انتخابات آزاد، راهبردی برای جنبش سبز - بیژن حکمت

نظرات دیگران
  
    از : بیژن حکمت

عنوان : برای مبهوت
مبهوت عزیز
این مقاله خطب به آندسته از طرفداران موسوی و خاتمی نوشته شده که شرکت اپوزیسیون را در انتخابات مغایر با قانون اساسی و اجرای مواد مغفول آن میدانند و کوشش شده است ادله ای در خوانایی آن آورده شود.
از دیدگاه حقوقی همانطور که شما نوشته اید یک انتخابات آزاد با معیار های امروزی با بسیاری از مواد قانون اساسی تناقض دارد و مستلزم استقرار دمکراسی و یک قانون اساسی دمکراتیک است. ولی غرض من انتخابات آزاد در یک دوره گذار است یعنی دستکم انتخاباتی که - با تامین پیش شرط های آن یعنی ازادی احزاب و مطبوعات - امکان شرکت نیروهای سیاسی اوپوزیسیون را فراهم آورد. این انتخابات آزاد الزاما با قانون اساسی در تناقض نیست.
با تشکر از " کامنت" شما.
۱٨۶۲۴ - تاریخ انتشار : ۱۷ آذر ۱٣٨٨       

    از : فرید راستگو

عنوان : از مائو تا خاتمی
آقای بیژن حکمت که زمانی با نشریه ستاره سرخ پرچم مائو را برافراسته بود امروز با جمهوری اسلامی خواهی بدون کوچکترین بحثی از حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش پرچم جانب داری از خاتمی را برافراشته است. اشتراک بین مائو و خاتمی در این است که هر دو پیراهنشان یقه نداشته است. نتیجه می گیریم ایشان همواره یقه خود را برای آدمهای بی یقه پاره کرده است نه حقوق حقه مردم اسیر شده و در بند ایران.
۱٨۵٨۵ - تاریخ انتشار : ۱۵ آذر ۱٣٨٨       

    از : مبهوت

عنوان : امان از هرمنوتیک!
آیا آقای خاتمی واقعا "حق انتخاب شدن نمایندگان گرایش های متفاوت و حتی مخالفان نظام" را قائل است؟ آیا غیر از حق نفس کشیدن و کشته نشدن به خاطر عقاید، برای فرضا سکولارها، بهایی ها، دراویش، سنی ها، یهودی ها، بی دین ها که به طریق مسالمت آمیز می خواهند فعالیت سیاسی کنند حق انتخاب شدن در کلیه نهادهای انتخابی از جمله ریاست جمهوری را به رسمیت می شناسد؟
او در گذشته، دشمنی خود با سکولاریسم را به وضوح اعلام کرده است. به فرض هم هم که همه این ها را قبول کند. آیا قانون اساسی و نگهبانان آن و رهبری نظام با قدرت نامحدودی که خود قانون به او داده چنین اجازه ای خواهند داد؟ حسن نیتی اگر در کار باشد (به فرض که باشد!)، ساز و کار دستگاه ولایتی-فقاهتی چنان زنجیر سنگینی بر دست و پای مجریان بسته که هر حرکت ترقی خواهانه از یالا در همان گام های نخست با دیوار انحصار و ارتجاع برخورد خواهد کرد و شکست خواهد خورد. قدرت از قضایای دوم خرداد تجربه اندوخته و هرگز اجازه تکرار رویدادهای مشابه آن دوران را نخواهد داد.
۱٨۵۶٨ - تاریخ انتشار : ۱۴ آذر ۱٣٨٨       

    از : مبسوط گذر

عنوان : هر کسی خوانش خود
خاتمی :
"حتی [امام] به صراحت اعلام کردند که کسی که با اصل نظام مخالف است، او در این مملکت آزاد است و باید امنیتش تامین شود، مگر این که دست به سلاح ببرد یا توطئه‌ای کند که بخواهد به زیربنای نظام آسیب بزند که البته هیچ نظامی هم این را نمی‌پذیرد. این استثنایی است که امام مطرح می‌کنند. ایشان حتی برای مخالفان نظام و مخالفان فکری مبنای نظام هم حق حرمت و حق شهروندی و آزادی و امنیت قایل هستند."
------
"...من هم معتقدم که باید در یک فضای آزاد با رعایت موازین قانونی، آزادی اندیشه، آزادی بیان، آزادی تشکل ها، همه باید در جامعه وجود داشته باشند و در یک کلام بگویم که ما در جامعه‌مان یک نظام داریم و یک قانون اساسی. هر کسی که پایبند عملی به قانون اساسی است و اعلام می کند که می خواهد در چارچوب قانون عمل کند هر چند که نظرات متفاوتی داشته باشد، او از همه حقوقی که برای یک شهروند در نظر گرفته شده، از جمله شرکت در انتخابات، رای دادن، رای گرفتن و ... باید برخوردار باشد. و اگر نیست یک انحراف از جریان است.
۱٨۵۶۶ - تاریخ انتشار : ۱۴ آذر ۱٣٨٨       

