از : Hadi Shahab
عنوان : آرشیو پیکار
آقای کا وه ،
بطوری که آقای ناظر نوشته اند شما در آرشیو پیکار میتوانید در مورد انقلابی بزرگ تقی شهرام بخوانید:
لطفا مراجعه کنید به:
http://www.peykarandeesh.org/PeykarArchive/Peykar/Nashriyeh/Peykar-۰۶۵.pdf
http://www.peykarandeesh.org/PeykarArchive/Peykar/Nashriyeh/Peykar-۰۶۶.pdf
۱٨۲۷۴ - تاریخ انتشار : ۱ آذر ۱٣٨٨
|
از : shahin
عنوان : هیچ کشوری در دنیا وجود ندارد که با سازمانهای چریکی و مبارزه مسلحانه به آزادی و دموکراسی و حقوق بشر دست یافته باشد۰
یک نفر جرات کرده به تابان صاحب این وبسایت و دانشجوی پیشگام سابق مودبانه بگوید چسبیدن به گذشته و کشته شدگان به منظور بهره برداری سیاسی مشکلی از جنبش صلحجو یانه طبقه متوسط ایران برای دموکراسی را حل نمی کند۰ ضمنا تایید کرده که جنایات اتفاق افتاده برای همه بازماندگان جانکاه و فراموش نکردنی است۰ مثلا مجاهدین که توسط دو رژیم کشتار شده اند۰ مجاهدین که توسط هم گروهشان که تغییر عقیده داده و سازمانشان را مصادره کرده و آنها را ترور کردند ۰ فدائیان که در رژیم شاه اعدام شدند ۰ سلطنت طلبان که توسط مذهبی ها اعدام شدند ۰ مذهبی ها که توسط رژیم شاه اعدام یا کشته شدند۰ مذهبی ها که توسط مجاهدین در خانه های تیمی محاکمه و در خیابانها ترور شدند۰ ژاندارمها و بچه هایی که ( اشتباها)توسط چریکها کشته شدند۰ کردها که توسط دو رژیم کشته شدند و نظامیان دو رژیم که توسط کردها کشته و سر بریده شدند. همه می توانند تا ابد بر سر خونخواهی کشته شدگان از هر حرکت سیاسی (به منظور دستیابی به نظامی که دیگر در آن به نام مبارزه یا امنیت یا مذهب یا ایدئولوژی یا سلیقه سیاسی یا قوم گرایی یا۰۰۰۰ اثری نباشد)
به عنوان سازشکاری و خیانت به خون شهیدان جلوگیری و مانع اتحاد مثلا مجاهدین و سلطنت طلبان شوند ۰
خوب با وجود این دسته بندی ها چه نتیجه ای حاصل می شود۰
تاریخ نشان داده که آنها که بخشیدند و فراموش نکردند موفق شدند۰
ماندلا معروفترین آنهاست۰
آقای تابان چون اظهار می کند طرفدار خشونت نیست و دموکرات است نباید اینجا به کسانی اجازه بهره برداری برداری سیاسی و از آب گل ماهی گرفتن بدهد و آب پاکی ریختن و تبرئه کردن فردی که اقدام او در کشتن هم رزمانش (اگر قرار بر پافشاری بر خونخواهی باشد) فقط در یک دادگاه صالحه با حضور هیئت منصفه قابل بر رسی است نه یک وبسایت با وتوی نظرات مخالف توسط صاحب وبسایت ۰
شما می توانید دائما اظهار کنید دنبال انتقام جویی نیستید ولی به دیگران اجازه دهید مخالف آن ادعا سمپاشی کرده و حتی کسانی را که حداقل درگیر کشتارهای ۶۰ به بعد مستقیم یا غیر مستقیم نبوده اند را متهم کند (بدون هیچ مدرکی و فقط به خاطر انتقام جویی ) به دست داشتن در آنها۰
سیمیاری اینجا فقط سعی کرده به تابان بگوید که عمق پیام تقی رحمانی آزادیخواه و کوششگر واقعی آزادی و حقوق بشر را که خود مدتهای طولانی در زندان بوده نگرفته است۰ حالا اگر تقی رحمانی مثل زید آبادی و قوچانی و مومنی و خیلی های دیگر بزرگترین گناهشان این است که کمونیست نیستند و خشونت و مبارزه مسلحانه را راه حل رسیدن به یک نظام دموکراتیک نمی دانند مسئله جای دیگری است۰
هیچ کشوری در دنیا وجود ندارد که با سازمانهای چریکی و مبارزه مسلحانه به آزادی و دموکراسی و حقوق بشر دست یافته باشد۰
اما هند و آفریقای جنوبی درست در برابر ما قرار دارند۰
۱٨۲۵٣ - تاریخ انتشار : ۱ آذر ۱٣٨٨
|
از : ناظر
عنوان : انسان صادق باید در پی حقیقت باشد
آقای کاوه، من به تمامی نشریات و اعلامیههای منتشره در تابستان ۵۹ دسترسی ندارم. معمولا کسی که ادعایی میکند باید آن را مستند کند. در نشریه پیکار ۶۵ و ۶۶ نامهای از شهرام و موضع سازمان پیکار درج شده است. برای تصحیح اطلاعات خود به آن مراجعه کنید. در ضمن توصیهای به شما دارم، انسان صادق باید در پی حقیقت باشد، در غیر اینصورت در صف مزدوران رژیم ضد بشر اسلامی قرار میگیرد که هدفش دروغ پراکنی و تحکیم جنایتکاران است.
