یک ارزیابی از ۱۳ آبان ۸۸
جنبش مردم به کدام سو می رود؟


نادر عصاره


• برداشت دگم آمیز از راه گذار مسالمت آمیز به گواه آن چه در ایران می گذرد، بی پایه است. قهر، در مناسبات اجتماعی بخصوص در جوامع استبداد زده، نهفته بوده است. این امر نیز بدیهی است که رژیمی که جز زبان قهر را نمی فهمد گاه ناچار کار را به قهر دو سویه می کشاند. آن چه در این منطق نبایست فراموش گردد آن است که دموکراسی نه محصول قهر بلکه محصول گفتگو و حتی خود شرایط و محیط همزیستی منافع ناسازگار اجتماعی است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۱۵ آبان ۱٣٨٨ -  ۶ نوامبر ۲۰۰۹


 
۱٣ آبان امسال نشان داد که امروز در جامعه ایران ابزارهای قهری و نیروهای انتظامی وسیله نگهداری از یک رژیم نامشروع اند و بنابراین آن ها علیه ملت ایران بکار گرفته می شوند. سیمای شریف و خونین دکتر پیمان، فیلم های غم انگیز ضرب و شتم دختران و پسران آزادیخواه وطن ما بدست مامورین رژیم اسلامی، زخمی ها و بازداشت شدگان همگی حاکی از مظلومیت و مقاومت ملتی است که بر آن زور حکومت می کند. ملتی که می خواهد بر اساس حق و آزادی، خود بر خود حکومت نماید. ۱٣ آبان امسال نشان داد که جنبش اعتراضی از توپ و تشر های زور حاکم نترسید و بر تداوم خود تا حصول به نتیجه پای فشرد و هزینه اراده آزادی خواهانه و حق طلبانه خود را نیز پرداخت.
حدود پنج ماه پیش، نارضائی های نهفته ملت ایران، در اعتراض به تقلب انتخاباتی و به خودسری ولی فقیه در تعیین رئیس جمهوری اسلامی، به جنبشی اعتراضی فرا روئید. انتخابات در رژیم اسلامی که هیچ زمان انتخاباتی آزاد و عادلانه و رقابتی برای ملت ایران نبوده است. معهذا، مردم در انتخابات دهمین دور ریاست جمهوری در ۲۲ خرداد ۱٣٨٨ شرکت کردند. در پی تقلب در این انتخابات، خواست مردم بازشماری یا هر شکل دیگری از رفع خدشه به آراء بود. این روش ها، نشانگر آن بودند که مردم تحقق خواسته های خود را از طریقی مدنی و مسالمت آمیز پی می گرفتند. آقای علی خامنه ای با تکیه بر دستیاران پاسدارش، که جز زبان زور و قلدری را نمی دانند، از بلند گوی نماز جمعه ۲۹ خرداد اعلام کرد: با نامِ خداوندِ بخشایشگر، لباسِ رزم بر تن می‌کنم، مردم را در هم می‌کوبم و آنها را بزانو در می آورم. و او این سیاست غلط خود را مانند سیاست های بحران آفرین دیگرش در تمامی دوران زمامداری، بی محابا و با کوته بینی، متاسفانه پیش برده و می برد.
پنج ماه بعد از حرکات مطالباتی اولیه در اعتراض به تقلب انتخاباتی، تحت تاثیر روش های زورگویانه و وحشیانه مامورین رژیم حاکم، شعارها و روش های بکار گرفته شده در تظاهرات مردم در ۱٣ آبان تفاوتی هایی را از خود بروز می دهند.
گزارش های دریافتی در باره شعارهای راه پیمایی ۱٣ آبان، نشانگر تنوع آن هاست (۱). در این میان باید ابتدا با تاکید یادآور شد که از شعارهایی که صریحا بر حق حاکمیت مردم، آزادی های فردی و جمعی، حقوق بشر، حکومت عرفی، حاکمیت قانون، احترام به حق غیرخودی و همبستگی ملت ایران تاکید ورزند، اثری برجسته مشاهده نمی کنیم. بر عکس به نظر می رسد که تمرکز بیشتری به شعارهای «مرگ بر دیکتاتوری» و «یا حسین، میرحسین» و «کروبی قهرمان برس بداد مردم» داده می شود. «مرگ بر دیکتاتوری»، شعاری سلبی است که به تنهایی می تواند انعکاس جنگی باشد که در گرفته است. خامنه ای و مخالفینش هر یک در بزانو در آوردن طرف مقابل می کوشند. جنگی شبیه آن چه مردم بر علیه کودتای ۲٨ مرداد ٣۲ پیش بردند و انقلابی را در بهمن ۱٣۵۷ علیه آن کودتا انجام دادند. لیکن به زانو در اوردن خامنه ای در این جنگ، با همه اهمیت این کار، هدفی نیست که برای آن باید مبارزه پرهزینه در سطح ملی و انسانی صورت گیرد. هدف دموکراسی است. چه شعاری اثباتی دراین جهت مطرح می گردد؟ آیا شعار «یا حسین، میر حسین»، می تواند هدفی آزادیخواهانه و دموکراتیک را در خود داشته باشد؟ هر کس قادر است به سوابق و مواضع و برنامه های آقای موسوی و شیخ کروبی اشاره و از آن نتایجی بیرون کشد. اما بحث در این مقاله، نه ظرفیت و گرایش فردی و برنامه ای است (که خود در جای خود مهم اند)، بلکه منطق نهفته در این شعار است. مقاومت آقای موسوی ماندگار و بخصوص شجاعت شیخ کروبی درخشان و تاریخی است. ملت ایران، نقش مبارزات دوره اخیر آقایان کروبی و موسوی را فراموش نخواهد کرد. اما نگاه و اندیشه ناظر بر شعار «یا حسین، میر حسین»، با دموکراسی مخالف است. این شعار تمام قدرت را به «میرحسین» می دهد، دموکراسی برای ازادی و احترام به حقوق فردی و جمعی، قدرت حاکم را محدود می نماید. دموکراسی برای محدود کردن قدرت حاکم، و برسمیت شناختن حقوق و آزادی های فردی و جمعی می باشد. یکی از عمیق ترین انگیزه های شرکت کنندگان در تظاهرات همین حقوق فردی و جمعی است. قدرت حاکم که تمامی ابزار زور و سرکوب را در دست می گیرد، با چه وسایلی باید کنترل شود تا به حقوق و آزادی های فردی و جمعی تعدی ننماید؟ چه بایست کرد تا یک خامنه ای دیگر از این مبارزات سر در نیاورد تا نیروهای انتظامی و قهر را که در اساس برای حفظ نظم عمومی است، بعنوان وسیله ای برای دفاع از حاکمیت نامشروع بکار برد. محدود کردن قدرت در چارچوب قانون، تغییر قدرت از طریق انتخابات آزاد (بدون اعمال نفوذهای از جنس شورای نگهبانی و فقهی و ...) و پذیرش نتایج انتخابات و رای اکثریت، قانونی بودن آزادی های فردی و جمعی، وجود نهادهای مدنی از سندیکا تا انجمن های مختلف هنرمندان، روزنامه نگاران، اساتید، معلمان و ... و بالاخره وجود جامعه سیاسی، احزاب و سازمان ها که میان مردم و حاکمیت نقش واسط را دارند، عناصر دموکراسی را تشکیل می دهند. دموکراسی به محدود کردن قدرت حاکمیت، و بر آزادی فعالیت فرد و جمع یعنی تقویت جامعه مدنی تاکید دارد. شعار «یا حسین، میرحسین» قدرت را تماما به حاکمیت میرحسین می سپارد. اگر آقای موسوی بخواهد از مصلحت دموکراسی حرکت کند، باید دعوت به احتراز از این شعار بنماید. ولی متاسفانه گوئی او از خطرات نهفته در این شعار آگاه نیست، یا این که مصلحت خود و مذهبش را بر مصلحت دموکراسی مقدم قرار داده است.
علاوه بر تمرکزی که بر شعارهای فوق در گزارشات ملاحظه می شود، روش های مورد استفاده تظاهر کنندگان نیز نشانگر سمت گیری جدیدی است که باید مورد توجه قرار گیرد. کسب مطالبات دموکراتیک از طریق مبارزات گام به گام و انتخابات، توسط رژیم خامنه ای مسدود شده است و سرکوب های وحشیانه به نفرت دامن زده است. وقتی زبان زور و اسلحه زبان گفتگو با مردم می شود، چه راهی برای مردم باقی می ماند جز این که دنبال روش و یا کسانی باشند که بتوانند به آن زبان پاسخ دهند و آن را خاموش کنند. وقتی خامنه ای نفرت می کار باید دیر یا زود توفان خشم درو کند. گزارشات دریافتی، مطالب منتشر شده و نشانه های دیگر وجود دارند که از خشم و نفرت مردم و تمایل انتقام گیری از سرکوب گران شان خبر می دهند. آن چه مسلم است برداشت دگم آمیز از راه گذار مسالمت آمیز که برخی از دوستان مورد بحث قرار داده و می دهند، به گواه آن چه در ایران می گذرد، بی پایه است. قهر، در مناسبات اجتماعی بخصوص در جوامع استبداد زده، نهفته بوده است. این امر نیز بدیهی است که رژیمی که جز زبان قهر را نمی فهمد گاه ناچار کار را به قهر دو سویه می کشاند تا سر جای خودش قرار گیرد. آن چه در این منطق نبایست فراموش گردد آن است که دموکراسی نه محصول قهر بلکه محصول گفتگو و حتی خود شرایط و محیط همزیستی منافع ناسازگار اجتماعی است. از هر موقعیتی برای گفتگو و تامین شرایط گفتگو و استقرار دموکراسی بایست استفاده کرد. از دست رفتن موقعیت هایی که راه مذاکرات و توافقات در جامعه را می گشایند، رسیدن به دموکراسی را اگر نگوئیم ناممکن، دست کم بسیار طولانی می کند.

