انجام دهند، نه خود ما...


اخبار روز: شما قبل از انتخابات هر چهار کاندیدای مورد تایید شورای نگهبان در انتخابات دهمین دوره ی ریاست جمهوری اسلامی را «جزیی از وضعیتی که نیروی دموکراتیک در جامعه ی ما خواهان تغییر آن می باشد» اعلام کردید و سیاست رای ندادن را درست ارزیابی کردید، اما بعد از انتخابات، به سمت حمایت از موسوی و کروبی رفتید...

تابان: درست تر آن است که گفته شود حمایت از اقدامات معینی از کروبی و موسوی. این، سیاست ما را بهتر مشخص می کند.
اما باید توجه کنیم شرایط بعد از انتخابات به طور کلی با شرایط قبل از انتخابات متفاوت شد. قبل از انتخابات، بازی در چهارچوب سیستم قرار داشت، و بعد از آن به خارج از این چارچوب منتقل شد.
طبیعی است هر نیرو و یا جریانی، در جریان انتخابات هدف و یا هدف هایی را پیش روی خود قرار داده بود. آقای خامنه ای هم رای چهل میلیونی مردم را می خواست و هم حاکمیت دوباره ی احمدی نژاد را. طرفداران موسوی و کروبی نیز، پیروزی آن ها به هر قیمتی را می خواستند و کمتر حاضر بودند به وضعیت سایر نیروهایی که از شرکت در انتخابات محروم شده بودند و شرایط غیردموکراتیک انتخابات توجه کنند، طیف تحریم کنندگان انتخابات هم تنها همین شرایط غیردموکراتیک را برجسته می کردند. آن ها در این سال ها در واقع همواره مدل ثابت و تغییرناپذیری را در برابر هر انتخابات ارایه داده اند که گاهی موثر بوده و گاهی هم موثر نبوده است. اما در این انتخابات، سیاست دیگری شکل گرفت که به نام «مطالبه محور» مشهور شد و ما نیز خود را در این چارچوب می دانستیم. هدف این سیاست طرح هرچه گسترده تر مطالبات سیاسی و اجتماعی و آزادی خواهانه بود. این مطالبات از سوی هر کس و خطاب به هر کدام از کاندیداها طرح می شد، باید مورد استقبال قرار می گرفت. نمونه ی روشن آن، موضوع قتل عام سال ۶۷ بود که از سوی دانشجویان مطرح شد. آن ها که طرفدار پیروزی موسوی به هر قیمت بودند از طرح چنین مسایلی دلخور بودند و حتی آن را کار طرفداران احمدی نژاد اعلام می کردند، زیر فکر می کردند باعث کسر آرای موسوی می شود، اما سیاست مطالبه محور از چنین مواردی استقبال می کرد و آن را به سود فضای عمومی سیاسی می دانست.


اخبار روز: اما بسیاری از مطالبه محورها سرانجام در انتخابات به نفع یکی از کاندیداها شرکت کردند و الان هم گفته می شود اگر سیاست مشارکت گسترده در انتخابات عملی نمی شد، اعتراضات به کودتای انتخاباتی شکل نمی گرفت و مشروعیت حکومت این طور زیر سوال نمی رفت.

تابان: این را باید جزو تبلیغات ارزان گذاشت. هیچ کس مردم را به شرکت در انتخابات دعوت نمی کرد، که بعدا به خیابان بریزند. اصلا به مردم می گفتند بروی رای بدهید تا مبارزه در خیابان لازم نباشد. می گفتند بروید رای بدهید تا سیاست «سرنگونی» و «براندازی» تقویت نشود. این ها را می گفتند. می گفتند اگر شرکت مردم در انتخابات گسترده باشد، امکان تقلب وجود نخواهد داشت. خوب هیچ کدام از این پیش بینی ها درست نبود و همه اشتباه از آب در آمد. حالا اگر عده ای بخواهند این وضعیت را نتیجه ی تلاش و سیاست خود برای اصلاح حکومت وانمود کنند، البته عجیب نیست اما چندان اخلاقی هم نیست. چه کسی می تواند پیش بینی کند که اگر سیاست تحریم اجرا می شد و مثلا هشتاد درصد مردم در انتخابات شرکت نمی کردند، آن وقت چه بحران هایی دامن حکومت را می گرفت؟ این ها البته قابل پیش بینی نیست. من چیزی که می توانم بگویم این است که مردم به صورت انبوه رفتند رای دادند و به حرف کسانی مثل ما هم گوش ندادند، اما آخر سر نتیجه ای که از این رای دادن گرفتند، با ارزیابی ما تفاوت چشمگیری نداشت و آن ارزیابی این بود و هست این حکومت را این طور و از طریق صندوق رای نمی توان اصلاحش کرد... این بزرگترین نتیجه گیری انقلابی است که اصلاح طلبان مایل نبودند صورت گیرد اما حالا صورت گرفته است و اتفاقا به دنبال یک حرکت اصلاحی هم صورت گرفته است.


