بجای سلاحها و قدرتها، به ملت سر بسپرید!
شورای مرکزی جبهه دمکراتیک ایران



اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ٣۰ فروردين ۱٣٨۵ -  ۱۹ آوريل ۲۰۰۶


مردم سالاری را آخرين دستاورد بشردرامرحکومت وموجه ترين شيوه اداره امورکشورشمرده اند. تا جائيکه غيردمکراتيک ترين حکومتهای امروزدنيا نيزبرای موجه قلمداد کردن خود وکسب اعتباردرنزدافکارعمومی بدان ملبس گشته اند. اما تمايزآشکاری است بين دمکراسی وپوپوليسم . تفاوت است بين مردمی بودن ودماگوژی .
مردم سالاری آن نيست که درشعارها ازملت بگوييم وميزکارخودرا به ميان شهرها بريم وبه بهای برهم ريختن نظام برنامه ريزی کشور(بی فکر کسری بودجه وتبعات زيانباراقتصادی )اينجا وآنجابا گشاد دستی تخصيص اعتباردهيم تا شايد درفصل انتخابات رای بيشتری درو کنيم ولی حق آزادی بيان وانتقاد واعتراض را ازهمان مردم سلب نماييم .
مردمی بودن آن نيست که بجای ياری رساندن مصيبت ديدگان بم وسيلاخوروآينده نگری برای مناطقی که هرآن ممکن است فاجعه ديگری چون بم يا منجيل و... راتجربه کنند، بجای پرداخت حقوق کارگران چيت بهشهر وچينی مرواريد يزد بجای اعطای حقوق حقه کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و... هرروزميليونها دلارازخزانه ملت را صرف حقوق کارمندان وکيسه دولت بيگانه ای که مورد تحريم جامعه بين المللی وحتی منزوی بين ملتهای منطقه اند نماييم .
مردمی بودن آن نيست که برای آنانی که هرروزه دربرابردوربينهای تلويزيونی سرمی برند ودرافغانستان ، نيويورک ، بغداد و... با انفجاربمب وتروردسته دسته انسانها رابه خاک وخون می کشند واکنون درگوانتانامووديگرزندانهامحبوسند دل بسوزانيم   امابرای   فرزندان آزاده ميهن نظير باطبی ها که تنها جرم شان نشان دادن پيراهن خونين ستم کشيده ای بود مجازات اعدام درنظرگيريم. مردمی بودن آن نيست که طبرزدی ، اميرانتظام ، پيمان پيران، داراب زند، جاويد طهرانی ، لهراسبی ، دلدار، محمدی ،   فرزاد حميدی ، اميرحشمت ساران ، حجت بختياری ، ارژنگ داودی ودهها انسان نام آشنا يا گمنام وآزاد انديش ديگر   را به جرم انديشه ونظربه حبسهای طولانی مدت محکوم کنيم اما خود را معترض به خوی سلطه جويی وديکتاتوری قدرتهای مستبد جهانی عنوان کنيم . مردمی بودن آن نيست که برای حل مشکلات ملتهای منطقه چون عراق ، فلسطين و... نسخه رفراندوم تجويزکنيم اما نسبت به خواست اقشارمختلف مردم ايران اعم ازدانشجويان، کارگران ، معلمان و... مبنی برلزوم برگزاری رفراندوم ساختارسياسی بی اعتنا باشيم .
مردمی بودن آن نيست که بجای اتکا به نيروی ملت ايران که تنها درگرو برسميت شناختن حقوق شهروندی ورفع فقروتبعيض ازتوده ها ممکن است . هرروزبا صرف بودجه های نجومی موشکی هوا کنيم ويا به بهانه کسب فناوری هسته ای کشوروملت را تاورطه نابودی کامل سوق دهيم وازورای دوربينهای صدا وسيمای انحصاری چنين ترسيم کنيم که اين يک خواست ملی است درحاليکه حتی عوام نيزاين تبليغات را باورنداشته وآنراتاحد شعار" ۲۰۰ تومان بسته اي" به سخره گرفته اند والبته نيروهای روشنفکر وآگاه جامعه نيزبرغم مسدود بودن فضای اطلاع رسانی روزی نيست که به هروسيله ممکن ازمخاطرات اين بی سياستی ها داد سخن سرندهند .
آری اکنون که کشوربه يمن بی تدبيری هاوشعارهای پوچ درآستانه خطرجدی قراردارد لازم است حکومتگران اين مهم را درنظرآورند برای نجات ميهن ازمهلکه   نيازبه انتخاب گزينه ای سرنوشت سازاست. يا بايد به ملت سرسپرد يا قدرتهای بين المللي. اگرامروزبا سرسپردن به مطالبات مردمی نظير لغو توقيف غيرقانونی مطبوعات مستقل ، آزادی کليه زندانيان سياسی ، لغو سانسوررسمی وغيررسمی برمطبوعات و کتاب، لغو فيلترينگ سايتهای اينترنتی ، برسميت شناختن فعاليت آزاد احزاب و مجامع صنفی ، برچيدن بساط گروههای فشار ونيروهای سرکوب، لغو قوانين تبعيض آميزبين زنان ومردان ، احترام به حقوق اقليتهای مذهبی وقومی وتمهيد رفراندوم ساختاری با حضورنيروی بيطرف بين المللی گزينه نجات بخشی انتخاب نگردد بايد منتظربود تا سياست بازان درمعاملات پنهانی و پشت ميزهای مذاکره منافع وحقوق ملتی را به چوب حراج زنند.بطورقطع قدرتهای جهانی چه درشرق يا غرب بدون امتيازجويی وباج خواهی درصدد حمايت ازکشوری برنخواهند آمد . اين قانون تاريخ است که حکومتها آنروزی راه سقوط را برخود هموارمی کنند که به ملت خود پشت نمايند ويقينا دربرابراراده ملتی که درمقابل ظلم قيام نموده هيچ اسلحه وقدرتی تاب مقاومت نخواهد داشت . فراموش نکنيم حکومتی را که خود را پنجمين قدرت نظامی زمين وجزيره ثبات می دانست وچگونگی غلبه اراده ملت برخواست آن بساط سلطانی زمان .
۲۹   فروردين ۱٣٨۵