از : آذری
عنوان : مقایسه سه حکومت قاجار و پهلوی و جمهوری اسلامی بوسیله پژوهشگران در رفع سوء تفاهم ها میان ایرانیان مثمر ثمر خواهد بود
آقا/خانم زنجانی منهم با شما موافقم که آقای نقره کار بحث قیاس سه حکومت انتخابی اش بسیار جالب و جذاب است. امیدوارم که ایشان و دیگر پژوهشگران بزودی سه حکومت قاجار و پهلوی و جمهوری اسلامی را هم با یکدیگر مقایسه کنند. بسیار مایلم که این پژوهشگران در زمینه های سیاست داخلی و خارجی، اقتصاد- امنیت داخلی و خارجی، دادگستری، آموزش و پرورش، بهداشت و تغذیه مسکن، صنعت و کشاورزی، ادب و هنر و فرهنگ جامعه، پلیس و ارتش، وضعیت زنان و کوکان و کارگران، طرز تفکر روشنفکران و «روشنفکران»، میزان سرمایه گذاری های داخلی و خارجی، راه و ترابری و ارتباطات و رسانه ها و میزان استبداد این سه حکومت را با هم مقایسه کنند. اگر چنین پروژه ای طبق اصول علمی مدرن انجام پذیرد مطمئنا ایرانیان را با حقایق آشنا می کند و از بروز توهم و تنفر میانشان بشدت می کاهد. اگر پژوهشگران روشنفکر ما می خواهند به ایران و ایرانیان خدمت کنند باید شجاعانه و مخلصانه بطور جدی در این راه قدم بگذارند و مایه سربلندی ما و نسل های آینده شوند. به امید آنروز.
۱۹٣۲٣ - تاریخ انتشار : ٨ دی ۱٣٨٨
|
از : زنجانی
عنوان : مقایسه جالبی است، صفویان و قاجار و جمهوری اسلامی
امیدوارم آقای نقره کار بیشتر در اخبار روز مقاله بنویسند. مقایسه کردن رژیم های مختلف کاری بسیار جالب تر و جذاب تر از پرداختن به فقط یک رژیم است و در عین حال همه چیز را شفاف تر در ذهن می کند. این شیوه را در کلاس های آزاد در اروپا من تجربه کرده ام و بسیار موثرتر یافته ام. یکی از انشاء هایی که از ما خواسته بودند بنویسیم، مقایسه حکومت های توتالیتر فاشیستی و کمونیستی بود. در اول کار فکر می کردیم این دو حکومت از زمین تا آسمان با هم فرق می کنند ولی در پایان پس از مطالعه و چندین سمینار دیدیم که ماهیت هر دو مثل هم هستند و تفاوت ما بین آنها بسیار ناچیز است. پس از این تجربه دریافتم که جمهوری اسلامی هم یک حکومت توتالیتر است که در تاریخ ایران در نوع خود بی نظیر است. امیدوارم مقاله های بیشتری از شما با مقایسه های جالب دیگری را در اخبار روز ببینم.
۱۹۲۷۶ - تاریخ انتشار : ۷ دی ۱٣٨٨
|
از : حمید بوطاریان
عنوان : من به دلیل گرفتاری شدید . اساسا فراموش کرده بودم که در ذیل نوشته ی خوب دکتر مسعود نقره کار کامنتی گذاشته ام .
جناب بهنام قدیمی قبل از هر چیز از جنابعالی بخاطر زحمتی که کشیده اید صمیمانه سپاسگزارم .
برخی از این همزبانان گرامی که در حسرت روزهای خوب !!! حکومت پهلوی ها میسوزند چشم خود را بر واقعیات درد ناک حکومت شاهنشاهی می بندند و خود را موظف می بینند که به دفاع از آنهمه کژی و پلشتی برخیزند . اشتباهات و خیانت هائی که لاجرم سلطه ی شوم مذهب را بر سرنوشت مردم ایران مستقر گردانید و در این عرصه تا آنجا پیش بروند که از آن بهشت اجانب که جهنمی برای مردم خوب و شریف و زحمتکش ایران بود به نیکی یاد کنند . پیروزی غرقه در خون جوانان وطن در راه است به آن بیندیشیم و جاده ها و کوچه ها را برای استقبال از آن خوب آب و جارو کنیم .
۱۹۲۶۶ - تاریخ انتشار : ۶ دی ۱٣٨٨
|
از : منصف
عنوان : آقای نقره کار گرامی، خواهشمندم نوشته مرا تصحیح کنید.
آقای نقره کار، مقاله بسیار خوب و روشن کننده ای را نوشته اید. امیدوارم باز هم چنین اطلاعاتی را بیشتر از شما ببینم. انتخاب سه دوره صفوی و قاجار و جمهوری اسلامی بسیار بجا بود که از نظر توحش با هم قابل مقایسه هستند. من فکر می کنم که اگر جمهوری اسلامی در عصر ارتباطات الکترونیکی پا به تاریخ ایران نگذاشته بود تفاوت چندانی از لحاظ درنده خویی بین چنگیز خان و خمینی و خامنه ای نمی دیدیم. احمدی نژاد با پل پات و لنین و استالین و هیتلر به لحاظ عقده ها و امراض روانی قابل مقایسه می بود.
