بیانیه ی دانشجویان لیبرال دانشگاه ها - اخبار روز

نظرات دیگران
  
    از : مصطفی میم

عنوان : ما بیشمارانیم
آقای کوشای گرامی، نظرات شما بسیار سنجیده و پخته است. من شخصا به هیچکدام از گروههای چهارگانه ای که نام بره اید وابستگی ندارم و مثل شما همه را نقد می کنم اما نقد سازنده، نه ناسزا و فحش و فضیحت. گرایش ملی در من قوی تراست. از تهمت زدن متنفرم و دوست دارم که بحث ها دوستانه، محترمانه و مستدل باشد. اگر ما بحث های سازنده ای را پیرامون مسائل عمده ای که در اخبار روز یا هرجای دیگر مطرح می شود آغاز کنیم یقینا کارشکنان می آیند و دشنامهای شان را می دهند. از این گریزی نیست. اما در فرآیند خواندن نوشته های افرادی مثل شما و آقایان مازیار و خسرو و هها انسان آگاه دیگر، می آموزند و شاید هم که در روش شان تجدید نظر کنند. از کجا باید شروع کرد؟ من تجریه چندانی در بحثهای آنلاین ندارم. خواهش می کنم شما یا آقای مازیار پیشقدم شوید. شاید بشود همه ی ما یادبگیریم که مثل فرزندانمان بحث کنیم.
۱۶۹۴۱ - تاریخ انتشار : ۱۱ مهر ۱٣٨٨       

    از : محسن کوشا

عنوان : تا همویگر را دوست نداشته باشیم گذشت نخواهیم کرد
دوست عزیز مصطفی م صمن اینکه نظرات خود را نوشته پیشنهادی داده و نظر دیگران را جویا شده ست.
اینجانب خود را در حد یک کاربر معمولی موظف می داند که رعایت حال مسئولان «اخبار ر وز » را بنماید تا این سا یت بتواند بیش از پیش به خدمات ژورنالیستی خود ادامه دهد. فراموش نکنیم که اخبار روز در برابر قانون آلمان مسئول ست و ما نباید هرچه دلمان میخواهد بنویسیم.روی سخنم با افرادی ست که بدون امضا و بدون اسم مستعار دائمی از ایران و تمام دنیا با نوشته های ضد مردمی و انحصار طلبانه علیه این و یا آن جریان سیاسی لجن پراکنی کنند. ما که فارسی می نویسیم باید اجازه دهیم تا فرزندان به این سایت ها بیایند و با نسل ما آشنا شوند و به ما نخندند. آیا تمام مدعیان سیاسی در سایت خود امکان اظهار نظر دارند ؟ سایتی سراغ دارید که بدون کنترل بتوان اظهار نظر کرد ؟
در ایران بزرک بعداز مشروطه تمام تفکرات و نحله های فکری در ۴ خانواده ی بزرگ فعالیت داشته ست
ـ نیروهای روحانیون و مذهبی
ـ نیروهای درباری
ـ نیروهای ملی
ـ نیروهای جپ
در تمام دوران بعداز مشروطه بغیر از قبل ۲۸ مرداد ۳۲ امکان فعالیت حزبی مانند کشورهای دموکراسی نبوده تا راست و میانه و چپ آزادانه به رقابت بپردازند. راست و میانه و چپ به مفهوم نمایندگی طبقات و اقشار جامعه می باشد که در زمان شاه حزب تمامیت خواه رستاخیز نماینده «تمام مردم» بود و هنوز هم بروی مبارک نمیاورند که شرم آور بود. بعداز انقلاب هم فقط جریان های مذهبی وابسته به حکومت حق فعالیت داشتند و هنوز هم حاضر نیستند دگراندیشان را برسمیت بشناسند حتی نهضت آزادی را !!!!!!!
جوانان ما در خارج از کشور مثل ما نمی اندیشند و به یکی دو زبان خارجی مسلطند و در همین جنبش کنونی تمایزات آشکار شده ست. اگر چپ ها ، ملی ها ، مذهبی ها و طرفداران برگشت پادشاهی پراکندگی خانواده های خود را سر وسامان ندهند و با فرهنگ نوین سیاسی و برنامه ای حزبی به فعالیت ادامه ندهند از غافله ی جنبشی که جوانان و زنان در راس آن هستند عقب خواهند افتاد.
نه چپ حق دارد خود را عقل کل بداند و نه ملی ها خود را وارث سنت های خوب مبارزاتی و نه مذهبی ها « مدعی» حکومت عدل علی و نه «لیبرال» ها خوده را زاده مهد آزادی دانند.
تا مردم در انتخابات آزاد ادواری و چند دوره نمایندگان خود را امتحان نکنند هیچکس نمی داند کدام مدعیان امروزی در ایران فردا موثر تر ست.
با نهایت تواضع استدعا دارم به یکدیگر احترام بگذاریم .ایمان راسخ دارم که دیگر هیچ نیروئی نمی تواند منحصرا سوار قدرت شود و دهان ها را ببندد. این را هم نمی دانم که کدام نیرو در بین مردم بیشتر نفوذ دارد و باید صبورانه و صادقانه برای فردای بهتر بکوشیم اگر شاه دهان ها را بست و حکومت مذهبی هزاران بار وحشتناک تر ایران را قبرستان نمود و ملیونها ایرانی را به مهاجرت وادار کرد. ما باید در جهت تحقق ایران برای تمام ایرانیان در اندیشه و کردار ثابت کنیم.
در باره ی اعلامیه دانشجویان لیبرال اظهار نظر نکردم و فکر می کنم که کار اخبار روز درست ست که خبر رسانی مینماید
ولی تعجب انگیر ست که آدم برود و به اخبار بی.بی.سی. سی.ان.ان. و بقیه خرده بگیرد چر ا این خبر را درج کردید.
تعجب انگیز ست که آدم برود برای خبر ها هم کامنت بگذارد.
ما متاسفانه از امکانات درست استفاده نمی کنیم.
ما میتوانیم از طریق فیس بوک هر چه میخواهیم در باره ی اخبار روز بنویسیم و یکدیگر را با خبر کنیم.
من فکر می کنم بعصی از دوستان شیطنت می کنند و به حرف های من نیز خواهند خندید.
آرزو می کنم از طیق اخبار روز و دنیای مجازی آنقدر دوست شویم که در آلمان سوئد و هر کجای دیگر همدیگر را ملاقات کنیم و رو در رو به بحث خود ادامه دهیم. به این دلیل برای امضای خود و تک تک کلمات خود وسواس دارم که در موقع ملاقات در دنیای مجازی شرمنده ی یاران نباشم. همدیگر را تا دوست نداشته باشیم گذشت نخواهیم کرد.
۱۶۹۴۰ - تاریخ انتشار : ۱۱ مهر ۱٣٨٨       