۱٨۲٣۵ - تاریخ انتشار : ٣۰ آبان ۱٣٨٨
|
از : کاوه ن
عنوان : شاد از تحسین تقی شهرام
آقای ناظر، خوشالم که نوشته اید:" من ایستادگی تقی شهرام را تحسین میکنم. او از جان خود گذشت ولی تن به خفت آدمفروشی نداد" من بنوعی به مقصود خود که یادی از آن زنده یاد مبارز صدیق این مرز و بوم بود، رسیدم. نوشته اید که تقی شهرام "بهانه ای" بدست مدتجعین داد. من با این "بهانه " دادن ها مشگل اساسی دارم. شما بهتر از من میدانید که دیکتاتور ها و مرتجعین احتیاجی به "بهانه" ندارند، مگر آنکه قبول کنیم این مادون انسان ها برای جنایاتشان تحت فشار قرار گرفته بودند و از سر ناچاری چنین کردند. به چند تا از این "بهانه" دادن ها توجه کنید تا منظورم را متوجه شوید. ۱. حماسه سیاهکل و مبارزه مسلحانه به رژیم شاه این "بهانه" را داد که سرکوب و شکنجه و اعادم را نشدید کند. ۲. خلق های ترکمن، کرد، بلوچ، عرب با پا فشاری بر گرفتن حق شان این "بهانه" را به رژیم خونشام اسلامی داد که آنها را سرکوب کند. ۳. درجالیکه برنامه دادستانی رژیم برای سرکوب نیروها و افراد مخالف رژیم در زمستان ۵۹ در نشریه کار افلیت چاپ شد ولی این سند باعث نشد که ادعا شود: مجاهدین و دیگر نیروها با آمدن به خیابان ها این "بهانه" را به رژیم اسلامی داد که کشتار وحشیانه اش را شروع کند. ۴. در صورتی که عالم و آدم میدانستند با زهر جام خوردن جلاد فرن، برای خلاصی از سرنگونی رژیم، کشتاری وسیع در دست اجرا هست، ولی گفته شد:"عملیات محاهدین" این "بهانه" را به رژیم داد که کشتار زندانیان را سازمان دهد. میبینید این ادعا های "بهانه" دادن ها از کجا سرچشمه میگیرد.؟
در خاتمه میخواهم لطف کنید و اعلامیه مجاهدین در رد دادگاه تقی شهرام را انتشار دهید تا در تاریخ ثبت شود و من و من نوعی "بی جهت" اعتراض کنیم. شاد و پیروز باشید
۱٨۲٣٣ - تاریخ انتشار : ٣۰ آبان ۱٣٨٨
|
از : ناظر
عنوان : تقی شهرام
جناب کاوه، من ایستادگی تقی شهرام را تحسین میکنم. او از جان خود گذشت ولی تن به خفت آدمفروشی نداد. معهذا برخورد او با مجاهدین مذهبی، بهانهای به دست مرتجعین داد که به هیستری ضد چپ دامن بزنند. تا جایی که من به یاد دارم، مجاهدین دادگاه شهرام را به شکلی که برگزار شد، تایید نکردند. اگر شما از مشارکت این سازمان در دادگاه شهرام اطلاع دارید، لطفا مستند داخلی آن را ذکر کنید. فکر میکنم فعالین سابق خط ۳ مرجع معتبرتری از اشپیگل باشند. در ضمن من نسبتی با ناظر دیدگاه ندارم.
