پایانی بر جنگ شعار ها و نماد ها در یک جنبش اصلاح گر - اخبار روز

نظرات دیگران
  
    از : جنبش شکست نخوردگان

عنوان : انقلاب و ضد انقلاب در ایران
اقای عزیز به شما توصیه می کنم که مقاله بسیار خواندنی آقای حسین بشیری استاد علوم سیاسی در ایران به مدت ۲۴ سال است(تا سال ۲۰۰۷) بخوانید. آدرس آن:
http://www.radiofarda.com/articleprintview/۱۸۹۵۳۷۸.html

جریان شما مثل سخنگوی وزارت خارجه عراق در زمان حمله آمریکایی ها بود که وقتی آمریکایی ها در بغداد بودند و تلویزیون ها ی دنیا آنرا نشان میداد این آقای وزیر اعلام می کرد که ما آنها را تار و مار کردیم و مشغول تعقیبشان هستیم. حالا هر فردی از رژیم دارد فریاد می زند که این رژیم دارد میرود و صحبت بر سر زمان آن است، آنوقت شما نصیحت می کنید که چپها بهتر است فقط منتقد باشند و لی قدرت را به میانه ها بدهند چون چپها نمی توانند حکومت کنند. چطور است جناب خمینی متعلق به ۱۴ قرن پیش می تواند حکومت کند ولی چپها بایستی فقط منتقد باشند. آخر یک میانه در ایران نشان بدهید که خواست ازادی و برابری را مطرح کند تا ما هم به وی بپیوندیم. از خود شما تا بقیه جمهوریخواهان و ملی اسلامی ها تا بوده فقط گفتید بسه زیاده خواهی نکنید و تا بوده به اسم غرب زدگی آخوند را بهتر از روشنفکر دانسته و برای حفظ این نظام به هزار و یک حیل متوسل شده اید. یک اصلاح قانونی نشان بدهید که با امثال کمپینها ی یک میلیون امضا و آش نذر درست کردن و پای انتخابات رفتن برای مردم بدست آورده اید. ۳۰ سال نشان بدهید که به غیر از فقر و بدبختی و فلاکت چه چیزی را با این به اصطلاح اصلاحات عوض کرده اید. مگر قتل های زنجیره ای و ۱۸ تیر در زمان همان رییس جمهور اصلاحات نشد. مگر وضع مردم در آن ۸ سال بهتر شد. مگر دعوت شما به سکوت در راهپیمایی های اولیه بعد از ۲۲ خرداد منجر به قتل و تجاوز نشد. مگر نه اینکه از موقعیکه مردم بعد از روز قدس به شعار های ساختار شکن دادند رژیم چنان شقه شقه شد که دیگر قدرت سرکوبش را مثل گذشته از دست داد. نگاه کنید که مردم بعد از شعار های ساختار شکنانه بیشتر کشته دادند یا انموقع که به وسیله شما ساکت راه پیمایی می کردند. شما تجربه همین ۶ ماه مردم را هم می خواهید تحریف کنید. نه آقای عزیز تجربه همین ۶ ماه نشان داد که هیچکدام از راست ها و میانه ها اینکاره نیستند. اینها به حفظ این رژیم دل بسته اند. اینها تمام هدفشان این است که با فشار از پایین برای خود امتیازی بگیرند و بعد برگردند و همان کنند که تا بحال کرده اند. یعنی کشتار. اما این بار دیگر دیر شده است. تجربه انقلاب ۵۷ و یک نسل کمونیستهای شکست نخورده هر قدم شما را افشا کرده اند و میکنند. ایندفعه دیگر با یک حریف بدی طرف است. وضعیت انقلابی نزدیک می شود. این رژیم فقط در صورتی نمی تواند سرکوب کند که شکافهایش زیاد شود و این شکافها زیاد نخواهد شد مگر اینکه با شعار های ساختار شکنانه چنان وحشتی در ان بوجود آورد که نیروهای محافظه کارش از ترس سرنگونی و با امید به کار چاق کن های حرفه ای حاضر نشود که با بقیه توافق کند و بدین ترتیب دست به سرکوب نزند. تجربه این ۶ ماه هم نشان داده است که این بهترین تاکتیک است. تمام کارشناسان سیاسی که دستشان توی جیب مردم نیست و یا دمشان به این رزیم بند نبوده نیز اعلام کرده اند که انقلاب شرایطش فراهم شده است. انقلاب تنها راه کم خشونت برای رهایی از این جمهوری نکبت اسلامی است. حالا اعلام کنید که دوره انقلاب گذشته است. نه آقای عزیز دوره ملی اسلامیها گذشته است. ناسیونالیستهای طرفدار غرب اکثرا با تایید موسوی و همچنین با تجربه شاه نشان دادند که اینکاره نیستند. این رسالت به عهده چپ و کمونیستها افتاده است. جنبش کمونیستی در ایران تنها جنبشی است که با برنامه مشخص و روشن و در عمل سیاسی ۳۰ سال گذشته خود که با سازمان دادن راهبیمایی ۸ مارس ۱۹۷۹ آغاز شد نشان داده است که تنها جنبشی است که میتواند به خواسته های جنبش انقلابی مردم پاسخ بدهد. این جنبش دیگر دوران رمانتیسم انقلابی را گذارنده است. جنبش انقلابی در ایران برای پیروز شدن چاره ای ندارد به جز اینکه به این جنبش بپیوندد. مقاله شما بار دیگر نشان میدهد که راه دیگری ندارد. شما به عنوان نماینده بخشی از جنبش ملی اسلامی نشان دادید که باز هم آدرس عوضی می دهید. شما حتی نمی توانید جلو خشونت بیشتر را بگیرید و آدرس عوضی می دهید. به شما توصیه می کنم مقاله آقای بشیری را ۲ تا ۳ بار بخوانید. شاید متوجه شوید که کار بیشتر از ان برای جنبش ملی اسلامی بیخ پیدا کرده که شما فکر می کنید. آزادی و برابری و یک حکومت انسانی در ایران بوجود می اید و جنبش کمونیستی آنرا تضمین خواهد کرد.
۱۹۰۲۲ - تاریخ انتشار : ۲۹ آذر ۱٣٨٨       