    از : مصطفی میم

عنوان : سلام مازیار، سلام خسرو، سلام کوشا
آقای مازیار، آقای کوشا، اقای خسرو ، خانمها و وآقایانی که به گفت و گوی سالم و بدون تهمت و خشونت باور دارید، بیایید درهمین سایت یا سایتی دیگر -قلمی -دور هم جمع شویم وبه بحث های و کامنت های خلاق جهت پشتیبانی از مبارزات مردم در حد توان خود دامن بزنیم و کاری نداشته باشیم به کار شکنان و کسانی که مانند خانم یا آقای چند نقطه صحبت های مرا دانسته یا ندانسته از مسیر منحرف کرده اند.
آقای مازیار کمترین فایده مشارکت من در این ستون این بود که صدای شما را شنیدم و دانستم که سایتی هم بنام ایران گلوبال وجود دارد و مشکلاتی از این قبیل که من تازه و شما قبلا با آن رو برو شده ایم. آه خدای من... همینکه نام دانشجویان لیبرال شنیده شد جماعتی شمشیر کشیدند. من هنوز نمی دانم اینان کیستند و چه می گویند، یک عده به آنها چند جور برچسب زدند! ما می توانیم فرهنگ خشونت نوشتاری را نقد کنیم.
لطفا نظرتان را بگویید.
با مید پیروزی برای مردم وطنمان
۱۶۹٣٨ - تاریخ انتشار : ۱۱ مهر ۱٣٨٨       

