از : ناصر بخارائی
عنوان : چگونه در تظاهرات شرکت کنیم؟
چگونه در تظاهرات شرکت کنیم؟
تظاهرات، نوعی از اعتراض و یا ابراز نظر علنی و گروهی است و به منظور پیشبرد یک هدف مبارزاتی و یا سیاسی – اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی، صورت می پذیرد و بسته به اینکه در چه جامعه ای و در جهت چگونه خواستهائی انجام گیرد، به راه انداختن و شرکت در آن، می تواند دارای اشکال متفاوت باشد.
جنگ تن به تن!
در موضوع مورد بحث ما، یعنی تظاهرات در ایران و بجهت بر هم زدن تعادل حاکمیت و در هم شکستن ابزار سلطه و سرکوب آن، یعنی نیروهای انتظامی و نظامی و اطلاعاتی و لباس شخصی ها، باید گفت که شرکت در تظاهرات، درست بمانند شرکت در یک جنگ تن به تن است! بنا بر این، نیاز به سازماندهی، تدارکات و آمادگی و تبلیغات و رهبری دارد. به زبان ساده، یعنی افراد تظاهر کننده باید درست بمانند نیروی نظامی و یا پلیسی که برای سرکوب فرستاده شده است، عمل نمایند.
پلیس چگونه عمل می کند؟
پلیس، از دسته ها و واحدهائی مشخص، با تعداد افراد معلوم تشکیل شده است. بنابراین، افراد شرکت کننده در تظاهرات هم، باید خود را بصورت واحدهائی با تعداد افراد ی مشخص، سازماندهی کنند.
پلیس با لباس متناسب با صحنهی درگیری، به خیابان می آید، بر این اساس، شما نیز باید لباس مناسب برای درگیری داشته باشید. پلیس با خود، سلاح سرد و گرم حمل می کند، بنابر این شما نیز باید سلاح سرد و اگر امکان آن هست، سلاح گرم به همراه داشته باشید.
پلیس دارای فرماندهی است، بدینجهت، گروه شما نیز باید دارای فرمانده باشد. پلیس، گروهی حمله می کند و گروهی دفاع می کند، شما نیز باید اینچنین عمل کنید. پلیس، دارای وسائل ارتباطی و بی سیم است، شما نیز باید دارای وسیله ای ارتباطی باشید. پلیس دارای نیروهای جایگزین است، یعنی در صورت خسته شدن و یا زخمی شدن، نیروهای ذخیره، جای نیروهای خسته ویا آسیب دیده را پر می کنند، شما نیز باید چنین عمل کنید.
پلیس، محل استقرار، حرکت و بازگشت مشخص دارد، شما نیز باید چنین برنامه ای داشته باشید. پلیس، از جهت کمکهای اولیه و انتقال زخمی ها، امکاناتی را بکار می گیرد، شما نیز باید چنین کنید.
چگونه خود را سازمان دهیم؟
سازمان دادن، بجهت پیشبرد درست وظائف، اجرای تاکتیکها، بهره وری درست و بیشتر از امکانات و نیروها و همچنین دسترسی سریعتر به هدف، با کمترین هزینهی انسانی است.
با توجه به آنچه آمد، در سازمان دادن نیروها برای شرکت در تظاهرات، به نکاتی باید توجه کرد؛
۱- بنابر شرائط امنیتی، واحدها و هسته های عمل کننده، باید از همدیگر شناخت کافی داشته باشند. بنابر این بهتر است، جوانان و نیروهای حاضر برای شرکت در تظاهرات، از بین افراد هر محل ( مسکونی یا شغلی و کاری ) انتخاب شوند. متشکل شدن افرادی که در نزدیکی یکدیگر، کار و یا زندگی می کنند باعث می شود سطح اعتماد و کیفیت اجرای عملیات، بالا رفته، ضریب امنیتی حفظ تشکیلات نیز بیشتر شود. بنابر این پیشنهاد می شود، هسته های بنیادین اعتراض، در محلات و یا محلهای کار تشکیل شوند.
۲- در هر محله و یا کارگاه و اداره، به تعداد نامحدود می توان هسته های فعال تشکیل داد اما تعداد افراد حاضر در هر هسته، نباید از شش نفر تجاوز کند. اهمیت این قضیه از جهت مدیریت بهتر واحد فعال و همچنین جلوگیری از آسیبهای امنیتی است. در چنین شرائطی اگر یک هسته زیر ضرب قرار گیرد و شناسائی شود، هسته های دیگر می توانند با خیال راحت بکار خود ادامه دهند.
۳- هسته های تشکیل شده در هر محل، می توانند از بین خود، یک فرد با تجربه و آگاه را، بعنوان برنامه ریز، انتخاب کرده و او را، رابط بین هسته ها قرار دهند. نیازی نیست که این فرد، مستقیمأ در درگیریها حضور یابد اما می تواند و باید بصورت ناشناس، ناظر اجرای امور باشد.
