پیرامون اجلاس تغییرات آب و هوائی


• کنفرانس تغییرات آب و هوایی در دانمارک اخیرا برگزار شد و اعتراضات گسترده ای حول آن شکل گرفت در زیر ترجمه ی دو مقاله در باره ی این کنفرانس آمده است که یکی از وبسایت Marxist.com و دومی از سایت World Socialist برگزیده شده اند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۱ دی ۱٣٨٨ -  ۲۲ دسامبر ۲۰۰۹


یادداشت مترجم : کنفرانس تغییرات آب و هوایی در دانمارک و اعتراضات گسترده ای که حول آن شکل گرفت در رسانه های اینترنتی فارسی زبان بازتاب مناسبی نداشت و بسیاری از آنها تنها به پوشش خبرهای مربوط به اعتراض ایرانیان علیه حضور احمدی نژاد در این کنفرانس پرداختند که البته دیدگاه ناسیونالیستی آنها را نشان میدهد ؛ انگار که دشمن ما فقط احمدی نژاد است و نه کلیت سرمایه داری جهانی . به هر صورت ، دو مقاله ای که در ذیل آمده است یکی از وبسایت Marxist.com و دومی از سایت World Socialist برگزیده شده اند و هر دو آنها تحلیلی از زاویه تروتسکیستی را ارائه میدهند . در ضمن لازم به ذکر است که برخی مواضع ذکر شده در این مقالات لزوما نظر مترجم را بازتاب نمیدهد؛ بویژه در مقاله فردریک اوستن از مارکسیست دات کام که چاوز را بیش از حد تکریم میکند . چاوزی که با صمیمیت دست نوکر هار سرمایه داری یعنی احمدی نژاد را می فشارد. چاوزی که انترناسیونالیسم پرولتری را به آسانی زیر پا میگذارد. چاوزی که تنها شعار میدهد و از پیش راندن تحول در ونزوئلا به سمت اقدامات واقعی سوسیالیستی سر باز میزند.
نیما ناصحی

شکست کنفرانس تغییرات آب و هوائی – اکنون به کجا می رویم ؟
فردریک اوستن

جمعه ۱٨ دسامبر ۲۰۰۹
Marxist.com

   شکست دراماتیک مذاکرات در کنفرانس تغییرات آب و هوائی در کپنهاک برای برجسته کردن یک چیز بکار می آید : دولتهای سرمایه داری جهان قادر به حل موضوعات حیاتی ای چون تخریب محیط زیست که بوسیله آنارشی بازار به آن دامن زده میشود ، نیستند . عطش کسب سود در تناقض مستقیم با منافع مردمان کارگر در جهان است . انقلاب اجتماعی در مقیاس جهانی تنها پاسخ واقعی این مسئله است .

   کنفرانس تغییرات آب و هوائی که به ابتکار سازمان ملل برگزار شده بود در آشفتگی کامل به پایان رسید . ریاست دانمارکی این کنفرانس به سادگی تسلیم شد و شکست را پذیرفت . اما به هرحال چنین چیزی نباید تعجب برانگیز باشد . هیچ سرانجام دیگری نیز متصور نبود . سرمایه داری با طبیعت حقیقی اش ناتوان از حل و فصل چنین مشکلاتی در سطح جهانی است ، بویژه اگر ما منافع عظیم کشور های امپریالیستی در حال نزاع با هم در یک مقیاس جهانی و بار خرد کننده بحران اقتصادی کنونی را نیز در نظر آوریم .نمایندگان اجلاس در روز جمعه موقعیت آن را بعنوان "گیج کننده" و "ناامیدکننده" شرح دادند .
   