    از : خشونت در فرهنگ ایرانیان نهادینه شده است

عنوان : از ماست که بر ماست
میگویند زمانی نادرشاه افشار پسرش را کور کرد.میگویند که زمانی اغا محمدخان قاجار مردم کرمان را کور کرد. میگویند که در زندانهای رضا خان افرای را شکنجه کردند و کشتند که رضا خان را به پادشاهی رسانده بودند.میگویند که در زندانهای محمد رضا پهلوی زندانیان را شکنجه میکردند و انها را در بالای تپه های اوین بگلوله میبستند وبدروغ اعلام میکردند
که زندانیان سیاسی در حال فرار کشته شدند. اما دیدیم که در ۳۰ سال اخیر بویژه در دهه ۶۰ مخالفین حکومت اسلامی را در خیابانها بر روی جرثقیل در ملا عام بدار میاویختند و مردم قهرمان و شهید پرور به تماشای مرگ انسانها میرفتند دیدیم که زنان را سنگسار میکردند و مردم مسلمان و موئمن سنگ بسوی انسان نگونبخت پرتاب میکردند تا کشته شود. البته من فقط چندتا مثال در تاریخ ۲۵۰۰ ساله و یا بگفته بعضی ۷۰۰۰ ساله اوردم تا نشان دهیم که ما ایرانیها میتوانیم به تمام خشونت گران جهان درس خشونت دهیم هم شاه ما هم امام ما هم لیبرال ما هم مذهبی ومجاهد ما و هم کمونیست ما. اگر قدرت ندشته باشیم که خشونت جسمی وارد کنیم اما میتوانیم با خشونت کلامی که همان فحش و تهمت است خودمان را نشان دهیم.ایا نباید بخود اییم و عیب را نه در خشونت گران خارجی بلکه در فرهنگ خودمان جسجو کنیم و اثرش را روزانه در کلام خودمان ببینیم بویژه انجا که کسی از هویت ما خبردار نیست مثل اینترنت هرچه از دهانمان در میاید را به مخالف نظری خودمان نثار میکنیم? نگاهی به کامنت های همین صفحه بیندازیم تا ببینیم که از ماست که بر ماست
۱۶۹٣۱ - تاریخ انتشار : ۱۱ مهر ۱٣٨٨       

    از : مازیار حقوقی

عنوان : من و سایت ایران گلوبال!
من حدود یکسال و نیم است که با نام کاربری مازیار در سایت ایران گلوبال کامنت می نوشتم. در ابتدا سعی میشد که در این سایت نقطه نظرات مختلف کاربران پوشش داده شود و همین امر عاملی شد که تصمیم گرفتم بعنوان کاربر گاهگاهی در آن کامنت بگذارم و به سهم خود روشنگری کنم. نظر به اینکه نقطه نظراتم به شکل محتوایی در باره مبارزه با رژیم جمهوری اسلامی خوشایند گردانندگان این سایت نبوده است. متاسفانه در هفته های اخیر شاهد یک دگردیسی در سطح مدیریت این سایت بوده ایم که با گماشته شدن فردی با نام کاربری ساقی! در این سایت و نحوه برخورد بسیار نامطلوب با کاربران و کامنتگذاران که سعی در اعمال هژمونی تکصدایی و فشار و تهدید به کاربران دالّ بر رعایت مقررات نگارش در سایت و اینکه در صورت ادامه روشهای افشاگرانه و انتقادی تند بر علیه رژیم ( این برداشت من از محتوای ادبیات تهدیدات ساقی در اعمال روش جدید سایت در برخورد با کاربران رادیکال بر ضدّ رژیم میباشد) آی پی آنان پس از ۲-۳ اخطار بلوکه می شود. من نیز در زمره کسانی بودم که مورد مهرورزی گروهبان ساقی!! ایران گلوبال قرار گرفتم و آی پی من هم بدینگونه توسط آنان بلوکه شد.در اینجا سخنی با کیانوش توکّلی دارم و اینکه با سیاست جدیدی که این سایت در نحوه مدیریت در پیش گرفته, بی شک موجب دلسردی و مایوس شدن مبارزین و دلسوزان در پیشبرد امر تبادل افکار و فرهنگ انتقادی میشود. زیرا این روشی دموکرات مابانه بر خلاف آنچه که ادعا میکنید نیست. وجود گماشتگان جدید الاستخدامی مانند ساقی! ( روش این فرد با کاربران انسان را بیاد گروهبان ساقی معروف زندان قزل حصار در زمان شاه می اندازد!) و نحوه کاربرد ادبیات وی دقیقاً برایم روشن میسازد که فرد مزبور از اعضای تحریریه یکی از نشریات رژیم در داخل کشور بوده که اکنون به خارج کشور آمده و ظاهراً در جنبش سبز ! شماها مشغول فعالیت بوده و به ما سرکوب شدگان و فراریان این رژیم فاسد و ضد بشری, درس دموکراسی میدهد.! آقای توکلّی: ایران گلوبال را بیش از این ملهبه دست آلودگان به رژیم و عوامل آن نکنید. راه رفتن با رژیم و به منویات آن در راستای خاموش کردن صدای مخالفین واقعی تن دادن, خود حد و مرزی دارد. شما با دسته کوران طرف نیستید. شرمتان باد!
۱۶۹٣۰ - تاریخ انتشار : ۱۱ مهر ۱٣٨٨       

