کاهش حوادث شغلی در گرو آموزش و تشکل است


محمد صفوی


• ۲۸ آوریل (۸ اردیبهشت) روز جهانی گرامی‌داشت کارگرانی است که به خاطر حوادث شغلی جان خود را از دست داده‌اند و یا دچار بیماری‌های مهلک شغلی و یا آسیب‌های جدی روحی و روانی و فیزیکی شده‌اند. با تلاش جنبش کارگری جهان، فعالین کارگری و اتحادیه‌های کارگری این روز اینک تبدیل به یک روز جهانی شده است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ٣ ارديبهشت ۱٣٨۵ -  ۲٣ آوريل ۲۰۰۶


۲٨ آوریل (٨ اردیبهشت) روز جهانی گرامی‌داشت کارگرانی است که به خاطر حوادث شغلی جان خود را از دست داده‌اند و یا دچار بیماری‌های مهلک شغلی و یا آسیب‌های جدی روحی و روانی و فیزیکی شده‌اند. با تلاش جنبش کارگری جهان، فعالین کارگری و اتحادیه‌های کارگری این روز اینک تبدیل به یک روز جهانی شده است و کارگران در سراسر دنیا به یاد همکاران قربانی خود به شیوه‌های گوناگون و ابتکاری برنامه‌های آموزشی و اعتراضی خود را علیه روش‌ها و سیاست‌ها و قوانینی که باعث قربانی شدن میلیون‌ها کارگر در سال می‌شود کارزار همبستگی و گرامی‌داشت و همدردی با خانواده‌های کارگران قربانی را در این روز برگزار می‌کنند.  
روند رو به رشد حوادث شغلی در سراسر جهان و فزونی قربانی شدن کارگران زن و مرد و کودکان کارگر به خاطر حوادث شغلی به مرحله‌ی خطرناکی در جهان رسیده است.   با گسترده شدن اقتصاد نئولیبرالی و جهانی شدنِ غیردموکراتیک و ضرباتی که به قوانین حمایتی کارگران در سطح جهان وارد شده است هر سال که می‌گذرد آمار مرگ و میر کارگران به خاطر انجام کارهای سخت و زیان‌آور و طولانی مدت روندی صعودی طی می‌کند.
طبق آخرین آمارهای سازمانی جهانی کار ( ILO ) و سازمان جهانی بهداشت ( WHO ) هرساله ۲۷۰ میلیون حادثه‌ی شغلی بوقوع می‌پیوندند.   هرسال ۲ میلیون و ۲۰۰ هزار کارگر در بخش‌های گوناگون صنعت، معادن، ساختمان و کشاورزی جان خود را از دست می‌دهند.   هر ساله ۲۲ هزار کودک کارگر به خاطر حوادث شغلی و انجام کارهای سخت و طاقت‌فرسا کشته می‌شوند.   براساس همین آمار محافظه‌کارانه در کشورهای خاورمیانه شامل ایران و کشورهای عربی و حاشیه‌ی خلیج (که کارگران، خصوصا کارگران مهاجر ارزان که از کمترین پوشش حمایتی برخوردارند) سالانه ۱۴۰ هزار کارگر به خاطر حوادث شغلی جان خود را از دست می‌دهند.   در کشور ما نیز طبق آمارهای موجود سال گذشته نیز مانند سال‌های پیش سال فزونی حوادث شغلی بوده است.   «طی سال‌های ۱٣٨۲ تا ۱٣٨۴ در مجموع آمار حوادث ناشی از کار ۱٣درصد افزایش داشته است». (ایسنا ۹/۴/٨۴) باید به یاد داشته باشیم که در سال ۱٣۷۷ ده‌هزار کارگر بر اثر خطرات ناشی از کار در کارگاه‌ها و مراکز صنعتی جان خود را از دست داده‌اند (روزنامه نشاط ۲۹ فروردین ۱٣۷٨)   و به همین ترتیب طی سال ۱٣٨۰ میزان مرگ و میر کارگران به خاطر غیرایمنی و غیربهداشتی محیط‌های کاری به ۱۲ هزار نفر می‌رسد. (روزنامه‌ی کار و کارگر اردیبهشت ٨۱).