   کشورهای فقیر از کشورهای سرمایه داری پیشرفته مطالبه کردند تا ۵ درصد تولید ناخالص ملی شان را برای اقدامات حمایتی برای شرایط اقلیمی اهدا کنند . ولی مشکل این است که کشورهای سرمایه داری پیشرفته مبالغ سنگینی را برای نجات سیستم بانکی در حال ورشکستگی شان پرداخت کرده اند و در نتیجه اکنون بطور سنگینی زیر بار قرض هستند . به همین دلیل آنها اکنون در حال نبردی سخت برای کاستن از هزینه های عمومی شان هستند . بحران جهانی سرمایه داری حتی به آنها اجازه نمیدهد که سطح هزینه های دیروزشان را باقی نگهدارند – حال چگونه میتوانند منابعی را برای اقدامات اقلیم دوستانه تخصیص دهند .

   بگذارید در طرح این مسئله صریح باشیم . منابع ، ثروت ، منابع انسانی ، علم و تکنولوژی ، همه برای مبارزه علیه تاثیرات آلوده کننده سرمایه داری در کره خاکی که ما در آن زیست میکنیم وجود دارند . مشکل این است که این منابع تنها برای سود رساندن به ثروتمندان هستند ، ثروتمندانی که حاضر به دیدن هیچ نوع کاهشی در سودهایشان نیستند . حقیقت ، همچنان که هوگو چاوز در سخنرانی اش گفت ، این است که "سرمایه داری یک مدل رشد ویران کننده است که زندگی را پایان میدهد ، که که تهدید به نابود کردن نسل بشر میکند " .

بحران سرمایه داری
   تمامی کشورهای پیشرفته سرمایه داری در یک وضعیت آشفته بسر میبرند . شاید آنها از یک فروپاشی به سبک سال ۱۹۲۹ جلوگیری کرده باشند ، ولی بهای این امر کسری بودجه عظیم در تمامی کشورهاست . برای مثال آلمان را در نظر بگیرید . بنا بر نوشته فایننشال تایمز ، وزیر دارایی آلمان ، وولفگانگ شئوبل ، روز چهارشنبه خاطرنشان ساخت که مهار اوجگیری کسری بودجه "با ابزارهای متعارف حاصل نمیشود" . به بیان دیگر برای بیرون کشیدن آلمان از این بحران ، آنها مجبور خواهند بود جنگ طبقاتی شریرانه ای را علیه طبقه کارگر برپا کنند . سرمایه داران در آلمان و دیگر کشورها بدنبال کاهش بیرحمانه حقوق بازنشستگی ، خدمات درمانی رایگان و به همان نسبت تمامی عناصری هستند که تازه یک جامعه نیم متمدن را امکانپذیر میگرداند . چطور میتوان از آنها انتظار داشت که درباره تغییرات آب و هوائی و فجایع کشورهای فقیر نگران باشند ؟ حقیقت این است که این چنین مشکلاتی در نظام سرمایه داری هرگز حل نخواهند شد .

   اوو مورالس رئیس جمهور بولیوی با قاطعیت سرمایه داری را مسبب مشکلات آب و هوائی دانست : "علت واقعی تغییرات اقلیمی نظام سرمایه داری است . اگر ما بخواهیم جهان را نجات دهیم آنگاه باید به این مدل اقتصادی پایان دهیم . سرمایه داری میخواهد مسئله تغییرات آب و هوائی را بوسیله بازارهای کربن حل و فصل کند . ما چنین بازارها و کشورهائی را که آنها را توسعه دهند محکوم میکنیم . وقت آن است که پول درآوردن آنها بوسیله ارتکاب چنین اعمال ننگینی را پایان دهیم " . هوگو چاوز در سخنرانی اش سیستم سرمایه داری را محکوم کرد و گفت که تنها بدیل ، سوسیالیسم است . او افزود که " اگر اقلیم یک بانک بود آنها تا حال با پرداخت پول آن را نجات داده بودند " .