۱٨۲۱۵ - تاریخ انتشار : ۲۹ آبان ۱٣٨٨
|
از : کاوه ن
عنوان : اقای ناطر - دیدگاه
آقای ناظر، شما که کلی اسم ردیف کرده که مثلا ثابت کنید در تمامی مراحل واقعه جانگداز دادگاه و اعدام تقی شهرام بودید، همان اقای ناظر صاجب امتیاز سایت "دیدگاه" نیستید و با مجاهدین نبوده و نیستید؟ براستی اینهمه مشابهت نوشتاری و سبک نوشتن و دلیل آوردن از کجا آمده؟ نیروی غیبی ای که در کار نبوده؟ بوده؟ آیا یادتان میاید که بعد از دستگیری تقی شهرام، تمامی نیروهای سیاسی مترقی بر آن بودند که رژیم جمهوری اسلامی در مقامی نیست که ایشان را به محاکمه بکشد. آیا اگر مجاهدین در دستگیری و محاکمه تقی شهرام دست نداشتند، بهتر نمیبود که حداقل درمقابل عملکرد بسیار با ارزش شهرام که از جانش گذشت ولی بنفع رژیم و علیه مجاهدین سخن نگفت، همراه با نیروهای دیگر میشد و محاکمه او بوسیله رژیم را محکوم میکرد؟ آقای ناظر شما بخوبی میدانید که نه من بل شما حقایق تاریخی را وارونه جلوه میدهید . اقای ناظر اشپیگل هم وقایع تاریخی ایران را وارونه جلوه میدهد ؟ آنها هم در دفاع از کسی که حداقل بنا به ادعای خودش یک کمونیست بوده؟ شما بقدرت کلام شهرام حتمن واقفید و میدانید که اگر او لب یه سخن باز میکرد تا چه حد عملکرد بقول شما "جناح راست مدهبی" از جمله مسعود رجوی عریان میشد و در آن گرماگرم رادیکال بودن جامعه چه کسانی ایزوله و تزد میشدند. من دیگر حرفی برای گفتن ندارم، شما خود با وجدان خود کنار بیاید. شاد و پیروز باشید
۱٨۲۱٣ - تاریخ انتشار : ۲۹ آبان ۱٣٨٨
|
از : ناظر
عنوان : تحریف حقایق تاریخی
جناب کاوه، جهت اطلاع شما من هرگز هوادار هیچ گروه مذهبی نبوده ام. فقط خواستم اطلاعاتی که داده بودید اصلاح کنم. تقی شهرام توسط باند غرضی-صباغیان دستگیر شد. همین باند، مجتبی طالقانی را هم دستگیر کردند که در بهار ۵۸ موجب تظاهرات وسیع و قهر آقای طالقانی شد. صحنه گردان دادگاه شهرام، کچویی و معادیخواه بودند. اشتباهات مهلک رجوی ربطی به تحریف حقایق تاریخی ندارد.
۱٨۲۱۲ - تاریخ انتشار : ۲۹ آبان ۱٣٨٨
|
از : شافعه وتری
عنوان : فریاد شهیدان
یک ماه طول کشید تا بالاخره تلفن خانه سکوت مرگ بارش را شکست. وقتی صدای آن درراه پلّه های خانهی ماتم زده منعکس شد، مطمئن بودیم آن سوی تلفن دوست ویاوری نیست چون پس از آن دستگیری، آشناوفامیل با ما قطع رابطه کرده بودند؛ گوشی را برداشتم، پیام جغد شوم جز نیستی چه می توانست باشد؟ گفت: محل دفن درگواهی فوتی که ازاوین میگیرید درج شده! باور نمیکردم، سوال کردم، گواهی فوت؟! به چه جرمی؟!
- منافق بود.
-همین؟!
