شما کاکنون جهانخوارید!


اسماعیل خویی


• " امیرِ مومنین" رای جهانخواری به سر دارد:
جهان را خرد خواهد، ای شما که اکنون جهانخوارید!

نگویم بفکنید او را، نه! تنها کار ایران را
به دست و رای ما، ما مردمِ بیدار بسپارید. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۲۶ شهريور ۱٣٨٨ -  ۱۷ سپتامبر ۲۰۰۹


 
 
چرا، آخر چرا، دست از سرِ ما برنمی دارید:
توانایانِ دانایی که چونین مردم آزارید؟!
 
بیفزودید بر نعلین داس و چکش و پوتین:
که، در سرکوب ما، نعلین را بس می نپندارید.
 
شمایان را نیارم داد به دینِ خدا سوگند:
که، چون من، از خرافه وزجمود و جهل بیزارید.
 
شما را به خدای سود و دارایی دهم سوگند:
که این   یک بر زمین هست و شما باورش می دارید.
 
نبرد آیینِ کشورگیری است اسلام در قدرت:
شمایان پرورشکاران زهرآگین ترین مارید.

جهان آن سوی" دارِکفر"، و این سو "داراسلام است":
شما از دار کفر آیید و کشتن را سزاوارید.

خطر جدی تر از جدی ست؛ همچون ما، شمایان نیز
هم اکنون باورش دارید، اگر هُشیار و بیدارید.

شگفتا از گزینِ شتان! زدانش تان و بینش تان!
لجن خوارید آیا کین چنین غرقِ لجنزارید؟!

نخواهم یاری ازتان بهرِ ایران ،نه! "ولایت" را
زیاری دست بردارید، انسان را اگر یارید
 
پذیره ستید اینک پیشکار پاسدارش را:
که لابد این دغل   را همطراز خود می انگارید؟
 
اگر باشیم ما مردم" خس و خاشاک" در چشم اش،
شمایان نیز هر یک تان نه بیش از بوته ای خارید.
 
عبث کاوید تاریکای ژرف اش را به بوی سود:
در این گنداب ممکن تان نگردد صیِد مروارید.
 
"امیرِمومنین" خوابِ خلافت بیند آقایان!
نه بر ایران که بر دنیا، کز آن خود بارخوردارید.
 
به رویاهای شب خیزش ببیند بامدادی را
که یا در زیرشمشیرید یا خود بر سرِ دارید.
 
به خاکِ میهنِ من قارچ های مرگ خواهد رُست:
بر از ویرانی و درد آورد تخمی که می کارید.
 
نخواهد خواست گرما از اتم یا روشنی آخوند:
اگر باور چنین دارید، باید برشما زارید.
 
به جز سرما وتاریکی جهان را برنیارد، هان!
سرشتی دوزخی دارد درختی که ش به بار آرید.
 
" امیرِ مومنین" رای جهانخواری به سر دارد:
جهان را خرد خواهد، ای شما که اکنون جهانخوارید!
 
نگویم بفکنید او را، نه! تنها کار ایران را
به دست و رای ما، ما مردمِ بیدار، بسپارید.
 
زنان مان و جوانان مان همه بیدار و هُشیارند:
چو من، دارید باورشان، اگر بیدار و هُشیارید.
 
 
   دوم خرداد هشتاد و هشت
  بیدرکجای لندن