   انباشت عظیم چنین تناقضاتی که در این وضعیت موج میزد بود که سرانجام ریاست دانمارکی کنفرانس را واداشت تا بسادگی تسلیم شده و سپس اعلام دارد که هیچ توافق واقعی ای در گردهم آیی بوجود نخواهد آمد . رهبران کشورهای سرمایه داری پیشرفته کل موقعیت را اشتباه محاسبه کرده بودند . آنها گمان میکردند که میتوانند یک توافق نامه تجاری معمول را منعقد کنند که موجب هیچ تفاوتی نمیگردد ، در حالیکه آن را بعنوان یک گام بزرگ به پیش جلوه میدهند ؛ ولی آنها حتی برای رسیدن به چنین چیزی هم تلاش نکردند . همانطور که وال استریت جورنال روز جمعه گزارش داد : " هیچ توافقی مورد انتظار نیست . چه اینکه در بهترین حالت خیال کنیم که یک هدف مشخص برای کاهش نشر گازها برای کشورهای ثروتمند تعیین میشود و پولهای میلیونی برای کشورهای فقیر . بلکه حتی [این اجلاس] در دستیابی به هدف تنظیم یک معاهده از لحاظ قانونی الزام آور نیز باز می ماند . بدنبال دو سال مذاکرات فشرده برای رسیدن به توافق درباره کاهش شدیدتر نشر گازکربنیک و دیگر گازها که مسبب اصلی گرمایش زمین هستند ، یک توافق سیاسی هنوز از جانب بسیاری بعنوان یک عقب نشینی دیده میشود . "

سرکوب

    سرکوب پلیسی در خیابانهای کپنهاک در طول برگزاری کنفرانس سرتیتر اخبار بسیاری از رسانه های جهانی بود . در ۱۲ دسامبر ، موجی انسانی در کپنهاگ به حرکت درآمد . این تظاهرات قدرتمند صد هزار نفره اعتراضی علیه این واقعیت بود که سرمایه داری کره زمین را نابود میکند . سرکوب پلیسی این تظاهرات – به مانند دیگر تظاهراتها – در تمامی دنیا بازتاب یافت . آنهائی که گمان میکردن کشورهای اسکاندیناوی جوامعی خوب و نجیب و آرام و هماهنگ هستند پس از دیدن صحنه های جمع آوری و دستگیری حیوان وارصدها جوان این چنین فکر نخواهند کرد .

   از ۱۱ دسامبر تا ۱٣ دسامبر ، پلیس اقدام به ۱٣٣ مورد باصطلاح "دستگیری پیشگیرانه" کرد ، ولی آنها فقط ۴ نفر را برای هیچ چیز متهم ساختند که این مسئله دلبخواهی بودن دستگیریهای معترضین بیگناه را نشان میدهد . این اعمال بوضوح متدهای حکومت نظامی هستند که به یک منظور پیاده میشوند : تا ترس را درون جوانان و طبقه کارگر تزریق کنند بدین خاطر که آنها را وادارند که سر تعظیم فرود آورده و حمله به سطح معیشت و دیگر سیاستهای کاپیتالیستی را بپذیرند . پلیس حتی کارت پستالهائی در میان تمامی دانش آموزان مدرسه رو بین سنین ۱۴-۱۵ سال در کپنهاک توزیع کرد تا آنها را از شرکت در تظاهرات بر حذر دارد . چاوز در سخنرانی اش سرکوبها را محکوم کرد ، تظاهرکنندگان را ستایش کرد و یک شعار را برجسته ساخت : "آب و هوا را تغییر ندهید ، سیستم را تغییر دهید " . او بر این تاکید کرد که تنها بدیل سرمایه داری ، تحول سوسیالیستی جامعه است : "انقلاب ما در جستجوی عدالت برای همه مردم است . این مسیر، سوسیالیسم است . سرمایه داری راهی به جهنم است . تاریخ ما را به مبارزه فرامیخواند " .