-همین کافیه. با ما همکاری نکرد؛ تو خیابان هرچی اعلامیه داشت آتش زد، تا آخرش هم اصلاً مقر نیامد. ازوصیتنامه اش هم معلومه که خیال نداشته آدم بشه. آنها ازوصیِّتنامه ای میگفتند که هرگز به ما ندادند؛ ازمرگی میگفتند که کالبدی نداشت وتاریخ آن حاکی از آن بود که عزیزمان بیش از یک هفته از تاریخ دستگیری زیر شکنجه طاقت نیاورده. بغضی دردناک، فشارغریبی به گلویم می آورد، گفتم: خیلی براتون متأسفم که به این راحتی آدم می کشید. گفت: تا ابد متأسّف باش! زیادی حرف بزنی خودت راهم می آوریم همین جا.
دیگرحرفی نزدم ! فقط رفتم آدرس را گرفتم. خاک او کنار در ورودی یکی از توالت عمومی های بهشت زهرا بود. وقتی که برسر مزارش رفتیم دیدیم که تنها نیست، تعدادی ازهمفکرانش نیز همانجا بودند. قبرهای تک تک پراکنده که با سیمان پوشیده شده بودند. مردم متوجّه نبودند که برای توالت رفتن، پا روی مزار عزیزان ما میگذارند. مادر بی طاقت شده بود،هر شب جمعه میبردیمش بهشت زهرا بلکه آرام بگیرد. هر بار که برای عزیزمان سنگ میگذاشتیم آن را با خشم و نفرت میشکستند. آنها حتّی بر سنگ مزار هم سخت دل بودند. سنگی که فقط به منزله ی نشانی بود برای مادر و روی آن نه بیتی از رنجنامه ای حک شده بود و نه حتّی مهربان نام خودش. اگربر سنگ مزار به این شدّت و نفرت میتاختند پس وای به حال جسم نحیف اسیرخودش که بیش از دو دهه میهمان این دنیا نشد ونشکفته پرپر شد. دلمان به این خوش شده بود که هرچه قدرهم سنگهایش را میشکنند ما دوباره سنگ نو میگذاریم. از اوّلش هم به جز او کس دیگری در خانه ی ما به سیاست کاری نداشت. ولی حالا که او را کشته بودند همه ی مان سیاسی شده بودیم، علامت اولیه اش جایگزین کردن سنگ نو به جای سنگ شکسته بود. ولی شاهد بودیم اقوام دوستانش اینقدرها روی سنگ گذاشتن سماجت ندارند، آنها میدانستند راه تسلّی یافتن آنی نیست که ما در پیش گرفته بودیم. اثر مزارهای همسایگانش پس از چندی نامشخص شد. پس از مدّتی هم که خمینی با اکراه تمام به اتمام جنگ تن داد و جام زهر را سرکشید، سیاستمداران چهره ای دگرگونه یافتند. چهره ی مسالمت آمیزشان حاکی از انکار کرده ها بود. برای همین جلوی درهای ورودی توالتهای بهشت زهرا را یک دست، کاشی کردند، لذا از شهید ما هم نشانی باقی نماند. مادر سه سال پس از اوبه دادگاه آخرت شتافت تا بلکه داد فرزندش را بستاند. امروزنه مادربی تابی میکند نه ما به وعده گاه میرویم. به جای گریستن بر مظلومیّت گل شاداب پرپر شده ی مان، از دور با او تجدید عهد میکنیم که پندارهای موهوم را از آئینه ی حق بزدائیم؛ تا ذکرحق را جانشین هق هق های بی امانمان کنیم. حقّی که گفت: تو حق نداشتی به نام اسلام، جنگ خانمانسوزی را بیش از شش سا ل پس از فتح خرّمشهر، ادامه دهی تا بیشمار شهیدان خفته در خونزار بهشت زهرا را قربانی کنی آنگاه همانها را به عنوان تأییدی برای سرکوب بی رحمانه ی مردم، حجّت بگیری. تا آن شهیدان را دست آویزی کنی وبهانه ای برای آنکه متعصّبین نا آگاه هر چه پرقساوت تر وبی رحمانه تر بر مردم بتازند. ای مدّعی اسلام مگر نخوانده ای که " اگر دشمنان به صلح و مسالمت تمایل داشتند تو نیزباید مایل به صلح باشی و بر خدا توکّل کنی وبدانی که خدا شنوای داناست.(انفال/۶۱)" آری شنوای داناست وبه حقّانیّتش قسم که از بیماری دل تو آگاه بود " و امّا آنان که دلهاشان به مرض مبتلا است هم به خبث ذاتی آنها خباثتی افزود تا به حال کفر جان دادند.(توبه/۱۲۵) "از بیماری دل تو آگاه بود آنگاه که به خاطر حبّ و بغض شخصی و برای تثبیت سلطه ی خودت جنگی را ادامه دادی که هم از مریدانت قربانیها گرفت هم از میان آنهائی که ماهیت تو را خیلی زودتر شناخته بودند. آیا گزاف است اگر بگوئیم درگلزار شهدای بهشت زهرا نیزهمان انعکاس فریاد حق طلبی، طنین انداز است که میگوید این نبود آنچه ما برایش جان دادیم، این نبود آنچه برایش زن و فرزند را ا ز نعمت وجود خود محروم کردیم. ای ایّهاالنّاس داد مارا بگیرید، دین را اززیر یوغ دولت بیرون بکشید تا آزاد شوید.
