چرا حسادت می کنیم؟
طاهره شیخ الاسلام
•
حسادت همانگونه که گفته شد یعنی خوشحال نشدن از موفقیت دیگران. لازم به ذکر است که این احساس نه در مورد موفقیت همگان، بلکه بیشتر در مورد موفقیت کسانی است که ممکن است با ما مقایسه شوند و موفقیتشان به تحقیر ما منجر گردد
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
٣۱ فروردين ۱٣٨۵ -
۲۰ آوريل ۲۰۰۶
سالها پيش يکی از همکارانم داستانی را برايم نقل کرد که در مقدمه يک کتاب آلمانی نوشته شده بود. اين کتاب در باره ايرانيان و اين داستان در مورد نظرتنگی و بدخواهی هموطنی بود که خدمت بزرگی در حق يکی از افراد قدرتمند و با نفوذ آلمانی می کند. آن فرد قدرتمند از آن ايرانی ميخواهد که در ازای خدمت خود از او چيزی بخواهد، هر چه که باشد. اما شرطی برای او قايل می شود و آن اينکه هر چه که او طلب نمود دو برابر آن را به همسايه ايرانی او خواهد داد. هموطن ما مهلتی می خواهد تا فکرهايش را بکند و بگويد که چه می خواهد. پس از يک هفته تعمق و تفکر به نزد آلمانی باز می گردد و از او می خواهد که يکی از چشمهايش را کور کند تا بدين ترتيب همسايه اش مطلقا نابينا شود.
در اين نوشتار کوتاه به بررسی علتی اصلی حسادت می پردازم، علتی که ويژگيهای مخرب ديگری را نيز باعث می گردد. قبل از شروع، ذکر دو نکته را لازم می دانم. يکی اين که وقتی خصوصيتی را به قوم يا جامعه ای منتسب می کنيم، معنای آن اين نيست که تمامی افراد آن ملت دارای آن ويژگی هستند، بلکه مقصود اينست که بيشتر افراد آن جامعه واجد آن می باشند. بنابراين من در اين مقاله نظر به شخص شما ندارم بلکه نظر به افرادی دارم که واجد اين ويژگيها هستند و شما بطور حتم در زندگی خود با آنان برخورد داشته و داريد . ديگر اينکه وقتی ويژگی خاصی را به ملتی منتسب می کنيم، به اين معنا نيست که ساير ملل از آن خصلت مطلقا بری هستند. همانطور که می دانيم بسياری از ويژگيها به نوعی در تمامی انسان ها وجود دارد. اين محيط است که آنها را تشديد کرده يا تخفيف می دهد. محيط مناسب منجر به رشد خصوصيات مثبت شده و مجالی به رشد ويژگيهای منفی نمی دهد و محيط نا مساعد عکس آن را عمل می کند.
اما حسادت چيست و چگونه اين ويژگی مخرب در ما انسانها شکل می گيرد و رشد می نمايد. ويژگی که آقای سيد ابراهيم نبوی در کتاب دائره المعارف ستون پنجم خود از آن بعنوان موتور حرکت تاريخ در ايران نام برده اند.
حسادت يعنی مکدر شدن از موفقيت ديگران و گاه حتی به شعف آمدن از شکست آنان. يکی از مهمترين علل رشد اين پديده در جوامع انسانی مقايسه شدن افراد با يکديگر است. مقايسههايى كه معمولاً به بهترى و بدترى، مهترى و كهترى انسانها و بدنبال آن به تحسين و يا تحقير آنان مىانجامد.
