روزنامه های ایران چه می نویسند؟
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۱۷ مهر ۱٣٨٨ -
۹ اکتبر ۲۰۰۹
روزنامههای کشور در سرمقالههای خود مهمترین موضوعات داخلی و خارجی را مورد توجه قرار دادند. گزیدهای از این سرمقالهها درپی ازنظر گرامیتان میگذرد:
آقای احمدینژاد، رسانههای خودمان چطور؟!
در سرمقاله روزنامه آفتاب یزد آمده است: نشست دستاندرکاران رادیو و تلـویزیونهای کشورهای اسلامی، چـند روز قبل در ایران برگزار شد. تشکیل جلسه با حضور مدیران این رسـانـههـا و بـرگزاری آن در ایران، دو سوژهای است که هر یک به تنهایی ارزش تأمل و توجه دارد. از جمله، لازم است مسئولان صدا و سیما، به مردم اعلام کنند «آیا در این نشست، برای شناسایی موفقترین رسانه جهان اسلام و علت موفقیت آن، ارزیابی علمی و غیر تشریفاتی صورت گرفته یا نه؟» همچنین احتمالاً بسیاری از مردم مایلند جایگاه واقعی صدا و سیمای ایران را در میان برخی رسانههای پرمخاطب و تاثیرگذار جهان اسلام بدانند و میزان آزادی موجود در رسانه ملی ایران را با سایر رسانههایی که نمایندگان آنها در ایران حضور یافتند، مقایسه کنند. اما نکته مهمتر که این مقاله به آن میپردازد اظهارات محمود احمدینژاد در جمع میهمانان نشست است.
احمدینژاد در این سخنرانی، به نقش رسانههای جـهانی در «بزرگنمایی» برخی حوادث یا «مخفی نگهداشتن» آنها اشاره کرده و این نقشآفرینی جهتدار را نقطه ضعف بزرگ رسانههای امروزی دانسته است. او همچنین تاسف خود را از این موضوع اعلام کرده که خبرنگاران رسانههای بزرگ جهانی، از خود ارادهای ندارند و سئوالات کلیشهای را مطرح میکنند که به تعبیر احمدینژاد، خواست دولتمردان کشورهای بزرگ است. البته نگارنده در این مورد اختلاف نظر اساسی با رئیس دولت دارد. زیرا در سالهای اخیر، بسیاری از مسائل، توسط همین رسانهها افشا شده که قطعا افشای آنها، باب مـیـل قدرتمندان جهانی یا برخی صاحبنفوذان در کشورهای بزرگ نبوده است. مثلاً آیا کسی میتواند نقش رسانههای بزرگ جهانی را در افشای مظلومیت کودکان و زنان فلسطینی – در جنگ ۲۲ روزه غزه ـ انکار کند؟ افشای فجایع ابوغریب و ضرب و شتم برخی زندانیان در زندانهای آمریکا، چگونه انجام شد؟ مگر رسانههای آمریکایی، نخستین افشاکنندگان تصویری این فجایع نبودند؟ اما به فرض که تجلیل احمدینژاد کامل و دقیق باشد.آیا این ضعف، تنها در رسانههایی وجود دارد که به گفته احمدینژاد، جریان تشکیل دولت صهیونیستی با حمایت آنها انجام شد و قتل مظلومانه مروهشربینی هم با سکوت آنها، مخفی ماند؟ آیا احمدینژاد، گفتگوهای سفارشی خبرنگاران صدا و سیما با خودش را مشمول همین ضعف نمیداند که «جای پرسشگری چالشی و غیرکلیشهای در آن خالی است»؟ آیا احمدینژاد تردید دارد که اگر موضوعی باب میل او و همکارانش نباشد حتی اگر بر زبان رئیس مجلس، رئیس قوه قضائیه و سایر شرکای حکومتی او جاری شود انعکاس مناسبی در صدا و سیمای ایران، پیدا نمیکند؟ اظهارات احمدینژاد در اجلاس مدیران رادیو و تلویزیون کشورهای اسلامی، ضمن آن که فضای رسانهای در جهان امروز را به چالش میکشید، اعتراف صریح به تأثیرگذاری رسانهها بر تحولات جهانی بود.