    از : مصطفی میم

عنوان : پرسش ۴
غلامی گرامی، من مصطفی هستم . کمونیست نیستم. اجازه بدهید برایتان توضیح بدهم که براسا س تعاریف کمونیسم علمی، انسان کمونیست در جامعه کمونیستی که مرحله ای از رشد جامعه، بعد از جامعه سوسیالیستی است ظهور می کنند. من فکر می کنم جامعه بشری تاکنون به جامعه ی سوسیالیستس نرسیده ایست و گمان ندارم که رشد جامعه در روندی که مارکس و انگلس محاسبه کرده بودند پیش برود و به آن نوع جامعه برسد. اینکه عده ای خودرا و عده ای مثل شما دیگران را کمونیست می دانند یا از غرض است یا از جهالت.
غلامی گرامی که نمیدانم شما را آقا یا خانم خطاب کنم، شخصی که نام و نشانش فقط چند نقطه بود مثل شما شتابزده پخت و پز ذهنی خود را به من نسبت داده بود من مشکلی با ایشان و شما و امثال شما ندارم، اما گویا نوشته اش با موازین اخبار روز منافات داشت و آن را حذف کردند. من عمل اخبار روز را تایید نمی کنم. به این بحث ها باور دارم و محترما هم میاموزم و هم می آموزانم و ناسزاهای شما نه مرا به ناسزا گویی وا می دارد و نه از میدان بدر می کند. صحبت شما چیست؟ کجای حرفهای مرا نپذرفته اید؟ شما چه مسئله ای با دانشجویان لیبرال و لیبرالیسم دارید؟ مواضع شما چیست؟
مصطفی میم
۱۶۹۲۵ - تاریخ انتشار : ۱۱ مهر ۱٣٨٨       

    از : gholami

عنوان : ما نظر مخالفو نمی بینیم
مصطفی کمونیست با کی صحبت می کنه ؟ ما نظر مخالفو نمی بینیم
۱۶۹۲٣ - تاریخ انتشار : ۱۱ مهر ۱٣٨٨       

    از : خسرو

عنوان : آقایان "اخبار روز" واقعاْ شورش را در آورده اید
واقعاْ خجالت آور است که سایت اخبار روز خود را آزادیخواه و طرفدار آزادی بیات معرفی کند. مطلب من را برای چه برداشتید. من بهیچ فردی توهین نکرده بودم. من به دانشجویان لیبرال دانشگاه ها تبریک گفته و بدانها گوشزد کرده بودم که کمونیسم از هر نوعش چه روسی و چه غیرروسی موجودی است ناقص الخلقه همچون اسلام سیاسی. این مطلب را در واکنش به بیانیه دانشجویان عزیز نوشتم که گفته بودند "دیگر با قویترین چشمهای مسلح نیز نمی توان جمهوریتی در این مخلوق ناقص الخلقه اسلام سیاسی و کمونیسم روسی سراغ کرد". همچنین در اشاره به مطلب آنها در مورد دادگاههای استالینی که گفته بودند "به راه انداختن دادگاه‌هایی که میراث شوم استالین برای جامعه جهانی است، سعی در تخریب چهره‌های اصلاح‌طلب و منتقد نظام دارد" گفتم که میراث استالین چیزی جز ادامه دادن راه معلم جنایتکار او لنین نبود.
من در نوشته ام از همان لغاتی استفاده کردم که دانشجویان عزیز لیبرال استفاده کرده بودند. بنابر این اگر شما میتوانید آنرا در اعلامیه دانشجویان تحمل کنید پس میتوانید آنرا در نوشته من نیز تحمل نمایید. تنها فرقی که نوشته من دارد در این است که به "پیفمبر" "عالی مقامتان" لنین "جسارت" شده بود. در واکنش شما مسئولین سایت اخبارروز ترجیح دادید باورهای عقیدتی خود را بر آزادی بیان ارجحیت بدهید. آیا این است معنی آزادی بیان؟ چه فرقی بین شما و رسانه های اسلامی است؟
در این روزهای اخیر براستی شورش را در مورد حذف مطالب در آورده اید!
۱۶۹۲۲ - تاریخ انتشار : ۱۰ مهر ۱٣٨٨       

