خامنه ای، احمدی نژاد و راست افراطی کشور ما را بسوی فاجعه سوق میدهند!


بهروز خلیق


• در بین گردانندگان جمهوری اسلامی در رابطه با بحران هسته ای شکاف افتاده و دو گرایش در بین آنها شکل گرفته است. گرایشی که طرفدار پاسخ مثبت به خواست شورای امنیت است و گرایشی که تصمیم به تقابل با شورای امنیت و جامعه جهانی گرفته است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ٣۰ فروردين ۱٣٨۵ -  ۱۹ آوريل ۲۰۰۶


فرصت زمانی يک ماهه ای که شورای امنيت به ايران داده بود، در حال اتمام است و در فاصله زمانی مانده، بعيد بنظر ميرسد که گشايشی در بحران اتمی بوجود آيد. در هفته گذشته البرادعی با دست خالی از ايران برگشت و لاريجانی بدرخواست او که تعليق موقت غنی سازی اورانيوم بود، پاسخ منفی داد.
باعتقاد سران جمهوری اسلامی مشکل ترين مرحله در پروژه هسته اي، زمانی است که کشوری در آستانه دستيابی   به تکنولوژی غنی سازی اورانيوم است. در چنين شرايطی بيشترين فشار بين المللی وارد خواهد آمد تا جلو آن گرفته شود. ولی بعد از عملی شدن آن، يعنی توليد اورانيوم غنی شده وضعيت فرق خواهد کرد. در چنين شرايطی جامعه جهانی با يک عمل انجام شده روبرو ميشود و کاری نميتواند پيش ببرد. بنظر آنها ايران با دستيابی   به اورانيوم غنی شده سه و نيم درصد، اين مرحله سخت را پشت سرگذاشت و جامعه جهانی را با يک عمل انجام شده روبرو ساخت. براين پايه سران رژيم ميگويند که اکنون وضعيت جديدی شکل گرفته و جامعه جهانی با کشوری روبرو است که به تکنولوژی غنی سازی اورانيوم دست يافته است و لذا بايد خودش را با وضعيت جديد انطباق دهد .
آنها انتظار داشتند که بلاموضوع شدن تعليق غنی سازی اورانيوم موجب شود که جامعه جهانی از فشارهای خود به جمهوری اسلامی بکاهد و مذاکره با ايران از جانب کشورهای اروپائی برای جلوگيری از توليد اورانيوم غنی شده در سطح صنعتي، آغاز شود. ولی اعلام دستيابی ايران به اورانيوم غنی شده با عکس العمل تند امريکا و کشورهای اروپائی روبرو شد و جمهوری اسلامی بمثابه حکومتی تلقی گرديد که جامعه جهانی را به چالش طلبيده است .
با وجود اين عکس العملها، جمهوری اسلامی با دستيابی به اورانيوم غنی شده خود را در موقعيت بالاتر می بيند و به هيچوجه حاضر نيست عقب به نشيند و به خواست شورای امنيت تن دهد. آنها عقب نشينی در وضع فعلی را عاقلانه و منطقی نميدانند. اما حاضرند دست بيک معامله بزرگ بزنند. لاريجانی در مصاحبه مطبوعاتی بعد از مذاکره با البرادعي، از طرح جامع صحبت کرد. طرح جامع همان معامله بزرگ است. آنها حاضرند در معامله بزرگ امتياز بدهند و امتياز بگيرند. در اين معامله حکومتگران ايران خواستار آن هستند که سياست براندازی جمهوری اسلامی توسط دولت بوش کنار گذاشته شود، امنيت ايران تضمين گردد، تهديدات نظامی و تحريم اقتصادی ايران قطع شود و جمهوری اسلامی بعنوان قدرت منطقه ای در خاورميانه بحساب آيد و منافع آن در منطقه در نظر گرفته شود. جمهوری اسلامی حاضر نيست بدون گرفتن امتيازات جدی از امريکا و اتحاديه اروپا از غنی سازی اورانيوم دست بکشد .
 