احمدینژاد با سفرهای منظم خود به نیویورک، در عمل نیز این اعتراف را تثبیت کرده است. زیرا در این سفرها، معمولاً ملاقات سیاسی مهمی بین او و سران کشورها صورت نمیگیرد و به نظر میرسد مهمترین هدف از این سفرها، استفاده از فضای رسانهای است که در اختیار مـجـمـع عـمـومـی سـازمـان ملل قرار دارد. البته این هدفگذاری و آنچه که احمدینژاد از آن به عنوان نقش ظالمانه رسانههای بزرگ نام میبرد پارادوکسی بزرگ ایجاد مـیکـنـد کـه قدرتهای پشتپرده رسانهها، چگونه به راحتی به احمدینژاد اجازه میدهند که از آن رسانهها برای تـرویـج مـواضـع خـود استفاده کند؟ برای حل این پارادوکس، تنها یک پاسخ میتوان یافت. این پاسخ، همان رمز موفقیت رسـانههایی است که به نظر احمدینژاد، در خدمت استکبار جهانی قرار دارند: اعتمادسازی. آنها برای آنکه اعتماد مخاطب را جلب کنند سخنان احمدینژاد را به همراه سخنان اوباما، قذافی، چاوز و... پخش میکنند تا خبررسانی خود را کامل کنند یا آن را کامل نشان دهند. این همان نکتهای است که برخی رسانههای ما نمیخواهند به آن توجه کنند و رسانههای دیگر نـمیتوانند به آن پایبندی داشته باشند.آقای احمدینژاد لابد میداند که سخنان او به صورت مستقیم در رسـانههای آمریکایی پخش شد اما در ایران کمترکسی توانست به صورت مستقیم و کامل، سخنان اوباما را بشنود!
نکته دیگری که در سخنرانی اخیر احمدینژاد مورد توجه قرار گرفت پافشاری رسانههای استکباری بر یک خبر، برای باوراندن آن بود. رئیس دولت ایران در پنجمین سال ارتباط گسترده با فضای رسانهای، آیا واقعاً بر این باور است که تنها عنصری کـه یک خبر را باورپذیر میکند، سماجت رسانهها بر تکرار آن است؟ اگر اینگونه بود قاعدتاً بسیاری از ادعاهای سران دولت نهم و دهم که از همراهی و حمایت رسانههای پر خرج داخلی و تریبونهای پر نفوذ برخوردار هستند بایستی اکنون به یک باور عمومی تبدیل میشد. مثلاً اینکه: «تورم در حدی که منتقدان دولت میگویند وجود ندارد»، «عدهای، بـه جو کاذب گرانیها دامن میزنند»، «دولت نهم و دهم، قانونمدارترین دولت ایران است»، «کابینه فعلی، علمیترین کابینه کشور اسـت»، «کـشورهای مختلف از دولت ایران برای حل مشکلات خود کمک میخواهند»، «بیش از ٨۰ درصد مصوبات استانی اجرا شده است» و... اما نه آن حمایتها و نه این همراهیها تا کنون موجب پذیرش عمومی این ادعاها و بستن دهان منتقدان نشده است.
پس میتوان گفت افزایش منتقدان و پیوستن گروههای جدیدی از اصولگرایان به صف منتقدان دولت، نشان میدهد که تنها شرط باورپذیرشدن یک خبر و موفقیت یک رسانه در باورپذیر کردن اخبار، سماجت خبرسازان و تکرار خبرهای سفارشی نیست. از سوی دیگر نفوذ گسترده برخی خبرهای مرتبط با حوادث بعد از انتخابات - علیرغم عدم همراهی رسانه ملی و تریبونهای ظاهراً پرمخاطب - نشان میدهد که فاکتورهای مهم دیگری بر فضای رسانهای ایران و جهان حاکم است که متاسفانه، هم مسئولان رسانهای ایران از آن غافل هستند و هم سیاستگذاران ایرانی که دغدغه ایشان، نبود آزادی در فضای رسانهای سایر کشورهاست!
