پیام دانشجویان لیبرال به اتحاد جمهوری خواهان
صدای نیروهای سکولار و خواهان انتخابات آزاد باشید!
•
دانشجویان و دانش آموختگان لیبرال دانشگاههای ایران پیامی برای همایش چهارم اتحاد جمهوری خواهان فرستاده اند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۲ آبان ۱٣٨٨ -
۲۴ اکتبر ۲۰۰۹
از طرف دانشجویان و دانش آموختگان لیبرال دانشگاههای ایران
به چهارمین همایش اتحاد جمهوریخواهان ایران
ضمن عرض تبریک به مناسبت برگزاری چهارمین همایش اتحاد جمهوریخواهان ایران، لازم میدانیم نکاتی را به عنوان بخشی از نیروهای لیبرال دموکرات و جمهوریخواه داخل کشور با آن عزیزان در میان بگذاریم.
۱- آنچه در شامگاه ۲۲ خرداد ۱٣٨٨ روی داد نه یک "شبهکودتای انتخاباتی" که یک "کودتای حکومتی-نظامی" تمام عیار بود که با همدستی سپاه پاسداران و توافق در راس هرم قدرت صورت گرفت. با این وجود، کودتای ۲۲ خرداد ۱٣٨٨ تاریخ معاصر ایران را وارد مرحلهای تازه کرد؛ آنچه بعد از این کودتا رخ داد نیز مانند خود کودتا شگفتانگیز و غیر قابل باور بود؛ از فردای کودتا مردم خوابهای شوم کودتاچیان را به کابوس اضمحلال و سقوط تبدیل کردند. مردم ایران با سلایق و خاستگاههای طبقاتی و اجتماعی مختلف در یک جبهه واحد متحد شدند: جبهه ملت. کودتاچیان با دستان خود استخوان لای زخم "اصلاح طلبی حکومتی" را برداشتند اما هرگز گمان نمیکردند که این کار آغاز سقوط دهشتناکشان باشد. اکنون پیشبینی تئوریپردازان و استراتژیستهای اصلاحطلب رفته رفته محقق می شود؛ آنها به اقتدارگرایان هشدار داده بودند که مقاومت در برابر اصلاحات، فرجامی بهتر از سقوط نخواهد داشت و اکنون که فاشیستهای اسلامی با یک کودتای تمام و کمالِ نظامی، استخوان را از لای زخم برداشتهاند، جبههی ملت نیز از فردای کودتا نشان داد که عزمش برای کندن دندانِ فاسدِ استبدادِ دینی، جزم است.
۲- تمامی جناحبندیهای سنتی در ایران، اکنون به هم ریخته است؛ ایران از فردای پس از کودتا، ایرانی دیگر است؛ اتحاد و همدلی بین تمامی نیروهای ناراضی از وضعِ موجود، از مراجع تقلید گرفته تا روشنفکران، از مذهبیها تا سکولارها، از زنان و دانشجویان تا کارگران و دانشآموزان، چشمانداز دلنشینی از یک مبارزه موفقیتآمیز با استبداد را پیش رو قرار میدهد.
اتحاد کنونی نیروهای مختلف سیاسی، اجتماعی و فکری، به معنای این نیست که همهی گروهها باید اصول اساسی خود را کنار گذارند. این اتحادی است برای کسب دموکراسی و حقوق مدنی-سیاسی، حقوقی که همهی نیروها برای شکوفایی و گسترش خود به آن احتیاج دارند: حق آزادی بیان و اجتماعات، آزادی احزاب، سندیکاها و انجمنها و نهادهای مدنی، به علاوهی آزادیهای اجتماعی و فردی، آن چیزی است که هم مردم و هم نیروهای فکری و سیاسی به آن احتیاج دارند. پیرو این گزاره، ما خواهان حفظ فضای همدلانهی موجود بین طیفهای مختلف اپوزیسیون و نیروهای اصلاحطلب و تحولخواه هستیم. بدون شک در این میانه، تکروی و انحصارطلبی، مهمترین آفاتی است که این فضای اتحاد و همدلی را تهدید میکند. مسلما حفظ این فضا، اولین وظیفهی همهی نیروهای مترقی و دموکراسیخواه است.
