جوجه اتمی و تئوری «مرد دیوانه»


رائول ماهاجان - مترجم: هاتف رحمانی


• تفاوتی که هست آن است که جنگ عراق در شرایط گرایش به پیروزی نظامی انجام گرفت، تقریبا زمانی که تمام افراد بصیر استدلال می کردند که سندروم ویتنام، برای همیشه از بین رفته است، تنها سه سال بعد (از جنگ عراق) ما در شرایطی از بدبینی مطلق درباره توانایی ایالات متحده برای تغییر جهان از طریق اعمال خشونت به سر می بریم ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۲٨ فروردين ۱٣٨۵ -  ۱۷ آوريل ۲۰۰۶


چندين ماه پيش، من احتمال تهاجم نظامی امريکا به ايران را پيش بينی نمی کردم. در صورتی که دولت بوش نوميدانه عاشق ايجاد موازنه نيروها باشد به احتمال قريب به يقين (حمله به ايران) يک بدبختی استراتژيک است. چنين استدلالی   زمانی که با دولتی که شديدا از واقعيت به دور است سروکار داريم خطرناک است، اما من چنين می کنم .  
من اشتباه می کردم؟ در ۲ آوريل، ديلی تلگراف، با التفات به سخن گوی ارتش بريتانيا گزارشی درباره جلسات بريتانيا و ارزيابی نقشه های حمله امريکا به ايران منتشر کرد. مقامات رسمی بدون ذکر نام اعلام کردند که در صورتی که ايران با درخواست   تعليق غنی سازی اورانيوم موافقت نکند حمله به ايران اجتتاب ناپذير خواهد بود.
و پس از ان، سيمور هرش در مقاله ۷ آوريل نيويورکر، ، منابع بی نام مخالف در داخل مجتمع نظامی – امنيتی خود را اشکار کرده می نويسد که دولت بوش (چنين نقشه ای) دارد.
يکی از منابع هرش می گويد که بوش احمدی نژاد را با هيتلر مقايسه می کند- پيشرفت کاملا گيج کننده   نه چندان جديد-   و اعتقاد دارد که او تنها سياستمداری است که شجاعت سياسی قربانی کردن محبوبيتش (چه قدر هم دارد) را به خاطر نجات جهان از بلای فرضی ايران اتمی دارد .
هرش اظهار می دارد که بنا به تخمين سام گاردنير تحليل گر نظامی، امريکا احتمالا به حمله به ۴۰۰ هدف جهت از هم گسيختن برنامه   معروف به سلاح هسته ای ايران نياز دارد. برخی از سايت های آن ها آن چنان زير زمين قرار دارند که انهدام آن ها تنها با استفاده از سلاح های هسته ای تاکتيکی امکان پذير است.  
همه اين ها، کاملا ترسناک به نظر می رسند. زمان در گذشته و اکنون قابليت هرش را در ارائه گزارش هايی که هيچ کس ديگر توان آن را ندارد نشان داده است.  
و در حال حاضر اين چيزی نيست که من می بينم. در حقيقت، من يک حس عميق بازتوليد گذشته را دارم. ما در اوايل بهار- اواخر زمستان سال گذشته دقيقا ترس مشابهی داشتم، (اين امر) با مقاله سيمور هرش و پيش بينی قريب الوقوع جنگ توسط افرادی چون اسکات ريتر عملی شد. ما همچنان سال گذشته را مانند امسال می بينيم، هر دو دولت امريکا و ايران گوششان بدهکار ادعاهای مقاله هرش نيست.
پارسال جنگ اتفاق نيفتاد. و چيزی که از آن زمان تغيير کرد، آن است که بوش بی پروا سرمايه سياسی خود را در داخل و خارج از دست داد. مشارکت بيشتری با اروپا وجود دارد، اما اروپا خواهان عمليات نظامی نيست.
کسانی ممکن است بگويند که اين کار همچنين تکرار واقعی تدارک جنگ عراق است، که با اين اظهارات که (يا) ايران شانس حل ديپلماتيک موضوع را دارد يا امريکا، وارد جنگ خواهد شد، تکميل می شود. البته تفاوتی که هست آن است که جنگ عراق در شرايط گرايش به پيروزی نظامی انجام گرفت، تقريبا زمانی که تمام افراد بصير استدلال می کردند که سندروم ويتنام، برای هميشه از بين رفته است، تنها سه سال بعد (از جنگ عراق) ما در شرايطی از بدبينی مطلق درباره توانايی ايالات متحده برای تغيير جهان از طريق اعمال خشونت به سر می بريم.   
بنابراين آن چه ما می بينيم، چيزی است که فرد کاپلان متخصص نظامی آن را «جوجه اتمی» می نامد. امريکا و ايران خود را در کلافی از برحورد ها کليد کرده اند، هريک اعلام می کنند   که تحت هيچ شرايطی کوتاه نخواهند امد. وحشت تهاجم نظامی عليه ايران، نه احتمال عمليات نظامی بلکه درماندگی امريکا را نشان می دهد که به نظر می رسد تمام کارت های خود را مصرف کرده است و تنها می تواند به زهره گرفتن از ايرانيان در مذاکره اميدوار باشد.  
صحبت از استفاده از به اصطلاح «سنگرکوب های هسته ای» nuclear bunker-busters قدمی فراتر از آن می رود که تئوری «مرد ديوانه» نيکسون را احيا کند. – ايده ای ظريف که اگر به اندازه کافی ديوانه وخشن ظاهر می شد – می توانست ويتنامی ها را با ترس وادار به تسليم نمايد. خوب، نه ويتنامی ها و نه جنگی که درگير ان بود، بلکه تصورات نيکسون و نظريه «مرد ديوانه» او به زباله دانی تاريخ پيوست. تنها لازم است گاه گاهی بيرون آورده شده و توسط موشک های هسته ای خاک روبی شود. (آن چنان که حکومت کلينتون اين کار را کرد)
با اين حال، آن چنان که من قبلا متذکر شدم، ايالات متحده نمی تواند نفع استراتژيکی از ورود به جنگ به دست آورد، اگر چنين جنگی رخ داد، اين را به ثبت می رساند: جنگ بنيان ادعاها مبنی بر اين که   حاکمان ايران ديوانه هستند و نمی توانند برای منافع خود کار عاقلانه ای انجام دهند را تاييد خواهد کرد .(با خودداری کردن از   (رفع) حمله امريکا يا متحدان او). در همان حال، جنگ عملا دلالتی براين باور که   دولت ايران خيلی معقول است خواهد بود.چه حيرت آور و به خوبی جا انداخته شد که ايران   قصد بی ثباتی عراق را همواره ادامه داده و امريکا برای تلافی کردن عليه اهداف آسان در اطراف جهان، نيازمند ترساندن آنان از انتقام همراه با تهديدات بيشتر خواهد بود.  
 
منبع : پاتيکال افيرز