از : دانشجو
عنوان : از جبهه ملی انتظار می رود که خود یک باز نگری جدی وبدون تعصب را ازتاریخ دوره دکتر مصدق انجام وارائه دهد.
با درود فراوان به جبهه ملی ایران
تجربه ای که بعنوان دانشجوی تاریخ از دانشگاه های معتبر کشورهای اروپایی تاکنون بدست آورده ام اینست که در این دانشگاه ها وقایع تاریخی جهان همواره بازنگری میشوند و بدینگونه سیر تکاملی خود را فارغ از تعصب و سانسور میپیمایند. یکی از اصول مهم این دانشگاه ها در تحقیقات تاریخی شان آنست که هیچیک از ایدئولوژی ها، شخصیت های تاریخی ویا پزوهش های تاریخی که در گذشته انجام شده است مقدس محسوب نمیشوند. این ویژگی نتیجه تحقیقات شان را ارزشمند کرده و آنها را به مراجع موثق علمی جهان مبدل ساخته است. ایرانیان هم باید یک بازنگری جدی و بدون تعصب را از تاریخ دوره دکتر مصدق انجام و ارائه دهند.
آموزش و پژوهش وقایع تاریخی در پنجاه سال اخیر تفاوت فاحشی قبل از آن دارد،هیچ چیزی مطلق نیست و شک وتردید در آنچه تاکنون نوشته شده و در آینده نوشته خواهد شد یکی دیگر از اصول مهم دانشگاه ها در غرب است. دانشجویان و پژوهشگران اجباری در پذیرفتن پژوهش های پژوهشگران دیگر ندارند ولی از آنان انتظار می رود با رجوع به خرد و اسناد و دلیل و منطق دیدگاه خود را روی میز آزمایش بگذارند....ورود به دانشکده های تاریخ در انگلستان بسیار سخت و رقابت سهمگین است، مستعدترین و متفکرترین جوانان این کشور شانس ورود پیدا میکنند و درنتیجه در جامعه مورد احترام ویژه قرار میگیرند. در دانشگاه با مهارت های بسیاری آشنا میشوند که در گذشته آموخته نمیشد که این رشته را کم ارزش و یا بی ارزش میکرد، مهارت هایی از قبیل تجزیه و تحلیل،شک وتردید،ارزیابی اسناد و مدارک، استفاده و سوءاستفاده از اسناد و مدارک،فلسفه،علوم سیاسی، جامعه شناسی، روابط بین الملل،....البته با تکیه روی تاریخ. یک لیسانسیه تاریخ میتواند براحتی وارد دانشکده حقوق قضایی شود و پس از یک سال لیسانس این رشته را هم بگیرد چون مهارتهای لازم برای هر دو رشته در اصل یکی است.
ماایرانیان هنوز در خم یک کوچه ایم، وای بر ما و فرزندان ما که هنوز مغز شویی میشویم و مغزشویی میکنیم.کی میخواهیم یاد بگیریم که تخم نفاق و تنفر بنام تاریخ نیافشانیم. ما باید از آنچه در محوطه محدودمان میگذرد خارج شویم و از بلندی خود و جهان را زیر نظر قرار دهیم وگرنه از لحاظ فکری فاصله مان از جهان پیشرفته بیشتر از این خواهد شد و به همان مقدار به تفکر جهان سومی نزدیکتر. آیا این چیزی است که برای ایران میخواهیم؟ شما بخوبی آگاهید که جهان سوم طعمه غرب و چین و روس و......شده و روز بروز بیچاره تر میشود. ما میتوانیم نه طعمه شویم و نه کسی را طعمه خود کنیم. در جامعه غرب همه گونه گرایش وجود دارد ولی مردم به جان هم نمی افتند،آنهم سر شخصیت های تاریخی. با استفاده ابزاری از وقایع تاریخی،ابر قدرت ها در پیشبرد منافع خود همواره در سرنوشت ما دخالت کرده اند و ما هم با شفاف کردن نقاط ضعف مان با آن ها همکاری کرده ایم وبعد دم از استقلال میزنیم. ما باید این نقاط ضعف خود را برطرف کنیم و به جای گیر کردن و در جا زدن در گذشته خود به جلو حرکت کنیم وگرنه هیچ آینده خوشی را نمیشود برای ایران متصور شد. چرا نمی آموزیم که ما هم اگر بخواهیم همانند غربی ها میتوانیم در جامعه خود در صلح با هم زندگی کنیم.
پژوهش در تاریخ صد سال اخیر ایران با استفاده از روشهای رایج در کشورهای پیشرفته بوسیله جوانان ایرانی که آلوده مغزشویی نشده اند میتواند به همگرایی و درک ما از تاریخ معاصر ما کمک کند. باید قبول کنیم برخورد با تاریخ به نوع قدیم کم ارزش و یا بی ارزش و در مقاطعی بسیار برای ایرانیان زیان بار بوده است. بپذیریم تاریخ دیگر بخاطر سپردن بی چون وچرای آنجه دیگران گفته و نوشته اند نیست و نباید همچنان برای توی سر زدن رقیب و مخالف بکار گرفته شود و در عین حال ابزاری باشد در دست سیاست بازان و ساده لوحان برای جدا افکنی. ملی بودن و استقلال و اعتماد به نفس داشتن یعنی این.
دوره دکتر مصدق برای بسیاری،بخصوص نسل جوانتر و نسل جوان امروز،مبهم و سرشار از اطلاعات ضد و نقیض است که جبر طبیعت حقایق را روزی عیان خواهد کرد ولی آیا باید تا آن روز صبر کرد و یا گذاشت مثل همیشه بیگانگان تاریخ مان را بنویسند؟
بعنوان مثال چه جوابی برای کسانی دارید که نقش حزب توده را یکی از عوامل اصلی شکست پروسه دمکراسی دوره دکتر مصدق میشمارند. دانشجویان معترض که سه تن آنها در ۱۶ آذر کشته شدند، گرایشات سیاسی آنها چه بود؟ ملی بودند، توده ای بودند،... و در سالها ی بعد ترکیب چه بود؟ آیا از نام دکتر مصدق، یک شخصیت ملی، ضد ملی ها سوء استفاده نکرده اند؟.......
با سپاس
۱٨۵۲٣ - تاریخ انتشار : ۱۲ آذر ۱٣٨٨
|