در ادبيات ما مولانا يکی از کسانی است که با استناد به يکی از اسطوره های مذهبي، به مذموم بودن عمل مقايسه کردن اشاره می کند. آنجا که شيطان تنها فرشتهاى است كه از امر خداوند مبنى بر سجده كردن به انسان سر باز می زند و اينگونه استدلال می کند كه آدم از جنس خاك و او از جنس آتش ساخته شده و آتش از خاك برتر است. در دفتر اول مثنوی چنين می خوانيم:
اول آن كس كين قياسكها نمود پيش انوار خدا ابليس بود
گفت نار از خاك بىشك بهتر است من ز نار و او ز خاك اَكدر است
***
انسان براى رشد و شكوفايى نيازمند اعتماد به نفس است كه آن نيز از طريق تشويق بجا و بهموقع بهويژه در زمان كودكى و نوجوانى حاصل مىشود. نياز به تشويق، توجه و مطرح شدن نيازى است طبيعى كه در تمامى انسانها كم و بيش وجود دارد و همين نياز انگيزۀ پيشرفت انسان در زمينههاى مختلف زندگى بوده و هست. تشويق و توجه كافى در زمان كودكى مىتواند به تعديل اين نياز در بزرگسالى كمك نمايد و تحقير و سرزنش در زمان کودکی به اين نياز شدت می دهد.
با يک نگاه می توان ديد كمتر كسى در ميان ما يافت مىشود كه مورد مقايسه های مکرر با ديگران قرار نگرفته و بهخاطر نقاط ضعفش تحقير و سرزنش نشده باشد. اين مقايسهها معمولاً از کودکی در بين خواهران و برادران و همچنين بچههاى هم سن و سال و در مدرسه بين شاگردان شروع شده و در بزرگسالى نيز به گونهاى نامرئى اما مستمر ادامه مىيابد. با توجه به اين كه اكثر اوقات كسانى در اطراف ما هستند كه در يك يا چند مورد از ما قابلتر و موفقترند، هميشه موردى براى مقايسه شدن و بهانهاى براى مورد سرزنش و تحقير قرار گرفتن پيدا مىشود و كسى را نيز از آن گريزى نيست. يك روز نقطۀ قوت ما را به رخ ديگرى مىكشند و او را تحقير مىكنند و كينۀ ما را در دل او مىنشانند و روز ديگر نقطۀ قوت ديگرى را به رخ ما مىكشند، ما را تحقير و كينۀ او را در دل ما مىنشانند و با هزار تأسف در بيشتر اوقات اين كار را -چه مادر و پدر و چه معلمان- با نيّت خير و در جهت ترغيب ما به بهتر شدن، انجام مىدهند.
با توجه به اين كه مقايسه از كودكى شروع مىشود و اثرات مضر و مخرب خود را در همان زمان بر ما مىگذارد، تعديل آن نيز بايستى از زمان كودكى و از خانه و مدرسه شروع شود. توجه ويژه جوامع مدرن به كودكان و آموزش و پرورش آنان نشان از درك اهميت نقش كودكان در ساختن آينده جامعه دارد. اهميت ويژهاى نيز كه اين جوامع به امنيت اقتصادى و آسايش فكرى مادران و معلمان مىدهند به خاطر ايفاى نقش سازنده و اساسى است كه آنان در تربيت كودكان بهعهده دارند و اين در حالی است که تبعيض سنی در کشورهای سنتی و عقب مانده باعث می شود که به کودکان اهميت چندانی ندهند و گاه حتی آنانرا معادل حيوانات قلمداد کنند و بهمين ترتيب زنان را نيز که سر و کارشان با کودکان است چه در نقش مادر و چه معلم ناچيز و بی ارزش بيانگارند.
ويژگيهای مخرب حاصل از عمل مقايسه:
حسادت و كارشكنى:
حسادت همانگونه که گفته شد يعنى خوشحال نشدن از موفقيت ديگران. لازم به ذکر است که اين احساس نه در مورد موفقيت همگان، بلكه بيشتر در مورد موفقيت كسانى است كه ممكن است با ما مقايسه شوند و موفقيتشان به تحقير ما منجر گردد. اين مقايسه باعث می شود که نه تنها افراد از فراهم آوردن امكاناتى كه بتواند همكارانشان را به موفقيتى برساند ابا نمايند، بلكه از راههاى گوناگون حتى مانع پيشرفت آنها هم بشوند (چوب لای چرخ گذاشتن و سنگ اندازي).