آمارهای تکان‌دهنده‌ی بالا و افزایش ۱٣ درصدی حوادث ناشی از کار در طی سال‌های ۱٣٨۲ تا ۱٣٨۴، نشان می‌دهد که در اساس صیانت و حفاظت از جان کارگران و زحمتکشان و پاسخگویی به مطالبات عادلانه و صنفی و بهبود شرایط کار در دستور کار قرار ندارد و روند چاره‌جویی و پیشگیری برای کاهش حودث شغلی برای مجموعه سیستم مدیریت و قانون‌گذار با اهمیت و مهم تلقی نمی‌شود و از سوی دیگر برای کارگران و طبقه‌ی کارگری که پیدا کردن شغل و حفظ شغل و سیر کردن شکم خود و خانواده در درجه‌ی اول قرار دارد و ترس از بیکاری و اخراج شدن و تعطیل شدن یکی پس از دیگری شرکت‌ها و کارخانه‌ها مثل بختکی آنها را تهدید می‌کند، بدون شک مطالبات بهداشت و ایمنی جزء آخرین مطالبات آنان قرار می‌گیرد.   برای نمونه در سال‌های ۱٣۷۷ و ۱٣۷٨ که به ترتیب ۱۰ هزار و ۱۲ هزار کارگر قربانی حوادث شغلی شده‌اند با طبقه‌بندی مطالبات و خواسته‌های کارگران در این سال می‌بینیم که تنها ۶/۲ درصد از مطالبات کارگران مربوط به مسائل بهداشت و ایمنی بوده است و بیشتر مطالبات و مبارزات کارگران مربوط به حقوق و دستمزد و مزایان معوقه و امنیت شغلی بوده است.   روندی که هم اکنون با شدت بیشتری ادامه دارد.  
آن بخش از اطلاعات و گزارشاتی که در سال ۱٣٨۴ در مطبوعات راه پیدا کرده‌اند نشان می‌دهد حوادث شغلی در معادن جایی که روند خصوصی‌سازی به شکل بی‌سابقه‌ای درجریان است در پروژهای ساختمانی کوچک و بزرگ و در کارگاه‌های زیر ۲۰ نفر (ایسنا ۹/۶/٨۴) رو به فزونی است.
در سال گذشته همه‌ی ما به یاد داریم که چگونه ۹ کارگر معدن باب نیزو بر اثر انفجار و سوختگی جان خود را از دست دادند.   در ۲۲ شهریور ۱٣٨۴ ۹ کارگر معدن باب نیزو از توابع شهرستان زرند – کرمان در آتش‌سوزی ناشی از انفجار در اعماق معدن جان خود را از دست دادند. (ایلنا ۲۲ شهریور ۱٣٨۴) در انفجار دیگری در زرند کرمان، یکی از کارگران پیمانکار بخش خصوصی معدن اصلی زغال سنگ منطقه‌ی پابدانا در اثر انفجار دینامیت باقی مانده کشته شد و ٣ کارگر دیگر مجروح شدند (ایسنا ۲۵/٨/۱٣٨۴).
در حادثه‌ی دیگری ۴ کارگر معدن زغال سنگ هجرک راور کرمان به علت آتش‌سوزی و خفگی ناشی از گاز گرفتگی جان خود را از دست می‌دهند (۴/٨/۱٣٨۴ ایلنا).
در همین حال مسئول خانه‌ی کارگر در مصاحبه با خبرگزاری ایلنا در ارتباط با کشته شدن کارگران در معدن باب نیزو می‌گوید: قبل از این حادثه، روزی یک کارگر در حادثه معدن در کرمان جان خود را از دست می‌دهد.   (۲٣ شهریور ۱٣٨۴)
کار در معدن و رو در رو بودن با مواد معدنی سرطان‌زا موردی است که کارگران معادن را دچار بیماری مهلک سرطانی می‌کند.   این که هرساله چه تعداد از کارگران معدن به خاطر سرطان ناشی از مواد معدنی جان خود را از دست می‌دهند بر ما پوشیده است و آمار و منبعی دقیق در این زمینه که چه تعداد از کارگران معادن و دیگر کارگرانی که بر اثر بیماری‌های ناشی از مشاغل سخت و زیان آور جان خود را از دست می‌دهند وجود ندارد.   سازمان جهانی کار و سازمانی جهانی بهداشت در سال ۲۰۰۵ میلادی اعلام کرده‌اند هر ساله ٣۰۰ هزار کارگر بر اثر سرطان ناشی از مشاغل سخت و زیان‌آور در جهان جان خود را از دست می‌دهند.