صفویان و قاجارها و جمهوری اسلامی، ایران و مردم ایران را به هیچ تلقی کردند، درست همان ،هیچ، که خمینی قبل از ورود منحوس خود به ایران در ۱۹۷۹ بر لبان نجسش آورد. همه اینان ایران را تسخیر کردند که منافع خوک صفتانه خود را دنبال کنند. هیچکدام اینها هیچ خدمتی به مردم ایران که نکردند جلوی پیشرفت مردم را هم را گرفتند.
صفویان مذهب شیعی را با کشتار وسیع مردم ما به دلایل سیاسی در ایران نهادینه کردند و فقط بخش بزرگی از نوار مرزی ایران توانست مقاومت جانانه ای در مقابل تحمیل مذهب شیعه در امان بمانند. قبایل ترک صفوی با قبایل ترک عثمانی در تسخیر سرزمین ها در رقابت بودند و چون سلاطین عثمانی جانشین خلفای راشدین و تنها مرجع مسلمانان جهان شمرده می شدند، شاه اسماعیل صفوی از نفوذ دینی عثمان ها در میان مردم ایران وحشت داشت. بنا براین راه حل را برای حفظ منافع خودش سیاست نهادینه کردن مذهبی متفاوت با عثمان های سنی دنبال کرد و برایش مهم نبود بهایش برای ایرانیان چه باشد. خمینی هم مثل او برای رسیدن به اهدافش یکبار گفت اگر همه بمیرند و فقط بیست هزار نفر زنده بمانند هیچ مهم نیست. رفسنجانی هم گفت با یک بمب اتم همه اسراییل را میشود به کل نابود کرد و باکی نیست که آنها بطرف ما بمب پرتاب کنند چون به سبب وسعت جهان اسلام کل آن نابود نمی شود. فتحعلی شاه قاجار هم مردم هفده ایالت ایران را با دخالت آخوندها بر حسب اینکه بیشتر این مردمان کافر هستند به روسیه تزاری پیشکش کردند. خمینی هم ایران را برای اسلام می خواست و نه برعکس، از ایران می خواست بعنوان یک سکوی پرتاب برای خلیفه مسلمین جهان شدن خواست استفاده کند یعنی ایران و مردمش وسیله ای بیش برای اهداف کثیفش نبود. نتیجه صدور انقلابش یک میلیون کشته و زخمی و ورشکست شدن اقتصاد شکوفای ایران بود که هنوز هم مردم هزینه آن را دارند می پردازند.
در این سه دوره ای که شما در مقاله تان نام بردید بود که پای انگلیس در زمان شاه عباس و سپس پای روسیه در قرن هفدهم در ایران باز شد. شاه عباس همانقدر از آنچه در اروپا می گذشت بی اطلاع بود که فتحعلی شاه قاجاری که آخوندها به او باورانده بودند که او قبله عالم است. وقتی ناصرالدین شاه به قدرت رسید دیگر خیلی دیر شده بود، ایران در عمل در دست انگلیس ها و روس ها و عمال ایرانی آخوند و غیر آخوند خائن بود. روس و انگلیس نقشه تقسیم کامل ایران ما بین خود بودند که با دخالت ایرانیان با غیرت این اتفاق نیفتاد.
در آخر کار هر یک از این سه دوره، خزانه ملی خالی و کشور مقروض و ورشکسته و مردمان جنگ زده و گرسنه و بی آینده رها شدند. از لحاظ امنیت داخلی و خارجی هم کشور را بصورت خطرناکی ول کردند. قبل از فروپاشی کامل صفویان، مردم هیچگونه امنیت جانی و مالی نداشتند و نقشه تقسیم ایران با توافق فرانسه بین روس و دولت عثمانی نزدیک به عملی شدن بود که نادر شاه جلوی اینکار را گرفت. قاجارها هم نه تنها خزانه را خالی و کشور را مقروض به روس و انگلیس و مردم را گرسنه و بدون هیچگونه امنیت داخلی و خارجی
که یک سوم سرزمین های ایران را به کل از ایران جدا کردند، هفده ایالت کرانه دریای مازندران و افغانستان کنونی و بخشی ازبلوچستان. ایران در آستانه تقسیم شدن بین روسیه و انگلیس بود که با به سر کار آمدن رضا شاه یکبار دیگر ایران از خطر فروپاشی نجات یافت.
