از : محمد علی براتی
عنوان : در تلاش برای دانســـتن
به نام آنکه فکرت آموخت،
استاد و مبارز خستگی نا پذیر جناب آقای دکـــتر بنی صـــدر،
باســلام و احـــترام،
از سال ۱۳۵۲ شمارا شناختم وتعدادی کتاب و نوشته بصورت استنسیل (کپی) و نیز همه کتابهای شما را خواندم و نامه های شما را هم که دخترتان بصورت کتاب گردآوری نموده در اختیار دارم، و ... از زمان ورودت به ایران و از میان آن جمعی که با آقای خمینی وارد ایران شدید من هم به مانند بسیاری از هم نسل های خودم طرفدارت شدم، پیوسته مقاله هایت را خواندم و سخنرانیهای شما را با حضور حتا در اکثر شهرستانها دنبال کردم ، پیوند با مسعود رجوی و پذیرش این شخص ( رجوی) به عنوان داماد را از اشتباهات بزرگ سیاسی شما میدانم ولی از شما روی گردان نشدم ، در سالهای اخیر از طریق انترنت و دیگر رسانه ها مبارزات شما را پیگیری نمودم ، آخرین بار که تصویرشما را از VOA دیدم برای پیرشدنت غصه خوردم ،
این ها را گفتم تا خود را معرفی کنم و نمیدانم ضرورتی داشت یا خیر ؟!
جــناب دکتر بنی صدر ،
اتفاقی که در آخرین انتخاب رئیس جمهوری در ایران رخ داده و اتفاقات بعدی را سبب شده این سوال را بوجود آورده که دانستنش بصورت آرزو در آورده و متاسفانه هیچ رسانه ای هم تاکنون بصورت کامل به آن نپرداخته ! لااقل من ندیدم و قانع نشدم ،
و سوال این است،
همه ما میدانیم و شک نداریم آقای مهندس موسوی از طرفداران پروپاقرص و سرسخت نظام جمهوری اسلامی بوده و هست و در مقابل آقای احمدی نژاد اگر ایشان را هم طرفدار ( سابقه طرفداری آنچنانی ای در دست نیست ) بدانیم هم با سوادتر بود و هست و هم با تجربه تر و سیاستمدارتر بود و هست ضمن اینکه جناح چپی را که در حلقه اطرافیان آقای موسوی شمرده می شوند را هم می شناسیم و می دانیم (من باور دارم)
هیچ کدام از این چهره ها در دوران زمامداریشان دزد نبوده اند، و تا آنجایی که ما مردم عادی این چهره های سرشناس را می شناسیم آلوده مادی نبوده و نیستند ،
چرا رهـــبری با علم به اطلاع از این واقعیت با انتخاب آقای احمدی نژاد ، بدست خـود
برای نظامی خود رهبریش را بر عهده دارند چنین مشکل عظیمی را آفریدند ؟؟؟ !!!
۱٨۲۵۷ - تاریخ انتشار : ۱ آذر ۱٣٨٨
|