نماینده کارگران استان کرمان، عباس کاربخش، معتقد است تاکنون ۵ هزار تن از کارگران شاغل در معادن زغال سنگ کرمان دچار بیماری‌های خطرناک تنفسی شده‌اند که منجر به مرگ کارگران می‌شود.   (مصاحبه‌ی عباس کاربخش با خبرگزاری کار ایران شهریور ۱٣٨۴)
در بند ماهشهر ـ خوزستان و یا در بندر عسلویه در جایی که مجموعه‌ای از شرکت‌های پیمانکاری و خصوصی در پروژه‌های ساختن پالایشگاه و پتروشیمی فعالیت دارند خبرها نشان از آمار بالای حوادث شغلی و شرایط غیربهداشتی و ایمنی دارد و شرایط ناهنجار کار و استرس ناشی از کارهای سخت و طاقت‌فرسا و موقتی بودن کار بسیاری از کارگران را دچار ناامنی روحی و روانی کرده است.
در خبرها می‌خوانیم: «براثر شکستن جعبه‌ی تعادلی پشت لودر و سقوط آن بر روی کارگران شرکت «فراز دانش آسیا» در عسلویه ٣ کارگر جان خود را از دست دادند و ۲ نفر دیگر به شدت مجروح شدند». (۲٣/۱/۱٣٨۴ ایلنا).
یکی از کارگران پالایشگاه گاز عسلویه در مورد وضعیت ایمنی و بهداشتی کارگران می‌گوید: «وسایل ایمنی اصلا مطرح نیست.   باید بیایی و ببینی لباس و کفش کارگران چه رنگی است، هفت بیجار است! سوانح کاری فت فراونه.   اصلا کار کردن توی شرکت‌های پیمانکاری یعنی با جان خود بازی کردن.   معروف است وقتی یک پیمانکاری ساختن سدی را برعهده می‌گیرد همان اول کار می‌گوید این پروژه ۱۵ تا ۲۰ کشته می‌دهد.   در اینجا هیچ چیز به اندازه‌ی جون و سلامتی کارگران بی‌ارزش نیست!» (نشریه دانشجویی بذرافشین کوشا ـ این جا عسلویه است، ته جهنم! . . .)
به همین ترتیب در سال گذشته ده‌ها گزارش و خبر در مورد چگونگی مرگ کارگران در اثر سقوط از ارتفاع، کشته شدن در موقع حفر چاه و کانال و یا انفجار دیگ‌های حرارتی و بخار و ضعف‌ها و سهل‌انگاری‌ها و بی‌تفاوتی مسئولان نسبت به روند رو به رشد حوادث شغلی در مطبوعات به چاپ رسیده‌اند.   از جمله عباس سالاری دبیر اجرایی تشکل دولتی خانه‌ی کارگر که شاهد رشد حوادث شغلی است به اعتراض می‌گوید: اکثر کارگران در واحدهای تولیدی شهرستان پاکدشت با دستگاه‌های غیراستاندارد و به دور از اصول ایمنی کار می‌کنند که به طور متوسط سالانه ۱۵درصد آنان گرفتار حوادث شغلی می‌شوند. وی می‌گوید برای ۷هزار و ۵۰۰ واحد تولیدی در پاکدشت یک بازرس کار وجود دارد.   (با این وضع) برای بازرسی واحدهای تولیدی پاکدشت ۲٣ سال وقت لازم است. (۲۶/۶/٨۴ ایلنا)
مورد دیگر حوادث شغلی، آزار و اذیت جنسی و اعمال خشونت فیزیکی بین افراد در محیط کار است.   بنا به تعریف سازمان جهانی کار در کنوانسیون شماره ۱۱۱ آزار و اذیت جنسی و اعمال خشونت جزء شرایط غیرایمنی و غیربهداشتی کار محسوب می‌شود.   زنان کارگر و یا زنان شاغل جدا از این که به خاطر انجام کارهای سخت و زیان‌آور قربانی حوادث شغلی می‌شوند قربانی آزار و اذیت جنسی توسط کارفرمایان و همکاران مرد خود می‌شوند و از این طریق آسیب‌های روانی جدی به آن‌ها وارد می‌شود.