تحلیل سیاسی هفته
روزنامه جمهوری به سیاق همههفته به بررسی رویدادهای یک هفته گذشته در سرمقاله خود پرداخته، نوشته است: دیار علویان و خطه سرسبز مازندران این هفته میزبان رهبر انقلاب بود. نوشهر و چالوس در روزهای نخست پاییز شادمانه شاهد حضور آیتالله خامنهای بودند که پیام اقتدار و عزت جمهوری اسلامی ایران را از جمع افسران پر شور و مومن دانشگاههای افسری ابلاغ کردند. فرمانده کل قوا توطئه زورگویان و مستکبران جهانی برای القای «ایرانهراسی» را پروژهای ناکام و شکست خورده توصیف و تاکید فرمودند: «اقتدار ملی جمهوری اسلامی نه تنها تهدیدی برای ملتها نیست بلکه الگویی برای پیشرفت و عزت و افتخار ملتها به شمار میآید.» ایشان همچنین در چالوس و خطه دیگری از سرزمین علوی طبرستان و در حالی که باران رحمت الهی میبارید با مردم غرب مازندران دیدار کردند و در اجتماع عظیم مردم ضمن تشریح مفهوم جمهوریت و اسلامیت نظام و شرایط سیاسی روز گفتند: بصیرت قطب نمای حرکت صحیح در اوضاع اجتماعی پیچیده امروز است... و اگر بصیرت نباشد، انسان حتی با نیت خوب ممکن است گمراه شود و در مسیر بد قرار گیرد.
این هفته، موضوع توافق هستهای ایران و گروه ۱ +۵ برای انجام غنی سازی مضاعف در کشور ثالث و همچنین سفر محمد البرادعی مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی از اهمیت ویژهای برخوردار بود.
البرادعی در نشست خبری مشترک خود با رئیس سازمان انرژی اتمی ایران گفتگوهای هفته گذشته ایران با ۱+۵ و مذاکرات برای تحویل سوخت راکتور تحقیقاتی تهران را نشاندهنده فضای همکاری میان ایران و جامعه بینالملل در مسیر مناسب قرار گرفتن این همکاریها دانست و تاکید کرد: «ما مطمئنیم از راه و گفتگو مساله هستهای ایران قابل حل است.»
وی اضافه کرد: «همانگونه که باراک اوباما اعلام کرده گفتگوهای ایران و ۱+۵ در ژنو شروع مناسبی بود و ما در یک لحظه تاریخی و مهم هستیم که باید همکاری کنیم.»
وی در این سفر نخستین بار با تاکید بر ضرورت نظارت آژانس بر زرادخانه هستهای رژیم صهیونیستی تحرکات هستهای این رژیم را خطرناک خواند و اعلام کرد «اسرائیل خطر اول منطقه است.» در این هفته همچنین موضوع دیدار هیاتهای ایرانی و آمریکایی در حاشیه مذاکرات هستهای ژنو بازتاب متفاوتی در داخل داشت. مذاکره بیسابقه سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی و ویلیام برنز معاون وزارت خارجه آمریکا این سئوال را در کشور ایجاد کرد که این مذاکره چه دستور کار و مباحثی را دنبال میکرده، در حالیکه مجلس از محتوای این حرکت و انجام این مذاکره بیخبر است، برخی رسانهها آنرا به عنوان یک پیروزی بزرگ برای دولت دهم یاد میکنند. طبعاً وقتی میتوان مذاکرهای را به عنوان یک پیروزی قلمداد کرد که به اهداف مهمی نیز دست یافته باشد. بنابراین دولت باید اطلاعرسانی دقیق را در این زمینه انجام داده و مردم را در جریان واقعیتها قرار دهد تا مردم خودشان قضاوت کنند.