    از : مبهوت

عنوان : فرق آرزو با واقعیت
بارزترین نمود سوبژکتیویسم (ذهنی گری) نشاندن آرزوها به جای واقعیت است. و چون ادعای صرف برای قانع کردن مخاطبان کفایت نمی کند، در لابلای صحبت ها و نوشته های کسی که قرار است منزه و خوش فکر معرفی شود جملاتی را دست چین می کنیم که گمان داریم همان مطالبی را بیان می کنند که دوست داریم از زبان و قلم گوینده و نویسنده مورد نظر بشنویم یا بخوانیم.
آقای حکمت معتقدند که "سید محمدخاتمی به صراحت بر حق انتخاب شدن نمایندگان گرایش های متفاوت و حتی مخالفان نظام صحه میگذارد" و در تایید این ادعا به زیرنویس شماره ۲ رجوع می دهند.
این هم گفته آقای خاتمی در زیرنویس که به طور کامل نقل می کنیم: "من هم معتقدم که باید در یک فضای آزاد با رعایت موازین قانونی، آزادی اندیشه، آزادی بیان، آزادی تشکل ها، همه باید در جامعه وجود داشته باشند و در یک کلام بگویم که ما در جامعه‌مان یک نظام داریم و یک قانون اساسی. هر کسی که پایبند عملی به قانون اساسی است و اعلام می کند که می خواهد در چارچوب قانون عمل کند هر چند که نظرات متفاوتی داشته باشد، او از همه حقوقی که برای یک شهروند در نظر گرفته شده، از جمله شرکت در انتخابات، رای دادن، رای گرفتن و ... باید برخوردار باشد. و اگر نیست یک انحراف از جریان است".
اما من هر چقدر در این سخنان به ظاهر زیبا و دموکرات منشانه غور کردم، هیچ اثری حتا تلویحی که حاکی از اعتقاد جناب سید محمد خاتمی به حق انتخاب شدن "مخالفان نظام" باشد مشاهده نکردم. چه رسد به "به صراحت" بیانی که آقای حکمت در آن جملات یافته اند!
گفتمان آقای خاتمی معمولا از دو بخش تشکیل می شود. در قسمت اول ایده های پیشرو، مترقی و آزاداندیشانه بیان می شود. اما در قسمت دوم با یک قید (کلمه "البته" از جمله تکیه کلام های ایشان است) ناگهان فضا عوض شده و گفته های پیشین تا حد نفی خود در تنگنا قرار می گیرند.
"فضای آزاد"، "آزادی اندیشه"، "آزادی بیان"، "آزادی تشکل" عبارت های جذاب و روشنفکر پسندی هستند که با یک گردش قلم، به قید قانون اساسی و محدودیت در چارچوب نظام (ولایت فقیه) از اعتبار خالی و غیر قابل اجرا می شوند. کدام "مخالف نظام" می تواند در یک انتخابات آزاد شرکت کند و (پس از ادای سوگند وفاداری دروغ به نظام) به نمایندگی مجلس یا ریاست جمهوری انتخاب شود؟ این چه توهمی است؟
همین تصور رویایی در باره آقای موسوی هم به چشم می خورد: "تحول دیدگاههای میرحسین موسوی نیز منطقاً در همین مسیر قرار میگیرد"؛ "چنین انتخاباتی،- گرچه میرحسین موسوی تصریح نمیکند- ولی با توجه به آنچه در سراسر این بیانیه ابراز میدارد، تنها میتواند انتخاباتی آزاد با شرکت همه گرایش های سیاسی جامعه باشد." یک آرزو، یک رویای شیرین اما بدون پشتوانه که بر اساس حدس و گمان نویسنده پرورانده شده است. خوش بینانه آن چیزی را که "میر حسین تصریح نمی کند" سعی می کنیم در بیانیه ۱۱ موسوی پیدا کنیم اما قادر نیستیم حتا یک جمله از میان تمام گفته ها و بیانیه های قدیم و جدیدش که موید ادعای مان باشد بیابیم تا آن را به رخ منتقدان کشیده دهان شان را ببندیم.
آزادی هایی که در پس ذهن آقایان خاتمی و موسوی خوابیده و هر چند وقت یک بار به صورت دو پهلو و غرق در ابهام مطرح می کنند (سخنانی که در مورد دیگر اندیشان همیشه فاقد صراحت لهجه است و راه را برای عقب نشینی ها و طفره روی های بعدی باز می گذارد) فقط شامل جناح های طرفدار نظام و خواستاران بقای حکومت مذهبی است و جایی برای امثال من و آقای بیژن حکمت در آن پیش بینی نشده است. ما فقط می توانیم دنباله رو این یا آن جناح باشیم. نهایت لطف در حق ما، اجازه حضور "با شکوه" در انتخابات دوره ای و رای دادن به این یا آن نماینده نظام، از این یا آن باند طالب قدرت است. ما- دموکرات ها، سکولارها، دیگر اندیشان- پیاده نظام هستیم و آنها سواران و اربابان نظام. هر چند گاه عده ای از سواره ها را پیاده می کنند و بعضی از این تازه پیاده شده ها در تلاش سواری گرفتن دوباره، خود را دلسوز و هم سرنوشت پیادگان ۳۰ ساله وانمود کرده، سعی می کنند رهبری جنبش آزادی خواهانه مردم را در دست گرفته، آنها را به کرنش کشانده، رضایشان را به اطاعت از دستورات شان جلب کنند و سوار بر گرده ملت، سهم از دست رفته در قدرت سیاسی شان را دوباره به دست بیاورند.
۱٨۵۶٣ - تاریخ انتشار : ۱۴ آذر ۱٣٨٨