•   شکاف بر سر سياست هسته اي
  اخبار رسيده   حاکی از شکل گيری شکاف در بين محافل حکومتی در مقابل بحران هسته ای است. دو گرايش در بين آنها شکل گرفته است. يک گرايش بر آن است که زمان عقب نشينی فرا رسيده است. اکنون جمهوری اسلامی به تکنولوژی غنی سازی دست يافته است و در موقعيت بهتری نسبت به سابق قرار دارد و بهمين خاطر ميتواند از موضع قدرت عقب بنشنيد بدون اينکه به اعتبارش لطمه جدی وارد شود و هزينه های سنگينی را متحمل گردد. اين گرايش هم در بالای حکومت و هم در سطح جامعه مطرح است و در مقاله احمد زيدآبادی و سخنان برخی از نمايندگان مجلس قبل از آمدن البرادعی به ايران بازتاب پيدا کرد. اين گرايش بر آن است که ميتوان موقتا غنی سازی را متوقف کرد و برای جلب اعتماد جامعه جهانی نسبت به پروژه هسته ای کوشيد .
  گرايش ديگر هم چنان بر ايستادگی در مقابل خواست شورای امنيت و پيشبرد برنامه هسته ای پای ميفشارد و از رساندن سانتريفوژها به رقم ٣۰۰۰ در آخر امسال و سرانجام به رقم ۵۵۰۰۰ در سالهای آتی صحبت ميکند. صاحبان اين گرايش براين نظرند که پروژه هسته ای جائی است که بايد ايستاد و از تحريم اقتصادی و جنگ واهمه نداشت. بنظر آنها دولت بوش بر مشکلات جدی جنگ و بر توانمندی نظامی ايران و قدرت نفوذ جمهوری اسلامی در منطقه آگاه است و ميداند که در صورت حمله نظامی در باتلاقی بزرگتر از عراق فرو خواهد رفت و ناامنی ايران به ناامنی منطقه منجر خواهد شد. فرمانده سپاه پاسداران بطور روشن ميگويد: "نا امنی ايران، نا امنی كل منطقه، به ويژه نيروهای نظامی آمريكا در منطقه خواهد بود. بنابراين قبل از اين كه از باتلاق عراق خود را نجات دهيد، به باتلاق بزرگتری به اسم ايران فرو نرويد. آمريكائي‌ها بهتر از ما مي‌دانند كه نيروهايشان در منطقه خليج فارس و عراق بسيار آسيب ‌پذير هستند. ضمن آن كه خاورميانه هم اكنون روی يك بشكه انفجاری قرار گرفته و هرگونه حمله نظامی به ايران اين انفجار را به وجود خواهد آورد و بزرگترين آسيب‌ پذيران اين انفجار نيروهای فرامنطقه‌ای هستند كه در منطقه حضور دارند ."
حاملين اين گرايش معتقدند که اگر در ارتباط با بحران هسته ای هم کوتاه بيآئيم، دولت بوش موضوع ديگری را دستاويز قرار خواهد داد. موضوعاتی نظير حقوق بشر و تروريسم. در حاليکه در موضوع هسته ای امکان جلب نظر مساعد گروه هائی از جامعه وجود دارد ولی در موضوعات ديگر چنين نيست. لذا بايد در مقابل امريکا بر سر برنامه هسته ای ايستاد و برای مقابله با سناريوهای مختلف از جمله تحريم سياسي، تحريم اقتصادی و اقدامات نظامی تدارک ديد. بگفته رحيم صفوی فرمانده‌ سپاه پاسداران: "جمهوری اسلامی برای سناريوهای مختلف، از جمله تحريم تا سناريوهای نظامی خود را آماده كرده است ."
خبرهای رسيده حاکی از آن است که در کشاکشهای درون حکومت، گرايش دوم غلبه پيدا کرده و آنها تصميم گرفته اند که در مقابل جامعه جهاني، شورای امنيت و دولت بوش بايستند. بدنبال اين تصميم نيروهای راست افراطی فشار خود را بر طرفداران گرايش اول افزوده و رسانه ها را بشدت تحت کنترل گرفته اند تا سخنی مغاير با نظر گرايش دوم نوشته نشود
حاملين گرايش دوم خامنه اي، احمدی نژاد، فرماندهان سپاه و در کل جريان راست افراطی است که قدرت سياسی را درجمهوری اسلامی در چنگ خود دارند. رفسنجاني، خاتمي، ناطق نوري، مجمع روحانيت مبارز، مشارکتی ها، کارگزاران و... از مواضع گرايش دوم فاصله گرفته اند و بر حل بحران اتمی بجای تقابل با جامعه جهانی تاکيد دارند .
 