۴- تشکیلات ایجاد شده در هر محله و یا محل کار، از طریق فردی که بعنوان برنامه ریز انتخاب شده، می تواند با برنامه ریز محلات دیگر، در ارتباط بوده و برای برنامه ریزی و سازماندهی تظاهرات گسترده، با آنها مشورت نماید.
۵- در هر هسته، دو نفر باید مسئولیت پیشبرد کار تبلیغی – تهییجی و شعار نویسی را بعهده گرفته و بر اساس شعار های تعیین شده و مورد توافق همهی هسته های یک محله و یا یک منطقه، در زمانی که تظاهراتی برگزار نمی شود، به شعار نویسی و پخش اطلاعیه و یا بیانیه، در محلهی خود، بپردازند. از اینجهت گفته شد: « محلهی خود » که: شعار نویسی توسط افراد محلی، میزان خطر شناسائی توسط نیروهای امنیتی را بشدت کاهش می دهد.
۶- در هر هستهی فعال محلی، یکنفر باید مسئولیت کار اطلاعاتی و شناسائی نیروهای امنیتی و دشمن را در محله و یا در حین تظاهرات بعهده بگیرد. این فرد، بخصوص در زمانی که تظاهرات برگزار نمی شود، موظف است به شناسائی وابستگان و جاسوسان و نیروهای امنیتی دولت، که در محل زندگی می کنند، اقدام کند و اطلاعات خود را در اختیار فرد برنامه ریز قرار دهد تا در جلسات تشکیلات، راجع به چگونگی برخورد با این افراد، تصمیم گیری شود.
۷- در هر هسته، یکنفر باید مسئول تدارکات باشد. او می تواند وظیفهی صندوقداری را نیز بعهده بگیرد. این فرد موظف است که امکانات لازم برای درگیری را تهیه و در اختیار گروه قرار دهد، طبیعتأ سایر افراد گروه نیز می توانند وی را یاری کنند اما حتمأ یک فرد مشخص باید این مسئولیت را بعهده گیرد.
۸- اگر هسته تشکیل شده را شش نفره فرض کنیم، نفر آخر باید تلاش کند اطلاعاتی را در مورد کمکهای اولیه پزشکی فرا گرفته و با وسائل و امکانات از پیش آماده شده، درتظاهرات شرکت نماید.
در تظاهرات، چه اهدافی باید مورد تعرض قرار گیرند؟
طبیعی است که اولین هدف مورد تعرض افراد شرکت کننده در تظاهرات، پلیس، نیروهای نظامی و امنیتی و لباس شخصی ها هستند. در برخورد با این افراد، باید بسیار سخت و بیرحمانه عمل کرد! درست بهمانگونه که آنها با شما اینچنین عمل می کنند و اگر دستگیر شوید، همهی هستی شما را مورد تعرض قرار خواهند داد. همانگونه که قبلأ توضیح داده شد، شرکت در تظاهرات، در کشورهائی همچون ایران، چونان یک جنگ تن به تن است . بنابر این رحم و ترحم و برخورد ملایم، دشمن را جری تر کرده، او یک گام به پیش می نهد و شما باید یک گام عقب نشینی کنید. بنابر این وقتی با نیروهای امنیتی و پلیس روبرو می شوید، با تمام قدرت به این نیروها حمله کرده، آنها را از پای در آورید، امکانات آنها را به آتش کشیده و سلاحهایشان را از دستشان گرفته و بنفع هستهی خود و برای استفاده در تظاهرات بعدی، آنها را به غنیمت بگیرید.
دومین هدف مورد تعرض تظاهر کنندگان باید مکانهای تجمع نیروهای دولتی، ادارات، مراکز تصمیم گیری و مدیریتی، مراکز امنیتی و پلیس، مراکز رادیوئی، تلویزیونی، مخابراتی و مطبوعاتی باشد. اهداف مورد تهاجم می تواند بسیار متنوع و گسترده باشد، اما باید دقت کرد که این اهداف نباید شامل آنچه منابع ملی محسوب می شود و مورد استفادهی عموم مردم عادی است، باشد. بعنوان مثال، آتش زدن و حمله به سینماها، بانکها، فروشگاهها، اتوبوسها و وسائل نقلیه، خطاست و نباید صورت پذیرد، اما تهاجم به اماکن مذهبی همچون مساجد، تکیه ها، منازل نیروهای امنیتی و اطلاعاتی ، ترور آخوندها و مبلغین دینی و اهداف مشابه، می تواند تأثیرات ماندگار و قدرتمندی بجای گذارد.