۱٨۲۰۵ - تاریخ انتشار : ۲۹ آبان ۱٣٨٨
|
از : سیما سین
عنوان : درود
آقای کاوه،
درود بر شما که منصفانه تاریخ را به داوری نشسته اید و با استناد به مدارک و در مدار عقلانیت سخن می گویید. باور کنید این سالها تلخ و درد و نکبت که بگذرد و توفان خشم و عصبیت که ناشی از طرفداری این گروه و آن سازمان است فرو نشیند، تاریخ با زبانی سخن خواهد گفت که من آنرا به زبان شما بسیار نزدیک می بینم. درود برشما
۱٨۲۰۴ - تاریخ انتشار : ۲۹ آبان ۱٣٨٨
|
از : کاوه ن
عنوان : آقای ناظر بروید جستجو کنید
اقای ناظر خیلی سخت هست که قبول کنید که شما (مجاهدین) بعد از قیام بر خلاف قبل از قیام به نیروهای مبارز پشت کردید و خمینی را امام و پدر خود میدانستید و مسعود رجوی از او خواست که به کردستان برود تا جنگ "برادز کشی" را پایان دهد (کدام برادر را میگفت، لاشخوران خط امام و مردم تحت ستم کردستان؟)
اگر واقعا نمیدانید که مجاهدین در دستگیری زنده یاد تقی شهرام دست داشتند و در دادگاه او علیه او سخن گفتند، بروید نشریات و اعلامیه های آن زمان مجاهدین، سخنان وکیل تقی شهرام و نشریه اشپیگل را بخوانید تا متوجه مسایل شوید گرچه مطمین هستم میدانید و قبول واقعیت برایتان بسیار سخت هست. مجاهدین از سعید محسن ها ، مفیدی ها تا مسعود رجوی کنونی ، چه سیر دلخراش نزولی با سقوط عمودی. جاودان باد یاد مجاهدین واقعی که گفتارشان همانا کردارشان بود و بر عکس.
۱٨۲۰٣ - تاریخ انتشار : ۲۹ آبان ۱٣٨٨
|
از : ناظر
عنوان : تقی شهرام
مجاهدین خلق نقشی در دستگیری تقی شهرام نداشتند. او توسط نیروهای راست مذهبی شناسایی و دستگیر شد. یکی از شاهدان بر علیه شهرام، احمد رضاکریمی بود که با دو نظام شاه و شیخ همکاری داشت.