در گزارش شراره کاکاوند، روزنامه‌ی ایران شماره‌ی ۲۲۰۶ می‌خوانیم: «زنان به واسطه‌ی شغل‌شان که باید هر روزه در آن حضور داشته باشند یا به صورت شبانه‌روزی استخدام می‌شوند با مشکلات عدیده‌ای مواجهه هستند.   امروزه بخشی از زنان و دختران جامعه‌ی ما با معضلی فراگیر به عنوان ناامنی شغلی روبرو هستند.   به این معنی در جامعه‌ی ما اگر زن بخواهد به دلایل مختلف اقتصادی مستقل باشد و براساس تلاش خود کار کند امنیت کمی دارد یا باید به خاطر فشار مالی به درخواست برخی از کارفرمایان تن دهد یا فشار مالی را با تمام عوارض روحی و روانی‌اش تحمل کند.   در ادامه‌ی این گزارش آمده است، ۶٨درصد آگهی‌دهندگان (کارفرمایان) خواهان کار نامشروع با متقاضیان زن بودند.   در گزارش سمیه صیادی‌فر (اعتماد) می‌خوانیم «هیچ آماری درباره‌ی میزان آزار جنسی زنان در محیط‌های کاری در ایران وجود ندارد تنها جزوه‌ایی که در سال ۱٣٨۲ به کوشش کمیته‌ی جمع‌آوری اسناد و گزارش‌های ستاد مبارزه با خشونت علیه زنان منتشر شده با عنوان «خشونت کاری ـ اعمال سلطه‌ی کارفرمایان» به رواج گسترده‌ی آزار جنسی زنان در محیط‌های کاری ایران اشاره شده است.
سئوال شوندگان در این گزارش نه تنها منکر وجود آزار جنسی در محیط‌های کاری نشدند بلکه یا خود گرفتار چنین رفتارهایی شده بودند یا از نزدیک شاهد آن بودند».   (شهروند بی. سی، ٨۶٨).
نوع دیگری از غیرایمنی بودن محیط کار وجود دستگاه‌های سرکوبگری است که هیچ ربطی به تولید و نهاد کار و مسائل کارگری ندارند.   وجود گوناگون دستگاه‌های انتظامی امنیتی و حراستی و اطلاعاتی در محیط‌های کاری چه در گذشته و چه حال پیوسته امنیت روحی و روانی کارگران را به مخاطره انداخته است.   کارگری که می‌خواست و یا می‌خواهد برای پیش‌برد امور صنفی و بهبود شرایط کار و ایمنی خود تلاش نماید و یا کارگرانی که بخواهند برای پیش‌برد درخواست‌های عادلانه خود تشکل کارگری را سازماندهی کنند قبل از این که بتوانند با مدیریت و مسئولین کار مسائل خود را مطرح نمایند   مورد ضرب و شتم نیروهای انتظامی و امنیتی و حراستی قرار می‌گیرند و کم نیستند کارگرانی که چه در گذشته و چه حال به خاطر پیش‌برد امور صنفی خود روانه‌ی زندان‌ها و دچار آسیب‌های روحی و روانی و یا مشمول اخراج‌سازی‌های غیرعادلانه شده‌اند.
برخی از کارشناسان مسائل کارگری و یا فعالین کارگری و یا مسئولین دولتی خانه‌ی کارگر عامل اصلی حوادث شغلی در معادن، کارخانه‌ها، کارگاه‌ها و صنایع کوچک و بزرگ را تنها ناشی از خصوصی سازی‌ها به سبک ایرانی آن می‌دانند.   اگر به حوادث شغلی سال گذشته با دقت و گستردگی بیشتری نگاه کنیم، عامل خصوصی‌سازی و یا مدیران نالایق تنها یکی از مجموعه عواملی است که امنیت جانی و روحی و روانی تولیدکنندگان واقعی، یعنی کارگران را به مخاطره انداخته‌اند.   حذف گام به گام قوانین حمایتی از کارگران، همراهی سیستم دولتی با کارفرمایان و صاحبان سرمایه، نبود سیستم نظارتی مؤثر، فقدان سیستم مجازاتی برای کارفرمایانی که کارگران را در شرایط خطرناک قرار می‌دهند، وجود قوانین تبعیض گونه و سیستمی که محور آن نه حفظ جان و صیانت از نیروی کار و انسان است و از همه مهمتر محروم بودن کارگران ایران از تشکل‌های مستقل کارگری خود از جمله دلایل دیگری هستند که طبقه‌ی کارگر ایران را در چنین موقعیتی دشوار و شکننده و آسیب‌پذیر قرار داده است.
تجربه‌ی پربار جنبش کارگری جهان و ایران به ما می‌گوید: ترکیب کار تولیدی با آموزش و تشکل است که می‌تواند به یکی از کارآمدترین ابزار بهبود شرایط کار و کاهش حوادث شغلی و در نتیجه باعث تغییر وضعیت کنونی طبقه‌ی کارگر ایران شود.
 
منبع: هفته نامه شهرگان