۱۴ آبان ۱٣٨٨
۵ نوامبر ۲۰۰۹


(۱)ـ برخی از شعارها چنین بود:
«مرگ بر دیکتاتور»، «یا حسین میرحسین»، «کروبی قهرمان برس بداد مردم»، «پول نفت گم شده، خرج بسیجی شده»، «حسین حسین شعارشه، تجاوز افتخارشه»، «سفارت روسیه، لانه جاسوسیه»، «نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران»، «جنتی لعنتی، تو دشمن ملتی»، «بسیجی حیا کن، مفت خوری رو رها کن»، «بسیجی واقعی، همت بود و باکری»، «ستاره دانشجو، مدال افتخاره»، «دانشجو میمیرد، ذلت نمیپذیرد» و «خامنه ای قاتله، ولایتش باطله»، «ای رهبر آزاده، خمینی چشم براته»، «معاویه حیا کن، سلطنت رو رها کن»، «مرگ بر اصل ولایت فقیه»، «نه هاشمی نه احمدی، لعنت به بیت رهبری»، «رهبر ما جوعلقه، ولایتش معلقه»، «ننگ ما، ننگ ما، رهبر الدنگ ما»، «محمود جنایت میکنه رهبر حمایت میکنه»، «شعار ملت ما، دین از سیاست جدا»، «رهبری، رهبری، ننگ به نیرنگ تو، خون جوانان ما میچکه از چنگ تو»، «سید علی پینوشه، ایران شیلی نمیشه» و ...