در دوره جمهوری اسلامی، خمینی امنیت خارجی و تمامیت ارضی ایران را در اول کارش به خطر جدی انداخت و همزمان امنیت جانی و مالی مردم و اقتصاد شکوفای ایران را هدف قرار داد. سیاست صدور انقلابش و تضعیف ارتش ایران و هم فرارش از بی کفایتی مدیریت درست اقتصادی اش در ایران باعث شد که عراق به ایران حمله کند و او این جنگ را برکت(برای بقای خود و حذف رقیبان و مخالفان و کنترلش بر مردم ناراضی) وآنرا با آغوش گشاده خوش آمد گفت. جنگی که پس از دو سال با پیروزی ایران تمام شده بود و غرامت جنگی هم داده می شد را به هشت سال کشاند که قدرت خود را در ایران مطلقه کند. کمر مردم و ایران را شکست و سی سال است که ادامه دارد. نه امنیت جانی، نه امنیت مالی، اعمال تحریم های بین المللی و خطر بروز جنگی به مراتب ایران بر باد ده تر، میزاث جمهوری اسلامی و انقلاب ۵۷ ایران بوده است.
قائم مقام فراهانی و امیرکبیر و عباس میرزا و کسروی و شاپور بختیار و برومند و هزاران قهرمانان ملی دیگر ما در دو دوره از سه دوره جان خود را در راه ایران قربانی کردند. دستان خائنین ایرانی و سودجویان اجنبی در این جنایت ها آلوده است.
آقای نقره کار، از توجه شما به مسایل ایران بدور از حب و بغض سپاسگزارم.
۱۹۲۵٣ - تاریخ انتشار : ۶ دی ۱٣٨٨
|
از : بهنام قدیمی
عنوان : حاتم طاعی های شاهنشاه عاری از مهر
خانم و یا اقای منصف: اگر ایران زمان شاه تان اینقدر سرزمین گل و بلبل بود پس چرا مردم بر علیه اش قیام کردند.؟ چرا مردم سوئد و دانمارک و بل÷یک و هلند و غیره بر علیه دولت هایشان نمی شورند.؟ لابد خواهید گفت که یا مردم ایران بی سواد بودند و غیره و یا اینکه برای سرنگونی شاه دست اجانب در کار بوده.
قبل از اینکه به پاسخ های شما امید ببندم خودم قبلا پاسخ جواب هایتان را میدهم.
اگر مردم ایران بی سواد مانده بودند پس چرا خاندان پهلوی در عرض ۵۰ سال دیکتاتوری شان فکری برای ریشه کن کردن بی سوادی در ایران نکردند در حالیکه میلیون ها دلار برای دانشگاه های آمریکا و غرب هدیه می دادند که برایش تبلغ کنند. یادم است آنزمانها در نشریات کنفدراسیون می خوانیدم که شاه فلان قدر پول به فلان دانشگاه در آمریکا و یا اروپا کمک مالی کرده است. اسم یکی از این دانشگاه ها پپرداین بود که یادم است تلفظ اش برایم مشگل بود. زمان گذشت و زمانه ما را به کالیفرنیا پرتاب کرد . روزی با دوستان در کنار سواحل بسیار زیبای مالیبو قدم می زدیم که دوستان دانشگاهی را برایم نشان دادند که اسم اش همان پپر داین بود. ازشون سئوال کردم که ایا این همان دانشگاهی نیست که شاه برایش حاتم طاعی کرده بوده که جواب دادند آره خودشه. محوطه پارکینک این داشنگاه خصوصی پر از ماشین های گرانقیمت از نوع پورشه و بی ام وی و مرسدش بود و از تویوتا و هندا و داتسون خبری نبود.
دوستانی که از داخل ساختمانهای این موسسه دیدن کرده بودند می گفتند که لوح های تشکر از خاندان محمد رضا پهلوی بخاطر کمک های مالی ایشان از در و دیوار ساختمانش آویزان شده است. می گفتند که مخصوصا فرح پهلوی خیلی به این دانشگاه علاقه داشته است و بیشتر اهدا های چندین میلیونی از طرف ایشان بوده است.
این دانشگاه اصلا یه رشته فنی و پزشکی و معماری و ادبیات هم ندارد. موسسه ای است خصوصی با شهریه های خیلی بالا که فقط و فقط اقازاده های میلیونر به تحصیلات اقتصادی و غیره می پردازند و بعد از فارغ التحصیل شدن در رده های بالای دولت و یا شرکت های مال بابا و عمه شان بکار مشغول شده و مستقیم و غیر مستقیم به تبلیغ مهر و محبت و دست گشادی شاهنشاه اریا مهر ایرانقرار بود بپردازند که شاهنشاه تان با اردنگی از ایران اخراج شد.
قبل از اینکه ادعا کنید که برای سرنگونی شاه دست اجانب در کار بوده کمی فکر کنید برای اینکه چرا همین اجانب نمی توانند در کارهای داخلی کشور هایی که در بالا نام بردم دخالت کنند.؟ به شخصه معتقد هستم که دست های خارجی وقتی متوجه شدند که شاه رفتنی است در امور ایران دخالت داشته اند و با رهبران جنبش سازش هلی زیادی کردند اما اگر مردم از دولت شان راضی بودند حتی خدا هم نمی توانست میلیون ها نفر را به خیابانها بکشاند. کشاندن میلیون ها مردم به خیابان ها آنهم وقتی خطر دستگیری و مرگ در کمین نشسته است با رمل و اصطرلاب و تبلیغات صرف غیر ممکن است.