اخبار روز: فکر می کنید مردم به این نتیجه رسیده اند؟

تابان: مردم البته همه شان به نتایج مشابهی نمی رسند، اما مضمون مبارزات بعد از انتخابات همین بوده و هر چه هم جلوتر آمد به همین نتیجه گیری بیشتر نزدیک شد. بسیاری از نویسندگان دوآتشه ی اصلاح طلب، الان خیلی تندتر از کسانی می نویسند که از سال ها قبل همین ایده های به اصطلاح براندازی را مطرح می کردند. در میان مردم هم، مبارزات خیابانی در اساس خود مبارزاتی ساختار شکن است. مردم وقتی به خیابان می آیند که تقریبا از حل مسائلشان در چارچوب سیستم ناامید شده باشند.


اخبار روز: قبل از این که به اینجا برسیم، مایلم بحث در مورد انتخابات را به نقطه ی معینی برسانیم. به نظر شما حکومت برای این تقلب از قبل برنامه ریزی کرده بود؟

تابان: حکومت، البته باید منظور همان جناح کودتاچی باشد. استراتژیست های جناح کودتا یک هدف داشتند و آن تسلط کامل بر قدرت و بیرون راندن جناح مخالف بود. برای این هدف هم سناریوهای مختلفی را پیش بینی کرده بودند که قطعا مطلوب ترین و بی خطرترین آن این بود که احمدی نژاد حقیقتا در این انتخابات پیروز شود. برخی ها نظرشان این است که آن ها می توانستند با یک میرحسین موسوی که رایی تقریبا هم پای احمدی نژاد آورده باشد هم کنار بیایند و او را به تدریج مثل خاتمی خنثی کنند و از کار بیاندازند، اما در یکی دو هفته ی آخر اوضاع چنان جلو رفت که شکست سخت احمدی نژاد قطعی شده بود و آن ها برای اجرای کودتا آماده شدند.
آن ها این برنامه را چنان جلو بردند که کار را برای همیشه یکسره کنند...


اخبار روز: یعنی حذف اصلاح طلبان برای همیشه؟

تابان: قطعا آن ها فقط برای چهار سال ادامه ی حکومت احمدی نژاد، دست به چنین سرکوب گسترده و پرهزینه ای نزده اند. هدف اصلی این کودتا پایان دادن به آن چیزی است که در میان حکومتی ها به نام «جمهوریت نظام» معروف است. پیام اصلی کودتا به رقبای خود و مخالفین هم همین بوده است که دوران «جمهوریت» نظام اسلامی تمام شده است و اصلاح طلبان باید دیگر خیال رقابت و انتخابات رقابتی و تصرف بخش هایی از قدرت را برای همیشه از سر بیرون کنند. به این منظور آن ها نه تنها تقلب کرده اند، بلکه تیم اصلی و اول اصلاح طلبان را با سرکوب آشکار، متلاشی کرده اند. بعید نیست تیم دوم و ذخیره ی آن ها را باقی بگذارند که در انتخابات های بعدی نقش «رقیب» و بازار گرم کن را اجرا کند. آن ها عین همین مساله را بدون خون و خون ریزی در جریان انتخابات مجلس هشتم هم انجام دادند و اجازه دادند یک تیم دسته دومی از اصلاح طلبان به مجلس برود، تیمی که مرزهای ممنوعه را بشناسد و رعایت کند، خطری نباشد اما در عین حال ظاهر موضوع هم حفظ شود.