ایجاد رعب و وحشت در بین وابستگان رژیم، کمک بزرگی به پیشرفت جنبش و ایجاد تزلزل در حمایت از حکومت می کند. در مورد اخیر، شناسائی محل تجمع نیروهای امنیتی – اطلاعاتی و محل سکونت این افراد توسط افراد محلی و به آتش کشیدن این مراکز، کمک بزرگی به فروپاشی دستگاههای سرکوب می کند. محل زندگی این افراد باید به هر وسیله ممکن نا امن شود. این افراد و آخوندها، نباید در محل زندگی و در جامعه، احساس امنیت کنند. آنها باید برای خیانت به مردم، بهائی سنگین بپردازند!
چگونگی برخورد در نبردهای خیابانی؛
افراد هسته های شرکت کننده در تظاهرات، باید تلاش کنند در طی اعتراض، در نزدیکی هم حرکت کنند و بصورت منفرد، عملی انجام ندهند و از گروه، جدا نیافتند. اگر یکنفر از آنها مورد حمله قرار گرفت، دیگر اعضاء باید فورأ به یاری وی بشتابند. اگر فردی از گروه دستگیر شد، سایر اعضاء موظفند واحد دستگیر کننده پلیس را شناسائی و تعقیب کنند و در صورت امکان، شرائط فرار وی را فراهم کنند.
افراد گروه، باید شناخت کافی از جغرافیای محل برگزاری تظاهرات داشته باشند. آنها باید بدقت کوچه ها و خیابانها و امکانات دفاع و گریز هر منطقه را شناسائی کنند. این افراد، در صورت امکان باید بتوانند موانع ایجاد شده توسط پلیس را از سر راه بردارند و موانع مورد نظر خود را ایجاد کنند.
استفاده گسترده از آتش توصیه می شود. آتش سوزی، محیط را برای نیروهای امنیتی نا امن کرده، زمینه را برای دفاع موثر فراهم می کند. استفاده وسیع از به آتش کشیدن لاستیکهای فرسوده ماشینها توصیه می شود.
یکی از بهترین انواع سلاح در تقابل با نیروهای دولتی و امکانات و افراد آنها، بمبهای بنزینی یا کوکتل مولوتف است. کوکتل مولوتف، سلاحی تاکتیکی و بسیار موثر در شرائط بحرانی است. از کوکتل مولوتف می توان علیه نیروهای سواره و پیاده پلیس، لباس شخصی ها، مراکز تجمع آنها، محل زندگی آنها! و بجهت به آتش کشیدن هر نوع هدفی استفاده کرد، ضمن اینکه تهیه مواد و آماده کردن و استفاده از آن بسیار ساده است. آن بخش از مردم نیز که به هر دلیل قادر به شرکت در تظاهرات نیستند، با انبار کردن کوکتل مولوتف در پشت بام خانه هایشان، می توانند در مواقع درگیری، از همان پشت بام، کوکتل مولوتف را علیه نیروهای امنیتی مستقر در خیابان یا کوچه ها، استفاده کنند.
دقت شود که برگزاری تظاهرات در کشوری مانند ایران، با ساختار خشن امنیتی و پلیسی، تنها برای ابراز نظر نسبت به حاکمیت، طرح درخواستها و تهییج مردم نیست، بلکه خیلی بیش از اینها، بجهت در هم کوبیدن بازوی مسلح و امنیتی رژیم و نابودی امکانات سرکوب آنست. بر این اساس وقتی فرد و افرادی، تصمیم به شرکت در تظاهرات می گیرند، ضمن اینکه باید خود را برای وقوع هر نوع پیشامدی آماده کنند، همچنین باید با تمام امکانات و تمامی قدرت در صحنه حاضر شوند.
پس از تظاهرات؛
پس از هر تظاهراتی لازم است اقداماتی صورت پذیرد. از جمله اینکه؛
۱ – تکلیف زخمی ها روشن شود! تظاهر کنندگان باید محل دقیق بستری شدن یاران و همرزمانشان را بدانند. باید تلاش کنند امکانات معالجهی سریع و موثر ایشان را فراهم کنند. فرد زخمی را تنها نگذارند و اگر وی در بیمارستان، تحت نظر است، در جهت رهائی وی، پس از انجام کمکهای اولیه پزشکی، اقدام کنند.
۲- اگر از گروه و هسته، فردی دستگیر شد، دیگر افراد هسته موظفند از خانواده فرد مذکور حمایت مادی و معنوی لازم بعمل آورده ، فعالیتهای هسته خود را تا بازگشت شرائط عادی به حال تعلیق در آورند. اگر امکان مخفی شدن موقت، از قبل فراهم شده باشد، بهتر است. مخفی شدن و تعلیق فعالیت هسته در محل، بمعنی بی عملی نیست، بلکه گروه می تواند با هسته های محلات دیگر، همکاری نماید.