٣- ما به عنوان طیفی از لیبرال دموکراتهای ایران، جنبش سبز ملت ایران و رهبری آن را به رسمیت میشناسیم و خود را ذره ای از جنبش عظیم ملی می دانیم. ما معتقدیم ضمن طرح انتقادات سازنده در شرایط کنونی، باید موقعیت میرحسین موسوی، مهدی کروبی و فراتر از آنان فقیه عالیقدر، آیتالله منتظری را در جنبش تقویت کرد چرا که این افراد امکان بسیج اجتماعی نیروها حول خواستهای دموکراتیک مردم را دارند. در عین حال ما معتقد نیستیم که باید در این افراد ذوب شد؛ بتسازیهای کاذب از جنس آنچه در انقلاب ۵۷ رخ داد، آفت این جنبش هستند. آنچه اصل است دموکراسی و حقوق بشر است و مهندس موسوی خود اعلام کرده است که به این کیش شخصیتها و خطسازیهای کاذب، اعتقادی ندارد.
۴- ما به جد معتقدیم که جنبش کنونی، در آینده نیز باید به شیوههای مسالمتآمیزِ کنونی وفادار بماند. مسالمت و پرهیز از خشونت، رمز پیروزی جنبش مردمی و ضامنِ استقرار دموکراسی بعد از پیروزی است. در این بین ما بیش از هر زمان دیگر محتاج به مدارا، دگرپذیری و تقویتِ روحِ همکاری جمعی، در میان نیروهای سیاسی همسو با جنبش دموکراتیک مردم ایران هستیم.
همانگونه که در این مقطع، تندروی و مواضع افراطی میتواند جنبش را با خسارت مواجه کند، به همان اندازه و حتی بیشتر از آن، کندروی و تفریط نیز حرکت مردمی را با مخاطره مواجه خواهد کرد. فراموش نکنیم که هدف اصلی جنبش مردمی، برچیدنِ بساطِ استبدادِ دینی و نفی حقوق ویژه است؛ سقوطِ دولتِ کودتا و تحمیلِ انتخاباتِ آزاد و عادلانه، آزادی همه زندانیان سیاسی، محاکمهی آمرین و عاملین اصلی جنایات اخیر، خواستهای فعلی جنبش سبز مردم ایران است؛ خواستهایی که نه باید و نه می توان از آنها عقب نشست و بر سر آنها معامله کرد. ما نمیتوانیم و نباید عقبتر از مردمی حرکت کنیم که برای این خواستها در خیابانها جان میدهند.
بر این مبنا انتظاری که از اتحاد جمهوریخواهان به عنوان تشکلی جمهوریخواه، سکولار و مدرن که در خارج از کشور سازمان یافته، میرود آن است که بکوشد در عین حمایت از نیروهای اصلاحطلب مذهبی داخل کشور، در کنار دیگر نیروهای دموکراسی خواه و سکولار صدای لایههای گستردهای از جامعه را بازتاب دهد که سکولار، جمهوریخواه، مدرن و یا غیرمذهبیاند و خواهان انتخاباتی آزاد و عادلانه هستند؛ لایههایی که اگر چه در درون نهادهای مدنی و جنبشهای اجتماعی تا حدی قوام یافتهاند اما فاقد تشکل سیاسیای هستند که بتواند آنها را نمایندگی کند. اتحاد جمهوریخواهان، اگر خواهان نقشی در فضای سیاسی ایران است، باید بکوشد در کنار دیگر نیروهای سکولار و دموکراسی خواه حاضر در عرصه سیاست ایران بلندگوی مطالبات این بخشهای وسیع جامعه که اتفاقاً نیروی اصلی حاضر در صحنهی مبارزه خیابانی نیز هستند باشد. انتظاری که از یک تشکل سکولار و جمهوریخواه میرود، آن است که بر سرِ اصولی که هویت وجودیاش را تشکیل دادهاند بایستد و در مسائل کلی در کنار بخشهای محافظهکارِ اصلاح طلبانِ مذهبی قرار نگیرد؛ بلکه در جبههی اصلاحطلبی مذهبی، نیروهای مدرنتر و پیشروتر را تقویت کند. عرصهی سیاست عرصهی قدرت است نه عرصهی خدمت؛ این تصور که با خدمت صادقانه به احزابی دیگر میتوان در آینده مطالباتِ خود از آنان را طلب کرد، رویکردی نامناسب است که پیش از این نیز آزموده شده و شکست خورده است.
در پایان ما امید داریم که اتحاد جمهوریخواهان در جهت دست یافتن به اهدافی که برای آن به وجود آمده است استوار و پایدار، به پیش برود و برای آن عزیزان، در دست یافتن به اهداف پیش رویشان آرزوی موفقیت داریم.
به امید نظمی براساس دموکراسی و حقوق بشر برای میهنمان ایران
دانشجویان و دانش آموختگان لیبرال دانشگاههای ایران
۱ آبان ۱٣٨٨
|