آقای موسوی، طرحی نو دراندازید!


حمید آراد



اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱٣ مهر ۱٣٨٨ -  ۵ اکتبر ۲۰۰۹


آقای مهندس موسوی!
تب انتخابات رو به خاموشی نهاده است. حاکمیت توانسته با سرکوبی عده ای مردم بی دفاع اوج بحران ها را پشت سر بگذارد. از این پس شاید در معدودی از مناسبت ها مثل ایام محرم مردم بار دیگر فریاد «یا حسین، میرحسین» سر دهند اما شعارهای آنها دیگر اثری بر نظام نخواهد داشت چراکه قطعا شدیدتر و موثرتر از گذشته نخواهد بود. فراموش نکنید که دیکتاتوری موجود دیگر در موضع تدافعی نیست بلکه آماده شروع تهاجم های مصیبت بار است. او تصمیم گرفته هم بر دامنه تهاجمات خود بیفزاید و هم اینکه آنها را از جنبه تعدد و تکثر وسعت بخشد. ضمن اینکه اقدامات پیش گیرانه ای را برنامه ریزی کرده (مثل اعزام دادستان به ورزشگاه) که راه را بر مخالفت های گذشته بیشتر خواهد بست و کار را در آینده برای معترضان به مراتب سخت تر خواهد نمود. سمینارها و همایش های فراوان در مراکز نظامی، شبه نظامی و امنیتی که مرتب در جریان است، خود گویای همین واقعیت است که حاکمیت سعی دارد با صرف هزینه های بسیار، بر دوام و بقای نامشروع خود هرچه بیشتر بیفزاید. شک نداشته باشید که از این پس نظارت ها صد چندان خواهد شد، تبلیغات دولتی پردامنه تر، مشکلات اقتصادی بیشتر، امنیت های اجتماعی محدودتر و … خلاصه هر آنچه که یک نظام تمامیت خواه مشتاق آن است.
واقعیت اینکه مشکلات موجود در سیاست خارجی و موارد اختلاف دولت ایران با جامعه بین الملل بر سر انرژی هسته ای تاکنون مانعی بر سر یکه تازی های دیکتاتوری موجود به شمار می رفته اما اکنون که جمهوری اسلامی می رود تا با دادن رشوه های سنگین بحران های خارجی را پشت سر بگذارد، یقین بدانید که دیگر هیچ چیز جلودارشان نخواهد بود و به سان استالین آسوده خاطر از بی تفاوتی های جوامع غربی و مجامع حقوق بشری (که عمدتا توسط غربیان اداره می شود)، بر سر مخالفان خواهند کوفت.
جناب آقای موسوی! چنانچه می دانید و می دانیم، این جنبش مردمی کاملا خودجوش بود. اداره آن توسط خود مردم صورت می گرفت و به قوت رسیدن آن در نقاطی که ضعف داشت یا حتی به آرامش کشانیدن آن در برخی مقاطع احساسی (که ممکن بود جنبش را به بیراهه بکشد)، باز توسط خود مردم انجام می شد. می دانیم و می دانید آنچه مردم ایران فریاد می زدند، حمایت از کاندید منتخب ولایت فقیه نبود بلکه عقده های فروخفته ای بود که در طول سه دهه دیکتاتوری در سینه نهان کرده بودند و در این بین «موسوی» برای آنها بهانه ای بود برای فریاد زدن همین عقده های سربرآورده. مطمئن باشید که ایرانیان به دنبال قهرمان نیستند. آنها می خواهند قهرمان خودشان باشند و در این بین زمینه و بهانه ای را جستجو می کنند تا همت و غیرت خودشان را به رخ بکشند. پس میدان را خالی نکنید!
آقای مهندس موسوی! چندان به اعتراض های دانشجویی دل خوش نکنید که دانشجویان در داخل حصار و دیوار دانشگاه ها از مردم جدا افتاده اند و فریادهایشان در زمان مساعد به گوش دیگران نخواهد رسید جز اینکه دیگران در خبرها ببینند و بشنوند که در گوشه ای فریادی برآمده که بدون پشتیبان و حمایت مردمی به پایان رسیده است. که اگر غیر از این بود، در واقعه کوی دانشگاه کار تمام شده بود. در این نظام تمامیت خواه نه به مجلس فرمایشی اش می توان دل بست، نه به خبرگان محافظه کارش و نه به آقایانی که در طول سالیان دور گوشت و پوستشان با منافع و مصالح نظام در هم آمیخته است. تنها و تنها یک راه باقی می ماند که همانا تحریم حریف تا دندان مسلح است.
آقای موسوی! امروز دیگر در پس جنبش مردمی به راه افتادن دردی را درمان نمی کند. همراه و همگام با مردم شوید. انتشار بیانیه های چند صفحه ای را متوقف کنید و پیش از آنکه شمار آنها به چند ده برسد، اعلامیه ای صادر کنید که به مردم جان و رمقی تازه بخشد. صدا و سیما را تحریم کنید! نگاه کردن و گوش فرادادن به برنامه های جهت دار آن را برای دوست دارانتان زیان بار معرفی کنید! رفتن مردم به نماز جماعت و گوش دادن به صحبت های ائمه جماعت منتخب ولایت را تحریم کنید! به مردم یادآور شوید که حاکمیت روحانیت دلیل بر تبری جستن او از دیکتاتوری نیست و اینکه تبری جستن از بخشی از روحانیت که خود موید دیکتاتوری موجود است، واجب شرعی است و در این راه تایید مراجع تقلید را ضمیمه گفتارتان سازید. مخابرات را تحریم کنید و از مردم بخواهید که جز برای تماس های بسیار ضروری از آن استفاده نکنند. همین طور بانک سپاه و … هرآنچه که به دیکتاتوری موجود قوت می بخشد.
جناب آقای موسوی! اینکه نظام در نظر دارد حتی رانندگان اتومبیل هایی که بوق زده اند را مورد بازخواست قرار دهد، نشان از این دارد که پس از تمام موفقیت ها و صعودها، به زودی می بایست آماده گام نهادن در سراشیبی بود. سراشیبی ای که منتهی به دامنه پر دست انداز شرایط قبلی است. پس تا دیر نشده، راهکارهای عملی در تحریم حاکمیت ارایه دهید که اگر غیر از این باشد، کمترین پاداشی که برای شما متصور است، سرنوشتی از نوع مهندس بازرگان است. آنچه تا به حال انجام داده اید، البته قابل تقدیر و ستایش است. اما فراموش نکنید که هرآنچه کردید، در پاسخ به هوادارانتان و از جایگاه نماینده منتخب مردم بوده است. اما از این پس از شما انتظار می رود که یه عنوان «ایرانی» انجام وظیفه کنید. همانند آنهایی که جانشان را در گرو آزادی شان باخته اند. که صدالبته این مسوولیت به مراتب سنگین تر و خطیرتر است. دل قوی دارید و اعلام تحریم کنید و مطمئن باشید که جایگاه فعلی شما قوی تر و مردمی تر از میرزا محمد حسن شیرازی است که به اعتبار فرمانش حتی افیونی ها و قلیانی ها هم قلیان هایشان را شکستند و به کنار نهادند.
آقای موسوی! قهرمان نباشید! صدای حق طلبی آنها باشید. بهانه مخالفت های آنها باشید. شاید عنوان «بهانه» چندان شایسته و زیبنده شما نباشد. ولی باور کنید که برای این مردم جفا دیده اگر با هر عنوان و لقب بتوان کاری انجام داد، افتخاری بزرگ و ارزشمند خواهد بود.
اعلام تحریم کنید. طرحی نو دراندازید!!!