۱٨۲۰۲ - تاریخ انتشار : ۲۹ آبان ۱٣٨٨
|
از : کاوه ن
عنوان : جانباخته گان سالهای ۶۰ جملگی مذهبی نبودند
آقای سیمیاری گرامی، شما صد در صد حق دارید هرگونه که مایل هستید باور و یا ایمان داشته باشید، شما میتوانید و این حق را دارید که آزموده را باز بیازمایید. شما جق دارید که بی اعتنا به تجریه و آگاهی باشید و بیهوده گی راهی که بار ها شکست آن اثبات شده، برگزینید. اما، شما این حق را ندارید که مشایل را وارونه جلوه داده و راست و نا راست را در هم آمیزید. اجازه دهید چند نکته کاملا آشکار را برایتان بار دیگر آشکارتر کنم
۱. در دوران حکومت پهلوی بیشترین اعدام شده گان، شکنجه شده گان، زندانیان سیاسی واببسته به جنبش کمونیستی بود. در مقابل افراد وابسته به نیروهای مذهبی، بغیر از مجاهدین، اگر نه همه آنها، اکثریت آنها به مدح و ثنا "پدر تاجدارشان" پرداختند و یا در خدمت ساواک قرار گرفتند و یا به کار و منالی رسیدند
۲. بسیاری از اعدامی های سال ۶۰ ار نیروهای جنبش کمونیستی بودند و آنها نه خدا را قبول داشتند، نه پیامبر او را، نه بهشت و نه جهنم راف بنابراین نگویید که "زیرا انها عزیزترین و بزرگ ترین گوهرهایی بودند که خداوند دوست نداشت با سایرین همنشین و دردمند باشند.انها وصله ای از بهشت، بر ما حاکمان قدرت بودند" خداوند، قاتلان آنها را با دستورات "اسمانی" اش رهبری میکرد و مبکند.
۳. با عرض معذرت باید بگویم که شما هم همانند آخوند ها وسط هر حرفی، سری به صحرا کربلا میزنید. مقاله آقای تابان و شما چه ربطی به لباف و واقفی دارد، که شما وسط دعوا نرخ تعیین میکنید. شما که در زمان وقوع آن حادثه بدنیا نیامده بودید و حتمن از زبان کسی شنیده اید. اما، ایا میدانید که از میان چمع بسیاری از مجاهدین که حاضر بقیول تغییر ایدلوژی نبودند، چرا این دو دچار آن حادثه شدند؟ آیا میدانید که مطرح بود که آنها حداقل تهدید کرده بودند که تمامی اسناد و مدارک سازمانی را به رژیم تحویل خواهند داد؟ شما خوب میدانید جناح راست و فناتیک مجاهدین که این دو با آنها بودند از مجاهدین جدا شدند، یا جذب ساواک شدند و یا از شکنجه گران رژیم اسلامی که حتی بسیاری از نیروهای مجاهدین را بقصد کست سکنجه کردند و معلوم نیست جندین نفر از آنها زیر شکنحه جان باختن. اقای سیمیاری، شنیده بودیم که در زمان هر دو رژیم دیکتاتوری ادعا میشد بر اثر شلیک تیر هوایی عده ای کشته شدند ولی نمیدانستم که کسی با شلیک هوایی خودش، خودش را تسلیم میکند. براستی شما تقی شهرام را میشناسید؟ کسی که توسط مجاهدین دستگیر شد و تحویل رژیم داده شد؟ کسی که رژیم از او خواست علیه مجاهدین صحبت کند و آزاد شود ولی او ترجیح داد جانش را بدهد ولی علیه کسانی که دستگیرش کرده و در دادگاه علیه او شهادت دروغ داده بودند، حرفی نزند و کشته شود. اگر باور ندارید بروید نشریه "اشپیگل" را زمانی که تقی شهرام را اعدام کردند بیابید و بخوانید. اشپیگل که وابسته به تیروهای چپ نیست.
۳. آقای سیمیاری، کمونیست ها بر خلاف مذهبیون به قصاص باور ندارند و از اعدام و شکنجه و تجاوز بیزارند، اما به عدالت باور عمیق دارند. تا عدالت برفرار نشود، آرامشی در جامعه نیست. ما، نه کسی زا میبخشیم و نه امری را فراموش میکنیم. ما تا برقراری دادگاه جنابات رژیم اسلامی، یک لحظه آرامش نداریم. ما کسانی که در کشتار ازاده انسان های این سرزمین دست داشته اند، از یزدی گرفته تا موسوی، از خاتمی گرفته تا رفسنجانی، از خامنه ای گرفته تا کروبی، از گنجی گرفته تا عبدی و میردامادی را نمی بخشیم. ما صدای رسای خفته گان بی صدا در خاوران و دیگر مزار های این سرزمین نفرین شده اسلام هستیم. مت نه اجازه داریم و نه میتوانیم ببخشیم یا فراموش کنیم. باور کنید که شعار فراموش کن، ببخش، و از این مهملات از آن جانیان رژیم هست نه از آن شما و آقای رحمانی، بی جهت با آن لاشخوران همصدا نشوید.