اخبار روز: این نقشه پیش رفته است؟

تابان: درهم شکستن تیم اصلی اصلاحات تا حدودی انجام شده است. اما این حکومت به دلیل خصلیت ایدئولوژیک و بسیار بسیار تنگ نظرانه ی خود، نمی تواند یک دست شود. حتی اگر اصلاح طلبان را کاملا حذف کنندف بخش هایی از «اصول گرایان اصلاح طلب» به تدریج نقش اصلاح طلبان فعلی را بر عهده خواهند گرفت. آرزوی حکومت یک دست در چنین حکومتی غیرممکن است.
علاوه بر این، نقشه ی جناح کودتا در جای دیگری با مشکل بزرگی برخورد کرد که آن مقاومت غیرمنتظره ی مردم و جنبشی بود که شکل گرفت. من فکر نمی کنم آن ها چنین مقاومتی را محاسبه کرده بودند...


اخبار روز: اما این مقاومت هم ظاهرا مهار شده است...

تابان: من از مهار آن صحبت نمی کنم. خیلی چیزها تغییر کرده، اما قبل از آن می خواهم روی این موضوع تکیه کنم که البته فرصت های بزرگی از دست رفته است. در فاصله ی بیست و دو تا بیست و نه خرداد که خامنه ای به نماز جمعه آمد، فرصت طلایی برای شکست نقشه ی کودتا وجود داشت. اگر میرحسین موسوی و البته در درجه ی بعد مهدی کروبی – که هواداران کمتری داشت - اصرار می کردند مردم در خیابان بمانند و به ویژه روز ۲۹ خرداد خیابان ها را برای ظهور رهبر کودتا خالی نمی کردند، شاید وضعیت به صورت دیگری پیش می رفت.


اخبار روز: چنین برنامه ای بود، اما بعدا لغو شد. می گویند، موسوی و کروبی از برخوردهای شدید و خون ریزی و کشتن مردم واهمه داشتند...

تابان: به این گفته باید با احتیاط نگاه کرد. به نظر من نشستن آن ها در خانه در آن جمعه ی سیاه، بیشتر ناشی از امیدواری نسبت به مواضع خامنه ای بود تا ترس از سرکوب گسترده. آن ها احساس می کردند با یک هفته نمایش عظیم قدرت، رهبر حکومت، اگر هم به خواسته های آن ها تسلیم نشود، اما عقب نشینی های مهمی می کند. درست مثل همان امیدواری که خاتمی در سال ۷۶ داشت و فکر می کرد به اتکای بیست میلیون رای خود خامنه ای را به عقب نشینی و پذیرش «رای مردم» وا می دارد. اما این امیدواری ها در هر مورد نقش بر آب شده است.
دلایل زیادی هست که نشان می دهد اصلاح طلبان کاملا به پذیرفته شدن آرای مردم از سوی رهبری و سران سپاه خوش بین بوده اند و به هیچ وجه انتظار چنین برخوردی را نداشته اند. همان شب ۲۲ خرداد که نتایج انتخابات را می خواندند و در عرض چند ساعت ۱۴ میلیون رای برای احمدی نژاد اعلام کرده بودند، همین آقای سعید شریعتی که حالا استعفایش را در دادگاه از حزب مشارکت اعلام کرده اند، با بی بی سی گفتگو می کرد و همه چیز را «طبیعی» می خواند و می گفت آرای خوانده شده از حاشیه ی شهرها و روستاهاست، و رای احمدی نژاد در همین حد می ماند و از این پس شاهد جهش میلیونی آرای موسوی خواهیم بود.
البته حقیقت این است که هیچ کس انتظار چنین تقلب گسترده ای را نداشت، اما می خواهم این نکته را بگویم که اصلاح طلبان هیچ برنامه ای برای مقابله با کودتا نداشتند و باور نمی کردند تقلبی به این گستردگی صورت بگیرد. در همان روزهای اول با دستگیری های گسترده، سازمان آن ها کاملا از هم پاشید. با این حال این امیدواری تا زمانی هم که آقای خامنه ای بیاید و دستور سرکوب را بدهد و به صدای بلند اعلام کند که از خواب بیدار شوید همه چیز تمام شده است، ادامه داشت... بعد از آن بود که ابتکار عمل به میزان زیادی از دست اصلاح طلبان خارج شد و وضعیت روز به روز دشوارتر گردید.


اخبار روز: قبل از این که به ارزیابی جنبش مردمی و نقش آن برسیم، می خواهم ارزیابی تان را از عملکرد میرحسین موسوی و مهدی کروبی تا همین امروز بدانم.

