"راه سبز..." و ضرورت همرأئی ملی علیه استبداد دینی - جمشید طاهری پور

نظرات دیگران
  
    از : همای سکولار

عنوان : قبول کنیم که اشکال داریم
‫‫مقاله شما نظرات جالبی ارائه میکند ولی توجه چندانی به دانائی، توانائی و ظرفیت
مردم ندارد. واقعیت این است که ما همگی از انواع بیماری های تاریخی و روانی، اجتماعی، اقتصادی، سرکوبی وناشی از استبداد، سرخوردگی، عقب ماندگی، خود بزرگ بینی، دروغ گوئی، پریشان گوئی، تحلیل و نگرش عاطفی و مصلحتی، دوری از ارتباط و آمیزش با سایر ملل، رنج میبریم. درصد قابل توجهی از مردم میهن ما دچار یک نوع عارضه، بیماری و یا عیب روانی چرخه ای مسری هستند. خود بنده و شما، و همه مشهورین این آب و خاک، از مخالفین دولت تا موافقین آن، از دیندار لیبرالی چون سروش تا دین باز سوسیالی چون رجوی، از موسوی قدردان امام راحلش تا احمدی نژاد نوکر دروغین ولی و امتش، همه، البته با میزان ودرجات بسیار متفاوت، از آسیب و گزند ‫تاریخی و ژنتیکیاین عارضه روانی مخل اجتماع، مصون نمانده ایم. مردم ما هنوز قادر به انجام یک کار کوچک اصلاحی مستقل از حکومت، که نهادینه شود و دیگر فرو نپاشد، نبوده است. اگر ‫ما کار خیلی کوچک رانتوانیم انجام دهیم، کار خیلی بزرگتر را ابدا نمی توانیم! از زمان مشروطیت تا به حال دو بار انقلاب ناموفق و سه، چهار بار جنبش ناموفق به امید انقلاب کرده ایم و باز هم داریم نشانه می گیریم برای انقلابی دیگر، بدون اینکه کلیه بدیل های راحت و عملی (کارهای خیلی کوچک) را آزموده باشیم. ‫چرا نباید این بدیل را هم خوب مطالعه و بررسی کرد؟ ‫آیا بدلیل همین ناهنجایهای غیر قابل پیشبینی وغیرقابل کنترل ناشی از این بیماران انبوه کشور، در تمام اقشاروطبقات ورده ها، بهتر نیست قدری با احتیاط تر عمل کنیم واز راحت ترین و ممکن ترین مسیر شروع کنیم؟ شاید به همین دلیل موسوی ، کروبی ، خاتمی و مردم جنبش سبز همگی باید باهم از رفسنجانی پیشتیبانی کنند. نگذارید رفسنجانی مهره ای سوخته شود. صادق زیبا کلام سخت در اشتباه است. بهترین و قدرتمندترین کسی که بتواند احمدی نژاد، سپاه، بسیج و سایر نیروهای ‫باد کرده و ورم کرده را اصلاح کرده و دوباره قانون و آزادی نسبی بیان و مطبوعات را تا حد ممکن تعدیل و تضمین کند، هنوزهم فقط و فقط رفسنجانی است. هم او به کمک و پشتیبانی جنبش سبز نیاز دارد و هم مردم به کمک او، و این کمترین هزینه برای مردم شجاع و از جان گذشته، ولی بدون اسلحه وقدرت، ماست. موقعیت رفسنجانی اکنون شبیه موقعیت بختیار در زمان شاه است. اگر او بسوزد، ممکن است دوباره سالهای سال دوران دیکتاتوری دینی ونظامی از نوع پاکستانی ادامه یابد و باز ، همچون زمان از دست رفته بختیار، در حسرت از دست دادن یک فرصت و مهره تاریخی و مشکل گشای ممکن و حیاتی، سی سال دیگر بسوزیم و غبطه خوریم و هنوز هم نتوانیم حتی بجای همین موقعیت امروزمان برگردیم .
۱۶۷۱٨ - تاریخ انتشار : ۴ مهر ۱٣٨٨       

    از : هامون

عنوان : چه کمکی روشنگران ، روُشنفکران ....؟
بسیار سپاسگزار از تحلیل شما . امیدوارم بر خورد انتقادی شما هم از رهبری و هم از خود جُنبش سبز ادامه یابد . اخیرا شعارهایی در روز قدس داده شد که در موردش بحث شد . آیا فکر نمی کنید که مهم باشد در مورد آنچه در خیابان گفته میشود به بررسی و تجزیه و تحلیل نشست؟ از آنجائیکه رهبری و سازماندهی یک مکانیسم خیابانی یا مجازی پیدا کرد، آیا بهتر نیست توجه بیشتر به نکات نوینی داشت که برای جنبش حیاتی است؟ بیانه موسوی تاکید روی سازماندهی یا هسته های کاری داشت . من فکر میکنم بعد از "تهیج" اولیه بسیار مهم است که روشنفکران و کاوشگران جنبش به این امر حیاتی بها بدهند. حتی آنچه از ایران هم میخوانم نمی بینم به این امر توجه شود . بدون سازماندهی و تشویق به امر سازماندهی امر پیروزی محال است. چه کمکی روشنگران ، روُشنفکران می توانند بکنند؟ من , ترسم از غفلت همگانی است. کمتر مطلب می بینم. امیدوارم از شما در این زمینه بیشتر بخوانیم.
۱۶۶۹۱ - تاریخ انتشار : ۲ مهر ۱٣٨٨