وطن/یعنی تو و/خون خیابانی و/حس فواره شهری!
محمود معتقدی
•
دست کوچه را روشن کن!
حق با کسی ست / که جنگل باران را / دوباره می بیند
شمال /تا سپیده جنوب / فرقی نمی کند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
٨ آبان ۱٣٨٨ -
٣۰ اکتبر ۲۰۰۹
دریا ی پاییزی و
چشمی از پس عصرهای توفانی ات
با تو نگاه می کنم
از بیداری تا سقوط / یا / شبیه پرنده ای / میراثی به سرزمین عاشقی ات
آشفته زخمی به روایتی اکنون
یا پلک درختی که از سطرهای تو می نوشند
ایستاده / آشوب روزهای توایم
تا جمهوری زیستن و/ حقیقتی به هیاهوی مرگش
روح زمزمه ایست / میان "یاردبستا نی" و
چرخه قطاری از سمت کرانه ات
رویای کسی باش و/ غربتی بر آستانه آفتابش
نیمی سپید و/ نیمه ای بر واژه های زرد ش
دست کوچه را روشن کن!
حق با کسی ست / که جنگل باران را / دوباره می بیند
شمال / تا سپیده جنوب / فرقی نمی کند
آبان / پایانه جشنی و/ تیغه به رنگ گل آفتابگردانی!
یادمان باشد
وطن / یعنی تو و/ خون خیابانی و/ حس فواره شهری!
جهان / راه مزرعه را می داند
محمود معتقدی
پا ییز ٨٨
|