منازعه چین -آمریکا   

   به گزارش وال استریت جورنال ، آمریکا در خواست کرده است که چین با کاهش نشر گاز و یک توافق نامه گسترده تر که شفافیت اقدامات چین برای محدود کردن گازهای گلخانه ای را نیز دربرگیرد موافقت کند . این امر چه معنایی دارد ؟ این مسئله گامی ضعیف و پوشیده از جانب آمریکا در راستای حمایت از تولیدات داخلی است . به این معنا که آمریکا بر این مسئله پافشاری میکند که چین باید اشباع کردن بازار جهانی از کالاهای ارزان خود که کاسبی سرمایه داران آمریکائی را بهم زده است ، را متوقف کند . علاوه بر این آنها از چین میخواهند که درها را برای جاسوسی باز بگذارد . البته سران چین مایل به امضای چنین توافق نامه ای نیستند – برعکس ، آنها این موضع را حفظ کرده اند که "اهداف کاهش صدور [گازهای گلخانه ای] داوطلبانه" آنها غیرقابل مذاکره است .

   آنچنان که لاتوف ترسیم میکند برخورد بین چین و آمریکا هیچ کاری با صدور دی اکسید کربن و تغییرات آب و هوائی ندارد بلکه تماما درباره سود و حمایت از بازارهایشان است . این امر دلیل واقعی این است که آنها نمیتوانند به هیچ توافق واقعی دست یابند . آنها میتوانند قطعنامه ای با واژه هائی زیبا صادر کنند ولی با قول های تحقق پذیر اندک . و این وعده ها در هر صورت به فراموشی سپرده میشوند . این شیوه ای است که دیپلماسی کاپیتالیستی کار میکند .

   بحران اقتصادی جاری در حقیقت تهدید سیاستهای حمایتگرایانه [از تولید داخلی] را بسیار بدتر کرده است . دولتها در همه جا سعی میکنند بیکاری را بوسیله بستن تعرفه به کالاهای وارداتی و پرداخت سوبسید به سرمایه داران بومی شان ، صادر کنند . قدرتهای کاپیتالیستی مختلف بطور نومیدانه ای تلاش دارند تا بر بازارهای رقبایشان تسلط یابند درحالیکه از بازارهای داخلی خودشان حمایت میکنند . این مسئله در تضادهای آشتی ناپذیری بازتاب می یابد که میان کشورهائی نظیر چین و امریکا و نیز دیگر قدرتهای کاپیتالیستی حتی برای مثال اتحادیه اروپا و ایالات متحده آمریکا ایجاد میشوند .

نیاز به یک برنامه   

   در شرایطی که آمریکا و اتحادیه اروپا ۴۱۰۰ میلیون دلار برای نجات بانکدارها تخصیص میدهند ، آنها تنها بادام زمینی [یعنی چیزی بسیار کم مقدار] برای برنامه های مربوط به تغییرات آب و هوائی عرضه میدارند . هنگامی که آمریکا ٣.۶ میلیون دلار در هر ماه برای کشتار مردم فقیر در افغانستان میپردازد ، ۱۲ درصد از جمعیت آمریکا برای ادامه حیات به کمکهای غذائی دولتی وابسته اند . درآمد کلی ۵۰۰ نفر از ثروتمندترین افراد در جهان بیشتر از ۴۵۰ میلیون فقیری است که با دو دلار در ماه زندگی میکنند . سرمایه داری در قرن ۲۱ بمعنای وحشت بی پایان برای اکثریت گسترده جمعیت کره زمین است . بقای سرمایه داری تهدیدی مرگ آور برای میلیونها نفر در سراسر جهان است .