بطور حتم شما هم شاهد بوده ايد كسانى كه در ممالك پيشرفته به موفقيتهايى در زمينههاى مختلف علمى، ادبى، هنرى و يا اجتماعى نايل مىشوند در هنگام دريافت جايزه و يا در هنگام مصاحبه، موفقيت خود را همواره مديون همراهى و كمكهاى افراد مختلفى چه همکاران و چه دوستان دور و نزديک هستند. در حاليکه افراد موفق در کشورهای غير دموکراتيک نه تنها معمولا از همراهی و کمک همکاران ديگرشان محرومند بلکه در بسياری از اوقات با کارشکنی های مکرر از همه جوانب مواجه می شوند.
عيبجويى از ديگران: از عيبجويى از ديگران معمولا بعنوان يک وسيله دفاعی استفاده می شود، بدين معنی که با اين کار در مقايسۀ احتمالى با آنان (كه يا توسط خودِ ما و يا ديگرى صورت مىپذيرد) پيروز بيرون آييم. بعنوان مثال وقتی متواليا از همسر و فرزندان ديگران تعريف نموديم و آنها را برخ همسر و فرزندان خود کشيديم، همسرو فرزند خود را مترصد يافتن عيب و ايراد در آنان خواهيم نمود تا بتوانند ارجحيت آنها را در چشم ما مخدوش نمايند و در مقايسه های بعدی با آنها پيروز شوند.
انگشت گذاردن روى ايرادهاى جزئى از كارِ كسانى كه بههرحال كارى مىكنند و بزرگ كردن آن ايرادات، تمايل در لطمهزدن به حيثيت سياسى - اجتماعى و علمى ديگران از طريق نظرات و نقدهاى غرضآلوده و ترور شخصيت نيز كه در سطوح بالاتری از جامعه صورت مىگيرد مىتواند ريشه در همين پديده داشته باشد.
احساس رضايت از كوچك شدن ديگران: اغلب اوقات مشاهده مىشود كه عيب گرفتن از يک شخص و كوچك نمودن او باعث رضايت كس يا كسانى مىشود كه در همان زمينه به فعاليت مشغولند. اين احساس رضايت را معمولاً هم وقتى يكى از فرزندان مورد انتقاد و يا شماتت والدين قرار مىگيرد در چهره بقيه خواهران و برادران مىتوان ديد و هم هنگامى كه رئيس به كارمندى انتقاد يا اعتراض مىكند در چهرۀ ساير كارمندان. حتی بسياری از ادبا و نويسندگان ما نيز که خود را تافته جدا بافته از مردم می دانند و داعيه رهبری فرهنگی مردم را دارند از اين احساسات منفى مصون نيستند. آنها نيز در همين دايره مقايسه و رقابت و حسادت اسيرند اما در سطح ديگري.
از بين رفتن اعتماد به نفس و احساس حقارت: با توجه به اينكه اعتماد به نفس از طريق تشويق بجا در انسان بهوجود مىآيد وقتى مورد مقايسه و تحقير قرار گرفتيم بهتدريج اعتماد به نفس خويش را از دست خواهيم داد.
نياز به شنيدن تعريف و تمجيد و مطرح شدن:
بدون شک مقايسه و مورد تحقير قرار گرفتنهاى متوالى زخمهايى در روح بهوجود مىآورند. هر زخمى مرهمى طلب مىكند و مرهم زخم حقارت، شنيدن تعريف و تمجيد و جلب توجه و مطرح شدن است. توجه به يک نکته خالی از فايده نيست و آن اينکه نياز به شنيدن تعريف و تمجيد سكهاى است كه روى ديگر آن عدم تحمل انتقاد است و ايندو با هم نسبت معكوس دارند. يعنى هر چه افراد جامعهاى تحمل بيشترى براى پذيرش انتقاد داشته باشند، بههمان ميزان كمتر از تعريف و تمجيدهاى افراطى و ستايشهاى اغراق آميز و دروغين خوشحال مىگردند و بالعكس افرادى كه تحمل كمترى براى شنيدن انتقاد دارند، لذت بيشترى از شنيدن تعريف و تمجيد مىبرند.
