از : m m
عنوان : به خود بیاییم
*
*
رژیم مرده است
آستین ها را بالا بزنیم
و لاشه گندیده آنرا بخاک بسپاریم
*
*
۱۶۴۴۲ - تاریخ انتشار : ۲۵ شهريور ۱٣٨٨
|
|
از : منوچهر جمالی
عنوان : کاوه ، ملت ایران بود که یک خدا را شکست داد . ایرانیان، با جسارت باخدا جنگیده اند
درشاهنامه ، کاوه ، نماد نفش سرپیچی ازهرحکومتیست که برضد قداست جان وخرد انسانی باشد .
ولی همه، چنین می پندارند که کاوه ، یک فرد و یک رهبر بوده است که برضد خدای خونخوار که ضحاک باشد، بپاخواسته است
ضحاک ، دراصل یک شاه نبوده است ، بلکه دراصل « خدای قربانی خونی بوده است که« پیمان یاعهد » را بر قربانی خونی استوار ساخته است » .
این قیام، قیام ملت ایران برضد یک خدا، و برای تبعید و سرنگونی یک خدا بوده است .
خدا بودن ضحاک را سپس پوشانیده اند، و اورا به یک شاه، کاسته اند ، تا احترام سایر خدایان را حفظ کنند ، تا ملت ایران، کمتر به فکر براندازی خدایان برخیزد .
این ملت است که میتوانسته است خدا را سرنگون کند . ملت ایران ، چنین جسارتی داشته است .
کاوه ، کی بوده است ؟
درشاهنامه میتوان دید که کاوه به ضحاک میگوید، تو هیجده فرزند مرا کشته ای . این چه معنائی دارد ؟
سیمرغ یا ارتافرورد، اینهمانی با روز۱۹ هرماهی دارد که سیمرغ باشد . کاوه با هیجده پسرش، سیمرغ هستند.
سیمرغ، نامیست که به « همه ملت» داده میشد. این ملت هست که شاه خودش هست .
ارتا، تصویر خدا به شکل خوشه بوده است .
خدا، وجودی جز خوشه ملت یا جامعه نیست .
این ملت ایرانست که برضد خدای خونخواری که قربانی خونی را مانند اسلام تاءسیس کرده است و مغز جوانی ملت را میخورده است، برخاسته و اوراسرنگون و تبعید کرده است . ملت ایران ،آن گستاخی را دارد که پشت پا به قداست چنین خدائی بزند و آنرا از ایران تبعید کند
۱۶۴۲۱ - تاریخ انتشار : ۲۴ شهريور ۱٣٨٨
|
|
از : منوچهر جمالی
عنوان : چراروشنفکران به سخنان عبید زاکان که هفتصئسال پیش گفته گوش ندادند!
هفت صدسال پیش، عبید زاکانی ، تجربیات مردم ایران را درباره فضاوت اسلامی ،
چنین به عبارت آورده است :
« الـقاضـی » : آنکه همه او را نفرین کنند .......
« نایب القاضی » : آنکه ایمان ندارد ..........
« الوکیل » : آنکه حق را باطل گرداند .........
« الـعـدل » : آنکه هرگز راست نگوید ........
« اصحاب القاضی » : جماعتی که گواه به سلف فروشند......
« البهشت » : آنچه نـبیـننذ .......
« الخـلال » : آنچه نخورند .......
« مال الایتام و الاوقاف » : آنچه برخود ازهمه چیز مباح تر دانند....
« چشم قاضی » : ظرفی که به هیچ پر نشود.......
« دارالقضا » : عتبه ( آستان) الشیطان.........
« شرب الیهود» : معاشرت قاضی .....
این تجزبیاتی است که ملت ایران ، سده ها از اسلام کرده بوده است
ودرآینده نیز همان خواهد ماند . آنقدربا « عدل علی » سرملت را کلاه
نگرارید . ایرانیان ، داد را « از فریدون و ایرج » یاد میگیرند
نه از غارنگرانی که با شمشیر به ایران تاختند و ملت ایران را دراین
هزاروچهارصدسال بنابودی و فلاکت کشیده اند .
۱۶۴۰۷ - تاریخ انتشار : ۲٣ شهريور ۱٣٨٨
|
|
از : عابدین رستگار
عنوان : اقای منتظری احسن بر شما
اقای منتظری از شما باید برای اعتراف و شجاعت در برابر نظام اسلامی تشکر کرد. با کمال اطمینان میتوان گفت که کمتر کسی میتوانست سقوط جامعه روحانی را تا این اندازه پیش بینی کند ومردم در نهاد دین و روحانیت سعادت و ارامش خود را جستجو میکردند که هیولای قدرت ایمان و اخلاق مدنی را به ناگهان از بین برد.
ناگفته پیداست که جامعه ایران قرنها مار در استین پرورش میداد و اگر از یکی دو فرد ممتاز از این قشر بگذریم تاریخ روحانیت شیعه تاریخ اجحاف و ستم و ترویج تعصب مذهبی واشاعه خرافات بوده است.
جامعه روحانیت اکنون با دو مشگل اساسی روبروست یکی در قدرت بودن که باید دیر یازود قدرت را به نمایندگان مردم تحویل دهد ودیگری بازبینی و تحول فکری در سازمان شیعه و بیشتر نقادی اصول فقهی و اصول اعتقادی است.
۳۰سال حکومت دروغ و ریا و اجحاف و قتل و دزدی خود بهتری فتوا برای حرام و یا غیر قانونی بودن هر نوع حکومت دینی در ایران است.
روحانیت و گروه های دینی باید هرگز هوس تسخیر قدرت و اعمال اجبار ی اصول دینی خود را بر جامعه ایرانی تحمیل نکنند.
با رفتن خامنه ای مشگل جامعه دین زده حل نمیشود بلکه باید جامعه روحاینت بپذیرد و به ان تفهیم کرد که جامعه قرن ۲۱ را نمیتوان با رهنمود قرون گذشته اداره کرد وباید اخوندها از همه مقام های دولتی کناره گیرند.
ادعا و یا خواستار حکومت اسلامی بودن باید برای همیشه غیر قانونی تلقی شود.
۱۶۴۰۴ - تاریخ انتشار : ۲٣ شهريور ۱٣٨٨
|