    از : مصطفی میم

عنوان : پرسش۳
خانم یا آقای چند نقطه. من بازهم با کمال احترام به شما می گویم که شما مشکل زبان فارسی دارید. از شما تقاضا دارم اگر نوشته من پیچیده است و من نمی توانم مساله را درست مطرح کنم و روشن بنویسم، نوشته ی آقای کوشا را بخوانید. خیال و تصور نکنید که من چه می گویم، تصورات شما حرفها و ذهنیت خودتان است. حرفهای ساده ی مرا با ذهنیت مشکوک تعبیر نکنید. من می گویم روسیه و آمریکا هردو در سیاست های خارجی شان جنایتکارند. به همین سادگی. در هیچکدام از نوشته های پیشین از روسیه دفاع نکرده ام و شخصا پوتین را موجودی از قماش رهبران سیا و موساد می دانم در جست وجوی معانی اسرار آمیز لای سطور نباشید.دوره ی این نوع تفکرات گذاشته است. ما با بهره برداری و برخورداری از دموکراسی غرب بحث می کنیم نه زیر سلطه ی رژیمهای سرکوبگر.
بهتر است در کیفیت آموزه های قبلی که زیر سلطه ی نظام ستمشاهی شکل گرفته است دقت و در روش خودتجدید نظر کنیم.
این نوع اندیشه ها مثل رژیم های شاهنشاهی و هرنوع رژیم سرکوبگر دیگر، مثل اتحاد جماهیر شوروی به زباله دانی تاریخ تعلق دارد.
دوره ی زنده باد مرده باد لا اقل در بحثهایی این چنین گذشته است، دوره ی نقد و انتقاد سالم است. شما بحث ساده و سالم مرا از مسیر منحرف کردید. ما می توانستیم مثل دو همزبان باهم وارد بحث شویم. می گویم دو همزبان نه دو هموطن، زیرا وطن شما با رژیم شاهنشاهی گره خورده است و به شاهنشاه تعلق دارد اما وطن من به من و به هر ایرانی آزاد اندیشی که آنرا آگاهانه دوست داشته باشد.شما حق خود را به شاهنشاه تفویض می کنید و به او اجازه می دهید که جان و مال وناموس تان را در اختیار داشته باشد، خوش بحالتان من انصافا اینقدر گذشت ندارم. و به همه ی کسانی که چشم وگوش بسته از کسی متابعت کنند انتقاد دارم. نوع پارلمانی در جامعه ای مثل ایران کار نمی کند و تازه چه لزومی دارد.
پدر در خدمت بیگانگان بود، بروید اسناد منتشره را بخوانید، اسناد کودتای ۲۸ مرداد و دوران سلطنت پهلوی را. مردم بالاخره اورا سرنگون و بیرون کرده اند و به علت نا آگاهی که میراث تحمیلی آن خاندان بود و با دسیسه ی بیگانگان خمینی را آوردند، خیلی ساده لوحی می خواهد که حالا این رژیم را سرنگون کنند و سلطنت را به فرزندش دستخوش بدهند. تصادفا آقای رضا پهلوی آدم خوبی بنظر می رسند ولی قدرت آدمها فاسد می کند و ایشان هم که فساد در ارکان سلطنت خانوادگی شان سنت است. جامعه ما در طول تاریخ ثابت کرده است که توانایی دیکتاتور پروری دارد . دور نروید، نگاه کنید به صف دیکتاتور ها بعد از انقلاب مشروطه. محمد علیشاه، رضا شاه، محمد رضا شاه، آیت اله خمینی، آیت اله خامنه ای. حتی آدم عقب افتاده ای مثل احمدی نژاد هم مواهبش را در اریکه نیم بند قدرت حس کرده است و با سرپیچی از فرمان مخدوم گاهی آنرا نشان می دهد. !
نماینده من سایه ی خدا نیست، من خود نماینده ی خویشتنم و اگر کس پیدا شود که برنامه بهتری برای آزادی، آبادی و رفاه میهنم داشته باشد من - برای مدت محدود و معینی - به او رای می دهم. بیایید به جای این که جوش روسیه و آمریکا را بزنید راجع به این مسائل صحبت کنیم. من با تمام احترام ارزشی که برای تاریخ ایران قائلم الگوی شاهنشاهی را برای آن مناسب نمیدانم. این الگو در اواخر زمان ساسانیان ناکارایی اش را ثابت کرد. نتیجتا یک مشت بیابان گرد آمدند و سرزمین ما را اشغال و تخریب کردند.
نیاکان آریایی ما آنقدر پیشرفته بودند و پیشرفته ترین و گسترده ترین نوع فرمانروایی را که شاهنشاهی هخامنشی بود در صحنه ی جهان پی افکندند. آن نوع حکومت که در روزگار خود بهترین بود امروز به در روند تاریخ سرانجام فرسوده شد و جای خود را به انواع پیشرفته تر داد. این نوع حکومتها امروزه به موزه تاریخ تعلق دارند. جوانان ایران نشان داده اند که توانایی تشکیل پیشرفته ترین سازمان های برای اداره ی سرزمین خود دارندف بیایید در راهشان سد درست نکنیم و لااقل همین امکانات لفظی حمایت خود را در اختیار آنان قرار دهیم. وطن پرستی این است.
خدا بیامرزد پدر انگلیسیها را که برای کاستن جاذبه "سوسیالسم" که ادعای سیر کردن شکم گرسنگان و برابری و برایری و این حرفها را داشت، در ایران آشفته مرد قدرتمندی را سرکار آورند که آن را یکپارچه و مثل سدی میان روسیه و خلیج فارس حائل کند. یادتان باشد نفت هم داشتیم. این بحث ها که اسناد تاریخی محکمی را پشت سر دارد از بحثهای آنچنانی که شما مطرح می کنید بهتر است.نیست؟ قضاوت را به خوانندگان بسپاریم.
مصطفی میم
۱۶۹۱٨ - تاریخ انتشار : ۱۰ مهر ۱٣٨٨       