۱٨۱۹٣ - تاریخ انتشار : ۲۹ آبان ۱٣٨٨
|
از : Hadi Shahab
عنوان : لطفا بنویسید از کجا شما میدانید که: دست به اسلحه مجید شریف واقفی بی نظیر بود؟
آقای مرتضی سیمیاری،
شما در نوشته تان برای حماسی بودن مرگ نوشته اید:
"..در نزدیکتر که صمدیه لباف را به اتش کشیدند و نیز مجید شریف واقفی که با این که دست به اسلحه اش بی نظیر بود به رسم جوان مردی با شلیک هوایی خود اسیر بهرام ارام شد و نامش بر فراز . "
لطفا بنویسید از کجا شما میدانید که:
۱. دست به اسلحه مجید شریف واقفی بی نظیر بود؟
۲. وقتی مجید شریف واقفی اسیر بهرام ارام شد شلیک هوایی کرد؟
با تشکر
۱٨۱۷۲ - تاریخ انتشار : ۲٨ آبان ۱٣٨٨
|
از : جنبش شکست نخوردگان
عنوان : آدرس عوضی ندهید
آقا مرتضی من مقاله شما را خواندم خواستم بگویم آدرس عوضی ندهید. شما به تاریخ ۳۰ سال گذشته نگاه کنید. موقعیکه حزب کمونیست ایران در کردستان بوجود آمد لغو اعدام و شکنجه نه تنها توسط کمونیستها برنامه شان شد بلکه آنرا در مقابله با باسداران رزیم به اجرا در اوردند. بسیاری از باسداران به محض حمله بیشمرکان سازمان کردستان حزب کمونیست(کومله) تسلیم می شدند جون می دانستند از اعدام خبری نیست. حالا بعد از مدتی تازه متوجه این شده اید دیگر فخر نفروشید. حداقل قبول بفرمایید که ملی اسلامی ها دارند با غر و لند و لنگ لنگان به دنبال خواسته ما کمونیستها می رسند. اما شما ادرس عوضی می دهید شما باز هم می خواهید ازملی اسلامی ها قهرمانان انسانیت بسازید. وقتی شریف واقفی را مطرح می کنید و داستان از خود در اورده شلیک هوایی که اولین بار بعد از ۳۰ سال شما مطرح کرده اید فقط زرنگی یک ملی مذهبی را نشان می دهید. مگر کشته اخیر احسان فتاحیان نبود مگر زنان و مردانی که در خیابانها کشته شدند نبودند مگر ندا و غیره اخیر نیستند که شما فیلتان یاد هندوستان کرده و دست به توبره همان مرتجعین سیاهی می کنید که هزاران کمونیست را به ان بهانه قتل عام کردند. کاریش نمی شود کرد بجه اخوند بجه اخوند می ماند با همان "زرنگی ها ی آخوندی". اما باید به شما تبریک گفت. بالاخره هرجند که اعلام نکردید ولی مثل اینکه شما هم خواهان لغو اعدام هستید. بهتر است آنرا بلند فریاد بزنید ولی لغو اعدام به معنی این است که رسیدگی به جنایات مجرمین به فراموشی سبرده شود. ما قبایل ۱۴ قرن نیست که ببخشیم. هر قتل هر زندان هر شکنجه تجاوز به جقوق جامعه است دادگاههای مردمی بایستی به این جنایات رسیدگی کنند ما تا اخر دنیا خواهیم رفت تا این جنایتکاران را به محاکمه بکشانیم مردم باید بدانند که اینها چه جنایاتی کردند برای جلوگیری از جنایات در اینده باید برونده این جنایتها باز شود تا نسل آینده بداند این مرتعجعین اسلامی چه کار کردند. به نظر من شما هم به جای نگرانی داشتن از خشونت خانواده های جانفشانان این رژیم، به یاران ملی مذهبی خود کمی ببردازید که هنوز با لکنت زبان هم حاضر به خواست لغو اعدام نیستند. آدرس عوضی ندهید. مردرندی اخوندی را هم کنار بگذارید. وقت این زینب بازی ها گذشته است.
۱٨۱۶۹ - تاریخ انتشار : ۲٨ آبان ۱٣٨٨
|