۱۹۲۴۵ - تاریخ انتشار : ۶ دی ۱٣٨٨
|
از : منصف
عنوان : آقای حمید بوطاریان، ایران دهه ۷۰ و۸۰ میلادی را با انگلستان و شوروی آنزمان مقایسه کنید.
به پاراگراف اول نظرم جواب بدهید بجای اینکه مغلطه کنید. یکی از شاگرد زرنگ های تاریخ از قرن پانزدهم تاکنون انگلستان بوده است. اقتصاد ایران و انگلستان دهه هفتاد و هشتاد میلادی را با هم مقایسه کنید بعد بگویید ایران تنبل را باید همیشه با کشورهای زرنگی مثل انگلیس باید مقایسه کرد. یک قلمش را بطور خلاصه برایت می گویم، بقیه اش را خودتان پیدا کنید.
اقتصاد انگلستان در مقایسه با اقتصاد ایران در دو دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی:- بین سال های ۱۹۷۷ و ۱۹۸۲ که من در انگلستان بودم این کشور به صندوق بین المللی حسابی مقروض بود، ارزش پوند پایین آمده بود و قدرت خرید مردم کاهش پیدا کرده بود و تورم بالا بود، بیکاری یک میلیون و هشتصد هزار نفر بود، اتحادیه های کارگری کشور را با اعتصابات خود به گروگان گرفته بودند و دولت از پس آنها بر نمی آمد تا حدی که زباله ها هم جمع آوری نمی شد و در برخی نقاط مرده های مردم هم دفن نمی شدند. فرار مغزها در دهه ۷۰ یکی دیگر از مشخصه های اقتصاد انگلستان بود. حزب کارگر دولت را اینگونه به حزب محافظه کار مارگرت تاچر تحویل داد. خانم تاچر هم بیکاری را با سیاست خود به رقمی نزدیک به سه میلیون رساند و شیر مجانی بچه ها را در مدارس قطع کرد.قدرت اتحادیه های کارگری را در عرض چند سال با مقاومت در مقابل معدنچی های زغال سنگ از بین برد. نا آرامی ها و شورش های بسیاری را انگلستان در ده هشتاد متحمل شد.
همین قیاس اقتصادی را با اقتصاد دولتی مریض شوروی، یک شاگرد زرنگ آن دوران، را هم با ایران بکنید و بعد بگویید که من ایران دوران شاه را با شاگرد تنبل های بین المللی در ترازو گذاشتم.
این حرف خودتان را که رژیم پهلوی والده جمهوری اسلامی است را هم با ارائه دلایل نشان دهید. در ضمن برای اینکه خیالتان را راحت کنم که بجای جواب طفره نروید به شما می گویم که من دوستدار شاپور بختیار بوده و هستم و یکی از طرفداران که جمهوری ایرانی می باشم.
۱۹۲۴۴ - تاریخ انتشار : ۶ دی ۱٣٨٨
|
از : حمید بوطاریان
عنوان : واقعا انصاف هم چیز خوبی است اگر ...............!
من نمیدانم چرا توی کلاس درس ما باید خودمان را با شاگرد تنبله کلاس مقایسه کنیم تا فکر کنیم که وضعمان خوب است .!!!؟؟ مردم ایران چرا باید حکومت شاهنشاهی را در کفه ی ترازوی قیاس با جمهوری جنایتکاران اسلامی بگذارند !!؟؟ تا فکر کنند که وضعشان خیلی خوب بوده است و حالا خیلی خراب شده است . چرا با یک حکومت و سیستم هم تاریخ و هم وزن و با آنهمه ادعا نگذارند . حکومت شاه و ساواک و سی ا آی در ایران والده ی محترمه جمهوری خون و خرافه و نیرنگ است . نه قم خوبه نه کاشون ل ..........بر دو تا شون !
۱۹۲۲۵ - تاریخ انتشار : ۵ دی ۱٣٨٨
|
از : منصف
عنوان : آیا رژیم پهلوی اصلأ قابل مقایسه با رژیم جمهوری اسلامی است؟ آدم خیلی باید بی انصاف باشد که این دو تا را مثل هم بداند.
کجای این رژیم مثل رژیم پهلوی است، اقتصادش، سیاست خارجی اش، صنایعش، آموزش و پرورش اش، تساوی حقوق زن و مردش، بهداشت اش، شکنجه و اعدامش، تعداد بیکاران و معتادان و فاحشه هایش.....ضرب و شتم زن و مرد و پیر و جوان و کودکش.
کسانی که هر دو رژیم را تجربه کرده اند هنوز زنده هستند، اگر نمی دانید از آنها بپرسید شاید یک چیزی یاد بگیرید. بعضی ها مریضی شان از احمدی نژاد هم بدتر است، همه چیز را یک جوری می چرخانند که به پهلوی ها دروغ های شاخدار ببندند و بگویند آنها از این رژیم بدتر بودند و اینها از آن بدتر. اسم و رسم چهار پنج تا از محققین مستقل و شایسته که روی یکی از این دو رژیم یا هر دو کار معتبر کرده باشد را ذکر کنید و طبق سند یک چیزی را از دهان خارج کنید. تنها که به قاضی نباید رفت. ما یک موقعی حرف های همه را همین طوری قبول می کردیم، بعد فهمیدیم چقدر به ما دروغ گفته شد.