    از : محسن کوشا

عنوان : تغییر همه جانبه
کسانی که برای گذار به دموکراسی د رایران فعالیت می کنند حتما میدانند که سرزمینی مانند ایران با تنوع فرهنگی و آماج های مختلف مردم در سراسر کشور و مجموعه ای از تضادهای حل نشده بعداز انقلاب مشروطه می باشد. دیگر نمی توان مانند دوران شاهان پهلوی و حکومت اسلامی با کودتا یا انقلاب به قدرت رسید و دهان ها را بست و با زور و دروغ به جای مردم تصمیم گرفت. زمانه عوض شده ساختار اجتماعی دیگر نه مثل قبل از ۳۲ ست و نه قبل از ۲۲ بهمن و مردم ایران و جوانان برومند ما بیش از همیشه برای شرکت در تعیین سرنوشت خود وارد صحنه شده و مایل به مشارکت و عمل آگاهانه شدند. حماسه آفریدند و نهضت ادامه دارد.
هنوز مردم نتوانسته اند رای خود و انتخابات را نهادینه کنند. عده ای بوی کباب بمشامشان خورده بعضی تو عالم کودتای ۱۲۹۹ و ۲۸ مرداد هستند و بعضی فکر می کنند میتوانند مثل ۲۲ بهمن سوار بر موج مبارزات مردم شوند.

هنوز هر فرد یا گروه با هر نامی ، به آسانی می تواند در اندیشه و کردار - علنی و مخفی- آگاهانه یا نا آگاهانه- برای رقیبان فکری خود خط و نشان بکشد . این روش تا بحال نه نتیجه داشت و نه نتیجه خواهد داشت.
بهتر ست بجای روش های سنتی به شیوه های معمول در دموکراسی ها بپردازیم احزاب متمدن مناظره دارند و با اندیشه و سیاست یکدیگر برخورد های علنی می نمایند.

متاسفانه بیش از ۱۰۰ سال از مشروطه در ایران گذشته و انتخابات ادواری به «لطف » تمامیت خواهان نهادینه نشده و بهمین دلیل در بحث های سیاسی و نوشته های مدعیان و فعالان سیاسی رگه های تمامیت خواهی عمدا ویا سهوا دیده میشود به نظر من رگه های شاه پرستی آریامهری ، خمینیسم ، استالینیسم ، مانوئسیم ، فاشیسم ، شوونیسم ، فاناتیسم و ..و.. قابل تشخیص ست مهم نیست که فرد یا گروه چه نامی بر خود بگذارد.

تازمانیکه نیروهای حاکم در رفتار خود تجدید نظر نکند و بجای وکشورداری به چماقداری ادامه دهد
و نیروهای خارج از حکومت اعم از راست - میانه - چپ -ملی و مذهبی برای یکدیگر حق حیات و فعالیت قائل نشوند و بجای بحث های روشن برای نشان دادن اختلاف سیاست های خود به شعار های کلیشه و برچسب زنی بسنده کنند در بر هیون پاشنه هواهد چرخید.
۱۶۹۱۴ - تاریخ انتشار : ۱۰ مهر ۱٣٨٨       

    از : . .