• تشديد خطر جنگ
خبرهای منتشره در هفته های گذشته بشدت نگران کننده است. دو هفته قبل گزارش سيمون هرش در مجله نيويورکر منتشر شد که در آن آمده بود جرج بوش حمله نظامی به ايران را تنها راه حل برای پايان دادن به مناقشات دو كشور مي‌داند و او در هفته‌های اخير ضمن گفت و گو با برخی سناتورهای كليدی و نمايندگان كاخ سفيد طرح حمله به ايران را مطرح و مورد بررسی قرار داده است. هرش در مقاله اش نوشته بود که: آمريكا قصد دارد از برخی تسليحات هسته‌ای مثل B۶۱-۱۱ برای نابودی پايگاههای غني‌سازی اورانيوم در نطنز استفاده كند. مقاله او جنجال بپا کرد و به تکذيب مقامات دولت بوش انجاميد. ولی موضع گيريهای بعدی از جمله اخرين صحبت بوش، بر آنچه هرش نوشته است، صحه گذاشت. بگفته راديو بی بی سی در مصاحبه مطبوعاتی در کاخ سفيد از آقای بوش سئوال شد که آيا آمريکا آماده است عليه ايران به يک حمله هسته ای نيز دست بزند؟ آقای بوش پاسخ داد برای ما همه گزينه ها امکان پذير است .
در روزهای گذشته روزنامه "ساندى تايمز" گزارش داد كه جرج بوش زمينه‌هاى حمله به ايران را آماده مى‌كند. اين روزنامه از يك سند محرمانه نقل مى‌كند: "چنانچه معضل به هر شكلى حل نشود، او (بوش) در نظر دارد پيش از آنكه دوره رياست جمهورى‌اش تمام شود دست به اقدام بزند، زيرا اين منصفانه نيست كه وظيفه‌ى نابودى تاسيسات اتمى ايران، به گردن يك رييس جمهور جديد بيفتد ".
روزنامه "جمهوريت" تركيه نيز گزارش داده است كه دولت آمريكا در نظر دارد، در جنوب و غرب تركيه، ۳ پايگاه نظامى دريايى جديد بسازد. بنوشته اين روزنامه يكى از اين پايگاهها كه ساخت آن قريب به يقين است، در "اسكندرون" واقع در ساحل جنوبى تركيه است. گفته ميشود که نيروهای نظامی امريکا از اين پايگاهها برای حمله به ايران استفاده خواهند کرد .
يک مقام اطلاعاتی سابق امريكا هم ميگويد دولت بوش خود را برای يك جنگ تمام عيار عليه ايران ازمدتها پيش آمده كرده است. اين حمله شامل حمله موشكی و اشغال بخشی از خاك ايران و عمليات دريايی برای كنترل تنگه هرمز می شود. اين عمليات " T. I. N. T" نام دارد كه مخفف: "تهديد ايران نزديك به پايان" است .
اين اخبار نشان ميدهد که دولت بوش برای حمله نظامی به ايران آماده ميشود. تدارک حمله نظامی بمعنی در دستور قرار گرفتن آن در آينده نزديک نيست. شورای امنيت در مرحله اول به تحريمهای هدفمند روی خواهد آورد. ولی چنانچه جمهوری اسلامی برنامه هسته ای را ادامه دهد و غرب مطلع شود که فاصله زمانی کمی برای دستيابی جمهوری اسلامی به سلاح هسته ای وجود دارد، حمله نظامی بطور جدی تری مطرح خواهد شد .
در جانب ايران نيز خبرها نگرانی آور است. بر طبق اطلاعات انستيتوى علوم و امنيت بين‌المللى آمريكا    ISIS ايران در حال گسترش تاسيسات اتمى خود است. تصاوير جديد ماهواره ‌اى ثابت مى‌كنند كه ايران تاسيسات "يو. سى. اف" اصفهان را گسترش داده و سيستم دفاعى تاسيسات اتمى نطنز را نيز تقويت كرده است .
بر اساس اطلاعات اين انستيتوى، در تاسيسات اصفهان، تونل جديدى حفر شده كه مى‌تواند نشانگر گسترش بخشيدن به تاسيسات كنونى و يا ساخت تاسيسات جديدى باشد. طبق گزارش اين مركز تحقيقاتى، در نطنز نيز، محافظت از تاسيسات اتمى زيرزمينى تقويت شده است .
محمود احمدی نژاد در روز ارتش اعلام کرد که ايران دستگاه های جديد سانتريفوژ ويژه غنی سازی اورانيوم را آزمايش کرده که قادرند اورانيوم را چهار برابر سرعت سانتريفوژهای پيشين غنی کنند. منظور او همان سانتريفوژهای P۲   است که تا کنون جمهوری اسلامی از دادن اطلاعات در مورد آن به آژانس خودداری کرده است. جمهوری اسلامی با راه انداختن اين نوع سانتريفوژ، ميتواند در فاصله زمانی چند ماهه اورانيوم غنی شده با درصد بالا توليد کند .
 
• تقويت موقعيت تندروها در ايران و امريکا
آنچه گفته شد حاکی از تقويت موضع نيروهای افراطی و جنگ طلب در دولت بوش و جمهوری اسلامی است. جمهوری اسلامی با اقدامات خود طرفداران حمله نظامی را در واشنگتن تقويت و موضع حاميان حل بحران اتمی از کانال ديپلماتيک را تضعيف ميکند. دستيابی ايران به اورانيوم غنی شده سه و نيم درصدي، برگزاری مانور رزمايش پيامبر اعظم و به نمايش گذاشتن سلاحهای جديد، سخنان احمدی نژاد عليه اسرائيل، به تقويت بيشتر موقعيت جنگ طلبان در امريکا و طرفداران اقدامات تند عليه ايران منجر خواهد شد و فضای مساعدتری در بين افکار عمومی جهان برای پذيرش اقدامات تند فراهم خواهد آورد .
تصميم خامنه ای و جريان راست افراطی به مقاومت در مقابل خواست جامعه جهاني، مواضع و اقدامات آنها زمينه را برای تحريمها و اقدامات نظامی ميکند. تحريم اقتصادی و حمله نظامی کشور ما را بسوی فاجعه سوق خواهد داد .
  مسئوليت فاجعه ای که در مقابل کشور ما قرار دارد با شخص خامنه اي، احمدی نژاد و جريان راست افراطی است .
 
Behruz_k@hotmail.com