این سندهای اعدام و شکنجه ها و دزدی های پهلوی ها را کدام منبع موثق منتشر کرده که ما خودمان با چشم خودمان ببینیم، حتمأ شما دیدید که انقدر مطمئنید! من نمی گویم اعدام و شکنجه و فساد در رژیم پهلوی نبود ولی اصلأ چیزی مثل این رژیم نبود. غم بود ولی خیلی کم بود. تازه مگر در اروپا و آمریکا این چیزها نیست؟ هر جا آدم هست این چیزها هم هست فقط یکجا کمتر و جای دیگر بیشتر است. زمان پهلوی ها هم بود ولی اینقدر که شما می خواهید ما فکر کنیم نبود.
این حالت های شما به رژیم پهلوی واقع بیمارگونه از نوع بدی است که با زورگویی می خواهید همه را خفه کنید. برای خواننده ها و نویسنده ها قانون گذاشته اید که کسی حق ندارد یک چیز خوب درباره رژیم پهلوی بگوید و گرنه گروهی با قلم تان پدرش را در می آورید. ولی هر کس و ناکس اجازه دارد هر چیزی که بد بود ضرب در صد کنند مورد محبت شما قرار بگیرد. انصاف و شرف هم خوب چیزیست. یک کاری کردید که ما مردم حرف هیچکدامتان را همین جوری دیگر قبول نمی کنیم بخصوص که از مردم کشور های غربی هم یاد گرفتیم که هر چی می خوانیم و می شنویم را چون خواندیم و شنیدیم همین جوری باور نکنیم. حالا هر چه فحش می خواهید به من بدهید چون بیشتر از این از شما بر نمی آید. من از انصاف حرف زدم شما هم بچرخانیدش و بگویید طرفدار شاه بوده و ساواکی....مهم نیست. مهم اینست که شما بدانید مردم دیگر به آسانی مغز شویی نمی شوند و طوطی وار حرف نمی زنند. انصاف داشته باشید.
۱۹۲۱۹ - تاریخ انتشار : ۵ دی ۱٣٨٨
|
از : خواننده
عنوان : ای بابا؟!
اول به خانم شهین، بعدش به یک خواننده دیگر که منکر برتری طلبی و راسیسم شاهان پهلوی هست و...
خانم شهین شما که از همه استادتر هستید. اما آدم برای اینکه بداند بربرها مردمی هستند که زبان و فرهنگ خاص خودشان را دارند، لازم نیست علامه دهر باشد. فقط کافیه که قدری به مسائلی که در رسانه ها مطرح می شود حساس باشد و بداند که ادبیات راسیستی چقدر در زبانهای مختلف ریشه دار است. شما مثل اینکه به اطلاعاتی هم که امروز تو رسانه های غربی هم هست کاری ندارید. "بربرها" خودشان اعتراض دارند که از نام آنها به این شکل استفاده می کنند. خبر ندارید شما؟ حالا اروپایی هستند که می گویند این بربری که ما می گوئیم و رومی ها می گفتند، آنها نیستند، ولی این بهانه ها با انتقاد شدید روبرو هست، خبر ندارید شما؟ به هر حال فقط اگر همین ویکی پدیا را نگاه کنی که کامل هم نیست نوشته:
Berbers are the indigenous peoples of North Africa west of the Nile Valley. They are discontinuously distributed from the Atlantic to the Siwa oasis, in Egypt, and from the Mediterranean to the Niger River. Historically they spoke various Berber languages, which together form a branch of the Afro-Asiatic language family. Today many of them speak Arabic and also French in the Maghreb, due to the French colonization of the Maghreb. Today most Berber-speaking people live in Algeria and Morocco, becoming generally scarcer eastward through the rest of the Maghreb and beyond. The largest number of Berbers is found in Morocco, accounting for about ۸۵ of its population.[۵][۶
بعدش خواننده دیگر: شما مگر خبر نداری از تئوری بافی هایی در باره ی نژاد آریایی کارگزاران رژیم پهلوی که الان هم امثالشان دارند برای جمهوری اسلامی کار می کنند؟ مگر خبر نداری از همدستی رضا خان با هیتلر و بعد هم پسرش که آمد یک آشی درست کرد با مذهب شیعه ایرانی + آخوندهای درباری + همان تئوریها در کتابهای درسی و تلویزیون و ... شما مگر یادت رفته که شاه ژاندارم منطقه بود و سیاست توسعه طلبی داشت؟ احمدی نژاد و جمهوری اسلامی هم همان خیالها را دارند، این چه ربطی به مش قاسم دارد؟ مگر نمی دانی که مرتجعان همه شان یک جایی به هم وصل می شوند؟
۱۹۲۱۵ - تاریخ انتشار : ۴ دی ۱٣٨٨
|
از : کمالی
عنوان : آقا یا خانم محقق واقع بین باش!