عنوان : به مصطفی میم
ایشان "اقای نازنین" هستند و نه خانم. پنهانکاری "لیبرال" ی میفرمایند .
۱۶٨۹۶ - تاریخ انتشار : ۱۰ مهر ۱٣٨٨       

    از : مصطفی میم

عنوان : پرسش
خانم نازینن گرامی، من با نظرات شما بسیار موافقم. اما بنظر من گرایش شما به آمریکا از مرز لیبرالیسم فراتر می رود. آمریکا در طول تاریخ با هییچیک از کشورهای آفریقایی، آمریکای جنوبی و مرکزی، و خاور نزدیک روابطی لیبرالی نداشته وهمیشه روابطش با کشورهای "جهان سنتی" استثمارگرانه و خشونت آمیزبراساس سلطه بوده. شاید اگر از مثال ژاپن بگذریم کارنامه ی آمریکا را در جهان فوق العاده سیاه ببینیم. شما در همین سی سال گذشته رئیس جمهوری را در آمریکا نمی بینید که در جایی از دنیا جنگ راه نیانداخته باشد، چه دموکرات و چه جمهوری خواه.
احتمالا آقای اوباما هم هنوز فرصت نیافته اند!
همین آقای اوباما که بسیاری از ایرانی ها به او امیدوارند بعد از رانده شدن اصلاح طلبان از صحنه ی سیاست ایران و یکدست شدن رژیم و پس از آن سرکوبیهای وحشتناک با خونخوارترین و عقب افتاده ترین رژیم معاصر دنیا مذاکراتش را آغاز کرد وبه آقای متکی هم ویزا داد که به آمریکا بیاید.
من فکر می کنم در روی کار آمدن رژیم اسلامی نه تنها آمریکا از نطر سیاسی مقصر بود و با متحدانش درگادالوپ به موافقت نهایی برای جابجایی رژیم پهلوی با جمهوری اسلامی دست یافت، بلکه با پشتیبانی از رژیم شاه برای چهار دهه و پیشبرد سیاستهای خود از نظر فرهنگی و آموزشی، توده ها را چنان نا آگاه، عقب افتاده و خرافاتی نگاهداشت که انقلابی که شعار اصلی و آرمانش در آغاز استقلال و آزادی بود، جمهوری منحوس اسلامی از کار در آمد.
حالا خانمها و آقایان سلطنت طلب از ترقیات و پیشرفتهای ایران در زمان شاه صحبت می کنند، اگر آن کشور واقعا پیشرفته بود و "پیشرفتها" نه ناموزون و براساس نیازهای استثمار گران و در جهت منافع آنان انجام شده بود چگونه آنهمه انسان "پیشرفته" پشت سر خمینی جلاد شروع به سینه زنی کردند و به جمهوری اسلامی گفتند آری، آنهم سالها پس از " انقلاب سفید" که مثلا بخشی از آن فرهنگی بود.
همین الان هم آمریکا سعی می کند روسیه و چین را از صحنه بیرون و خود و متحدانش را جانشین آن کند. در این مذاکرات کذایی از حقوق بشر، انتخابات تقلبی، سرکوبی، تجاوز، شکنجه،دادگاههای آنچنانی و.... خبری نیست. آمریکا با نشستن بر سر میز با جمهوری اسلمی در شریطی که این رژیم از نظر بین المللی در بدترین وضع ممکن است به آن اعتبار می دهد.
این تنها روسیه یا چین نیست که ما را غارت می کنند همه چشم طمع به این خوان یغما دوخته اند. می شود به پرسش من درباره لیبرالیسم و مرزهای آن پاسخ بدهید؟ شما یه هریک از خوانندگان دیگر. راستش من زیاد سیاسی نیستم.
با احترام
۱۶٨۹۱ - تاریخ انتشار : ۱۰ مهر ۱٣٨٨       