   در یک میتینگ عمومی با شرکت بیش از سه هزار نفر در کپنهاگ ، که بوسیله اتحادیه های کارگری مختلف و سازمانهای سیاسی و کمپین های اتحاد شامل دستها از ونزوئلا کوتاه ، برگزار شد رئیس جمهور هوگو چاوز بدرستی خاطرنشان ساخت که تنها راه حل برای مشکلات بشر یک انقلاب سوسیالیستی است . او بر نیاز به یک انقلاب جهانی تاکید کرد و پیشنهاد و طرحش برای برپائی انترناسیونال پنجم را تکرار کرد . آنچه اهمیت دارد ترجمه این حرفها به عمل است . اگر چاوز به این حرفها در ونزوئلا عمل کند و با سلب مالکیت از دارائی های الیگارشی محلی و امپریالیستها ، پروسه تحول سوسیالیستی در ونزوئلا را آغاز کند ، نقطه شروع انقلاب در تمامی آمریکای لاتین را رقم میزند که در نتیجه عزم و جنبشی بزرگ به مبارزه طبقاتی در تمامی جهان می دمد .

   واقعیت این است که یک راه حل برای مشکلات آب و هوائی ، فقر ، بیماری ، بی سوادی ، بیکاری ، جنگ و گرسنگی هرگز بر پایه سرمایه داری حاصل نمیشود و حتی کمتر از آن با ریاکاری دیپلماسی بورژوائی . ادامه بقای سرمایه داری بسادگی این مشکلات را در دوره آینده بدتر خواهد کرد . سرمایه داری را نمیتوان از درون اصلاح کرد . بلکه باید آن را با عمل آگاهانه طبقه کارگر سرنگون کرد .این تنها طبقه کارگر – طبقه ای که آینده را نشان میدهد - است که میتواند ، بوسیله مبارزه برای مارکسیسم انقلابی در تمامی جنبشهای کارگری سراسر جهان ، یک تغییر واقعی و تحول حقیقی سوسالیستی جامعه را سبب شود .

   شکست اجلاس کپنهاگ نشانه ای از بحران شدیدتری است که در حال تجربه آن هستیم . ولی این مسئله بکار امری دیگر نیز می آید : برای بازکردن چشمان خیل کارگران و جوانانی که ممکن است هنوز به اینکه چنین اجلاسهائی قادر به حل مشکلات جدی ای که با آنها دست و پنجه نرم میکنیم هستند توهماتی داشته باشند .شکست اجلاس کسانی مثل مارکسیستها را که میگویند اگر ما بخواهیم واقعا کره زمین را نجات دهیم باید نظام اقتصادی ای که ریشه تمامی مشکلات است ، خود سرمایه داری ، را از بین ببریم ، قدرتمندتر میسازد .


اجلاس تغییرات آب و هوائی در اختلاف نظری تلخ به پایان رسید
پاتریک مارتین

۱۹ دسامبر ۲۰۰۹
Wsws
   
   اجلاس تغییرات آب و هوائی برگزار شده در کپنهاگ به سرپرستی سازمان ملل جمعه شب به سمت پایان تلوتلو میخورد ، در شرایطی که نمایندگان قدرتهای عمده جهان امیدوار به بیرون کشیدن یک بیانیه اصول مختصر بدون کوچکترین تعهد الزام آور قبل از پایان کنفرانس دو هفته ای هستند .

   باراک اوباما رئیس جمهوری آمریکا به یک رسانه شبانگاهی اظهار داشت که "موفقیتی پرمعنا و بی سابقه" در واپسین لحظات گفتگوها میان آمریکا ، چین ، هند ، برزیل و آفریقای جنوبی بدست آمد ، ولی اعلام داشت که او قبل از توافق نهائی بر سر یک متن ، اجلاس را بدلیل نزدیک شدن یک توده هوای زمستانی به واشنگتن دی سی ترک میکند .

   اوباما پذیرفت که "بن بستی اساسی در دورنمای فکری" میان کشورهای اصلی صنعتی مانند آمریکا ، ژاپن ، اروپای غربی و کشورهای فقیرتر آسیا ، آفریقا و آمریکای لاتین وجود داشت . ولی او ادعا کرد که کنفرانس "به ما کمک خواهد کرد که به مسئولیتهایمان برای به میراث گذاشتن زمینی پاک تر ، تحقق بخشیم " .