در نگاه به رویدادهای خارجی مسائل مسجدالاقصی مهمترین موضوع خبری هفته بود. از نخستین روزهای هفته هزاران فلسطینی پس از آگاه شدن از توطئه جدید صهیونیستها علیه مسجدالاقصی در این مکان مقدس تجمع کردند و صدها فلسطینی نیز در داخل مسجد به تحصن پرداختند. در طول هفته، نظامیان صهیونیست این مسجد را کاملاً به محاصره در آورده و در چندین مورد اقدام به ضرب و شتم فلسطینیها کردند که دهها فلسطینی دراین حملات مجروح شدند. اسرائیلیها به بهانه عید یهودیان در مسجدالاقصی گرد آمده و صهیونیستهای افراطی درصدد هستند تا وارد مسجد شوند و حضور گسترده نظامیان صهیونیست در واقع برای حمایت از توطئه ورود صهیونیستها به مسجدالاقصی و هتک حرمت این مسجد صورت گرفته است.
بهانههایی همچون عید یهودیان دستاویزی شده است برای تحقق بخشیدن به هدف حکومت افراطی نتانیاهو و تصرف دائمی مسجدالاقصی و تخریب آن و همچنین یهودی سازی بیتالمقدس که از سیاستهای اعلام شده کابینه نتانیاهو میباشد. نتانیاهو که با پشتیبانی احزاب تندرو مورد حمایت خاخامهای افراطی بر سر کار آمده متعهد شده است که خواستههای این گروههای فتنه جو و افراطی را برآورده سازد و اقدامات اخیر در مسجدالاقصی در واقع پاسخ نتانیاهو به افراطیون و ادای دین به خاخامهایی است که وی را به قدرت رسانده اند. به سخن دیگر موضوع تخریب مسجدالاقصی اگر چه تا به حال به صورت تئوری دنبال میشد اکنون نتانیاهو آنرا وارد مرحله اجرایی کرده است که این مسأله اتفاقی شوم و بسیار خطرناک برای فلسطین و جهان اسلام محسوب میشود.
گزارشهای رسیده حاکی است همزمان با هجوم نظامیان صهیونیست و شهرکنشینهای افراطی به مسجدالاقصی حفاریهای جدیدی در اطراف و زیر مسجدالاقصی به جریان افتاده و اخیراً
۶۰۰ متر تونل در زیر این مسجد حفاری شده که بنیان این عمارت را به شدت به مخاطره افکنده است. در این میان متاسفانه تنها اعتراضاتی که شنیده میشود از سوی مردم بیدفاع فلسطین و گروههای مبارز فلسطینی است که به شدت تحت فشار و محاصره قرار دارند ولی دولتهای اسلامی به خصوص اعراب سکوت سنگینی پیش گرفته و خود را به خواب ننگینی زدهاند. وظیفه رسانههای کشورهای اسلامی و گروههای ضدصهیونیست است که دولتمردان حاکم بر کشورهای اسلام را وادار به واکنش ساخته و آنها را ملزم کنند تا به اقدام مناسب علیه خواب شومی که صهیونیستها برای مسجدالاقصی دیدهاند دست بزنند.
این روزها تحولات سیاسی عراق بر محور انتخابات آتی این کشور که قرار است دیماه برگزار شود متمرکز شده است. این هفته گزارشهای ضد و نقیضی منتشر شد مبنی براینکه آیتالله سیستانی مرجع بزرگ شیعیان عراق به دولتمردان عراقی و گروههای سیاسی این کشور هشدار داده است که اگر بخواهند بر طایفهگرایی و ارائه لیستهای انتخاباتی براساس تعصبات فرقهای و قومی اصرار بورزند وی ممکن است انتخابات را تحریم کند. البته در اخباری که از سوی نزدیکان آیتالله سیستانی متعاقب این مسائل منتشر شد موضوع تحریم انتخابات تکذیب شده ولی تاکید شد که آیتالله سیستانی بر موضع خود مبنی بر ارائه لیستهای فراگیر و دربرگیرنده همه اقوام و فرقههای عراقی مصر است.