۳- واحد تبلیغات هر هسته، پس از تظاهرات باید به جمع بندی تأثیر تظاهرات برگزار شده بپردازد و با شعار نویسی گسترده به صحنه بیاید. کار شعار نویسی، هرگز نباید متوقف شود. اخبار و وقایع مربوط به تظاهرات انجام شده، باید در نشریات محلی و خبرنامه ها و اینترنت، همراه با فیلم و عکس، بصورت گسترده پخش شود. دروغهای حکومت باید افشاء شده و فریبکاری رسانه ای آنها، با برخورد موردی ( مورد به مورد ) و مشخص، برملا شود.
۴- هسته باید خود را مجددأ سازماندهی و جای تلفات احتمالی را با نیروهای جدید پر کند. تجهیزات به غنیمت گرفته شده باید در انبار از قبل در نظرگرفته شده ذخیره شوند تا در تظاهرات بعدی از آنها استفاده شود. اگر هسته به جهت معالجه و حمایت مالی از اعضای خود به پول نیاز داشته باشد، می تواند اقدام به فروش تجهیزات اضافه کند.
۵- مسئول اطلاعاتی هسته، باید اطلاعات، عکسها و فیلمهای خود را از نیروهای پلیس و امنیتی و لباس شخصی، در اختیار اعضای دیگر قرار داده تا در مورد شیوهی برخورد با این افراد، تصمیم جمعی گرفته شود. ضمن اینکه هسته می تواند به صورت گسترده، نسبت به معرفی این افراد به جامعه ( با نام و مشخصات کامل، محل کار و زندگی و نوع اقدامات انجام شده توسط فرد مذکور ) در سطح گسترده اقدام نماید.
نبرد فرسایشی!
پس از هر تظاهرات بزرگی، لازم است هسته ها برای مدتی به نبرد فرسایشی روی بیاورند. در یک نبرد فرسایشی، افراد هسته، بدون اعلام قبلی در محل حاضر شده، اقدام به شعار دادن و شعار نویسی می کنند و سریعأ محل را ترک گفته، به محل جدیدی می روند. محلهائی که قرار است اقدامات کوتاه مدت در آنجا صورت گیرد، باید از قبل کاملأ شناسائی شده و تدارکات لازم صورت گرفته باشد. در این شیوهی برخورد، هسته ها باید تا جای ممکن از رودرروئی با نیروهای امنیتی خودداری کنند و نیروی خود را بر کار تبلیغی متمرکز کنند. ایجاد آتش و استفاده از بمبهای صوتی می تواند باعث سردرگمی نیروهای پلیس و امنیتی شود و محیط را برای آنها نا امن کند.
دستگیری و تخلیهی اطلاعات:
به همانصورت که پلیس و نیروهای امنیتی، پس از دستگیری فعالین سیاسی و یا مردم شرکت کننده در تظاهرات، اقدام به بازجوئی و تخلیه اطلاعاتی فرد یا افراد مذکور می نمایند، اعضای هسته و گروه نیز، می توانند در صورت امکان، به دستگیری نیروهای امنیتی، اقدام، و آنها را تخلیه اطلاعاتی کرده و از برنامه های دولت و نیروهایش، آگاه شوند. طبیعی است که افراد هسته در صورت مبادرت به چنین اقدامی، ۱- نباید شناسائی شوند، ۲- برای تخلیه اطلاعات، متوسل به اعمال غیر انسانی نشوند! ۳- بلافاصله پس از تخلیه اطلاعات، فرد دستگیر شده باید آزاد شود. لازم به ذکر است که اطلاعات شخصی وی باید بصورت کامل گرفته شود تا در صورت تهدید گروه ( پس از آزادی وی ) از آن اطلاعات، علیه وی استفاده شود.
عدم ارتباط با بیگانگان:
نیروهای مردمی بهیچوجه و بهیچ صورت نباید با بیگانگان، اعم از خبرنگاران، مأموران سفارتها و یا اعضای سرویسهای جاسوسی بیگانه، ارتباط بر قرار کنند. اینکار در درجه نخست، مشروعیت حرکت آزادیخواهانه را زیر سوال می برد، در ثانی، علیه منافع و امنیت ملی است و ثالثأ موجب انحراف اهداف مبارزه به سمت اهداف بیگانگان می گردد.
در شرائط رکود جنبش:
طبیعتأ هر مبارزه ای مشمول تواتر رکود و اعتلا است. در دوره ای، مردم با شور و حرارت به میدان می آیند و در دوره ای، پس از سرکوب احتمالی، دوران رکود و رخوت است و توده ها به سر کار و زندگی عادی شان بر میگردند. در چنین وضعیتی، نیروهای آگاه، نباید دلسرد و افسرده شوند بلکه باید خود را برای دورهی اعتلای مجدد جنبش، آماده کنند. آنها باید نقاط ضعف و قدرت خود، جنبش و نیروهای دشمن را بررسی و تحلیل کنند و از تجارب بدست آمده، برای حضور دوباره و قدرتمندتر، استفاده کنند.