   توافق بین آمریکا ، چین ، برزیل ، هند و آفریقای جنوبی به توافق نصفه و نیمه در حرف بر سر هدف کاهش صدور گازهای گلخانه ای تا سال ۲۰۵۰ محدود شد . براساس گزارشات ، در این توافق هیچ اشاره ای به مهلت نهائی سال ۲۰۱۰ برای رسیدن به یک معاهده از لحاظ قانونی الزام آور ، که مسئله محوری پیش نویس توافق های پیشین بود ، نشده است که برای دست یابی به یک تعهد ادامه مذاکرات در کنفرانس سال آینده در مکزیکو سیتی و برای پیشرفت دادن کار تا سال ۲۰۱۶ ضروری بود .

    در حالیکه پیش نویس اعلامیه چندین هدف مانند کاهش ٨۰ درصدی صدور گازهای گلخانه ای تا سال ۲۰۵۰ ، در مقایسه با میزان سال ۱۹۹۰ ، را پیشنهاد میکرد ، این اهداف کاملا خیال پردازانه و بدون هیچ هدف واقعی برای یک کشور یا مجموعه ای از کشورها و هیچ نوع مکانیسم عینی برای تحقیق و اجراء بودند . هدف محدود کردن افزایش دمای زمین به دو درجه سانتیگراد بطور گسترده ای توسط فعالان محیط زیست و دانشمندان محکوم شد زیرا این امر به معنای بیابانی شدن بخشی بزرگی از آفریقا خواهد بود . حتی این محدوده به عنوان تنها یک آرزو بیان گردید و بعنوان تایید اتفاق نظرعلمی بر سر این موضوع ، ولی هیچ سیاست مشخصی برای دست یافتن به آن هدف مشخص نشد .

   وقتی که مذاکرات در حال پیش رفتن بود ، اوباما در یک کرنش به انتقادهای خانگی از جانب راست تاکید کرد که ایالات متحده " از لحاظ قانونی به هیچ چیزی که امروز در اینجا اتفاق بیفتد مقید نخواهد شد " و پذیرفت که هر قراری که در نهایت توسط نمایندگان کنفرانس به تصویب برسد پاسخی کافی برای بحران گرمایش زمین نخواهد بود .

   بطرزی غیر عادی ، حتی یک کشور اروپائی یا اتحادیه اروپا در گفتگوهای خصوصی نمایندگی نشد ؛ اگرچه دانمارک ، کشور میزبان ، یک عضو اتحادیه اروپاست و کارمندان اتحادیه اروپا نقشی برجسته در کارهای عمومی کنفرانس داشتند . با وجود نقش عظیم کشورهای اتحادیه اروپا در فعالیتهای اقتصادی جهانی ، و صدور گازهای گلخانه ای ، کنار ماندن آنها از مذاکرات این مسئله را نشان میدهد که توافق نامه ای که اوباما آن را عالی جلوه میدهد بطور واقعی بی معناست .

   کنفرانس کپنهاگ حتی قبل از به نتیجه رسیدن ملاقاتهای پنج جانبه پشت درهای بسته ، شروع به پایان یافتن کرده بود . دیمیتری مدودف رئیس جمهور روسیه به خانه بازگشته بود و نخست وزیر ژاپن یوکیو هوتویاما در راه فرودگاه بود .

   مانورها و میتینگهای سرسام آور روز آخر کنفرانس دو واقعیت غیرقابل بحث سیاست جهانی در قرن ۲۱ را نشان میدهد : جدال تشدید شونده میان تمامی قدرتهای سرمایه داری جهان که منافع متضاد اقتصادی آنها هر نوع واکنش متحدانه ای در قبال تهدید گرمایش زمین را غیرممکن میسازد ؛ و بویژه قدرت رو به زوال امپریالیسم آمریکا که قادر به تحمیل اراده اش در کپنهاگ نبود .   