تلاش در كسب چيزهاى افتخارآميز و احترامآور: از آنجايى كه انسان نيازمند احترام و تأييد ديگران است به دنبال كسب چيزهايى مىرود كه در جامعه ملاك ارزش و احترام است. با توجه به اينكه ثروت و به دنبال آن موقعيت اجتماعی معيار ارزش در جوامع غير دموکراتيک است، اكثريتى به دنبال آن مىروند. فراهم نبودن شرايط و امكانات برابر براى همگان باعث مىشود كه عدهاى از راههاى نادرست و با فدا نمودن ارزشهاى انسانى به كسب اين ارزشها بپردازند. عدم موفقيت دراين راه باعث بوجود آمدن احساسات منفى چون كينه، نفرت، سرخوردگى، يأس و پوچى در افراد اين جوامع می گردد . در اينجا ممكن است گفته شود كه در جوامع مدرن نيز مردم به دنبال همين چيزها هستند. اين درست است اما صحبت در اينجا بر سر انگيزۀ تلاش انسانهاست. از آنجايى كه در جوامع مدرن احترام اشخاص ارتباط چندانى با ثروت و مقام و موقعيت آنها ندارد، يعنى كسى به خاطر نداشتن ثروت زياد يا نداشتن تحصيلات عاليه و يا داشتن مشاغلی که با معيارهای جامعه طبقاتی ما پايين قلمداد می شود، مورد تحقير قرار نمىگيرد، مردم غالباً براى بهرهبردارى و لذت هر چه بيشتر از نعمات زندگى به دنبال ثروت می روند و معمولا براى ارضاى علايق خويش به دنبال كسب علم مىروند. طبيعتا وقتى علاقه انگيزۀ كسب علم باشد عالمى كه محصول آن است پربارتر و نتيجتاً مؤثرتر به حال جامعه است. اما هنگامى كه فرار از تحقير يا تفاخر به ديگران انگيزۀ تحصيلات عالى گرديد نتيجه آن بهوجود آمدن مدركدارانى است بدون علم و متخصصينى بىعلاقه كه مدرك و عنوانشان بيشتر به درد همان احترام کاذب اجتماعى و به نحو اولی به درد فخر فروشی شان به ديگران مىخورد و كمتر به درد مردم جامعهاى كه در آن زندگى مىكنند.
كتمان، تظاهر، دروغ و تقليد:
ترس از مقايسه شدن با ديگران و مورد تحقيرقرار گرفتن باعث مىشود كه افراد علاوه بر تلاش در بالارفتن از پلههاى هرم اجتماعى، به كتمان ناداری های مادی و علمی خود پرداخته و يا تظاهر به داشتن آنها نمايند. اصطلاحاتى چون قمپز در كردن، خالىبندى، پز عالى، جيب خالى و... در همين رابطه مورد استفاده قرار می گيرد. اين ترس هم چنين باعث می شود که مردم صورت خود را با سيلى سرخ نگاه داشته و به تقليد از سبك زندگى كسانى بپردازند كه در سطوح بالاترى بوده و مورد تقدير و توجه جامعه هستند.
بهعلاوه در جوامعى كه افتخار و ننگ يک فرد افراد خانواده و فاميل را نيز تحت تاثير قرار می دهد، دروغ گفتن در مورد نقاط ضعف و كمبودهاى خانواده و بستگان و خالىبندى در مورد آنان نيز رواج مىيابد.