زمان مبارزه ممکن است بسیار طولانی شود و عدهی زیادی به مبارزه بپیوندند ویا از آن جدا شوند. این وضعیت، برخاسته از طبیعت زندگی و مبارزه است. باید از رویا پردازی و خیالبافی پیرامون قدرت توده ها دوری جست! باید واقع بین بود و در شرائط گوناگون، از خود انعطاف نشان داد. انتظار بیش از حد نباید داشت. باید با روشنگری، جنبش را با انگیزه های قویتر از پیش، آمادهی دورهی اعتلا کرد.
در دورهی رکود، باید به سازماندهی مجدد تشکیلات ضربه خورده پرداخت. ارتباطات را باید در چهارچوب روابط دوستانه و خانوادگی، حفظ کرد. باید به کسانی که به هر شکل در مبارزه آسیب مادی و معنوی و جسمی دیده اند یاری رساند و آنها را تنها نگذاشت.
در دورهی رکود، کار اطلاعاتی، پیرامون توانائی ها و نقاط ضعف دشمن، اهمیت فوق العاده ای پیدا می کند. در هر منطقه و محل و اداره و کارخانه و محل تجمعی، باید کار شناسائی ادامه یابد تا در بزنگاههای احتمالی، این نیروها و مکانها را مورد تهاجم قرار داد. عملیات ایذائی، در دوران رکود، می تواند هم دورهی اعتلاء را نزدیکتر کند و هم در دل دشمن ایجاد رعب و وحشت کند. باید خواب آسوده را از چشمهای نیروهای امنیتی و سرکوب ربود. تحت هیچ شرائطی آنها نباید احساس راحتی و امنیت کنند. آنها نباید تصور کنند که پس از سرکوب مردم، می توانند آسوده خیال، بر موج اندوه مردم، موج سواری کنند و خود و خانواده و اعوان و انصارشان با خیال آسوده به چپاول و عیش و نوش و خندیدن به ریش ملت، مشغول شوند! باید محیط برای آنان نا امن، و در فرصت مناسب کلک آنها کنده شود!! زندگی را برای دشمنان مردم، باید تبدیل به یک جهنم واقعی کرد!
تقویت همبستگی:
یکی از راههائی که حکومت و نیروهای بیگانه استفاده می کنند تا جنبش را تضعیف و در صورت امکان نابود کنند، تلاش در جهت از بین بردن همبستگی ملی و پاشیدن بذر تفرقه دینی، قومی و نژادی و زبانی، و دسته دسته کردن مردم بر اساس تفاوتهای اجتماعی، محلی یا جغرافیائی است. آنها تلاش می کنند تا بین مردم تفرقه بیاندازند یا آنها را رودرروی یکدیگر قرار دهند تا بتوانند به سلطهی خود ادامه دهند و اهداف خود را پیش ببرند. مشغول کردن مردم به تناقضات و تعارضات درون جامعه، از شیوه های کثیف استعماری است که وسیعأ توسط حاکمیتهای استبدادی نیز بکار گرفته می شود. باید مردم و بخصوص جوانان را، پیرامون وضعیت جامعه، هویت آن، تاریخ آن و اهداف واقعی مبارزه، آگاه کرد تا در دام مبارزات ساختگی و انحرافی نیافتند و بخود مشغول نشده و بقول معروف؛ سوراخ دعا را گم نکنند! باید دوستان و دشمنان واقعی مردم را به آنان شناساند و صف بندیهای واقعی را در جامعه، به آنها نشان داد...
در دوران رکود، مطالعه و بالا بردن سطح آگاهی خود و دیگران، از جمله کارهائی است که یکلحظه هم نباید فراموش شود. باید جوانان عمیقأ درک کنند که بزرگترین دشمن انسان، نادانی است. آنها باید تلاش کنند به اطلاعات بنیادین، پیرامون تاریخ و جامعهی خود، هویت و هستی ملی و فرهنگی،... و همچنین ماهیت انواع و اقسام نظامهای اقتصادی و سیاسی و احزاب و عقاید و اعتقادات مختلف، دست یابند و پی ببرند.
ضمن آرزوی پیروزی برای تمام مبارزان راه آزادی، از خواننده این نوشتار تقاضا می شود در نشر و پخش این نوشته، بصورت گسترده اقدام و تلاش نماید!
دکتر ناصر بخارائی تیرماه ۱۳۸۸
۱۷٨۴۴ - تاریخ انتشار : ۱۶ آبان ۱٣٨٨
|
از : حسن جوان
عنوان : به چپ نرویم
(جنبش اعتراضی با جنبش کارگری و حرکتهای ملی ـ قومی فراهم آورد. پیوند جنبش های اجتماعی ریشه دار با جنبش اعتراضی، بر توان و پایداری آن خواهد افزود. ).
انچه در این دو سطر میخوانیم در حقیقت یک خاست و برنامه ای کمونیستی است.