تابان: هر ارزیابی از اصلاح طلبان را باید در این چهارچوب در نظر گرفت که آن ها ناخواسته وارد بازی مرگ و زندگی شدند. یعنی رقیب حکومتی آن ها را به این نقطه کشاند. بر این اساس، بسیاری از مواضع و اقدامات آن ها الزاما با شرایط قبل از انتخابات، اساسا متفاوت شد و چهره ای را از خود به نمایش گذاشتند که کمتر کسی انتظار داشت.
مهدی کروبی تا این جا بسیار شجاعانه عمل کرده و افشاگری هایش نقش بزرگی داشته است. نامه ی مشهور او در مورد تجاوز به زندانیان در زندان ها، بزرگترین ضربه ای بود که بر مشروعیت حکومت وارد شد. اهمیت و تاثیر این نامه را می توان به نامه ای تشبیه کرد که قبل از انقلاب به نام رشیدی مطلق در روزنامه ی اطلاعات علیه آقای خمینی منتشر شد و خیلی ها آن را آغاز فروپاشی حکومت پهلوی می دانند. حکومت جمهوری اسلامی هم بعید است بتواند از اثرات این نامه ی تکان دهنده و تاریخی رهآیی یابد. اما آقای کروبی تا اینجا خصلت رهبری کننده ی یک جنبش را از خود نشان نداده است. او مبتکر و سازمانده آن که این جنبش در این شرایط مشکل بتواند دوام یابد و راه هایی برای بروز اعتراضات خود بیابد نبوده است و از این رو نمی توان در او به عنوان رهبر و سازمانگر این جنبش نگریست.
آقای موسوی شاید این خصیصه را داشته باشد. او از نظر مواضعی که اتخاذ کرده است، نسبت به دوران قبل از کودتا چند قدم جلو آمده، اما او بسیار محافظه کارانه عمل کرده است. من البته دشواری هایی را که ایشان با آن مواجه است و فشارهایی را که بر او وارد می شود، به درستی نمی دانم. جبهه ی راه سبز امیدی که او مطرح می کند، در واقع تلاشی بود که جنبش خیابانی مردم را در قالب جبهه و تشکیلات اصلاح طلبانه ای در بیاورد که حتی اگر موفق هم بشود، نمی تواند تاثیرات پابرجایی داشته باشد. مساله در مورد آقای موسوی بیشتر از آن که ایده هایی که مطرح می کند باشد، عدم حضور فعال و حتی می خواهم بگویم هر روزه ی او در این شرایط بحرانی است.


اخبار روز: بیانیه ی یازدهم او را چطور ارزیابی می کنید؟

تابان: بیانیه ی یازدهم او، یک بیانیه ی خوب است. من مقدمات آن را که طولانی هم هست، کاری ندارم. آن جا آقای موسوی حرف های خودش را زده است و از اعتقاداتش دفاع کرده است. نیروهای دیگر هم باید حرف های خودشان را بزنند و ایده هایشان را مطرح کنند. بر سر این مسایل مثل قانون اساسی، جمهوری اسلامی و نقش مذهب در نیروهای مخالف اختلاف نظر هست و باید بحث ها صورت بگیرد و نظرات مختلف عرضه شود. این جا محل رقابت است.
اما مهم اما آن ۹ ماده ی است که در پایان این بیانیه آمده و به نظر من تفریبا همه ی مسائلی را که در این مقطع برای کار مشترک باید طرح کرد، طرح کرده است. ما در اخبار روز قبلا هم روی این موضوع تاکید کرده بودیم که نیروهای مخالف کودتا علیرغم آن که نظرهای مختلفی دارند و باید نظرات خود را مطرح و بر سر آن ها رقابت کنند، اما در عین حال باید موازینی را برای توافق و کار مشترک در نظر بگیرند که به نظر من نقطه ی مشترک فعلات فقط می تواند برگزاری انتخابات آزاد باشد. اگر ۹ ماده ی مطرح شده ی آقای موسوی را جمع بزنیم، از آن مخالفت با انتخابات فرمایشی اخیر و تقریبا همین انتخابات آزاد بیرون می آید و از همین رو به نظر من مبنای گفتگو و توافق می تواند باشد.