انتخابات مجلس عراق قرار است اواسط دیماه برگزار شود و این موضوع در صحنه سیاسی عراق حادثهای مهم تلقی میشود چرا که اولاً این انتخابات در مرحلهای از تاریخ سیاسی بسیار حساس عراق برگزار میشود و ثانیاً مجلسی که از این انتخابات حاصل میشود قدرت و تاثیر فوقالعاده مهمی دارد و علاوه بر نقش مهم مجلس و قدرت زیاد آن که در قانون اساسی عراق تصریح شده است نخست وزیر و رئیسجمهور را نیز مجلس تعیین میکند که همین مسائل بر حساسیت و اهمیت انتخابات آتی عراق افزوده است.
بحران افغانستان این هفته نیز جز اخبار مهم بود و موضوع بسیاری از گزارشها و تحلیلها شد. این هفته در حالی هشتسال از لشکرکشی آمریکا به افغانستان گذشت که عمده اهداف این لشکرکشی و وعدههایی که جنگ افروزان آمریکایی برای توجیه این جنگ داده بودند محقق نشده است. اکنون پس از گذشت
٨ سال از این جنگ نه تنها واشنگتن و متحدینش در ناتو نتوانستهاند کشوری نمونه آنگونه که شعار میدادند ایجاد نمایند بلکه حتی قادر نبودهاند امنیت به عنوان ابتداییترین الزام برای ثبات را در افغانستان ایجاد نمایند.
امروزه ناتو با آن هیمنه و تشکیلات عریض و طویلش نه تنها از ایجاد فضایی امن برای مردم افغانستان عاجز مانده بلکه حتی توان تامین جانی نیروهای خود را نیز ندارد و در هفته گذشته تنها در یک روز ٨ نظامی ناتو در حمله شبه نظامیان افغانی کشته شدند. اکنون افغانستان زخمی شده است بر پیکره ناتو که روز به روز عفونیتر و عمیقتر میشود و با تمامی تدابیر و معالجاتی که غرب اتخاذ کرده نتوانسته است در بهبودی آن تاثیری ایجاد کند.
گزارشهای منتشره حاکی از آن است که تفرقه و تشتت در میان اعضای ناتو بر سر ماندن در افغانستان بروز کرده و برخی اعضای این تشکیلات دیگر حاضر نیستند نیروهای خود را در افغانستان باقی نگهدارند در حالیکه هیچ امیدی به پیروزی در این جنگ فرسایشی مشاهده نمیکنند. به اذعان خود آمریکاییها اکنون معضل بزرگ اوباما افغانستان است و این کشور به شکل ویتنام دیگری برای آمریکا در آمده است. از اینرو متحدان اروپایی آمریکا در ناتو میکوشند سرنوشت خود را از سرنوشت بدفرجام آمریکا در افغانستان جدا سازند.
نقض اصل۲۶ قانون اساسی
روزنامه رسالت در سرمقالهای بهقلم محمدکاظم انبارلویی نوشته است: رهبری در دیدار با مردم چالوس خطاب به جوانان مسائل مهمی را درباره امتزاج حق و باطل فرمودند. ایشان با اشاره به شرارت دشمنان نظام و انقلاب در انتخابات مبنی بر شایعه افکنی، تهمت زنی و ایجاد اغتشاش فرمودند:
«گاهی دشمن به شکل دوست، حق به شکل باطل و باطل در لباس حقیقت جلوه میکند. برخی حق و باطل را به هم ممزوج میکنند و در نتیجه حق برای طرفداران آن نیز مشتبه میشود.»
ایشان یکی از راههای تمیز حق و باطل و درستی و نادرستی راه را در «خشم» و «شعف» دشمنان در برابر حرکات دوستان انقلاب دانستند و فرمودند:
«آنچه دشمن را خشمگین میکند همان خط درست است و آنچه دشمن را مشعوف و ذوق زده میکند همان زاویه نادرست حرکت است.»