كنجكاوى، مچ گيری و قضاوتگرى:
كنجكاوى چيزى نيست جز نياز شديد به دانستن چيزها. پيشرفت بشر در بسيارى از زمينهها تا اندازۀ زيادى مديون حس كنجكاوى اوست. اما كنجكاوى كه در اينجا مورد نظر است و يکی ديگر از ويژگی های بارز و ناپسند در ميان ماست، علاقه به داشتن اطلاعات در مورد كسانى است كه با ما منافع مشتركى داشته و احتمال دارد که با ما مقايسه شوند. مانند همکلاس، همكار، همسايه، فاميل و... اين اطلاعات معمولاً شامل ميزان در آمد آنها، چيزهاى تازهاى كه خريدهاند، محلى كه تعطيلات خود را در آنجا گذراندهاند، مدارك و مدارجى كه گرفتهاند و.... است. نحوۀ بروز اين كنجكاوى با مطرح كردن سؤالات متعدد بهگونهاى مستقيم و يا غيرمستقيم از خود افراد و يا از اشخاص ديگر است. مخفى نمودن نقاط ضعف و خالىبندى در مورد نقاط قوت که شرح آن گذشت خود منجر به مشكوك شدن افراد نسبت به يكديگر گشته، کنجکاوی را بيشتر تحريک می نمايد و باعث مىشود كه حالت مچگيرى نيز در افراد نسبت به هم بهوجود بيايد. اين پديده باعث می شود که گاه فقط با ديدن يك مورد يا شنيدن يك جمله يا نقل قول در مورد يك شخص كه مغاير تصورى است كه او از خود در ما ايجاد کرده است، در باره او قضاوت کرده و حکم صادر نماييم.
تحريك احساس برترى و كهترى:
طبيعتاً اين مقايسهها در ذهن ما باعث مىشود كه ما در برابر افرادى كه بههر دليلى چه مادى و چه معنوى بالاتر از ما هستند ناخودآگاه احساس كهترى، عدم اعتماد به نفس و به دنبال آن نگرانى يا هراس نموده و در مقابل كسانى كه از ما پايينترند احساس آرامش بيشتر، اعتماد به نفس و يا غرور كنيم.
توهم و تفسير اعمال ديگران: اين شرايط به ايجاد توهم و شكاكيت در ما منجر شده و باعث مىشود رفتارها و گفتارهاى ديگران بر مبناى فاصلهاى كه آنان نسبت به ما در هرم اجتماعى دارند تفسير كنيم. بدين معنى كه مثلاً اگر فردى كه همرده و همكار ماست ما را مورد تمسخر قرار دهد، اهميت چندانى ندهيم و گاهى با او همكلام نيز بشويم. اما انجام همين عمل را از جانب شخصى كه در ردۀ پايينترى ازما قرار دارد حسادت تلقی کنيم و از جانب شخصى كه در رده بالاترى از ما قرار دارد توهين. چرا كه او با اين عمل ممكن است قصد نشان دادن و بهرخ كشيدن موقعيت خود و در نتيجه تحقير ما را داشته باشد.
احساس دايمى مورد مقايسه بودن:
مورد مقايسه قرار گرفتنهاى متوالى باعث مىشود كه اگر كسى هم ما را مورد مقايسه قرار ندهد، خودمان اينكار را انجام دهيم و مرتباً ديگران را با خود مقايسه كنيم. نتيجۀ اين مقايسهها بسته به مورد مىتواند به احساس تفاخر و غرور، حسرت و حسادت و يا سرزنش خود منجر گردد.
***
بياييم بذر اعتماد به نفس و عشق را با تشويق فرزندانمان در منزل و شاگردانمان در مدرسه بهخاطر خصوصيات يا قابليتهاى مثبتشان بكاريم و از مقايسه كردن آنها با ديگران و از مقايسه كردن هر انسان با انسان ديگر اجتناب نماييم و با اين عمل موجبات رشد و شكوفايى بيشتر در تمامى افراد جامعه را در هر سن و شرايطى فراهم آوريم.
بر گرفته شده از بخشی از کتاب "در اسارت فرهنگ" بقلم همين نويسنده. اين کتاب در تهران در انتظار دريافت مجوز است.
tshey۴۷@yahoo.com.au
|