بازی خطر ناک فدائیان خارج از توان این سازمان است و برای اینده ایران بسیار پر هزینه.هدف ازادی و انتخابات ازاد باید باشد و هیچ سازمان و فردی نمیتواند از اکنون برای اینده ایران برنامه ریزی کند.مطالبات کار گری ویا قومی فراتر از ازادی و استقلال نمیتوانند قرار بگیرند.
۱۷٨٣۵ - تاریخ انتشار : ۱۵ آبان ۱٣٨٨
|
از : وارطان
عنوان : فریاد مردم علیه دیکتاتور!
رفقای عزیز
این اعلامیه بسیار منطبق تربا مواضع اعلام شده سازمان فداییان - اکثریت است تا اعلامیه ۱۰ آبان شما "برای طرد دولت کودتا، در راهپیمائی ۱۳ آبان شرکت کنیم!". شما در اعلامیه پیشتر از آن (۷ آبان) به درستی می گویید:
"امروز ضرورت جدی وجود دارد که جنبش کارگری از جنبش اعتراضی مردم حمایت کرده و فعالانه در آن مشارکت ورزد. جنبش اعتراضی به حمایت شما نیاز دارد و تامین خواستهای شما به موفقیت جنبش اعتراضی بستگی دارد. برخی از فعالین کارگری این ضرورت را دریافته و اقدام به تشکیل کمیته کارگری دفاع از آرای مردم کردهاند.
متقابلا لازم است که جنبش اعتراضی از اعتصابات و اعتراضات شما کارگران و مزدبگیران پشتیبانی کند، مطالبات شما را در پلاتفرم خود بگنجاند و از حرکات اعتراضی شما حمایت به عمل آید. بدون تردید پیوند این دو جنبش، به هردوی آنها توان جدیدی خواهد بخشید."
همچنین چندی پیش (تاریخ آن به خاطرم نیست) درجمعبندی مباحثات خود به درستی به کنشگران مسایل قومی و ملی رهنمود میدهید که مطالبات آنها در پیوند با مطالبات عمومی است که دست یافتنی است و به سود جنبش عمومی نیز می باشد که از مطالبات قومی و ملی حمایت کند.
چه شد که در دعوت خود از مرم برای شرکت در راهپیمایی ۱۳ آبان (اعلامیه ۱۰ آبان) این مطالبات را تنها به مطالبات عمومی محدود کردید؟ منظور این جملات است:
"ما همراه با سایر نیروهای جنبش اعتراضی از مردم میخواهیم که در راهپیمائی روز سیزده آبان شرکت کرده و مطالبات خود برای آزادی زندانیان سیاسی، بازداشت و محاکمه آمران و عاملان سرکوب و کشتار مردم، تامین آزادیهای سیاسی و اجتماعی، برکناری دولت احمدی نژاد و برگزاری انتخاباب آزاد را بیان دارند."
و در اعلامیه امروز میگویید:
"زمان آن رسیده است که جنبش اعتراضی پای به شهرستانها گذارد، مطالبات جنبش زنان و کارگری و حرکتهای ملی ـ قومی را بر مطالبات خود بیفزاید و از آنها حمایت به عمل آورد و زمینه را برای پیوند جنبش اعتراضی با جنبش کارگری و حرکتهای ملی ـ قومی فراهم آورد. پیوند جنبش های اجتماعی ریشه دار با جنبش اعتراضی، بر توان و پایداری آن خواهدافزود".
زمان آن رسیده است؟ چرا دیروز ( ۱۳ آبان) زمان آن نبود؟ من واقعن مایلم بدانم شما در ۱۰ آبان مقید چه بودید؟
مطلب دیگری که اگر اجازه بدهید در همین جا مطرح کنم و زیاد نا مربوط به این اعلامیه نیست، مقالاتی است که برخی از دوستان در روزهای اخیر در باره شعارها و عدم خشونت نوشته اند. از آنجا که بخشی از این مطالب شاید در پاسخ به نظر من در مورد شعارها هم بوده باشد تذکر چند نکته را ضروری میدانم. اول بدون آنکه بخواهم بااین دوستان پلیمیک کرده باشم و یا زهری در سخنم باشد از آنها دعوت میکنم که گفتمان عدم خشونت را مطالعه کنند.
دوم تا آنجا که به تئوریهای عدم خشونت مربوط می شود در هیچ کجای آن از تقلیل مطالبات خود برای جلوگیری از خشونت صحبت نشده است. گفتمان عدم خشونت به ارئه راهکارها برای دستیابی به مطالبات خود از طریق مسالمت آمیز و نه تقلیل مطالبات خود مربوط می شود. گفتمان عدم خشونت میگوید باید مطالبات در قالب های مثبت مطرح گردد و از هر گونه شعار تحقیر آمیز و تهدید کننده مستقیم و فیزیکی "عامل" سرکوب خود داری شود. به عبارت دیگر شعار "توپ، تانک، بسیجی..." از آنجا که تحقیر آمیز است خشونت زا است.