شما انتظار بی مورد و غیرواقعی دارین. انتظار دارین در برابر این همه جنایت روشنفکران ما نوک قلم ها گل و بلبل بذارن و با جنایتکارها دیالوگ کنن. کجای کاری جناب محقق؟؟اینهمه درنده خویی را چگونه باید توضیح داد و افشا کرد؟؟ آیا آنچه نقره کار در مقاله آورده غیر واقعی هست؟ منابع عیر قابل اعتماد هستن؟ صفویان , قاجاریان و این جنایت کارها ی جمهوری اسلامی مرتکب چنایت ها نشدن؟ یک روشنفکر وظیفه ش چیست؟ شما که محقق هستین توجه ندارین که مشایی جنایتکار تاکید ش این است که اسلام در ایران نقش زیادی در کاهش بربریت داشته و نقره کار با چند مثال نشان داده که ایشان غلط زیادی کردن و اسلام در ایران جز فلاکت و بدبحتی و جنگ و خونریزی سوقات دیگری برای ما نداشته. صحبت از بعد از هجوم اعراب به ایران است چه ربطی به مزدکی ها دارد؟؟ به اسم بر خورد های روشنفکرانه با این جنایت ها لاس نزنین .به نظر من نقره کار فهمیده کجا را هدف بگیرد و این از نقاط قوت نوشته های ایشان است .البته انتقاد هم به کار های ایشان هست مثل مقایسه این جنایت کاران با بربرها, بربرها به کشور های دیگر حمله می بردند این جنایت کاران مسلمان حتی فرزندان خود را هم اعدام کرده و می کنن. واقع بین باشیم !
۱۹۲۰٨ - تاریخ انتشار : ۴ دی ۱٣٨٨
|
از : محقق
عنوان : بی تعصب نوشتن عین شهامت بلکه هنر زندگی هم میباشد
بنده همیشه به آقای نقره کار احترام خاصی داشتم و حتی در جاهای مختلف مقالات ایشان را نیز منتشر کردم اما با خواندن این نوشته احساس عجیبی به من دست داد اولا وقتی نویسنده جانبدارانه مینویسد دیگر این نویسنده نه یک روشفکر بلکه فردی سیاسی با گرایشات متداول است که معمولا به چپ و راست تقسم بندی شده که نوع دید درجه فاصله گیری از افراطی یا معتدل را تعین کرده و فرد نویسنده القاب لایق خود را نصیب خود میسازد و این دقیقا در این نوشته اتفاق است یعنی آقای نقره کار به کدام دلیل چنان بیراهه رفته است برایم بسیار عجیب می نماید اولا اصل بحث رها ساخته به صحرای کربلا گریز زده است و دیگر اینکه اگر قرار بود مقوله بربریت مورد بحث باشد اشاره حساب شده به دوره خاص از کدام انگیزه صورت میگیرد که البته باید هم باشد اما آقای نقره کار لطفا به شعور من نوعی توهین کردن را بس کنید که هر روز شاهد آن هستیم آیا زنده زنده پوست مزدکیان را کندن و جان ستاندن از این رهروان انسانیت را هم میشود بربریت قلمداد کرد یا نه ؟ و از این قبیل فاکت ها فراوانند از بیان آن صرفنظر میکنم در هر رفتار انصاف و بی طرفی امری بسیار مهم است آنهم برای شخص شما و دیگر قلم بدستان . اگر قرار بود بربریت را بررسی کنید این حق شماست اما هوشمندانه چماق بر علیه ملتی خاص کنید و خود را و خوانندگان خود را تسکین دادن از رفتار مدنی که شایسته یک نویسنده است بدور است من امیدوارم شما این اشتباه را سریعا تصحیح کنید تکرار میکنم باید تمام رفتارهای بیمارگونه در هر زمانی را بررسی کرد اما باید بیطرفانه هم قلم زد در غیر اینصورت این قلم ، قلم زهر آگین است که شما مرتکب آن شده اید .
۱۹۲۰۲ - تاریخ انتشار : ۴ دی ۱٣٨٨
|
از : نادر احمدزاده
عنوان : نگاهی دیگر
با تمام علاقه ای که به دوست عزیز و رفیق سابقم دکتر نقره کار دارم، ولی کمی تا قسمتی بیشتر حق را به آقای داوری می دهم. ارقام بیان شده عموما سنتی و عرفی می باشند و بیشتر به منظور بیان شدت و یا چگونگی بحث مورد نظر بکار می روند و همه می دانیم که اینجا دعوا بر سر ِ لحاف مللا نیست. کمی چشم پوشی و تحمل اینگونه موارد تغییری در اصل بحث نمی دهد. ولی کسانی که ایراد اساسی به موضوع دارند، می توانند شواهد و مدارک مستدل در رد موضوع بیاورند.(چه بعید می دانم مدراکی ارائه شود که توفیر عمده با مدارک دکتر مسعود داشته باشند).