   این مسئله بدلیل کمبود تلاش نبود . پس از اینکه وزیر خارجه آمریکا هیلاری کلینتون با یک رشوه ۱۰۰ میلیون دلاری سعی در وسوسه کشورهای فقیر برای جلب نظر آنها به نفع آمریکا علیه اتحادشان با چین ، هند ، برزیل و دیگر کشورهای به سرعت رشد یابنده داشت ، اوباما صبح روز جمعه همین سیاست را در یک سخنرانی که چهره خشن قلدری آمریکائی را نشان میداد ، دنبال کرد .

   او تقریبا ۱۰ دقیقه سخنرانی کرد و با لحنی قلدرمآبانه و ابراز ناامیدی واضح از چین ، هند و بسیاری از ۱٣۰ کشور فقیری که در تشکل باصطلاح G-۷۷ متحد شده اند ، سخن گفت ؛ کشورهائی که بر مسئله پافشاری میکنند که کشورهای صنعتی باید بطور کامل در مقابل بحران آلودگی جهانی با اقداماتی از قبیل موافقت با الزام برای کاهش صدور گازهای آلوده کننده در کشورهایشان و تامین کمکهای مالی برای تبدیل صنایع کشورهای جهان سوم به صنایعی از لحاظ مصرف انرژی کاراتر مسئول باشند .

   یک گزارش مطبوعاتی لحن صحبت اوباما را به "لحن یک استاد دانشگاه عجول که دانشجویانش مهلت آخر تعین شده برای ارائه گزارشات شان را رعایت نکرده اند " تشبیه کرد . روزنامه انگلیسی گاردین نوشت : "اوبامای عصبانی به رهبران جهان گفت که زمان برای رسیدن به یک توافق نامه برای آنها بسر رسیده است ... اما اوباما هیچ تعهد عملی جدیدی را ارائه نداد – حتی در زمینه شدت دادن به کاهش میزان صدور گازهای خطرناک و یا شفافیت درباره مشارکت آمریکا در تامین مالی کشورهای فقیر در مسائل اقلیمی " . سخنرانی اوباما بسیاری از نمایندگان که آن را بعنوان یک برخورد سرد عامدانه درنظر گرفتند ، را عصبانی کرد .

   قبل و بعد از سخنرانی اوباما ، رد و بدل شدن دهن کجی و پیامهای خصمانه بین آمریکا و چین در تمامی کنفرانس مشهود بود . بر اساس نوشته نیویورک تایمز، اوباما هنوز پیاده نشده از هواپیمای اختصاصی اش " به یک ملاقات برنامه ریزی نشده با یک گروه بلندپایه از رهبران جهان که نمایندگان ۲۰ کشور و نهاد بودند رفت " . ون جیابائو ، نخست وزیر چین ، تعمدانه در این ملاقات شرکت نکرد و به جای خود ، معاون وزیر خارجه "هه یافی" را فرستاده بود که این دهن کجی آشکار مقامات هم آمریکا و هم اروپا را عصبانی کرد " .

   مقامات چین در واکنش به لحن و محتوای سخنان اوباما بسیار عصبانی شدند . اوباما به کنفرانس اعلام داشته بود که زمان عمل است و نه فقط حرف و از موقعیت آمریکا برای تحمیل این نظر استفاده کرده بود که چین و دیگر کشورها باید با نظارت بر تعهداتشان در زمینه کاهش تولید گاز کربنیک موافقت کنند و از کنفرانس خواست تا این مسئله را تصویب کند . او موضع مخالفت چین با هر نوع تحقیق درباره اطاعت آن کشور از اهداف کاستن صدور گازهای خطرناک را تقبیح کرد – اگرچه وی اسم کشور را نگفت . چین این طرحهای آمریکا را معادل خواست کاهش نرخ رشد اقتصادی و به عنوان تهدیدی برای ثبات داخلی کشورش در نظر گرفت .