اخبار روز: دادگاه های فرمایشی را در کجای این وضعیت ارزیابی می کنید؟ چه اصراری است وقتی همه می دانند که حرف های گفته شده در این دادگاه دروغ است، باز هم آن ها را با این پی گیری ادامه می دهند؟

تابان: دادگاه های فرمایشی ضربه ی سنگینی به اصلاح طلبان وارد کرده و متاسفانه برگزاری آن ها به این شکل ضربه ی روحی شدیدی به جنبش اعتراضی زده است.


اخبار روز: یعنی شما معتقدید باید در زندان مقاومت می شده است؟

تابان: من هرگز چنین حرفی نزدم. «اعتقاد» در این مورد نقشی بازی نمی کند. من دارم روی اثرات سیاسی و روانی این دادگاه ها بحث می کنم. ببیند، بحث بر سر این نیست، که برخوردهای گذشته با قربانیان شکنجه اشتباه بوده است، بحث بر سر این نیست که نباید شرایط زندانیان و محیط زندان را در نظر نگرفت، نباید با قربانیان شکنجه همدردی کرد و به هر نحو کوشید که بار آن ها سبک تر شود، بحث بر سر این نیست که انتظار داشت هر کس زیر شکنجه رفت، مقاومت کند. بحث من این است که مقاومت نکردن و اعتراف کردن علیه خود را نباید به یک «ارزش» تبدیل کرد. الان نگاه کنید به این نامه هایی که چپ و راست و در خارج از زندان تحت عنوان «من هم اعتراف می کنم» منتشر می شود. این ها برای چیست؟ برای این که می خواهد این را تبدیل به یک فرهنگ و یک ارزش بکند. با این باید مخالفت کرد. آیا در این که جامعه تشنه ی جرقه ای از مقاومت در این دادگاه ها بود، می توان تردیدی کرد؟ وقتی عکسی از دست آقای عطریان فر که من نمی دانم به طور اتفاق یا عمد، به صورت «وی» - یکی از علایم جنبش سبز – در دادگاه بالا رفته است هزاران بار تکثیر می شود و در اینترنت می چرخد، می توان تصور کرد که جرقه ای از مقاومت چه انعکاسی می یآفت و چطور استقبال می شد. جنبش مردمی ایران که بخش عمده ی آن را جوانان تشکیل می دهند – و معمولا بی تحربه و عجول هم هستند – در این روزهای سخت بسیار نیازمند به علایمی است که نشان بدهد، ایستادگی و مقاومت در برابر کودتا ادامه دارد، اما متاسفانه این را کمتر در جامعه می بیند. آقای موسوی جز با بیانیه های گاه به گاهی خود حضوری ندارد، دادگاه ها این طور پیش رفته است، محافل اصلاح طلب رهنمودهایشان یا توخالی است و یا کمتر جنبه ی مبارزه جویانه دارد. جامعه ی ایران در این شرایط بیش تر از هر چیز به نشانه های امیدوارکننده احتیاج دارد...
با این حال این را هم باید اضافه کنم که هر چند دادگاه ها یک ضربه ی روحی بود، اما از نظر اخلاقی و معنوی نتوانست به هدف هایی که حکومت می خواست دست پیدا کند و به کودتاگران حتی کوچکترین حقانیتی بدهد.


اخبار روز: دوباره به سوال اصلی ام بر می گردم، فکر می کنید مقاومت شکست خورده است؟

تابان: خیلی ها، به خصوص جوانانی که با شتابی گیج کننده به خیابان ها آمدند و تظاهرات های میلیونی را شکل دادند، شاید انتظار داشتند که کار در همان هفته ی اول تمام شود، من نمی توانم بگویم اگر رهبران جنبش درست تر عمل کرده بودند، این انتظار صددرصد بی جا بوده است. اما برای چنین کسانی شاید حالا این تصور به وجود آمده باشد، که مقاومت شکست خورده است. من اما این طور فکر نمی کنم. مقاومت به تعبیری تازه شروع شده است. من یقین دارم که ایران عوض شده است و به قبل از ۲۲ خرداد ٨٨ بر نمی گردد. بزرگترین نشانه ی این تغییر هم، تغییر کیفی در رابطه ی مردم با حکومت است. تا قبل از این حوادث اکثریت بزرگی از مردم حتی آن ها که مخالف این حکومت بودند، وجود آن را به این یا آن نوع پذیرفته بودند. زندگی در زیر سایه ی این حکومت را هم پذیرفته بودند و تلاش می کردند، این یا آن گوشه ی آن – و در واقع زندگی خود را – بهتر کنند. الان اما چنین نیست. مردم دیگر این حکومت را نمی خواهند، زندگی در زیر سایه ی سرنیزه ی آن را نمی پذیرند. این حکومت اکنون مثل بغضی در گلوی مردم گیر کرده است، مردم باید خود را از چنگال این بعضی که دارد آن ها را خفه می کند، نجات دهند. مردم و به خصوص جوانان این حکومت را ذره ذره خواهند تراشید، تا بالاخره آن را روزی و به طریقی محوش کنند.