۱۹۲۰۱ - تاریخ انتشار : ۴ دی ۱٣٨٨
|
از : اسد داوری
عنوان : انقلاب در تفکر
اقای رضا: از لحن پیامتان معلوم است که دل شما هم مانند قلب میلیونها ایرانی -- از جمله خود من---از دست این دولت جنایتکار ایران خونین است پس برای اینکه به قضاوت اشتباهی تان در مورد من پی ببرید با صدای بلند اعلام می کنم که" سرنگون با د این دولت و حکومت جنایتکار قرون وسطی" حکومتی که برای سرپوشی جنایت دیروزی اش یه جنایت جدید مرتکب می شود و برای دروغ دیروزی اش یه دروغ دیگر می بافد چنانکه به دروغگو تر از چوپان دروغگو تبدیل شده است که اگر هم حرف درستی بزند دیگر مردم باورش نخواهند کرد با گذشت هر روز با دست های خودش عمق گوری را که خودش کنده عمیق تر می کند رفتنی است و دوامی نخواهد داشت. این دولت یکی از بی عرضه ترین دولت های دیکتاتوری است که آدمی از عمق رذالت و درمانده گی اش دلش بحالش می سوزد.
اخوی: انتقاد من به روشنفکران ایرانی است که قرار است بعد از سرنگونی این حکومت ددمنش در معماری فرهنگ ایرانی سهمی داشته باشد.
اولین وظیفه روشنفکر پاشیدن تخم انتقاد و شکاکیت در ذهن مردم است که هر نوشته ای راکه می خوانند و یا هر حرفی را که می شنوند با معیار غقل و خرد common sense به سنجند. انقلاب سیاسی و اجتماعی براه انداختن در مقایسه با انقلاب در تفکر آدمی خیلی ساده است.
من به شخصه به اندازه پر مگسی هم به مورخین ایرانی که نوشته های آلوده نسل های گذشته را بدون معیار های انتقادی نشخوار می کنند باوز ندارم و کلا برای اینده ایران فکر می کنم تا گذشته اش. گور پدر شاه اسماعیل و نادر شاه و شاه عباس و غیره و غیره.
ایرانی که تا همین چند دهه پیش پایتخت اش تهران به دهکوره ای مانند بود و الان با جمعیت بیش از ۷۵ میلیونی تیرا÷ کتابهایش به سختی به ۳۰۰۰ نسخه می رسد در گذشته نمی توانسته است که مورخ بی طرف و منتقد و باسواد داشته باشد. بیش از ۹۶ درصد آن تاریخی که بخورد مردم داده و ذهن جوانان را آلوده می کنند دروغ های من در آوردی است که عده ای استاد تاریخ و مورخ و غیره نیمه تریاکی و نیمه صوفی درعالم هپروت در ذهن مریض شان بافته و بخورد مردم داده اند. این خرافات و داستان های کودکانه حتی به حیطه علوم عالی هم رخنه کرده که داستان های دکتر حسابی نمونه ای از خروار است
امیدوارم که توانسته باشم قصدم از این پیام هایم را نیمه روشن بیان کرده باشم.
۱۹۱۹٨ - تاریخ انتشار : ۴ دی ۱٣٨٨
|
از : رضا
عنوان : داور اسلامی !
آقای اسد داور, برادر! می خواهی از اسلام و حکومت اسلامی دفاع کنی رک و پوست کنده حرفت را بزن ؛ این خزعبلات ردیف کردن ها چه صیغه ای است برادر! می فرمایید چون عدد ها زوج است پس جنایتی صورت نگرفته ؛ شما بهتر است به جای اشعار شاه عباس اشعار شاه سلطان حسین را بخوانید که به تحلیل های اسلامی – مشعشعانه شما نزدیک تر است .
۱۹۱۹۷ - تاریخ انتشار : ۴ دی ۱٣٨٨
|
از : اسد داوری
عنوان : کثرت اعداد ذوج و خیلی دقیق در بین عوام و " روشنفکران"
اگر دقت کرده باشید وقتی ایرانی ها به تاریخ گذشته شان می پردازند و برای نشان دادن اعمال خلاف و یا خیر حاکمان قبلی می پردازند و در این راه مجبورا به اعداد متوسل می شوند همیشه از اعداد خیلی دقیق و ذوج استفاده می کنند که خود نشانه دروغ و ساختگی بودن این داستان هاست . مثلا چند روز قبل اقای علی حصوری که ادعا می کنند سی سال است که تاریخ گذشته ایران را مطالعه می کنند در همین سایت مقاله ای داشتند که ادعا کرده بودند که خسرو پرویز ۱۰ هزار زن داشته-- دقت کنید فقط ده هزار و نه ۹۹۹۹ و یا ۱۰۰۰۱. به هر مرغ پخته بگید که مردی با ده هزار زن آمیزش جنسی داشته از همان ته قابلمه بلند شده و قاه قاه بر میزان عقل این آدمی می خندد.
در همین نوشته اقای دکتر مان می نویسند که"تنها در یک روز ۸۰ نفر از بابی ها را در تهران سلاخی کردند»، و میرزا آقا خان کرمانی در این باره گزارش کرده است" . ویا"صدراعظم سیصد نفرشان را به طبقات مختلف سپرده و ملایان با "مقراض صحافی" گوشت بابی می بریدند.». به اعداد ذوج و دقیق ۸۰ و ۳۰۰ توجه کنید.
