چند شعرِ کوتاه


محمدعلی شکیبایی


• از باغِ پُر ستاره گذر کردیم
یک جفت کبوترِ آبی
در انتظارِ افق بودند. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۱ آذر ۱٣٨٨ -  ۲۲ نوامبر ۲۰۰۹


 


١

وقتی بهار نام تو را دُزدید
آسمان دو ستاره کم داشت
ما به آن سمتِ رودخانه رسیدیم
آنان در جزیره ی یادِ تو
                         تنها بودند.
ما در تنهایی ی آنان
تنهاتر شدیم.

وقتی بهار نام تو را دُزدید
من در یک قدمی ی باران
چترم را گُم کردم
پنجره چشمان اش را
به ما بخشید.


٢

هیکلِ باد بر آینه ریخت
آینه تب کرد
ماه در آینه سوخت.


٣

وقتی دلم شکست
انجیرهای خانه به من گفتند:
ما
شب های بی ستاره کم داریم.


٤

از باغِ پُر ستاره گذر کردیم
یک جفت کبوترِ آبی
در انتظارِ افق بودند.
دیوارِ حوصله مان تَرَک برداشت
از لابلای تَرَک ها
خزان روئید.

از باغِ پُر ستاره گذر کردیم
شادی
در دست هامان گُم شد
فصلی گذشت
ما فصل های گُمشده را
                         دوباره فراخواندیم.

٥

چهار ساعت است
که قطارِ نیمه شب تأخیر دارد
بر دیوارِ خاطرات ام دستی می کشم
یک قرن می گذرد.