   هنگامی که ون جیابائو به نیابت از نمایندگان چین به جایگاه رفت تا سخنرانی کند ، کشورهای صنعتی را بدلیل عدم متحقق ساختن وعده هایشان در کنفرانس ۱۹۹۷ کیوتو تقبیح کرد ؛ کنفرانسی که پیش نویس پروتکل رسمی اش توسط دولت کلینتون نوشته شد اما هرگز برای تصویب به کنفرانس تسلیم نشد . وی در سخنرانی ای که تحت عنوان معارضه جویانه در رسانه ها بازتاب یافت ، گفت " این امر مهم است که به تعهداتی که تقبل کرده ایم وفادار بمانیم و اقداماتی واقعی انجام دهیم " .

   حادثه آخر بنابه گزارش مطبوعات عصر جمعه روی داد ؛ هنگامی که رهبران چین ، هند و برزیل در حال یک گفتگوی خصوصی بودند ، اوباما سرزده وارد شد و و اعلام داشت که او نمیخواهد آنها را در حال مذاکره خصوصی ببیند . نماینده آفریقای جنوبی نیز به این گفتگوها پیوست که منجر به توافق بر سر پیش نویس یک پیمان برای ارائه به کنفرانس بمنظور تصویب ، گردید .   

   گروههای حامی محیط زیست سخنرانی اوباما را محکوم کردند . فعال عرصه گرمایش زمین بیل مک کیبن از ٣۵۰.org این سخنرانی را بعنوان یک اولتیماتوم با فحوای" یا حرف ما را میپذیرید یا هیچ چیز " توصیف کرد . دوستان زمین بیانیه ای صادر کردند که میگفت " اوباما نه تنها کسانی را که به سخنرانی او در مذاکرات سازمان ملل گوش داده بودند عمیقا ناامید ساخت ، بلکه تمامی دنیا را ناامید کرد " . یک سخنگوی جنبش توسعه جهانی گفت : " او نشان داد که هیچ آگاهی ای راجع به نابرابری و بیعدالتی تغییرات آب و هوائی ندارد . اگر آمریکا واقعا انتخابش را کرده است ، این انتخابی است که میلیونها نفر از مردم را به فجایع حاصل از تغییرات آب و هوائی محکوم میکند " .

   در یک ستون از روزنامه گاردین روز جمعه جورج مونبیوت زیست بوم گرا مقایسه بجائی کرد هنگامی که راهبرد خودمدارانه نمایندگان قدرتهای عمده صنعتی را با ارجاع به تقسیم استعماری آفریقا در اواخر قرن نوزدهم توضیح داد ، او نوشت : " این جدالی بر سر اتمسفر است که از لحاظ شیوه و مقصود مانند جدال بر سر آفریقا است . در هیچ جائی نابرابری در قلب چندجانبه گرایی خاطرنشان و حتی تصدیق نشد : منافع دولتها و منافع مردم جهان همانند نیستند بلکه بطور چشمگیری متضاد اند . در این مورد ، اکثر کشورهای ثروتمند و بسرعت توسعه یابنده در این گفتگوها فرصتی برای تصاحب بزرگترین سهم از اتمسفر را دیدند – تا حق بیشتری برای آلوده کردن آن به نسبت رقبایشان بقاپند " .

   این امر بطور عمیقی صحیح است که " منافع دولتها و منافع مردم جهان " با هم متضاد اند . سیستم دولت-ملت هرگز نمیتواند از سرمایه داری ، که با آن توسعه یافته و پیوند استوار دارد جدا گردد . خطر تخریب غیرقابل جبران محیط زیست برای کره زمین و مردم آن تنها میتواند درون یک نبرد برای به پایان رساندن حیات سیستم دولت-ملت و سرمایه داری و بنیان نهادن یک اقتصاد جهانی دموکراتیک و مبتنی بر برنامه ریزی علمی – که نظامی سوسیالیستی است - مرتفع گردد .   
   
http://eshterak.net
مترجم: نیما ناصحی