یا مثلا می گویند که علی در یه روز ۸۰ نفر را گردن زده است و یا محمد خود ۱۰ بار سنگسار کزده است و یا داریوش با ارتش ۲.۵ میلیونی اش به یونان حمله کرده بوده.
روشنفکری که این خرافات را مانند نقل و نبات بین مردم پخش می کند به اندازه اتمی هم به مغزش فشار نمی آورد که چگونه در قرن ۲۱ با جمعیت بالای ۶.۵ بیلیون نفر بزرگترین ارتش جهان یعنی ارتش روس چیزی بالای نیم میلیون نفر عضو دارد چگونه ۲۵۰۰ سال پیش که جمعیت جهان خیلی خیلی کمتر-- حدودا چند میلیون-- بود این داریوش چگونه ۲.۵ میلیون نفر را به زیر پرچم آورده بوده.
من از اینکه این گونه داستان های ام کلثومی را از مادر بزرگ بی سوادم بنشوم اصلا ناراحت نمی شوم اما وقتی این داستان های خیالی و کودکانه را از دهان دکتری که سال هاست در آمریکا زندگی می کنند و خود را یکی از گل های سرسبد جریانات روشنفکری می دانند می شنوم خیلی دلسرد می شوم.
فعلا آدمخواری شاه اسماعیل را که خود شاعری خوش قریحه بوده را پیش کش دکتر می کنم
۱۹۱۹۶ - تاریخ انتشار : ۴ دی ۱٣٨٨
|
از : یک خوانند ه دیگر
عنوان : نه کار کاره شاهه مش قاسم
"یک خواننده" جان میشه یک مثال کوچک از ادبایی که در زمان شاه هم این حرفها را میزدند و نمونه مشخصی از آثار آن ادبا بزنی که باور کنیم که خسن و خسین خواهر های ... بودند. این عقده های شما علیه شاه آخر کی باز میشود جانم آخر؟ سی سال دیگه بسه؟ انشالله که شما زنده باشی تا آنموقع و با آرامش وجدان سر بر زمین بگذاری، ما که فکر نکنم تا آن موقع باشیم.
۱۹۱۹۲ - تاریخ انتشار : ٣ دی ۱٣٨٨
|
از : شهین
عنوان : بربرها یک قوم نبودند , اقوام متعدد ومتفاوت بودند.
به " یک خواننده" که به نظر میرسد علامه بزرگی باشند توجه می دهم که بربرها اقوام گوناگونی در اروپا بودند که ژرمن ها معروف ترین آن ها بودند . در تاریخ این ها به عنوان اقوامی که غارت و کشتار می کردند شناخته شدند , این که چرا کشتار و عارت می کردن نظر های متفاوتی هست, این ها به عنوان سمبل مخالفت با تمدن شناخته شدن .من شک ندارم که نویسنده ( نقره کار) در این مورد هم اطلاع کافی دارد تا حدی که من از نوشته های ایشان دستیگیرم می شود بی سند و مدرک حرف نمی زند. شما به جای اینکه نقش معلم و استاد بازی کنین و نویسنده را بی اطلاع جلوه بدهید نظر خودتان را بنویسید . با تشکر.
۱۹۱۹۰ - تاریخ انتشار : ٣ دی ۱٣٨٨
|
از : یک خواننده
عنوان : مشکل بزرگ
آقای نقره کار
شما که می خواهید از نظر تاریخی علیه نقش اسلام روشنگری کنید، لطفا کمی در کاربرد نسبتها و کلمه ها حساس باشید. بربرها چه کسانی بودند؟ آیا می دانید؟ آیا کمی در این باره مطالعه کرده اید؟ یونانیان به دشمنانشان بربر می گفتند، بربرها اما قومی بودند که بیشتر مورد تعرض امپراطوریها و دولتهای زورمند قرار می گرفتند تا اینکه بخواهند یا بتوانند تعرض کنند. بعد از آن هم دولتهای زورمند و زورگو به اقوامی که مثل خودشان نبودند بربر گفتند. امروز بربرها مردمی هستند که برای هویت و اعاده حیثیت فرهنگی و تاریخی خودشان دارند روشنگری می کنند.
برخی می گویند این بربرها آن بربرها نیستند، اما اطلاق نام یک قوم (حتا با تلفظ دیگر) به هر گروه و دسته ای که کشت و کشتار می کند، به ادبیات راسیستی تعلق دارد.
اما همه ی چیزهایی که الان احمدی نژاد و مشایی دارند بلغور می کنند، تفاله های راسیستی همان تئوریهایست که فرهنگیان و دانشگاهیان و ادبای دم و دستگاه حکومتی شاه نوشتند و گفتند و هنوز هم دارند تبلیغش می کنند و شما فقط خر احمدی نژاد را چسبیده ای، برو ببین تئوری اش از کجا می آید!
۱۹۱٨۹ - تاریخ انتشار : ٣ دی ۱٣٨٨
|