همچنین هر سرکوبی از دو عنصر "دستور" سرکوب و "عامل" سرکوب تشکیل شده است. تاثیر گذاری به روی ذهنیت "عامل" سرکوب (بسیجی پاسدار) و خود داری از تحقیر و تهدید فیزیکی او چه در عمل و چه در گفتار (شعارها) هدف اصلی راهکارهای عدم خشونت است. دقیقن به این خاطر است که دیدگاهی که می گوید باید در جهت بی طرف کردن آقای خامنه ای تلاش کرد به روی عدم خشونت استوار است و دیدگاهی که میگوید باید مطالبات را تقلیل داد به روی مصلحت اندیشی بدون پشتوانه. مثال دیگر برخورد آقای موسوی به کسانی که در روز قدس به اوحمله کردند. "دوستشان دارم" نه اینکه چون خشونت پیش آمد من از حق خود و مردم میگذرم یا مطالباتم را کم میکنم.
سوم به لحاظ تجربی نیز استدلال این دوستان بسیار ضعیف است. مگر نه اینکه رژیم هنگامی سرکوب معترضین را آغاز کرد که آنها فقط میگفتند "رای من کو؟" و یا در سکوت کامل راهپیمایی می کردند. کسانیکه مرتب نام ندا و سهراب و دیگر شهدای جنبش سبز را در مطالبشان می آورند توجه داشته باشند که بسیاری از این شهدا هنگامی به قتل رسیدند که تنها میپرسیدند "رای من کو؟" نه "جمهوری ایرانی".
در خاتمه باید بگویم که من کسی را به راهکارای خشونت آمیز و یا طرح مطالبات غیر واقعی دعوت نمی کنم. در عین حال به کسی نمی گویم چه مطالبه ای باید داشته باشد. از برخی مطالبات حمایت می کنم و از برخی دیگر حمایت نمی کنم.
۱۷٨٣٣ - تاریخ انتشار : ۱۵ آبان ۱٣٨٨
|
از : وارطان
عنوان : فریاد مردم علیه دیکتاتور!
رفقای عزیز
این اعلامیه بسیار منطبق تربا مواضع اعلام شده سازمان فداییان - اکثریت است تا اعلامیه ۱۰ آبان شما "برای طرد دولت کودتا، در راهپیمائی ۱۳ آبان شرکت کنیم!". شما در اعلامیه پیشتر از آن (۷ آبان) به درستی می گویید:
"امروز ضرورت جدی وجود دارد که جنبش کارگری از جنبش اعتراضی مردم حمایت کرده و فعالانه در آن مشارکت ورزد. جنبش اعتراضی به حمایت شما نیاز دارد و تامین خواستهای شما به موفقیت جنبش اعتراضی بستگی دارد. برخی از فعالین کارگری این ضرورت را دریافته و اقدام به تشکیل کمیته کارگری دفاع از آرای مردم کردهاند.
متقابلا لازم است که جنبش اعتراضی از اعتصابات و اعتراضات شما کارگران و مزدبگیران پشتیبانی کند، مطالبات شما را در پلاتفرم خود بگنجاند و از حرکات اعتراضی شما حمایت به عمل آید. بدون تردید پیوند این دو جنبش، به هردوی آنها توان جدیدی خواهد بخشید."
همچنین چندی پیش (تاریخ آن به خاطرم نیست) درجمعبندی مباحثات خود به درستی به کنشگران مسایل قومی و ملی رهنمود میدهید که مطالبات آنها در پیوند با مطالبات عمومی است که دست یافتنی است و به سود جنبش عمومی نیز می باشد که از مطالبات قومی و ملی حمایت کند.
چه شد که در دعوت خود از مرم برای شرکت در راهپیمایی ۱۳ آبان (اعلامیه ۱۰ آبان) این مطالبات را تنها به مطالبات عمومی محدود کردید؟ منظور این جملات است:
"ما همراه با سایر نیروهای جنبش اعتراضی از مردم میخواهیم که در راهپیمائی روز سیزده آبان شرکت کرده و مطالبات خود برای آزادی زندانیان سیاسی، بازداشت و محاکمه آمران و عاملان سرکوب و کشتار مردم، تامین آزادیهای سیاسی و اجتماعی، برکناری دولت احمدی نژاد و برگزاری انتخاباب آزاد را بیان دارند."
و در اعلامیه امروز میگویید:
"زمان آن رسیده است که جنبش اعتراضی پای به شهرستانها گذارد، مطالبات جنبش زنان و کارگری و حرکتهای ملی ـ قومی را بر مطالبات خود بیفزاید و از آنها حمایت به عمل آورد و زمینه را برای پیوند جنبش اعتراضی با جنبش کارگری و حرکتهای ملی ـ قومی فراهم آورد. پیوند جنبش های اجتماعی ریشه دار با جنبش اعتراضی، بر توان و پایداری آن خواهدافزود".