اخبار روز: آیا فکر نمی کنید زور مردم کافی نبوده و حکومت کودتا به سوی تثبیت خود می رود؟

تابان: اگر حکومت کودتا تثبیت شده بود، این طور از هر اجتماع کوچکی وحشت نداشت. آن ها برای برهم نخوردن آرامش مجبور شده اند علیه خودشان قیام کنند و مراسم های سنتی و مذهبی شان را هم لغو کنند که مبادا دوباره اوضاع از کنترلشان خارج شود.
زور مردم همیشه کافی است. اما مساله این است که مردم نتوانستند به دلایل مختلف همه ی زور و نیروی خود را به کار بگیرند. من فکر می کنم این حکومت را فقط با تظاهرات خیابانی نمی توان از میان برداشت. این حکومت، حکومتی است که سالهاست خودش را برای مقابله با چنین تظاهراتی آماده کرده و دیدیم که در این زمینه هم بسیار قدرتمندانه و هم بسیار بیرحمانه عمل کرده است.
چنین حکومت هایی وقتی از پای می افتند که شیرازه ی نظامشان از هم بپاشد و از نظر اقتصادی و اداری فلج شوند. تاکنون بارها در مورد نقش کاری اعتصاب تاکید شده است. منتهی اعتصاب های فلج کننده معمولا به راحتی شکل نمی گیرند، آن ها بعد از یک دور مبارزات خیابانی است که آغاز می شوند و شعله می گیرند.


اخبار روز: اگر بخواهید این نبرد مرگ و زندگی بین مردم و حکومت کودتا را به مسابقه ای – در واقع مرگبار – تشبیه کنید، نتیجه را در حال حاضر چطور می بینید؟

تابان: هنوز در وسط چنین مبارزه ای هستیم. نه مردم باخته اند و نه حکومت برده است. یک نیمه ی سرنوشت ساز باقی مانده است که سرنوشت را رقم می زند و در این نیمه، امکانات دو طرف را باید دقیق بررسی کرد.
حکومت کودتا امروز نه در ایران و نه در جهان مشروعیت ندارد. این حکومت امکان رفرم های سیاسی ندارد، هر رفرم سیاسی مثل آتشی می ماند که به انبار باروت سرایت کند. این حکومت امکان هیچ رفرم اقتصادی ندارد. اقتصاد ایران بنا به گزارش های حتی نیمه رسمی خبرگزاری های داخلی در حال فروپاشی است و چشم اندازی هم اساسا برای حل بحران های آن وجود ندارد. وضعیت حکومت کودتا بسیار متزلزل است. پس فردا دانشگاه ها و مدارس باز می شوند و کانون های تازه ای برای مقابله با کودتا شکل می گیرند. کارخانه ها مثل انبار باروت می مانند. روحانیون ناراضی اند، حکومت حتی مجبور شده است مراسم سنتی و مذهبی خود را تعطیل کند. سرکوب اگر کمی شل شود، خیابان ها دوباره محل اعتراض خواهند شد. فشار بین المللی در روزها و ماه های آینده تشدید می شود.
این ها امکانات جنبش آزادی خواهانه ی ما هستند. حکومت در برابر این همه بحران و کانون های مقاومت، سلاح زیادی در اختیار ندارد. می توانند بر حضور نظامیان باز هم بیافزایند و کشور را به سوی یک حکومت و دولت نظامی سوق دهند، اما هیج حکومتی نتوانسته است فقط به زور سلاح حکومت کند.
فکر می کنم بحران های سیآسی و بحران های اقتصادی و فشارهای بین المللی که این حکومت با آن مواجه است و یا مواجه خواهد بود، چنان نیروی عظیمی را به میدان خواهد آورد که ده تا سپاه پاسداران هم برای مقابله با آن کافی نخواهد بود. سوت پایان این مسابقه قطعا با پیروزی مردم کشیده خواهد شد.