متأسفانه در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری عدهای با اعمال و گفتار خود دشمن را ذوقزده کردند. احزاب و گروههایی که در مرامنامه خود تصریح کرده بودند که «التزام عملی به اسلام و نظام و امام و رهبری دارند» و در اقوال تبلیغاتی خود را پیرو «خط مبارک امام » معرفی کردند، با کسانی پیوند خوردند که در دشمنی و خصومت علیه امام و نظام لحظهای درنگ نکردهاند.
رجوی خائن سرکرده منافقین، رضا ربع پهلوی نوه بیریخت رضاخان، خوانندههای هرزه زمان شاه، مارکسیستهای بیوطن، عناصر مطرود امام که خون به دل فرزندان امام و انقلاب کردهاند، روشنفکران خودفروش که از سیا جیره ماهانه میگیرند... به همراه رسانههای ماهوارهای پشت سر یک نامزد انتخاباتی قرار گرفتند و انتخابات را از حالت یک رقابت مردانه و جوانمردانه بیرون آوردند و به آن رنگ و لعاب لاتبازی و اردوکشی خیابانی دادند.
هر چه مومنین و خیرخواهان دوطرف گفتند این رویکرد آخر و عاقبت خوبی ندارد گوش نکردند. مردم هوشیار و آگاه هم در یک واکنش صریح و سریع علیرغم اینکه رقابت به نوعی فشرده مینمود در یک رویکرد تاریخی به مداخلات ضد انقلاب و اجانب پاسخ دندانشکن دادند و با رای بالا به دکتر محمود احمدینژاد، امید آنها را برای اثرگذاری برروی نتایج انتخابات ناامید کردند.
دیروز تیتر اول روزنامه خبر به این مهم اختصاص داشت.
«خبر» با چاپ عکسهای عناصر روسیاه ضد انقلاب به عنوان حامیان بیرونی جنبش سبز به طرح این پرسش اساسی پرداخت که «چهرههای اصلاح طلب در برابر تایید افراد ضد نظام چه پاسخی دارند؟»
فکر میکنم فرصت طرح این پرسش به اتمام رسیده چرا که آنها ثابت کردهاند نه تنها از این حمایت تبری نمیجویند بلکه مدام با ارسال علائم سیاسی ادامه پیوند خود را به آنها گوشزد میکنند.
چنگزدن به روی مردم و نظام از طریق دروغ پردازی و شایعهپراکنی و تهمت زنی اوج ارسال این علائم بود.
اصل۲۶ قانون اساسی میگوید؛ احزاب و جمعیتها آزادند، مشروط به اینکه اصول استقلال، آزادی، وحدت ملی، موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی را نقض نکنند.
متاسفانه برخی احزاب در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری با نقض اصل۲۶ قانون اساسی از خطوط قرمز نظام عبور کردند، آزادی ملت را تهدید کردند، استقلال کشور را به خطر انداختند، وحدت ملی را مخدوش کردند، موازین اسلامی را نادیده گرفتند و شعارهای خود را متوجه اساس نظام کردند و مسیر ساختار شکنی را طی کردند.
امروز قرار است خانه احزاب با پایان چهارمین دوره فعالیت خود مجمع عمومی عادی سالیانه برگزار کند.
برگزاری این اجلاس فرصتی است برای طرح موضوعات کلیدی که حیات احزاب در ایران به آن مرتبط است.
خانه احزاب در مجمع عمومی فوقالعاده خود منشور وفاق احزاب، تشکلها و گروههای سیاسی ایران را تصویب کرده بود. در این مصوبه تصریح شده بود که احزاب با التزام عملی به قانون اساسی، ولایت فقیه و پذیرش رای اکثریت والتزام به نتایج انتخابات در رقابتهای سیاسی زمینه دخالت بیگانگان را فراهم نکنند و متکی به حمایت عوامل خارجی نباشند. به نظر میرسد اولین موضوعی که باید در این نشست مطرح شود این است، تکلیف احزابی که با زیرپا گذاشتن «منشور وفاق» در این انتخابات به منافع و امنیت ملی آسیب زدند روشن شود.