    از : نرگس مست

عنوان : جان سختی دل کندن از رژیم اسلامی
آقای سیمیاری که مرتب همچون مراجع تقلید فتوا میدهند که این حنبش چنین هست و چنان نیست، هر روز که میگذرد بیشتر و بیشتر به درجه مرجعیت میرسد. خوب اگر حلاجی ایشان را در رد تحول فکری مردم ایران بخصوص جوانان و دلداده گی ایشان به اندیشه های تحجر و جهل و خرافات بیاندازیم حتی رگه های قوی ای از اندیشه های حاکم بر راه توده و پیک نت را میبنیم آنجا که هم و غم اینان استمرار حکومت اسلامی و بزرگداشت پیشوای خرافه پرستان و تاریک اندیشان، خمینی است. معلوم نیست ایشان و پیک نت با کدام سازمان آماری گیری ای کار میکنند که این چنین قاطع از خواستار شدن مردم در ادامه رژیم اسلامی دم میزنند و بی علاقه گی مفرط مردم بخصوص جوانان را از حکومتی ملی و سکولار؟ ایشان در نقد مهرداد مشایخی همانند یک فیلسوف و نظریه پرداز مشهور جهان، چنان از "دید کلاسیک" و "رادیکال" سخن میگویند که گویا در این زمینه به کشفی غریب و بی همتا دست یافته اند در حالیکه ذره ای از تعریف خود از اندیشه "کلاسیک" و "رادیکال" نمیگویند؟ آخر این چه مرضی هست که هر کس که دو خط کتاب میخواند، خود را عالم دهر میداند و در رشته ای که نه تخصصی دارد و نه دانشی اظهار فضل میکنند که در نهایت همانند آخوند های که میخواهند تقلید آدم های با سواد را در بیاورند، مضحکه این و آن میشوند. اوج انحطاط تفکر آقای سیمیاری آنجا مشهود میشود که ایشان به مشایخی و "رادیکال" ها پند و اندرز میدهند که بهتر است بجای "گرفتن قدرت" به " طلب حق (بخوان گدایی) و حقوق خود از قدرت مداران روی آورند چرا که طبق آمار سازمان آمار سنجی جهانی ایشان در اروپا، میانه روها (بخوان اصلاح طلبانی همچون ایشان) بقدرت میرسند؛نه رادیکال ها. حال معلوم نیست که این شیفته گان جکومت اسلامی از چه زمان "میانه رو" شده اند و اروپا الگوی جکومتی آنها. مگر تا بحال از حکومت عدل علی صحبت نبود و آن حکومت شمشیر کش کمال مطلوب نبود؟ اگر اسلام و حکومت عدل علی به زپلشک رفت و باید حکومت "میانه رو" اروپا الگو قرار داد پس چرا "حکومت سکولار" که اصل اساسی حکومت "میانه روهای" اروپا را تشکیل میدهد، برای ایران زهر هست و خطرناک؟ این یک بام و دوهوا آیا نشان از آشفته فگری ایشان و تمامی رهروان حکومت اسلامی ندارد؟ دنیا را چه دیده اید در حالی که بسیاری از همفکران و همسازمانی های ایشان دستگیر و زندانی شده اند، ایشان در نهایت امر به دادستانی میرود و کمی خوش و بش میکنند و این امر شاید در شیفته گی ایشان به اسلام و حکومت اسلامی هست
۱۹۰۱۵ - تاریخ انتشار : ۲٨ آذر ۱٣٨٨