زمان آن رسیده است؟ چرا دیروز ( ۱۳ آبان) زمان آن نبود؟ من واقعن مایلم بدانم شما در ۱۰ آبان مقید چه بودید؟
مطلب دیگری که اگر اجازه بدهید در همین جا مطرح کنم و زیاد نا مربوط به این اعلامیه نیست، مقالاتی است که برخی از دوستان در روزهای اخیر در باره شعارها و عدم خشونت نوشته اند. از آنجا که بخشی از این مطالب شاید در پاسخ به نظر من در مورد شعارها هم بوده باشد تذکر چند نکته را ضروری میدانم. اول بدون آنکه بخواهم بااین دوستان پلیمیک کرده باشم و یا زهری در سخنم باشد از آنها دعوت میکنم که گفتمان عدم خشونت را مطالعه کنند.
دوم تا آنجا که به تئوریهای عدم خشونت مربوط می شود در هیچ کجای آن از تقلیل مطالبات خود برای جلوگیری از خشونت صحبت نشده است. گفتمان عدم خشونت به ارئه راهکارها برای دستیابی به مطالبات خود از طریق مسالمت آمیز و نه تقلیل مطالبات خود مربوط می شود. گفتمان عدم خشونت میگوید باید مطالبات در قالب های مثبت مطرح گردد و از هر گونه شعار تحقیر آمیز و تهدید کننده مستقیم و فیزیکی "عامل" سرکوب خود داری شود. به عبارت دیگر شعار "توپ، تانک، بسیجی..." از آنجا که تحقیر آمیز است خشونت زا است.
همچنین هر سرکوبی از دو عنصر "دستور" سرکوب و "عامل" سرکوب تشکیل شده است. تاثیر گذاری به روی ذهنیت "عامل" سرکوب (بسیجی پاسدار) و خود داری از تحقیر و تهدید فیزیکی او چه در عمل و چه در گفتار (شعارها) هدف اصلی راهکارهای عدم خشونت است. دقیقن به این خاطر است که دیدگاهی که می گوید باید در جهت بی طرف کردن آقای خامنه ای تلاش کرد به روی عدم خشونت استوار است و دیدگاهی که میگوید باید مطالبات را تقلیل داد به روی مصلحت اندیشی بدون پشتوانه. مثال دیگر برخورد آقای موسوی به کسانی که در روز قدس به اوحمله کردند. "دوستشان دارم" نه اینکه چون خشونت پیش آمد من از حق خود و مردم میگذرم یا مطالباتم را کم میکنم.
سوم به لحاظ تجربی نیز استدلال این دوستان بسیار ضعیف است. مگر نه اینکه رژیم هنگامی سرکوب معترضین را آغاز کرد که آنها فقط میگفتند "رای من کو؟" و یا در سکوت کامل راهپیمایی می کردند. کسانیکه مرتب نام ندا و سهراب و دیگر شهدای جنبش سبز را در مطالبشان می آورند توجه داشته باشند که بسیاری از این شهدا هنگامی به قتل رسیدند که تنها میپرسیدند "رای من کو؟" نه "جمهوری ایرانی".
در خاتمه باید بگویم که من کسی را به راهکارای خشونت آمیز و یا طرح مطالبات غیر واقعی دعوت نمی کنم. در عین حال به کسی نمی گویم چه مطالبه ای باید داشته باشد. از برخی مطالبات حمایت می کنم و از برخی دیگر حمایت نمی کنم.
۱۷٨۲۷ - تاریخ انتشار : ۱۵ آبان ۱٣٨٨
|
از : هشدار هشدار
عنوان : مادر ما ، ایران کهن و زیبا، در شرایط ویژه ای قرار گرفته، اینک عده ای در تلاشند از این شرایط استفاده کرده ضربه ای تاریخی و جبران ناپذیر وارد آورند. بشتابید، فردا دیر است.
زنده، پایدار و پیروز باد جنبش سبز مردم ایران!
عده ای در تلاشند تا در شرایط ویژه ای که ایران پیدا کرده، قرار دادی را به ایران تحمیل کنند که پذیرفتن آن در حد پذیرفتن دو قرار داد ننگین ترکمن چای و گلستان است. احزاب سیاسی! وطن پرستان ایرانی! در هر جای جهان هستید با تمام قوا به دفاع از حقوق میهن در دریای خزر بشتابید. تظاهرات کنید، اعتراض و اعتصاب کنید، اعلامیه صادر کنید، مقاله بنویسید، خواسته ی خود را به سازمان ملل بفرستید. فردا می تواند خیلی دیر باشد.
۱۷٨۲۵ - تاریخ انتشار : ۱۵ آبان ۱٣٨٨
|