خانه احزاب باید بار دیگر وفاداری خود را به «منشور وفاق» اعلام کند و از دو سه حزبی که در این انتخابات دشمنان نظام را ذوق زده کردند و زمینه مداخلات آنها را فراهم کردند تبری جوید.
نگاه غلط به وظیفه خبرگان رهبری
علی مطهری نماینده اصولگرای مجلس و فرزند آیتالله استاد شهید مطهری در روزنامه سرمایه آوردهاست: برخوردی که با آیتالله سیدعلی محمد دستغیب در مجلس خبرگان انجام شد، حاکی از وجود یک نگاه غلط در این مجلس نسبت به وظیفه خبرگان رهبری است. این جریان فکری آیتالله دستغیب را که در نطق خود خواهان حضور مخالفان در این مجلس و بیان نظراتشان بود و نسبت به امنیتی شدن فضای جامعه هشدار داده بود، متهم به ساختارشکنی کرد و پرونده ایشان را به کمیسیون تحقیق ارسال کرد تا در صورت لزوم حکم اخراج ایشان صادر شود و چه زیبا رهبر گرانقدر انقلاب، این اقدام جریان فکری یادشده را که بوی تملق و چاپلوسی از آن به مشام میرسید تقبیح کردند و بر وجود آزادی بیان و اظهارنظر مخالف در مجلس خبرگان رهبری تاکید کردند. خبرگان رهبری مجازند حتی عملکرد رهبری را مورد بررسی قرار داده و پیشنهادهایی به معظم له ارائه کنند، خصوصاً که مکالمات و گفتگوهای این مجلس مستقیماً از رسانه ملی پخش نمیشود و تنها نتیجه جلسات به اطلاع مردم میرسد. اساساً در مجلس خبرگان رهبری کمیسیونی به نام «نظارت» پیشبینی شده که حاکی از روشنبینی و آزاداندیشی این مجلس است.
شاید برخی اعضای این مجلس چنین فکر میکنند که هر چه از رهبری تعریف و تمجید کنند ایشان خوشحالتر میشوند، در حالی که رهبر فرزانه ما مانند مقتدای خویش امام علی علیهالسلام و همان گونه که خود بارها در خطابههای خویش فرمودهاند، از اینکه دیگران با ایشان با مصانعه و ملاحظهکاری رفتار کنند و چنان که با سلاطین سخن میگویند سخن بگویند، رنج می برند و از کسانی که به نصیحت و خیرخواهی برای ائمه و پیشوایان مسلمان میپردازند، استقبال میکنند.
بهترین نمونه در تاریخ انقلاب ما، نوع برخورد شهید آیتالله مطهری با امام خمینی است. به جرأت می توان گفت که شخصیتی نزدیکتر از شهید مطهری از نظر روحی و علمی به امام خمینی وجود نداشت و امام خمینی نیز به هیچیک از یاران و شاگردان خود به اندازه شهید مطهری علاقمند نبود تا آنجا که او را حاصل عمر و پاره تن خود نامید. اما همین شهید مطهری در مراودات خود با امام خمینی صریحترین افراد بود و نظرات خود را بدون هرگونه مصانعه و مجامله با ایشان مطرح میکرد.
به عنوان نمونه ایشان در نامهای که در سال ۵۶ به امام خمینی مینگارد، پس از اشاره به یک جریان فکری منحرف که به جمع دانشجویان خارج از کشور نیز راه یافته بود، می نویسد: «من لازم می دانم حضرت عالی گاهی برخی افراد بصیر را ولو به طور خفا به اروپا و آمریکا بفرستید تا جریانها را از نزدیک ببینند و گزارش دهند، که به عقیده بعضی دوستان در آنجا، پارهای از حقایق از حضرت عالی کتمان میشود.»
آری، دوستی با ولایت فقیه این است، نه آنچه برخی اعضای مجلس خبرگان رهبری انجام دادند و رهبر عالیقدر انقلاب از این انحراف جلوگیری کردند.
والسلام.
منبع: روزنامه ی اطلاعات بین المللی
|