    از : مصطفی میم

عنوان : کمی صبر کنید
دوستان، دندان روی جگر بگذارید. فرصت بدهید این گروه نوپا مواضعش را اعلام کند. من از کل این بیانیه دریافته ام که نویسندگان آن از آقای موسوی پشتیبانی می کنند و گویا گرایشی به آقای عبداله مومنی دارند. من شخصا فکر نمی کنم این مسائل دانشجویان لیبرال را در صف ضد انقلاب قرار دهد، گرایش به شخصیت های سیاسی نمانند آقای موسوی یا مومنی در ایران امری عادی است . دوستی هنوز نسبت به استالین توهم دارد و نویسندگان بیانیه را عوامل امپریالیسم آمریکا می داند و دیگری برایشان تعیین کرده است که چه شعارهایی را انتخاب کنند. دوستان، این باید، باید های شما بوی دیکتاتوری می دهد. تا آنجا که من می فهمم و نام این گروه هم نشان می دهد آنها لیبراند و به قهر و انقلاب و این حرفها باور ندارند بلکه بیشتر به نقد علاقمندند.
۱۶٨٨۵ - تاریخ انتشار : ۹ مهر ۱٣٨٨       

    از : وارطان

عنوان : بیانیه ی دانشجویان لیبرال دانشگاه ها
دوستان مجهولالهویه بودن یک گروه سیاسی دانشجویی ملاک نیست . در شرایط خفقان انتظار بیش از این داشتن غیر منطقی و غیر واقعی است. مهم آنست که این گروه چه می گوید. با بخش زیادی از بیانیه موافقم ولی ادبیات بیانیه ادبیات لیبرالی نیست. همچنین مشخص نیست که چرا این دوستان از نقد الگوی لیبرالی خود توسط روشنفکران دینی و یا مارکسیست گله مند هستند؟ این گله با اعتماد به نفسی که در این جمله "الگوی حکومت لیبرالی ...سال‌هاست کارنامه ای موفق از خود بر جای گذاشته" نهفته است همخوان نیست.
۱۶٨٨۴ - تاریخ انتشار : ۹ مهر ۱٣٨٨       

    از : مهران جاودانه

عنوان : سایت چپ بلندگوی تشکیلانی مجهول و لیبرال
چه اتفاقات جالبی رخ می دهد واقعا باید تبریک گفت به چپ هایی از جنس شما
۱۶٨۷۹ - تاریخ انتشار : ۹ مهر ۱٣٨٨       

    از : Bahram Rahbari

عنوان : شعار محوری
******************************************************

خواست اساسی مردم چیست و شعار محوری مردم چه باید باشد
باید یک شعار محوری و مرکزی را دنبال کنیم
بدون داشتن این خواست وشعار محوری جنبش مردم ایران بصورت کور
و بدون جهت مشخص حرکت کرده و توانمندی لازم را نخواهد داشت و ضربه پذیر خواهد گشت
در جنبش مشروطیت خواست اساسی تغییر حکومت استبدادی به مشروطه و شعار محوری , ایجاد مجلس شورای ملی بود
در دوره مصدق خواست اساسی کوتاه کردن دست بیگانگان در سرنوشت ملی و شعار محوری , ملی کردن صنعت نفت بود
در زمان انقلاب پنجاه وهفت خواست اساسی آزادی و عدالت اجتماعی و شعار محوری , مرگ بر شاه بود
در جنبش کنونی- مردم با همه تار و پود این نظام مخالفند وخواست اساسی آنان یک مردمسالاری فرادینی است
شعار محوری ما هم اکنون باید این خواست اساسی را پاسخگو باشد
شعارهای پراکنده و فرعی توان جنبش را به هرز می برد

رهبران و پیشگامان جنبش باید به یک شعار محوری بر اساس خواست اصلی مردم
مردم دست یافته و آن را میان مردم همه گیر کنند
مانند

حکومت مذهبی نمی خواهیم نمی خواهیم
دیکتاتوری مرده باد دموکراسی زنده باد
دیکتاتوری مرده باد آزادی پاینده باد
حکومت مذهبی نمی خواهیم نمی خواهیم
جمهوری اسلامی نمی خواهیم نمی خواهیم
ولایت فقیه نمی خواهیم نمی خواهیم
مردم سالاری خواست ماست
دموکراسی آزادی , این است شعار ملی
مرگ بر دیکتاتوری

*******************************************************
۱۶٨۷٨ - تاریخ انتشار : ۹ مهر ۱٣٨٨       

    از : همشهری .

عنوان : بی"ادبیات لیبرالی"
" کمونیست روسی" و "استالینیستی" خطاب کردن رژیم های تبهکار ، حرف رمز اعلام آمادگی چاکری برای آمریکاست .
۱۶٨۷۷ - تاریخ انتشار : ۹ مهر ۱٣٨٨